ابرهوش می‌سازیم

دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، شورای مشاوران رئیس جمهور در علم و فناوری را تأسیس کرده است، یک گروه 24 نفره که قرار است رهبری ایالات متحده در زمینه هوش مصنوعی، انرژی کوانتومی، خودروهای خودران، هواپیماهای بدون سرنشین و بیوتکنولوژی را هدایت کنند. و استارگیت را هم راه‌اندازی می‌کند با سرمایه گذاری 500 میلیارد دلاری مشترک هوش مصنوعی با اوپن‌ای‌آی، اورکل و سافت‌بانک برای ساخت مراکز داده در تگزاس. انتظار می‌رود مایکروسافت، آی‌آر‌اِم و انویدیا نیز به آن ملحق شوند. و ترامپ راه‌اندازی هوش مصنوعی چینی دیپ‌سیک را یک زنگ بیدارباش برای شرکت‌های مستقر در ایالات متحده توصیف می‌کند، اما همه اینها درحالی رخ می‌دهد که سم آلتمن، مدیر عامل Open AI، با کمال خونسردی می‌گوید این مدل «تأثیر‌برانگیز» است و از رقابت با آن استقبال می‌کند.

به گزارش «انرژی امروز» از هفته نامه صدا،مدل کم‌هزینه، با تراشه‌های معمولی و منبع باز هوش مصنوعی چینی دیپ‌سیک با قابلیت استدلال بالا هرج و مرجی در بازار فناوری به راه انداخت که کمتر کسی انتظارش را داشت تا جایی که انویدیا، سازنده تراشه، 600 میلیارد دلار از ارزش بازار خود را از دست داد.

در یک کلام ظهور هوش مصنوعی چینی علاوه بر اینکه همه را غافلگیر کرد، باعث شد سوالات جدی در باره ابعاد گسترده ظهور چنین فناوری‌هایی مطرح شود. از جمله اینکه این فناوری‌ها چه تاثیرات زیست‌محیطی بالقوه‌ای خواهند داشت؟ منبع باز بودن این فناوری چه تاثیری در حاکمیت چند شرکت مهم در دنیای هوش مصنوعی خواهد داشت؟ وقتی هوش مصنوعی چین از چیپ‌هایی چنین ارزان استفاده می‌کنند، مسائل ژئوپلتیک مربوط به ریزتراشه‌ها چگونه حل خواهد شد؟ و از همه مهمتر، رابطه سیاسی و اقتصادی و ژئوپلتیک چین، تایوان و ایالات متحده به کجا خواهد کشید؟

در زمان نوشتن این گزارش اجلاس هوش مصنوعی در پاریس در حال برگزاری‌ست و تمامی آنچه که پیشتر گفته شد در این اجلاس بررسی خواهد شد. اما به نظر می‌رسد، سم آلتمن، کسی که با ظهور دیپ‌سیک به یکباره همه نگاه‌های همراه با علامت سوالِ «حالا چه می‌شود؟» به سوی او جلب شد، خیالش از خیلی جهات راحت است.

آلتمن خیلی راحت در کنار خبرنگار مجله بلومبرگ بیزینس‌ویک نشسته است و از دنیایی می‌گوید که در آن هرچند پایه‌های حکومتش اندکی متزلزل شده است اما چندان او را نگران نمی‌کند. او از 300 میلیون کاربر می‌گوید و اینکه چطور شرکتش را اداره کرده است. از ماسک می‌گوید و از پولی که خرج ترامپ کرده است. و در کل نشان می‌دهد خیلی نگران نیست. چون وقتی دیگران در حال ساخت هوش مصنوعی هستند، او از هوش مصنوعی عبور کرده به فکر «ابرهوش» است.

 

ما اینجاییم تا ابرهوش را بسازیم

مصاحبه با سم آلتمن

بلومبرگ بیزینس ویک

 

در 30 نوامبر 2022، ترافیک به وب‌سایت OpenAI به عددی بسیار نزدیک به صفر رسید. این استارت‌آپ به قدری کوچک و منزوی بود که صاحبان آن‌ها زحمت ردیابی ترافیک وب را به خود نمی‌دادند. آن روز یک روز آرام بود، آخرین روز آرامی که شرکت تجربه کرد. بعد همه‌چیز عوض شد.

در عرض دو ماه، OpenAI بیش از 100 میلیون بازدید کننده داشت، بازدید کننده‌هایی که ChatGPT را امتحان می‌کردند. از آن زمان هیچ چیز برای هیچ کس مثل سابق نبوده است، به خصوص برای سم آلتمن.

حالا آلتمن در یکی از مهم‌ترین مصاحبه‌هایش به‌عنوان مدیر اجرایی OpenAI، تجربه خود را از آغاز یک سرمایه‌گذاری خطرپذیر تا رسیدن به ریاست یک شرکت فناوری مشهور در جهان تعریف می‌کند. او در مورد اخراج خود در نوامبر 2023، نحوه مدیریت OpenAI، برنامه‌هایش برای ریاست‌جمهوری ترامپ-ماسک و پیگیری بی‌وقفه‌اش برای هوش مصنوعی عمومی توضیح می‌دهد، فازی که در آن ماشین‌ها قادر خواهند بود هر وظیفه فکری را که یک انسان می‌تواند انجام دهد، انجام دهد.

تاریخ انتشار رسمی ChatGPT 30 نوامبر 2022 بود. آیا احساسی که این تاریخ به ما می‌دهد شبیه این است که یک میلیون سال پیش رخ داده یا یک هفته پیش؟

من در ماه آوریل 40 ساله می‌شوم. در تولد 30 سالگی‌ام، این پست را در وبلاگم نوشتم و عنوان آن این بود: «روزها طولانی هستند اما دهه‌ها کوتاه.» امروز صبح شخصی به من ایمیل زد و گفت: «این پست مورد علاقه من است، هر سال آن را می‌خوانم. وقتی ۴۰ ساله شدی، آن را آپدیت می‌کنی؟» من خندیدم، زیرا قطعا آپدیت. وقت ندارم اما اگر این کار را می‌کردم، عنوانش حتما این بود: «روزها طولانی هستند، و دهه‌ها نیز بسیار طولانی هستند». بنابراین [شبیه این است که] مدت زیادی از آن گذشته است.

آیا شما فردی هستید که از موفقیت لذت می‌برید؟ آیا توانستید این موفقیت را قبول کنید یا نگران مرحله بعدی‌اش بودید؟

یک چیز بسیار عجیب در مورد من، یا شغل من وجود دارد: مسیر معمولی این است که شما یک شرکت بزرگ و موفق را اداره می‌کنید، و بعد در دهه 50 یا 60 زندگی خود از سخت کار کردن خسته می‌شوید و تبدیل به سرمایه‌گذار خطرپذیر می‌شوید. خیلی غیرعادی‌ست که اول یک سرمایه‌گذار خطرپذیر بوده باشید آن هم به مدت نسبتا طولانی و بعد یک شرکت را اداره کنید. همه این مسیرها وجود دارد که فکر می‌کنم بد است، اما یکی از مسیرهایی که برای من بسیار خوب بوده است این بود که از مزیت این‌که بدانید چه اتفاقی برایتان می‌افتد برخوردارید، چون به یک سری افراد دیگر نگاه کرده‌اید و توصیه‌هایی از دیگران گرفته‌اید. و می‌دانستم که هم غرق حق‌شناسی‌ام و هم چیزی شبیه این بودم: «لعنتی! من به یک فضاپیما بسته شده‌ام، و زندگی‌ام کاملا متفاوت خواهد بود ولی آنقدرها هم سرگرم‌کننده نیست». طنز سیاه من در این مورد زیاد بود. همسرم [آلتمن در اوایل سال 2024 با شریک قدیمی خود، اولیور مولهرین، مهندس نرم افزار استرالیایی، ازدواج کرد. آنها در مارس 2025 در انتظار بچه‌دار شدن هستند.] داستان‌های خنده‌داری از آن دوره تعریف می‌کند که چگونه به خانه می‌آمدم، می‌گوید: «این خیلی عالی است!» و من می‌گفتم: «واقعا بد است. برای شما هم بد است شما هنوز متوجه نشده‌اید، اما واقعا بد است.»

شما خیلی وقت است که در سیلیکون‌ولی مشهور بوده‌اید، اما یکی از پیامدهای ورود GPT این است که با سرعتی به شهرت جهانی رسیدید که معمولا مختص سابرینا انلین کارپنتر یا تیموتی شالامه می‌دانندش. آیا این توانایی شما برای مدیریت نیروی کار را پیچیده کرد؟

 

این امر توانایی من برای زندگی کردن را پیچیده کرد. اما در شرکت، شما چه یک مدیر عامل شناخته شده باشید چه نباشید، مردم باز هم خواهند گفت:«GPU‌های [واحد پردازش گرافیکی] لعنتی من کجایند؟» من در تمام عمرم چنین چیزی را احساس کرده‌ام و این واقعاً چیز عجیبی است. وقتی با دوستان قدیمی‌ام، دوستان جدیدم، با هر کسی، با نزدیک‌ترین افراد به من هستم، این احساس را دارم. فکر کنم اگر با افرادی باشم که معمولاً با آنها ارتباط برقرار نمی‌کنم، هم چنین احساسی داشته باشم، در محل کار هم چنین هستم. اما من بیشتر وقتم را با محققین می‌گذرانم و به شما قول می‌دهم اگر بلافاصله بعد از این با من در جلسه تحقیق حاضر شوید و جز بی‌احترامی چیزی نخواهید دید. که عالیی‌ست!

وقتی این خبر منتشر شد که هیئت مدیره شما را از سمت مدیرعاملی برکنار کرده است، تکان دهنده بود. اما به نظر می‌رسد که شما فردی با EQ قوی [ایی‌کیو یا ضریب عاطفی؛ توانایی درک، استفاده، و مدیریت احساسات] هستید. آیا قبل از آن علائم تنش را تشخیص داده بودید؟ و آیا می‌دانستید که زیر فشار هستید؟

 

فکر نمی‌کنم اصلاً فردی با ایی‌کیو قوی باشم، اما حتی برای من هم این رخ‌داد بیش از حدی بود که می‌توانستم تشخیص دهم که تنش وجود دارد. می‌دانید، ما به نوعی بحث‌هایی درباره چنین موضوعاتی در مورد ایمنی در مقابل قابلیت و نقش یک هیات مدیره و نحوه متعادل کردن همه این موارد داشتیم. بنابراین می‌دانستم تنش وجود دارد، و من فردی با ایی‌کیو بالا نیستم، بنابراین احتمالا حتی بیشتر از این هم [تنش] وجود دارد.

در همان آخر هفته اول اتفاقات آزاردهنده زیادی افتاد. خاطره من از آن زمان این است که- شاید هم درباره جزئیات اشتباه کنم- ظهر روز جمعه مرا اخراج کردند. چند نفر دیگر جمعه شب [شرکت] را ترک کردند. در اواخر شب جمعه باورم بر این بود که: «قرار است یک AGI جدید [هوش عمومی مصنوعی] راه‌اندازی کنیم.» اواخر جمعه شب، برخی از اعضای تیم اجرایی گفتند: «اوم، بهتر است چنین فکری را فعلا کنار بگذاری. آرام باش، فقط صبر کن.»

صبح شنبه دو نفر از اعضای هیات مدیره تماس گرفتند و خواستند در مورد بازگشت من صحبت کنند. من اول خیلی دیوانه بودم و گفتم نه. و بعد گفتم: «باشه، خوب.» من واقعاً به OpenAI  اهمیت می‌دهم. اما من می‌گفتم: «فقط در صورتی که کل هیات مدیره از کار خارج شود.» ای کاش روشی متفاوت از آن در پیش گرفته بودم، اما در آن زمان احساس می‌کردم که چیزی عادلانه است. بعد برای مدتی بر سر هیات مدیره اختلاف نظر داشتیم. و در حال مذاکره برای یک هیات مدیره جدید بودیم. آنها ایده‌هایی داشتند که به نظر من مسخره بود. من ایده‌هایی داشتم که آنها فکر می‌کردند مضحک است. اما به نظرم ما به طور کلی موافق هم بودیم. از شنبه تا یکشنبه آنها مدام می‌گفتند: «تقریباً تمام شده است. ما فقط منتظر مشاوره حقوقی هستیم، اما موافقت هیات مدیره در حال انجام است.» من مدام می‌گفتم: «من شرکت را با هم نگه می‌دارم. شما تمام قدرت را دارید. مطمئنی که حقیقت را به من می‌گویی؟» «بله، تو برمی‌گردی. تو برمی‌گردی.»

و بعد یکشنبه شب شوک جدیدی وارد شد و آنها اعلام کردند که اِمِت شیِیر ​​مدیرعامل جدید است. و من گفتم: «خیلی خب، حالا دیگر من آنجا کارم را تمام کردم،» زیرا این یک فریب واقعی بود. صبح دوشنبه فرا می‌رسد، همه این افراد تهدید به ترک می‌کنند، و بعد می‌گویند، «خوب، ما باید مسیر خود را در اینجا تغییر دهیم.»

هیات مدیره می‌گوید یک تحقیق داخلی انجام شده است و به این نتیجه رسیده است که شما در ارتباطات خود با آنها «به طور مداوم رک و راست» نبوده‌اید. این بیانیه‌ای است که مشخص شده- آنها فکر می‌کنند که شما دروغ می‌گویید یا برخی از اطلاعات را پنهان می‌کنید اما همچنین مبهم است، زیرا نمی‌گوید به طور خاص در مورد چه چیزی رک نمی‌گفتید. الان می‌دانید منظورشان چه بود؟

من چیزهای خیلی متفاوتی شنیده بودم. همه می‌گفتند که «سم حتی به هیات مدیره نگفت که قرار است ChatGPT را راه‌اندازی کند». اما من خاطره و تعبیر دیگری از آن دارم. آنچه حقیقت دارد این است که من قطعاً اینطور نبودم که مثلا بگویم «ما این چیزی را راه اندازی می‌کنیم که اتفاق بزرگی خواهد بود.» من فکر می‌کنم که توصیف ناعادلانه‌ای از بعضی اتفاقات وجود دارد. چیزی که من بیشتر از آن آگاهم این است که من با اعضای مختلف هیات مدیره در مورد آنچه که به عنوان درگیری یا رفتار مشکل‌ساز می‌دانستم، مشکلاتی داشتم، و آنها از اینکه من سعی کردم آنها را از هیات مدیره حذف کنم، راضی نبودند. درس‌های زیادی از این رخ‌داد گرفته شد.

آیا می‌شود من نظر بدهم؟

بله، حتما.

متوجه شدید که ساختار OpenAI  قرار است شرکت را خفه کند، ممکن است آن را در نطفه بکشد. زیرا یک سازمان غیرانتفاعی ماموریت محور هرگز نمی‌تواند برای قدرت محاسباتی رقابت کند یا محورهای سریع لازم برای پیشرفت OpenAI را ایجاد کند. این هیات متشکل از اصالت‌هایی بود که خلوص را بر بقا ترجیح می‌داد. بنابراین شما تصمیم‌گیری برای راه اندازی OpenAI برای رقابت را آغاز کردید، که مستلزم کمی حیله‌گری بود، که هیات مدیره…

 

فکر نمی‌کنم کارهایی انجام می‌دادم که یواشکی بود. فکر می‌کنم بیشترین چیزی که می‌توانم بگویم این است که با روحیه حرکت بسیار سریع [که در پیش گرفتم] هیات مدیره تصویر کامل [آنچه که بود] را درک نکرد. چیزی در مورد «سام مالک صندوق استارتاپی» مطرح شد و او در این مورد به ما چیزی نگفته بود. و به این دلیل این اتفاقات افتاد که ما این ساختار پیچیده را داریم: [OpenAI در سال 2015 به‌عنوان یک سازمان غیرانتفاعی با هدف اطمینان از اینکه AGI به نفع تمام بشریت است، تأسیس شد] نه خود OpenAI می‌تواند مالک آن باشد، و نه کسی که دارای سهام در OpenAI است می‌تواند باشد. و من کسی بودم که صاحب سهام در OpenAI نبود. بنابراین من به طور موقت مالک یا GP  [شریک عمومی. طبق پرونده کمیسیون بورس و اوراق بهادار در 29 مارس 2024، شریک عمومی جدید صندوق راه اندازی OpenAI، ایان هاتاوی است. این صندوق تقریباً 175 میلیون دلار برای سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌های متمرکز بر هوش مصنوعی دارد] آن بودم تا زمانی که ساختاری برای انتقال آن ایجاد کردیم. من نظر دیگری در مورد اینکه آیا هیات مدیره باید از آن مطلع می‌شد یا نه، داشتم. اما آیا باید وضوح بیشتری برای برقراری ارتباط با چنین چیزهایی وجود داشته باشد، آن هم جایی که حتی در ظاهر همه چیز مشخص است؟ بله، من آن بازخورد را خواهم گرفت. اما این کاری پنهانی نبود. سال دیوانه کننده‌ای است، درست است؟ این شرکت میلیون‌ها مایل در ساعت را به روش‌های مختلف حرکت می‌کند. پیشنهاد می‌کنم که با هر یک از اعضای فعلی هیات‌مدیره صحبت کنید و بپرسید که آیا احساس می‌کنند من تا به حال کار کلک زده‌ام، من تمام تلاشم را کرده‌ام که چنین نکنم.

وقتی به شرکت برگشتید، آیا نسبت به تصمیمات یا اعلامیه‌های بزرگ آگاه بودید، آی نگران این بودید که درباره شخصیت شما چگونه قضاوت می‌شود؟ در واقع، بگذارید ساده‌تر بگویم. آیا احساس کردید ممکن است برخی افراد فکر کنند شما بد هستید، و باید آنها را متقاعد کنید که خوب هستید؟

 

بدتر از آن بود وقتی همه چیز روشن شد، همه چیز خوب شد، اما در روزهای اول هیچ کس چیزی نمی‌دانست. و بنابراین من در راهرو قدم می‌زدم و مردم نگاهشان را از من برمی‌گرداندند. انگار که سرطان داشتم. همدردی، همدلی وجود داشت، اما هیچکس نمی‌دانست چه بگوید. واقعا سخت بود اما من می‌گفتم: «ما کار پیچیده‌ای داریم. من به این کار ادامه خواهم داد.»

 

آیا می‌توانید توضیح دهید که شرکت را چگونه اداره می‌کنید؟ روزهای خود را چگونه می‌گذرانید؟ مثلاً با مهندسان صحبت می کنید؟ آیا با آنها پیاده‌روی می‌روید؟

بگذارید فقط تقویمم را بیاورم. ما یک جلسه سه ساعته تیم اجرایی را در روزهای دوشنبه برگزار می‌کنیم، و بعد، شش جلسه تک به تک با مهندسان. بلافاصله بعد از این به جلسه تحقیق می‌روم. فردا روزی است که در آن چند جلسه مشارکت بزرگ و جلسات محاسباتی زیادی برگزار می‌شود. [در هوش مصنوعی، «محاسبه» معمولا به عنوان یک اسم استفاده می‌شود که اشاره دارد به قدرت و منابع پردازشی مانند واحدهای پردازش مرکزی (CPU )، واحدهای پردازش گرافیکی (GPU) و واحدهای پردازش تانسور (TPU) مورد نیاز برای آموزش، اجرا یا توسعه مدل‌های یادگیری ماشینی. آیا می‌خواهید بدانید جنسن هوانگ از Nvidia Corp چگونه ثروتمند شد؟] پنج جلسه برای محاسبات وجود دارد. من فردا سه جلسه طوفان فکری (brainstorm) محصول دارم و بعد از آن یک شام بزرگ با یک شریک سخت افزاری اصلی. این برنامه من است. چند چیز که روتین هفتگی هستند، و بعد هر چیزی که پیش بیاید.

چقدر برای ارتباط داخلی و خارجی وقت می‌گذارید؟

 

خیلی زیاد. من یک الهام بخش بزرگی نیستم، اما جلسات زیادی تک به تک و یا با گروه‌های کوچک و در اسلک Slack برگزار می‌کنم.

 

پس از اسلک هم استفاده می‌کنید؟

 

من کاربر بزرگ اسلک هستم. شما از لجن هم می‌توانید داده‌های زیادی دریافت کنید. منظورم این است که هیچ چیز به خوبی حضور در یک جلسه با یک تیم تحقیقاتی کوچک برای عمق دادن [به ایده‌ها] نیست. برای فکر وسیع‌تر می‌توانید از این طریق چیزهای زیادی بدست آورید.

شما قبلاً با یک دیدگاه بسیار قوی در مورد چگونگی ساخت ChatGPT و تجربه کاربری که باید باشد صحبت کرده‌اید. آیا موقعیت‌هایی وجود دارد که احساس کنید شایستگی شما مستلزم این است که بیشتر بازیکن باشید تا مربی؟

 

در این مقیاس؟ نه واقعا. من دیشب با تیم سورا [Sora مولد پیشرفته هوش مصنوعی بصری OpenAI است که در 9 دسامبر 2024 برای عموم منتشر شد] شام خوردم و چند صفحه پیشنهاد مکتوب و نسبتاً مفصل داشتم. اما این غیرعادی است. یا در جلسه بعدی من یک طرح بسیار خاص برای تیم تحقیقاتی دارشتم که فکر می‌کنم آنها باید طی سه ماه آینده انجامش دهند و جزئیات کاملاً دقیقی دارم، اما این نیز غیرعادی است.

 

ما در مورد اینکه چگونه تحقیقات علمی گاه می‌تواند با ساختار شرکت در تضاد باشد صحبت کرده‌ایم. شما در ساختمانی متفاوت از بقیه شرکت‌ها، چند مایلی دورتر، تحقیق انجام می‌دهید. آیا هدفی نمادین در پشت آن وجود دارد؟

 

اوه، نه، این فقط برنامه‌ریزی لجستیکی و فضایی است. ما به یکباره یک پردیس بزرگ خواهیم داشت. تحقیقات همچنان حوزه خاص خود را خواهد داشت. حفاظت از هسته تحقیقات واقعاً برای کاری که انجام می‌دهیم بسیار مهم است.

محافظت از هسته تحقیقات از چه چیزی؟

 

مسیر معمولی که یک شرکت سیلیکون‌ولی در پیش می‌گیرد این است که شما یک شرکت تولیدی راه اندازی می‌کنید. در آن خوب می‌شوید. در این مقیاس عظیم پیشرفت می‌کنید. و با ایجاد این مقیاس عظیم، معمولاً رشد درآمد به طور طبیعی به صورت درصدی کند می‌شود. و در برخی مواقع مدیر عامل این ایده را می‌گیرد که قرار است یک آزمایشگاه تحقیقاتی راه اندازی کند تا با یک سری ایده‌های جدید باعث رشد بیشتر شود. و این چند بار در تاریخ رخ داده است. از همه مشهورتر اتفاقی‌ست که برای بل‌لبز و زیراکس PARC  رخ داد. معمولا اینطور نیست. معمولاً یک شرکت محصول بسیار خوب و یک آزمایشگاه تحقیقاتی بسیار بد دارد. ما بسیار خوش شانس هستیم که شرکت تولیدی کوچکی که روی آن سرمایه‌گذاری کردیم، سریع‌ترین شرکت فناوری در حال رشد است، مطمئنا در مدت زمان طولانی هم همین خواهد بود. اما این می‌تواند به راحتی جادوی تحقیق را از بین ببرد، و من قصد ندارم اجازه دهم این اتفاق بیفتد.

ما اینجا هستیم تا AGI و ابر هوش و همه چیزهایی را که فراتر از آن هستند را بسازیم. چیزهای شگفت انگیز زیادی در این راه است، هر یک از آنها می‌تواند به طور منطقی ما را از جایزه بزرگی که در انتظارمان است منحرف کند. من فکر می‌کنم واقعا مهم است که حواسمان پرت نشود.

به عنوان یک شرکت، شما به نوعی صحبت عمومی در مورد AGI را متوقف کرده‌اید. شما در مورد هوش مصنوعی و سطوح آن صحبت کردید، اما به طور جداگانه در مورد AGI صحبت کنید.

هوش عمومی مصنوعی(AGI)  به یک اصطلاح بسیار درهم و برهم  تبدیل شده است. اگر به سطوح ما، پنج سطح ما، نگاه کنید، می‌توانید کسانی را ببینید که هر یک از آنها از هوش عمومی مصنوعی صحبت می‌کنند، درست است؟ و امیدشان این است که پایه‌های مشخص‌تری در مورد اینکه کجا هستیم و پیشرفت چگونه پیش می‌رود، داشته باشند نه اینکه بگویند هوش عمومی مصنوعی باشد یا نباشد؟

آستانه‌ای که می‌خواهید بگویید، «خوب، ما اکنون به AGI دست یافته‌ایم» کجاست؟

 

روش بسیار سختی که من سعی می‌کنم در مورد آن فکر کنم این است که یک سیستم هوش مصنوعی می‌تواند کاری را انجام دهد که انسان‌های بسیار ماهر در مشاغل مهم می‌توانند انجام دهند، من آن را AGI می‌نامم. سپس یک سری سوالات بعدی وجود دارد مانند، آیا این کار کامل است یا تنها بخشی از آن است؟ آیا می‌تواند به عنوان یک برنامه کامپیوتری شروع شود و تصمیم بگیرد که می‌خواهد دکتر شود؟ آیا می‌تواند کاری را انجام دهد که بهترین افراد در این زمینه می‌توانند انجام دهند یا صدی 98؟ چقدر اتومات است؟ من هنوز پاسخ‌های عمیق و دقیقی در این زمینه ندارم، اما اگر بتوانید یک هوش مصنوعی را به عنوان یک کارمند از راه دور استخدام کنید تا یک مهندس نرم افزار عالی باشد، فکر ‌کنم بسیاری از مردم بگویند، «خوب، این تاحدی هوش عمومی مصنوعی است.»

 

اکنون می‌خواهیم تیرک‌ها را جابه‌جا کنیم، به همین دلیل این کار همیشه سخت است، اما من به عنوان پاسخ به آن می‌چسبم. و بعد وقتی به ابرهوش فکر می‌کنم، نکته کلیدی برای من این است که آیا این سیستم می‌تواند سرعت اکتشافات علمی را که در سیاره زمین اتفاق می‌افتد به سرعت افزایش دهد؟

اکنون بیش از 300 میلیون کاربر دارید. از رفتار آنها چه چیزی یاد می‌گیرید که درک شما از ChatGPT را تغییر داده است؟

صحبت کردن با مردم در مورد اینکه از ChatGPT برای چه استفاده می‌کنند و برای چه چیزی استفاده نمی‌کنند، در برنامه ریزی محصول ما بسیار آموزنده بوده است. چیزی که همیشه مطرح می‌شد این بود که واضح است مردم سعی می‌کردند از ChatGPT زیاد برای جستجو استفاده کنند، و این در واقع چیزی نبود که در اولین راه‌اندازی آن در ذهن داشتیم. وحشتناک بود. اما این به وضوح تبدیل به یک چیز مهم شد. و صادقانه بگویم، از آنجایی که ما جستجو را در ChatGPT راه‌اندازی کرده‌ایم، تقریباً دیگر از Google استفاده نمی‌کنم. و فکر نمی‌کنم قبل از راه‌اندازی آن، زمانی که یک نمونه اولیه داخلی داشتیم، برای من واضح نبود که قرار است ChatGPT جای استفاده من از Google را بگیرد.

چیز دیگری که از کاربران آموختیم: چقدر مردم برای مشاوره پزشکی به آن اعتماد می‌کنند. بسیاری از افرادی که در OpenAI کار می‌کنند ایمیل‌های واقعاً دلچسبی دریافت می‌کنند که مردم می‌گویند: «من سال‌ها بیمار بودم، هیچ دکتری به من نگفت که چه‌ام شده است. من در نهایت تمام علائم و نتایج آزمایش خود را در ChatGPT قرار دادم و گفت که این بیماری نادر را دارم. من به دکتر رفتم و آنها این را به من دادند و من کاملاً درمان شدم.» این یک مثال افراطی است، اما چنین چیزهایی زیاد اتفاق می‌افتد، و این به ما آموخته است که مردم این را می‌خواهند و ما باید بیشتر از آن بسازیم.

محصولات شما قیمت‌های زیادی داشته‌اند، از 0 دلار تا 20 دلار تا 200 دلار؛ بلومبرگ در مورد احتمال 2000 دلار هم قیمت گزارش کرده است. چگونه فناوری را که قبلاً وجود نداشته است، قیمت گذاری می‌کنید؟ آیا تحقیقات بازار به این نتیجه رسیده است؟ یا انگشتتان را در باد می‌گیرید [و قیمت می‌دهید]؟

 

ما ChatGPT را به صورت رایگان راه‌اندازی کردیم، و بعد مردم شروع به استفاده از آن کردند، استفاده زیاد و ما باید راهی برای پرداخت بهای آن داشتیم. من معتقدم که ما دو قیمت 20 دلار و 42 دلار را آزمایش کردیم. مردم فکر می‌کردند 42 دلار کمی زیاد است. آنها از پرداخت 20 دلار خوشحال بودند. ما 20 دلار را انتخاب کردیم. احتمالا اواخر دسامبر 2022 یا اوایل ژانویه بود. این کار خیلی هم سخت نبود، شبیه این نبود که کسی را استخدام کنیم و او قیمت بگوید.

راه‌های دیگری هم وجود دارد که به آنها فکر می‌کنیم. بسیاری از مشتریان به ما می‌گویند که قیمت گذاری مبتنی بر استفاده را می‌خواهند. می‌دانید، «بعضی ماه‌ها ممکن است لازم باشد ۱۰۰۰ دلار برای محاسبات خرج کنم، برخی از ماه‌ها می‌خواهم خیلی کم هزینه کنم.» من آنقدر بزرگ شده‌ام که یادم بیاید زمانی که اینترنت دایل آپ داشتیم و AOL به شما 10 ساعت در ماه یا پنج ساعت در ماه یا هر بسته‌ای که شما می‌خواستید می‌داد. و من از آن متنفر بودم. من از بودن در بازه زمانی متنفرم، بنابراین چنین حال و هوایی را نمی‌خواهم. اما موارد دیگری وجود دارد که می‌توانم تصور کنم که هنوز منطقی است که به نوعی مبتنی بر استفاده باشد.

 

در مورد ایمنی هوش مصنوعی، آیا درک شما از خطراتی که واقعاً ممکن است باشد به تکامل رسیده است؟

 

من هنوز تقریباً همان پروفایل‌های ریسک کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت را دارم. من همچنان انتظار دارم که در مورد امنیت سایبری و مسائل زیستی، نگران مسائل کوتاه مدت جدی یا بالقوه جدی باشیم که نیاز به از بین رفتن دارند. [در سپتامبر 2024، OpenAI اذعان کرد که آخرین مدل‌های هوش مصنوعی آن خطر سوء استفاده در ساخت سلاح‌های زیستی را افزایش داده است.]

در درازمدت، وقتی به سیستمی فکر می‌کنید که واقعاً قابلیت‌های باورنکردنی دارد، خطراتی وجود دارد که تصور و مدل‌سازی دقیق آن‌ها احتمالاً سخت است. اما من می‌توانم به طور همزمان فکر کنم که این خطرات واقعی هستند و همچنین معتقد باشم که تنها راه مقابله مناسب با آنها تولید محصول و یادگیری است.

وقتی صحبت از آینده نزدیک به میان می‌آید، به نظر می‌رسد صنعت [هوش مصنوعی] حول سه مانع بالقوه برای پیشرفت قرار دارد: مقیاس بندی مدل‌ها، کمبود تراشه و کمبود انرژی. من می‌دانم که این سه با هم ترکیب می‌شوند، اما آیا می‌توانید آنها را از نظر نگرانی‌هایی که خودتان دارید رتبه بندی کنید؟

 

ما برنامه‌ای داریم که در مورد هر دسته احساس خوبی نسبت به این برنامه‌ها دارم. با مقیاس بندی مدل‌ها، ما به پیشرفت فنی، پیشرفت توانایی، پیشرفت ایمنی، همه با هم ادامه می‌دهیم. فکر می‌کنم سال 2025 سال باورنکردنی خواهد بود. ما روی کل زنجیره تامین [تراشه]، همه شرکا سخت کار کرده‌ایم. ما افرادی داریم که مراکز داده بسازند و برای ما تراشه بسازند. ما به دنبال ساخت تراشه خود هستیم.

ما یک همکاری فوق العاده با انویدیا داریم، که یک شرکت کاملاً باورنکردنی است. ما بیشتر در مورد این صحبت خواهیم کرد، اما اکنون زمان آن است که تراشه‌ها را تولید انبوه کنیم.

پس انرژی…

فیوژن وجود دارد.

فیوژن وجود دارد. خوب! در چه بازه زمانی؟

به زودی، به زودی خواهیم دید همجوشی سود خالص خواهد داشت. بعد باید سیستمی بسازیم که خراب نشود. باید [کارآیی آن] را افزایش داد. باید نحوه ساخت یک کارخانه را بیابید، تعداد زیادی از آنها را بسازید و باید تأییدیه نظارتی را دریافت کنید.

و در کل سال‌ها طول می‌کشد؟ اما من انتظار دارم هلیون به شما نشان دهد که همجوشی به زودی کار می‌کند. [Helion، یک استارت آپ انرژی پاک با پشتیبانی آلتمن، داستین موسکوویتز، بنیانگذار فیس بوک و رید هافمن، بنیانگذار لینکدین، بر توسعه همجوشی هسته‌ای تمرکز دارد.]

در کوتاه مدت، آیا راهی برای حفظ رشد هوش مصنوعی بدون عقب‌نشینی در اهداف اقلیمی وجود دارد؟

بله، اما به نظر من هیچکدام به آن اندازه که اجازه [راه‌اندازی] راکتورهای همجوشی را می‌دهد خوب نیست. من فکر می‌کنم نوع خاصی از کاری که ما می‌کنیم آنقدر رویکرد زیبایی‌ست که باید فقط به سمت آن به سرعت پیش رویم و کارمان تمام شود.

 

بسیاری از مواردی که شما گفتید ربطی به دولت دارند. ما یک رئیس جمهور جدید داریم. شما یک میلیون دلار کمک شخصی به صندوق انتخابات او کردید. چرا؟

او رئیس جمهور ایالات متحده است. من از هر رئیس جمهوری حمایت می‌کنم.

من درک می‌کنم که چرا OpenAI به طور منطقی دست به حمایت از رئیس‌جمهوری زد که به حفظ امتیاز از کسانی که از او حمایت می‌کنند مشهور است، اما این یک کمک مالی شخصی بود. دونالد ترامپ با بسیاری از چیزهایی که قبلاً حمایت کرده‌اید مخالف است. آیا من اشتباه می‌کنم که فکر می‌کنم کمک مالی چندان عمل اعتقادی میهن پرستانه‌ای نسشت و بیشتر یک عمل وفادارانه است؟

 

من از هر کاری که ترامپ می‌کند یامی‌گوید حمایت نمی‌کنم. من از هر چیزی که بایدن می‌گوید یا انجام می‌دهد یا فکر می‌کند حمایت نمی‌کنم. اما من از ایالات متحده آمریکا حمایت می‌کنم و تا جایی که بتوانم با هر رئیس جمهوری برای صلاح کشور کار خواهم کرد. و به ویژه برای آنچه که من فکر می‌کنم این لحظه عظیم است که باید از هر موضوع سیاسی فراتر رود. فکر می‌کنم AGI احتمالاً در دوره ریاست‌جمهوری او توسعه می‌یابد، و به‌نظر می‌رسد که این کار بسیار مهم است. من فکر می‌کنم حمایت از افتتاحیه ریاست‌جمهوری، یک چیز نسبتا کوچک است. به هر حال من آن را تصمیم بزرگی نمی‌دانم. اما من فکر می‌کنم همه ما باید برای رئیس جمهور آرزوی موفقیت کنیم.

او گفته است که از قانون چیپس متنفر است. شما از قانون چیپس حمایت کردید.

در واقع نه. من فکر می‌کنم قانون چیپس بهتر بود اگر هیچ کاری انجام ندهیم اما کاری را که باید انجام می‌دادیم انجام ندهیم. و من فکر می‌کنم یک فرصت واقعی برای انجام کاری بسیار بهتر به عنوان یک ادامه وجود دارد. فکر نمی‌کنم قانون چیپس آن‌قدر که هر یک از ما امیدوار بودیم موثر بوده باشد.

 

ایلان به وضوح نقشی در این دولت ایفا خواهد کرد. او با شما رقابت می‌کند من نظرات شما را در DealBook دیدم که فکر می‌کنید او بالاتر از موقعیت خود برای شرکت در هر تجارت خنده‌داری که مربوط به هوش مصنوعی است استفاده می‌کند.

 

من اینطور فکر می‌کنم.

 

اما اگر اجازه بدهید بگویم در چند سال گذشته او توییتر را خرید، سپس از خرید توییتر شاکی شد. او دوباره به الکس جونز تبدیل شد. او زاکربرگ را به مسابقه در قفس دعوت کرد. این فقط نوعی نوک کوه یخ خنده‌دار کسب و کار است. پس آیا واقعاً باور دارید که او می‌خواهد..

اوه، من فکر می‌کنم او همه نوع کار بد را انجام خواهد داد. من فکر می‌کنم او به شکایت از ما ادامه خواهد داد و از این شکایت‌ها صرف نظر می‌کند و شکایت‌های جدید و چیزهای دیگری را مطرح می‌کند. او هنوز من را به مسابقه در قفس دعوت نکرده است، اما من فکر نمی‌کنم در مورد زاک آنقدر جدی باشد. همانطور که شما اشاره کردید، او خیلی چیزها را می گوید، شروع می‌کند، خنثی می‌کند، شکایت می‌کند، شکایت می‌کند، با دولت درگیر می‌شود، توسط دولت مورد بررسی قرار می‌گیرد. این فقط ایلان است که ایلان است. سوال این بود که آیا او از قدرت سیاسی خود یعنی هم‌رئیس‌جمهوری یا هر چیزی که اکنون خود را می‌نامد سوء استفاده می‌کند تا با یک رقیب تجاری درگیر شود؟ من فکر نمی‌کنم او این کار را انجام دهد. من واقعاً ایده‌ای ندارم. ممکن است بعدا ثابت شود که اشتباه است.

زمانی که شما دو نفر در بهترین حالت خود  در OpenAI  با هم کار می‌کردید، چیزی را که هر کدام به این رابطه آورده‌اید، چگونه توصیف می‌کنید؟

شاید مثل یک روح مکمل. ما دقیقاً نمی‌دانیم که این قرار است چه باشد یا چه کاری انجام دهیم یا این که چگونه پیش خواهد رفت، اما یک اعتقاد مشترک داریم که این مهم است، و این مسیر سختی‌ست برای پیش رفتن و اصلاح مسیر.

 

دلم می‌خواهد بدانم که رابطه کاری واقعی چگونه بوده است.

 

من هیچ اتفاق خاص و بزرگی در رابطه با ایلان را به یاد نمی‌آورم تا زمانی که اتفاقی باعث شد که ایلان برود.

 

 بیایید فرض کنیم حق با شماست و نیت مثبت ایلان و دولت وجود دارد. مفیدترین کاری که دولت ترامپ می‌تواند برای هوش مصنوعی در سال 2025 انجام دهد چیست؟

زیرساخت‌های ایالات متحده مهم است. چیزی که من عمیقاً با رئیس جمهور در مورد آن موافقم این است که ساختن چیزها در ایالات متحده چقدر دشوار شده است. نیروگاه‌ها، مراکز داده، هر چیزی از این دست. من درک می‌کنم که چگونه بی‌نظمی بوروکراتیک ایجاد می‌شود، اما به طور کلی برای کشور مفید نیست. به خصوص وقتی به این فکر می‌کنید که چه اتفاقی باید بیفتد تا ایالات متحده هوش مصنوعی را رهبری کند، مفید نیست. و ایالات متحده واقعاً نیاز به رهبری هوش مصنوعی دارد.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن