ارمغان آتش‌بس

نتانیاهو با کابینه جنگ‌طلبش چه خواهد کرد؟

پس از یک جهنم 15 ماهه، اسرائیل و حماس توافق آتش‌بس را امضا کردند. تنها پنج روز قبل از تحلیف دونالد ترامپ به عنوان چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا در 20 ژانویه، سرانجام آتش بس در غزه اعلام شد.

بعد از این جنگ 15 ماهه، غزه تقریبا به تمامی ویران شده است. برخی از شهرهای این منطقه حتی تا 60 درصد تخریب شده‌اند. آوارگان بازمی‌گردند و اگر صلحی برقرار شود، هیچ کس باور ندارد که مردم غزه خود بتوانند شهرهایشان را دوباره بسازند. علاوه بر اینکه مسئله اداره غزه هم هنوز محل مناقشه است.

اما در آن سوی مرزهای غزه، احتمالا شاهد یک فروپاشی خواهیم بود. نتانیاهو روزهای سختی در پیش دارد. او باید بتواند کابینه تندرویی را که پیش از جنگ کنار هم جمع کرده بود حالا موافق طرح آتش‌بس کند، کاری بسیار سخت. آنقدر سخت که تحلیل‌گران اکونومیست در مقاله‌ای در این خصوص پیش‌بینی می‌کنند دولت او در نتیجه همین کار سقوط خواهد کرد. از سویی نتانیاهو به ترامپ قول‌هایی داده است و به راحتی نمی‌تواند از زیر قولش به ترامپ شانه خالی کند. حالا نتانیاهو بین ترامپ و کابینه‌اش به دام افتاده است.

نتانیاهو قبل از جنگ هم به دلیل طرح‌های جنجالی خود برای از بین بردن استقلال قوه قضاییه با مشکل مواجه شده بود گفته می‌شود وقتی استیو ویتکاف، فرستاده جدید دونالد ترامپ در خاورمیانه، که یک مشاور حقوقی در نیویورک است، در 11 ژانویه برای گفت‌و‌گو وارد اسرائیل شد، با  بی‌پروایی به اسرائیلی‌ها گفت که برای دیدار با نتانیاهو منتظر پایان روز شنبه نخواهد ماند.

بایدن علیرغم پنج دهه حمایت از دولت یهود، محبوبیت کمی در اسرائیل دارد نسبت به ترامپ. نتانیاهو حداقل می‌تواند به حامیانش بگوید که با رد خواسته‌های بایدن از منافع اسرائیل دفاع کرده است. تحلیلگران منطقه بر این باورند جناح راست اسرائیلی ترامپ را دوستانه‌تر از سلف خود می‌بیند، بنابراین استدلال او چنددان قانع‌کننده نیست.

حالا بعد از آتش‌بس چه می‌شود؟ بیش از یک سال است که بایدن احتمال یک توافق بزرگ را مطرح می‌کنند که در برگیرنده اتحاد رسمی بین اسرائیل و سعودی‌ها‌ست، تا انگیزه‌ای باشد برای پایان دادن به جنگ در غزه و از سرگیری یک روند دیپلماتیک که در نهایت منجر به تشکیل دولت فلسطین شود. اما نتانیاهو چنین چیزی نمی‌خواهد.

اکونومیست در گزارشی نوشته است توافق با حماس نشانه این است که نتانیاهو در نهایت ممکن است چنین چیزی را بپذیرد و این پذیرش تنها به این دلیل نیست که ترامپ بر آن مصر است. نتانیاهو مدعی است که «چهره خاورمیانه را تغییر داده است». حالا به دنبال اتحاد با عربستان است برای از بین بردن قدرت ایران. اما چنین کاری احتمالا به معنای از دست دادن اکثریت او در کنست، پارلمان اسرائیل است. متحدان راست افراطی نتانیاهو تهدید کرده‌اند که اگر اسرائیل به جنگ غزه پایان دهد، او را ترک خواهند کرد. ایتامار بن گویر، وزیر امنیت ملی، توافق با حماس را «وحشتناک» خواند و گفت که این امر «دستاوردهای تا به امروز جنگ در غزه را که به قیمت خون بسیاری از جنگجویان ما تمام شد» به باد می‌دهد.

نتانیاهو در تلاش است تا به شرکای رادیکال خود بقبولاند که هنوز جنگ تمام نشده است بلکه آنها در کنار خود نگه دارد. اما تحلیلگران بر این باورند سرنوشت چنین به راحتی برای نتانیاهو رقم نخواهد خورد.

 

آتش‌بس؛ چرا حالا؟

اخیرا آرون دیوید میلر، یکی از اعضای ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین‌المللی و یکی از مقامات سابق وزارت امور خارجه که دهه‌ها در مذاکرات صلح در خاورمیانه شرکت داشته است، گفت‌وگویی داشته با هفته‌نامه نیویورکر درباره چرایی قبول توافق آتش‌بس بین حماس و اسرائیل توسط نتانیاهو. او در این گفت‌وگو تشریح کرده که چرا بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، تصمیم گرفت اکنون با آتش‌بس موافقت کند، روابط ترامپ با اسرائیل بر چه محوری قرار خواهد گرفت و چرا دولت بایدن نتوانست به یک توافق طولانی مدت برسد؟

نیویورکر: حالا چه فرقی دارد؟ چرا این آتش‌بس اتفاق افتاد؟

دیوید میلر: توخالی شدن حزب الله و تشدید و تسلط اسرائیل در غزه، لبنان و حتی ایران، به طور واضح برای آنچه از رهبری حماس باقی مانده است روشن شده است که گزینه‌های آنها به میزان قابل توجهی محدود شده و آنها در این پانزده ماه جنگ چیزی جز مرگ و ویرانی برای نشان دادن نداشتند.

اما این توافق به حماس فرصتی داد تا اساسا تصور نتانیاهو را از دستیابی به «پیروزی کامل» درهم بشکنند.

نکته دوم این واقعیت است که موفقیت‌های اخیر نظامی نتانیاهو در غزه و لبنان و در حملات علیه ایران، او را متقاعد کرده است که می‌تواند معامله‌ای انجام دهد که به نظر وی از مرحله اول فراتر نمی‌رود و می‌تواند به شرکای ائتلاف راستگرای او مثل بزالل اسموتریچ و ایتامار بن گویر اطمینان دهد که نتانیاهو در نهایت می‌تواند جنگ را پس از مرحله اول توافق از سر بگیرد.

نیویورکر: بله، بسیاری از متحدان نتانیاهو در رسانه‌ها گفته‌اند که این توافق ممکن است مرحله اول را هم حتی پشت سر نگذارد. می‌توانید در مورد آن صحبت کنید و بگویید چه مراحلی در انتظار ما است؟

دیوید میلر:از زمانی که بایدن چارچوب سه مرحله‌ای را بیان کرد، فرضیه من در تمام طول مذاکرات همین بود. فاز یک به هر یک از طرفین چیزهایی می‌دهد بدون اینکه آنها را مجبور کند به دلایل سیاسی و امنیتی از کارت‌های اولیه خود دست بکشند. تنها فاز دوم است که اساسا سرپوش‌ها را برمی‌دارد و دیگر مسائل هویدا می‌شود. در این مرحله، حماس موظف است همه گروگان‌ها را بازگرداند. و نتانیاهو مجبور است بپذیرد که جنگ تمام شده است و به عقب نشینی کامل اسرائیل از غزه تن دهد. حماس هرگز حاضر نخواهد بود که گروگان‌های باقی مانده از جمله سربازان، زنده‌ها و مرده‌ها را رها کند مگر اینکه نتانیاهو با پایان دادن به جنگ و خروج نیروهای اسرائیلی از غزه موافقت کند، این یعنی که حماس را به پیروزی سیاسی برساند.

از سوی دیگر، نتانیاهو به سادگی آماده پایان دادن به جنگ نیست، چه رسد به خروج نیروهای اسرائیلی از غزه، تحت هر شرایطی. حتی اگر نخست‌وزیر اسرائیلی دیگری داشتید، اسرائیل تنها در صورتی از غزه خارج می‌شد که بتوان متقاعدش کرد که یک نیروی امنیتی وجود دارد که قادر به توقف تسلیح مجدد حماس و احیای مجدد آن است.

نیویورکر: اما نتانیاهو نیروی دیگری به جز ارتش اسرائیل در غزه نمی‌خواهد، درست است؟

دیوید میلر:نه، نمی‌خواهد. اگر چکمه‌های عربی بر سرزمین‌های فلسطینی بود، می‌شد با اکراه او را متقاعد کرد. حتی اگر چنین بود، عقب‌نشینی اسرائیل بسیار تدریجی و مبتنی بر عملکرد صورت می‌گرفت، بسته به آنچه که آنها عملکرد و کارایی یک نیروی امنیتی را چه چیز تعریف کنند. به همین دلیل است که من هرگز باور نمی‌کردم که این دولت اسرائیل بتواند از فاز یک به فاز دوم برسد و آن را تسهیل کند. ببینید در پاسخ به فاز اول چه اتفاقی می‌افتد. بن‌گویر و اسموتریچ هر دو را تهدید به ترک دولت کردند.

نیویورکر: بنابراین شما فکر می‌کنید که ما به مرحله اول خواهیم رسید، و برخی از گروگان‌های اسرائیلی و اسرای فلسطینی آزاد می‌شوند و کمک‌های بیشتری به غزه سرازیر می‌شود و ترامپ و بایدن هر دو می‌توانند ادعای پیروزی کنند. اما شما این را به‌عنوان آغاز پایان درگیری به شکلی بزرگ‌تر نمی‌بینید؟

دیوید میلر: اصولا امکان دیدنش سخت است. فاز دوم یعنی اساسا آینده غزه چیست؟ چه کسی قرار است حکومت کند؟ نیروهای امنیتی که قرار است وجود داشته باشند کدامند؟ بازسازی چه می‌شود؟ صدها مطالعه توسط اندیشکده‌ها و دولت‌های اروپایی‌ها، اسرائیلی‌ها، آمریکایی‌ها درباره غزه پس از جنگ انجام شده است، اما ما سال‌هایی به‌اندازه سال نوری با سیاست‌هایی فاصله داریم که برای اجرای هر طرح منطقی برای مقابله با این واقعیت‌ها لازم است.

نیویورکر: و دلیل سوم؟

دیوید میلر: دولت کنار رفته ایالات متحده هیچ اهرمی ندارد و دولت آتی اهرم زیادی دارد. واقعیت این است که نتانیاهو معتقد است بازی با دونالد ترامپ و نه گفتن به او دشوارتر از نه گفتن و بازی با جو بایدن است. و این غیرقابل پیش‌بینی بودن برای تصمیم گیری نتانیاهو در مورد این موضوع بسیار مهم است. او می‌خواست به ترامپ یک پیروزی قبل از تحلیف بدهد که (الف) ثابت کند نتانیاهو مشکل ترامپ در چند هفته یا ماه اول دولتش نیست، و (ب) اعتباری پیش ترامپ داشته باشد تا ترامپ بر آنچه که نتانیاهو تمرکز می‌کند متمرکز شود. دستور کار واقعی این است که آمریکایی‌ها را به حمایت یا تن دادن به حملات نظامی اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران متقاعد کنند.

نتانیاهو می‌دانست با نه گفتن به بایدن از حمایت کل حزب جمهوری‌خواه برخوردار خواهد بود. به ترامپ نه بگویید و هیچ چیزی در مقابل آن نمی‌گیرد. ترامپ بر حزب جمهوری‌خواه تسلط دارد و هیچ دریچه‌ای برای فرار از آن وجود ندارد. هیچ حوزه دیگری در آمریکا وجود ندارد که نتانیاهو بتواند به آن متوسل شود. ترامپ همه چیز را در انحصار خود دارد.

نیویورکر: هر چند من دو استدلال متمایز در این مورد خوانده‌ام. یکی این که ترامپ نتانیاهو را تهدید کرد و به او گفت که جنگ را پایان دهد و توانست کاری را انجام دهد که بایدن نتوانست. دومی اساساً می‌گوید که نتانیاهو این کار را انجام داد در ازای اینکه ترامپ به او چیزی بدهد که بایدن نمی‌دهد، مانند الحاق کرانه باختری، یا حمله به ایران که شما اشاره کردید.

دیوید میلر: ترامپ آنقدرها استراتژیست نیست. من فکر می‌کنم ترامپ اساسا به نتانیاهو نگاه کرده است، می‌داند که او یک چهره سیاسی مصمم به ماندن در قدرت است و می‌داند که او برای ترامپ دردسر آفرین است. نتانیاهو در دوره اول ترامپ، یعنی زمانی که چهار یا پنج انتخابات ئر اسرائیل داشتید، برای ترامپ مشکل‌ساز بود. و ترامپ یک بار به طعنه گفت: «آنها به انتخاب کردن ادامه می‌دهند و هیچ کس انتخاب نمی‌شود.»

شاید انگیزه واقعی ترامپ، انگیزه‌ای که من فکر می‌کنم استراتژیک است، این باشد که وقتی او به کل خاورمیانه نگاه می‌کند، تنها یک منطقه وجود دارد که واقعاً به آن اهمیت می‌دهد و آن خلیج فارس است. چون خلیج فارس پایدار است، خلیج فارس نشان دهنده منافع مالی است. خلیج فارس هیدروکربن دارد. خلیج فارس امیران، ولیعهد‌ها و پادشاهانی دارد که چاپلوس ترامپ هستند. و خلیج‌فارس نشان‌دهنده موفقیت بزرگ او در سیاست خارجی در اولین دوره ریاست‌جمهوری اوست که توافقنامه ابراهیم امضا شد.

برای او، این یک معامله است. خلیج‌فارسی‌ها شخصیت‌های مستبدی مانند او هستند. ترامپ می‌تواند با آنها برخورد کند. او خواهان یک جایزه صلح نوبل است و معتقد است که می‌تواند با میانجیگری در یک توافق عادی‌سازی بین اسرائیل و عربستان به آن دست یابد. اما حتی همین هم پیچیده شده است، زیرا ترامپ مایک هاکبی، یک انجیلی طرفدار الحاق را به عنوان سفیر در اسرائیل منصوب کرد.

نیویورکر: درست است، بخش مهمی از ایده پشت توافق عادی‌سازی با عربستان سعودی این بود که با نوعی وعده تشکیل کشور فلسطینی داده می‌شد.

دیوید میلر: دقیقا. و هر چه تعداد تلفات و خرابه‌های بیشتری در غزه داشته باشید، بهایی که محمد بن سلمان، ولیعهد و نخست وزیر عربستان سعودی، احتمالا قبل از موافقت با عادی‌سازی اسرائیل و عربستان سعودی از هر دولت اسرائیلی خواهد خواست بیشتر خواهد بود. با قیمت ارزان چنین توافقی انجام نخواهد شد.

نیویورکر: من می‌خواهم به موضوع بایدن برگردم. در ماه‌های گذشته، انتقاد از او اساساً این بود که ایالات متحده اهرم‌هایی را در اختیار دارد که از آنها استفاده نمی‌کند و فروش تسلیحات را قطع کرده است. اما من نمی‌دانم که دونالد ترامپ هرگز فروش تسلیحات به اسرائیل را قطع خواهد کرد یا نه. من نمی‌دانم که دونالد ترامپ واقعاً هیچ یک از سیاست‌هایی را که مردم، به‌ویژه منتقدان بایدن، از آن حمایت کرده‌اند، انجام خواهد داد یا نه. بنابراین ترامپ چه تهدیدی را نشان می‌دهد؟ بی‌بی فقط نمی‌خواهد ترامپ پشت تلفن بر سرش فریاد بزند، اما از اینکه بایدن پشت تلفن با او فریاد حرف بزند خوشحال است؟

دیوید میلر: به نظر من سوال خیلی خوبی است. و تحلیل من در مورد اینکه چرا بایدن از اهرم‌هایی که در اختیار شخص رئیس‌جمهور بود، استفاده نکرد، این است که سیاست‌های او به جای پیروی از پیشروی مترقی‌ها یا حتی میانه‌روها در حزب دمکرات، وقتی نوبت به اسرائیل می‌رسید محافظه‌کارانه‌تر بود. اما نتانیاهو و یحیی سینوار، رهبر حماس که سال گذشته کشته شد، واقعاً جو بایدن را باز می‌دادند. کسانی که استدلال می‌کردند که بایدن باید از اهرمی که در اختیار دارد استفاده کند، به رئیس جمهور آزمونی می‌دادند که او هرگز نمی توانست در آن قبول شود.

در مورد ترامپ، من با شما موافقم. تصور اینکه دونالد ترامپ تحریم، اعمال محدودیت جدی یا پایان دادن به تامین تجهیزات نظامی آمریکا به اسرائیل را در دستور کار قرار دهد، سخت است. تصور اینکه دونالد ترامپ قطعنامه‌ای در شورای امنیت در سازمان ملل ارائه کند که به شدت از اسرائیل انتقاد می‌کند، سخت است. تصور اینکه دونالد ترامپ در به رسمیت شناختن یکجانبه کشور فلسطین به بیش از صد و چهل کشور دیگر بپیوندد، سخت است. حق با شماست که به این نکته اشاره کنید این بیشتر تهدید اهرم فشار و غیرقابل پیش بینی بودن دونالد ترامپ است.

لطف بزرگی که ترامپ قبلا در حق اسرائیل انجام داده است، به رسمیت شناختن قدس به عنوان پایتخت اسرائیل است، انتقال سفارت ایالات متحده به این شهر است، به رسمیت شناختن اشغال بلندی‌های جولان توسط اسرائیل است، توافق ابراهیم است و به رسمیت شناختن حاکمیت مراکش بر صحرای غربی‌ست. نتانیاهو بخشی از این روند تبلیغاتی بوده است. و با این حال، برای ترامپ در دوره دوم، انتظارات اسرائیل در مورد الحاق کرانه باختری، غزه و ایران وجود دارد که ممکن است این انتظارات برآورده نشود، زیرا هر سه این موارد برای ترامپ دردسر ایجاد می‌کند.

نیویورکر: من نمی‌خواهم اسموتریچ و بن‌گویر یا نتانیاهو را نصیحت کنم، اما اگر آن‌ها بر الحاق پافشاری کنند، ترامپ ممکن است اذیت شود، اما در واقع هیچ کاری انجام نخواهد داد.

دیوید میلر: آیا به این می‌اندیشم که ترامپ از سه گزینه‌ای که جو بایدن نگرفت یکی را به سمت خود می‌کشد؟ این گزینه‌ها فروش تسلیحات نظامی آمریکا به اسرائیل را محدود می‌کرد یا پایان می‌داد، همراه با جامعه جهانی اسرائیلی‌ها را به دادگاه بین‌المللی دادگستری می‌کشاند، یا در کنار فلسطینی‌هایی قرار می‌گرفتند که در نهایت می‌خواهند راه‌حل دو کشوری را بر اسرائیل تحمیل کنند؟

یک چیزی وجود دارد که نتانیاهو باید نگران آن باشد: اگر دونالد ترامپ تصمیم بگیرد که این بار می‌خواهد از سرکه به جای عسل استفاده کند، هیچ حوزه دیگری که طرفدار نتانیاهو است در آمریکا وجود نخواهد داشت که مخالفت کند. در این حالت هیچ راه حلی برای خروج از زندان برای نتانیاهو وجود ندارد. و من فکر می‌کنم او به دردسر خواهد افتاد.

نیویورکر: با فرض اینکه نتانیاهو از مرحله اول هم موفق بیرون نیاید و این مرحله از هم بپاشد در شش ماه آینده ممکن است چه رخ دهد؟

از هم پاشیده زیرا بنیامین نتانیاهو ریاست راست‌گراترین دولت تاریخ اسرائیل را جمع و جور کرده است. زیرا نتانیاهو به دلیل رشوه خواری، به خاطر نقض اعتماد، در دادگاه منطقه‌ای اورشلیم محاکمه می‌‌شود. او باید قدرت را حفظ کند. اگر او قدرت را از دست دهد و اساساً مجبور به پایان دادن به جنگ شود، به این واقعیت اعتراف کنید که «پیروزی کامل» او بر حماس یک توهم بود، بدون هیچ پاسخگویی در مورد آنچه در 7 اکتبر رخ داد، یا مسئولیت او در قبال آن، در نتیجه او قدرت را از دست می‌دهد و یا محکوم می‌شود یا توافق نامه‌ای را نقض می‌کند که این نقض او را از سیاست بیرون می‌کند.

او می‌خواست تا زمانی که ممکن است از پایین رفتن از مسیری که به نظرش یک سراشیبی لغزنده است، اجتناب کند. اکنون نتانیاهو به سمت آن سراشیبی سوق داده‌ می‌شود، و می‌داند که این شیب چقدر ممکن است لغزنده باشد. ترامپ برای نجات او آنجا نخواهد بود. اگر بنیامین نتانیاهو وجود نداشته باشد، نخست وزیری دیگر اسرائیل وجود خواهد داشت.

نیویورکر: هیچ یک از پاسخ‌های امروز شما شامل «ما در حال دریافت فاز یک توافق آتش‌بس هستیم، زیرا جو بایدن کار بزرگی انجام داد» نبود. و فکر نمی‌کنم که کاملاً درک کرده باشم که چگونه دولت بایدن به خود اجازه داد بارها و بارها توسط نتانیاهو خجالت‌زده شود. وقتی در این مورد به گذشته نگاه می‌کنید چه حسی دارید؟

ببینید، چه بخواهید اعتراف کنید چه نخواهید، روسای جمهور مجموعه خاصی از حساسیت‌ها، پیش‌داوری‌ها، دیدگاه‌های قوی و روابط عاطفی را به کاخ سفید می‌آورند. این فقط منافع ملی نیست که در جعبه‌های بسته‌بندی شده بررسی و توسعه داده شده است که سیاست ایالات متحده را توضیح دهد. و آنچه شما در جو بایدن دید مردی بود که پهنای باند سیاسی و عاطفی او را از استفاده از اهرمی که هر دولتی برای ایجاد تغییر اساسی در سیاست اسرائیل در اختیار دارد، باز داشت. جو بایدن ممکن است آخرین رئیس جمهوری باشد که نگاهش به اسرائیل در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد باقی مانده است. این نوعی حساسیت بود که او را به عمد و سرسختانه باز‌می‌داشت از اعمال فشارهای جدی بر مردی که اساساً به او اعتماد نداشت و آشکارا از او بدش می‌آمد. توضیح دیگری برای این نمی‌توانم ارائه دهم. من فکر می‌کنم که یکی از مشکلات احتمالی [ایالات متحده در زمینه سیاست خارجی] ممکن است عدم حضور همتایی در سازمان امنیت ملی باشد، کسی مثل جیمز بیکر با جورج اچ دبلیو بوش. کسی که می‌توانست با اقتدار و تجربه و اعتماد به رئیس جمهور بگوید که مسیر اشتباهی را طی کرده است.

 

منبع: هفته نامه صدا

فاطمه لطفی

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن