ارزیابی کارشناسان از پیامد‌های طرح جدید انتقال آب سد طالقان به پایتخت

سدها خالی شده و در نیمه دوم شهریور و مهر احتمال سهمیه‌بندی آب وجود دارد. هرچند دولت انتقال آب از سد طالقان را به سرعت در دستور کار قرار داده اما آب سد طالقان کفاف نیاز تهران را نمی‌دهد.

به گزارش «انرژی امروز» از روزنامه هم میهن، روزهای گرم تابستان رو به پایان است اما تهران همچنان از بی‌آبی رنج می‌برد و احتمال ضعیف منتقد معروف دولت چهاردهم نیز به این نتیجه رسیده است که «اسب زین‌شده» تحویل مسعود پزشیکان نشده است. اما گویی وزارت نیرو که وزیر آن از دولت قبل به دولت چهاردهم راه پیدا کرده برای حل بحران آب پایتخت دل به انتقال آب سد طالقان به دوخته که قرار است آب این شهر و کرج را تامین کند اما به نظر می‌رسد حتی این کار نیز تنها یک مُسکن بر درد بی‌علاج بی‌آبی سال‌های اخیر تهران باشد و عباس علی‌آبادی باید فکر اساسی برای ناترازی‌های انرژی کند؛

این اعترافی که سه شنبه هفته پیش در پارلمان کرد را در گوشه‌ای یادداشت کرده و به یاد داشته باشد که گفت: «‌من در دولت قبل وزیر صمت بودم. یکی از دلایلی که مایل به حضور در دولت آقای دکتر پزشکیان – به‌عنوان وزیر نیرو – نبودم این بود که می‌دانستم وضعیت خوب نیست… آنچه ما تحویل گرفتیم مخازن خالی بود. امسال البته همکاران من در وزارت نفت مخازن را به وضعیت خوبی رسانده‌اند. به جز مخازن خالی صنایع هم خاموش بود…»

وزیر نیرو در آن جلسه در مورد مشکلات آب شرب، آب کشاورزی و حقابه‌های زیست محیطی گفت که «اخیراً خارجی‌ها به دلایلی که همه‌تان می‌دانید کشور را ترک کرده‌اند و حتی چینی‌ها هم از اینجا رفته‌اند» و این یعنی فعلاً باید بر روی پروژه‌های داخلی تمرکز کرد که اتفاقاً خبرهای یکی از آنها چند ماهی است ذهن پایتخت‌نشینان را درگیر کرده که آیا می‌تواند مشکل آب تهران را تا حدودی حل کند یا خیر. پروژه انتقال آب سد طالقان به تهران از بهمن سال ۱۴۰۱ کلید خورده اما هنوز کامل نشده و فعلاً در فاز دوم قرار دارد و به گفته هاشم امینی، مدیرعامل آبفا آب پروژه تا هشتگرد رسیده و تا پایان شهریور به کرج و در پایان مهر به پایتخت خواهد رسید تا شاید بتواند بخشی از کمبود ناشی از کاهش بارندگی را جبران کند.

البته آن‌طور که گفته شده از اوایل شهریور آب این سد به تصفیه‌خانه شماره دو کرج رسیده و باعث شده ۲۵۰۰ لیتر بر ثانیه به ظرفیت تأمین آب تهران افزوده شود و به گفته وزیر نیرو در صورت تکمیل شدن نیاز سه میلیون نفر را پاسخ خواهد داد که به نظر می‌رسد همچنان ناترازی‌های انرژی مانند آب و برق و احتمالاً گاز در زمستان دامن شهرنشینان تهرانی را خواهد گرفت و دولت چهاردهم باید فکر اساسی کند.

وزیر نیرو هم به خوبی می‌داند برای تامین و حل مشکل آب تهران باید فکر اساسی کرد و انتقال آب یک منطقه که قرار است حقابه‌های دیگر مناطق را نیز تامین کند، منطقی و حتی قانونی نیست و شاید به همین دلیل چند روز پیش گفت که آبی که از سد طالقان به تهران و استان‌های کرج و قزوین می‌رود به صورت دائمی نیست و تنها نقش پشتیبان را دارد. او البته گفته مشابه این کار را در حوزه برق در سایر استان‌ها انجام داده ولی بحث آب فرق دارد و پروژه انتقال آب سد طالقان به تهران به صورت پشتیبان خواهد بود.

در این میان باید دید برای حقابه بخش کشاورزی که از سد طالقان تامین می‌‌شود چه فکری شده است و آیا همچنان تحت کشت باقی خواهند ماند یا خیر. این پرسشی بود که از کامبیز بازرگان پژوهشگر خاک پرسیدم و او گفت: «انتقال آب سد طالقان به تهران بر روی اراضی کشاورزی آن منطقه تاثیر خواهد گذاشت، از طرف دیگر با بحث‌هایی مانند تغییر اقلیم و شدت گرما نیز مواجه هستیم که باعث خواهد شد تجمع نمک بر روی زمین‌های کشاورزی شدت یابد و فرایند شور شدن اراضی را دامن می‌زند چراکه در آبیاری سطحی نیاز به آب کافی است تا زمین آبشویی شود اما وقتی کیفیت آب به دلیل عمیق شدن چاه‌ها و شدت تبخیر به سمت شور شدن برود و حجم آب نیز کم شود باعث خواهد شد اراضی کشاورزی به سمت نابودی برود.»

در همین راستا و در گفت‌وگو با حسین نایب عضو هیئت مدیره انجمن آب و فاضلاب و انوش اسفندیاری عضو اندیشکده تدبیر آب ایران به بررسی بیشتر این موضوع پرداختیم.

انوش اسفندیاری عضو اندیشکده تدبیر آب ایران: با انتقال آب فقط مشکل تهران را به تاخیر می‏‌اندازیم

انوش اسفندیاری، عضو اندیشکده تدبیر آب ایران در گفت‌وگو با هم میهن به این نکته اشاره دارد که انتقال آب به تهران در مقابل کمبودهایی که وجود دارد در حد یک مُسکن است و باید مصرف آب در تهران را کنترل کرد. او می‌گوید راه‌حل اساسی کنترل جمعیت تهران و مدیریت مصرف است. اسفندیاری گفته توسعه در کشور ما آب‌محور است و دولتمردان تلاش داشتند متناسب با رشد اقتصادی آب بیشتری به بخش کشاورزی و دیگر بخش‌ها بدهند اما باید این رویه تغییر کند. او انتقال آب از دریای عمان و دریای خزر را نیز طرح‌هایی خیلی خطرناک می‌داند که ممکن است هر لحظه متوقف شود و به یک تراژدی تبدیل شود.

‌انتقال آب سد طالقان می‌تواند مشکل بی‌آبی تهران را حل کند؟

این انتقال در مقابل کمبودهایی که در مورد آب تهران وجود دارد تنها یک مُسکن می‌تواند باشد و در مورد راه‌حل درست بارها این بحث مطرح شده که باید مصرف در تهران را کنترل کرد. درصد و میزان آبی که از سد طالقان به تهران می‌آید خیلی کم است. برای تهران به طور متوسط حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون مترمکعب آب در هر سال تامین می‌شود.

علت اینکه این موضوع برجسته شده به خاطر شرایطی است که در شهر تهران حاکم است و سدها کاملاً در حال تخلیه هستند و باعث شده به آب زیرزمینی فشار بیاید؛ در واقع نجات‌دهنده اصلی تهران، آب زیرزمینی است که در حدود ۶۰ درصد آب مورد نیاز را تامین می‌کند درحالی‌که در سال‌های عادی فقط ۳۰ درصد از آب‌های زیرزمینی تامین می‌شد. با توجه به فرونشست سریعی که در مناطق غربی تهران است طبیعتاً این موضوع خطراتی را ایجاد می‌کند و در حقیقت ما با این راهکارها فقط مسئله و مشکل آب تهران را به تاخیر می‌اندازیم. وقتی فرونشست‌ها زیاد شود و چاه‌ها قدرت تخلیه نداشته باشند طبیعتاً این راه‌حل نیز امیدبخش نیست.

‌اینکه آب یک شهر و استان دیگر را در تهران مصرف کنیم چه عواقبی دارد؟

نکته خوبی را گفتید، تمام هزینه‌هایی که برای یک طرح می‌‌شود لزوماً هزینه‌های مالی نیست بلکه هزینه‌های اقتصادی و محیط زیستی هم دارد. یکی از مسائل این است که خسارت‌هایی را به اقتصاد یک منطقه وارد می‌کنیم برای اینکه آب را به تهران منتقل کنیم. مثلاً شهریار منطقه‌ای است که در گذشته خیلی تحت تاثیر این موضوع بوده و آسیب‌هایی که دیده بسیار زیاد است و وضعیت آب زیرزمینی آن منطقه بدتر هم شده است. کرج نیز مشکلاتی را دارد و حالا این مشکلات به دشت قزوین هم رسیده است. مهمتر از همه سد سفیدرود است که آب شاهرود وارد آن می‌شده که امسال یکی از سال‌های بسیار دشوار برای مردم پایین‌دست سد سفیدرود بود.

‌راه‌حل اساسی چیست؟

راه‌حل اساسی کنترل جمعیت شهر تهران و مدیریت مصرف با امکاناتی که در اختیار ساکنان تهران وجود دارد، است. باید اندازه‌گیری مصرف به نحو درستی صورت بگیرد و باید در هر مجتمع متوسط‌گیری انجام شود. وقتی کنتور پرمصرف‌ها و کم‌مصرف‌ها را یک رقم متوسط درنظر می‌گیرند باعث می‌‌شود قبض مردم نیز بسیار زیاد بیاید و این شیوه اصلا مدیریت مصرف نیست.

ممکن است این شیوه وضعیت مالی شرکت‌های آب را بهتر و یا زیادی بهتر کند اما تاثیری بر روی مدیریت مصرف ندارد. از طرفی فشار آب هم کم شده که به نوعی محدودیت محسوب می‌شود. بر روی مردم هم فشار مالی آمده که باید پمپ و منبع بخرند که اصلاً راه‌حل درست و مناسبی نیست. اینکه تلاش کنیم از اطراف تهران برای تهران آب بیاوریم بیشتر عکس‌العملی و منفعلانه است و در درازمدت هیچ مشکلی را حل نمی‌کند، حتی ممکن است از فرصت استفاده کنند و یک طرح انتقال آب جدیدی را نیز شروع کنند ولی این موضوع تا کی می‌خواهد ادامه پیدا کند؟ این سوالی است که برای آن پاسخی نیست.

با توجه به اینکه ایران نسبت به مناطق همجوار خود به طور نسبی منابع آبی خوبی دارد باید به سمت این برود که توسعه را با توجه به امکانات آبی انجام دهد. تاکنون اینگونه بوده که توسعه در کشور ما آب‌محور بوده و دولتمردان سعی می‌کردند که فعالیت‌های اقتصادی را در نظر بگیرند که آب بیشتری نیاز دارد و همیشه تلاش می‌کردند متناسب با رشد اقتصادی آب بیشتری به بخش کشاورزی و سایر بخش‌ها اختصاص دهند اما باید این رویه تغییر کند. مدت‌هاست که این قضیه گفته شده که باید توسعه کم‌آب‌بر داشته باشیم. ما کشوری هستیم که از نظر فرهنگی مزیت نسبی داریم و باید بر روی اقتصاد فرهنگی و شیوه‌های اقتصادی و توسعه فرهنگی کار کنیم.

‌گاهی طرح‌هایی مانند انتقال آب دریای خزر و یا دریای عمان مطرح می‌شود، این طرح‌ها را چگونه می‌بینید؟

این طرح‌ها خیلی خطرناک است برای اینکه هزینه‌های آن بسیار بالا است و ممکن است هر لحظه متوقف شود و اگر متوقف شود باعث یک تراژدی خواهد شد. تامین برق این پروژه‌ها بسیار دشوار است و همچنین هزینه‌های ارزی بسیار زیادی دارد و حتی به جز اجرا در نگهداری و بهره‌برداری آن باید هزینه‌های زیادی را متقبل شد. چون هزینه تمام‌شده آب با این شیوه بالا است با اقتصاد ما جور درنمی‌آید.

حسین نایب عضو هیئت مدیره انجمن آب و فاضلاب: انتقال آب سد طالقان فقط یک مُسکن است

حسین نایب، عضو هیئت مدیره انجمن آب و فاضلاب در گفت‌وگو با هم‌میهن به مسئله انتقال آب سد طالقان به تهران پرداخته و گفته حتی تامین آب کامل این سد نیز نمی‌تواند کمکی به تامین آب تهران کند و فقط یک مُسکن است. او مثال زده مانند این است یک لیوان شکسته داریم که هر چقدر آب داخل آن می‌ریزیم از پایین آن خارج می‌شود. نایب عنوان کرد آب سد طالقان در مقایسه با میزان مصرف آب تهران حدود یک‌بیستم است که عدد خیلی کمی است. او معتقد است باید موضوعاتی مانند بازچرخانی هدفمند و درست و اصولی آب و جلوگیری از کشت آب‌بر در استان تهران را پی بگیریم تا مشکلات کاهش یابد.

‌وزیر نیرو گفته با ورود آب سد طالقان به تهران، آب شرب حدود ۳ میلیون نفر تامین خواهد شد، آیا بعد از این استان قزوین و سایر حقابه‌برهای این سد به مشکل بی‌آبی دچار نخواهند شد؟ آیا راه دیگری برای تامین آب تهران نیست؟

سد طالقان برای مقاصدی احداث شد و بخشی از این آب مربوط به حقابه‌های کشاورزی دشت قزوین، یک بخش آن احتمالاً مربوط به آب شرب برخی از شهرهای استان قزوین و یک بخش آن سهمی است که برای آب شرب کرج در نظر گرفته شده بود که به تامین پایدار آب کرج کمک کند و یک بخش آن هم برای تامین غیرمستقیم آب تهران در نظر گرفته شده بود. نکته‌ای که وجود دارد این است که میزان مصرف آب در شهر تهران در سال جاری رکوردها را زد و تا ۴۵ مترمکعب در ثانیه افزایش پیدا کرد و حتی در مقاطعی به ۵۰ مترمکعب در ثانیه نیز رسید.

این عدد وقتی در بازه زمانی چندساله همینطور رو به افزایش باشد در آینده حتی تامین آب کامل سد طالقان هم نمی‌تواند کمک شایانی به تامین آب تهران کند؛ یعنی همچنان از حوضه‌های آبریز دیگر آب انتقال دهیم و داخل مشک سوراخ تهران بریزیم. البته ممکن است برای تامین آب در شرایط اضطراری امسال و با توجه به اینکه بارش‌های سال گذشته خیلی کمتر از حدود طبیعی بوده و تا ۵۰ درصد هم گمانه زده شده و اینکه ظرفیت آب‌دهی چاه‌ها رو به کاهش است و همینطور افت آب زیرزمینی را در تهران شاهد هستیم، این انتقال آب به عنوان یک تامین آب اضطراری و به صورت مُسکن ناگزیر و قابل انتخاب بوده است، ولی اگر قرار باشد هم همینطور در کاسه تهران آب بریزیم و به دلیل عدم لحاظ مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا، سیاست‌های جمعیتی غیراصولی و غیرمنطبق با توان اکولوژیکی تهران، هم بارگذاری جمعیتی و صنعتی و حتی توسعه کشاورزی در استان تهران را افزایش دهیم مطمئناً هر چقدر آب از هر جای دیگر هم بیاوریم در سال‌های آینده جوابگو نخواهد بود، ولی صرفاً به عنوان یک مُسکن برای تامین آب شرایط اضطراری فعلی تهران می‌توان برای مقطع فعلی به آن خوشبین بود.

البته می‌دانید که میزان افزایش ظرفیت که از سد طالقان برای تهران در نظر گرفته شده در مقایسه با میزان مصرف آب تهران به طور کلی، چیزی حدود یک‌بیستم است یعنی اگر مصرف پیک آب تهران را۴۰ تا ۵۰ مترمکعب ثانیه در نظر بگیریم، دوونیم‌مترمکعبی که افزایش پیدا می‌کند عدد خیلی کمی است و در مقابل میزان مصرف آب شرب و شهری تهران ناچیز است و فقط صرفاً کمکی برای تامین آب مخصوصاً در این روزها که سدهای اصلی تهران یعنی لار، لتیان، ماملو و کرج با افت میزان آب و افت ذخیره مواجه هستند می‌تواند به‌شمار آید.

‌به قول شما شاید این کار به صورت مقطعی مشکل آب تهران را حل کند اگر در چند سال آینده سد طالقان خشک شود یا درمورد تامین حقابه‌بران کنونی این سد به مشکل بربخورند، این رویه نمی‌تواند یک معضل جدید ایجاد کند؟

همین الان در فاز صفر این اتفاق افتاده است یعنی آن آبی که قرار بوده در پشت سد ذخیره شود و به حقابه‌بران فعلی تخصیص داده شود ذخیره نمی‌شود. اگر آبی را از سد طالقان برای تهران برداشت می‌کنیم عملاً حق یک حقابه‌بر را می‌گیریم.

ممکن است بگوییم آب شرب نسبت به آب بخش کشاورزی اولویت دارد، اما به واسطه اینکه آن حقابه‌بر نمی‌تواند تامین آب کشاورزی خود را داشته باشد مجبور به تامین آب مورد نیاز خود از سایر منابع می‌شود، مثلاً با احداث چاه‌های غیرمجاز، و همین امر می‌تواند بر روی منابع آب زیرزمینی دشت قزوین و نیز مسئله آب شرب شهرهای استان قزوین اثرگذار باشد، پس عملاً وقتی آب را به تهران انتقال می‌دهیم یک حقی را در مبدأ ضایع می‌کنیم.

در اینجا باید وزارت نیرو و دولت جایگزینی برای این حق تضییع‌شده استان قزوین در نظر بگیرد مثلاً به جای اینکه در شهرهایی از استان قزوین که از شبکه آب شرب برای آبیاری فضای سبز استفاده می‌شود، آن را با پساب جایگزین کند و یا مابه‌ازای حقابه کشاورزان، پساب با کیفیت مناسب در اختیار آنها قرار گیرد. البته اطلاع دارم برخی از شهرداری‌های استان قزوین نیز جایگزینی برداشت آب شرب برای مصرف فضای سبز با آب پساب حاصل تصفیه‌خانه‌های فاضلاب محلی را آغاز کرده‌اند. این کار اگر توسعه پیدا کند و دولت با حمایت‌های مادی و تخصیص بودجه این امر را تسهیل کند، آن دوونیم مترمکعب در ثانیه آب مازادی که از حقابه آنجا برداشت می‌کنیم  جایگزین خواهد شد و ممکن است سیستم به تعادل برسد.

اما آن چیزی که فعلاً دور از ذهن است، به تعادل رسیدن منابع و مصارف در تهران است. عدم موضوع توجه به موضوع هدررفت آب، بحث آبیاری فضای سبز شهر تهران با آب شرب، همچنین بارگذاری غیرمنطقی و توسعه شهری در استان تهران و شهرهای اقماری باعث می‌‌شود همچنان تقاضا بالا برود یعنی هر چقدر تامین را افزایش دهیم همزمان در حال افزایش تقاضا هم هستیم و این سیستم هیچ‌گاه با ادامه روند کنونی به تعادل نخواهد رسید.

‌در چند سال اخیر که بارش‌ها هم کم شده، چند ایده عجیب مثل آوردن آب دریای خزر یا دریای عمان به مرکز ایران مطرح شده و یا بحث انتقال آب سد طالقان به تهران که به قول شما در حد یک مُسکن است، در این شرایط چه کار اصولی می‌توان انجام داد تا مشکل آب تهران حل شود؟

در این خصوص راهکارها و علاج‌بخشی‌های مختلفی در اذهان عمومی وجود دارد که بسیاری از آنها عملیاتی و اجرایی نیست، برخی توجیهات اقتصادی و فنی ندارد و برخی نیز نادیده گرفته شده است. به عنوان مثال اخیراً حتماً در شبکه‌های مجازی با این خبرها برخورد داشتید که یک فردی مثلاً می‌خواهد ابرها را بارورسازی کند، که قطعاً این‌گونه کارها در گام صفر از بازی خارج هستند و صرفاً یک لفاظی‌های سطحی و بی‌ارزش در خصوص تامین یا افزایش آب هستند.

از سوی دیگر یکسری اقدامات سازه‌ای وجود دارد مثل انتقال آب بین‌حوضه‌ای، لازم است برای آن شرایط سختگیرانه مثل توجه به حقوق مبدأ و توسعه پایدار در مقصد را در نظر بگیریم. قبل از آن نیز بحث‌های هزینه‌ای و اقتصادی انتقال آب و همچنین تمام بحث‌های فرهنگی و اجتماعی را باید در نظر گرفت تا به اینجا برسیم که آیا آب را می‌توان از یک مبدأ به یک مقصد انتقال داد یا نه. مثلاً موضوع انتقال آب سد طالقان ممکن است توجیه‌پذیر نباشد، اما با توجه به اولویت بالای مسئله سیاسی و اجتماعی و سلامت عمومی که اکنون با آن مواجه هستیم، به ناچار انتخاب‌پذیر است و  ناگزیریم برای تامین بخشی از آب مصرفی حدود 15 میلیون نفر این کار را انجام دهیم.

مبحث دیگر نمک‌زدایی و انتقال آب به فلات مرکزی از دریای عمان، خلیج فارس و دریای خزر است. در این خصوص باید به موضوعات مهم و زیربنایی از جمله جنبه‌های اقتصادی، فنی و زیست محیطی توجه داشت. بسیاری از پروژه‌های نمک‌زدایی و انتقال آب از دیدگاه اقتصادی و فنی غیرمنطقی، توجیه‌ناپذیر و غیرمنطبق با نیازها و مصارف است.

در نهایت، راهکارهای قابل قبول و منطبق با توسعه پایدار، همان راهکار‌های مبتنی بر مدیریت مصرف و مدیریت تقاضا، افزایش بهره‌وری در بخش‌های مختلف و کاهش شدت مصرف، کاهش هدررفت، بازیافت و بازچرخانی پساب‌ها خواهد بود. به عنوان مثال اگر موضوعات مربوط به پایدار کردن فضاهای سبز و منطبق کردن آن با اقلیم تهران، مسئله مربوط به بازچرخانی هدفمند و درست و اصولی آب، مسئله مربوط به جلوگیری از هدررفت آب، مسئله مربوط به کاهش بارگذاری صنعتی در این حوضه آبریز و مواردی از جمله جلوگیری از کشت آب‌بر در استان تهران را پی بگیریم، با هزینه‌های بسیار کمتر نسبت به ابرپروژه‌های انتقال آب از دریای خزر یا مثلاً دریای عمان و خلیج فارس می‌توانیم موضوع ناترازی آب و موضوع چالش تامین آب را در تهران و کلیه کلان‌شهرهای کشور به نحوی مرتفع کنیم.

متاسفانه از دهه‌های گذشته، موضوع «ابرپروژه» مخصوصاً در صنعت آب آفتی بود که باعث شد ما صرفاً با تفکر سازه‌ای جلو برویم و شرکت‌های مشاورهای بزرگ هم این راه را هموار کردند و توجیهات فنی آن را تامین کردند تا به این سمت برویم. اینکه فکر کنیم با ابر‌پروژه‌ها می‌توانیم مشکل و موضوع‌های کلان کشور مثل موضوع آب را حل کنیم اشتباه است و واقعیت امر این را نشان می‌دهد که این پروژه‌ها حداقل در مقوله آب توانمند نیستند و به عنوان مثال هر میزان آب را از دریای خزر و دریای عمان با هزینه حدود هر مترمکعب ۴ تا ۶ یورو به فلات مرکزی بیاوریم، مطمئن باشیم که در اینجا به راحتی آن آب را هدر می‌دهیم و خروجی اصولی و قابل اتکا نخواهد داشت.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن