موضوعات داغ

امنیتی‌ترین کنفرانس تغییرات اقلیم

سخنرانی‌های پرطمطراق بی‌حاصل زیر سایه یک دیکتاتور

امتیاز کاربران: 2.4 ( 1 رای)

سوزان سانتاگ، نظریه‌پرداز و فعال سیاسی، در نقدی که برای به تصویر کشیدن آلام بشر در ابعاد بسیار بزرگ آورده بر این باور است که با بزرگ‌تر کردن ابعاد این درد و رنج، می‌خواهیم کاری کنیم که مردم حس کنند باید بیشتر اهمیت دهند، اما همین امر باعث می‌شود مردم احساس کنند رنج‌های بشری «آنقدر وسعت دارند و لاعلاجند، آنقدر از توان بشری برای تغییر وضع عاجزند، که بعید است مداخله سیاسی بتواند موفق عمل کند». شاید بتوان همین مسئله را تعمیم داد به تغییرات اقلیم. سال‌هاست فعالین محیط زیست و متخصصان اقلیم در هزاران مقاله و صدها کنفرانس و رویداد از تغییرات اقلیم می‌گویند، سوار بر قایق، دکل‌های حفاری نفت و گاز را در وسط دریا به تسخیر خود درمی‌آورند، بر دیوارهای ساختمان‌های اداری غول‌های بزرگ‌ نفت و گاز رنگ قرمز می‌پاشند، در مناطق استخراج نفت و زغال سنگ تحصن می‌کنند و حتی در آخرین اقدامات خود روی تابلوهای نقاشی گران‌قیمت در موزه‌های مشهور رنگ می‌پاشند تا بلکه نگاه‌ها را متوجه موضوعی کنند که می‌خواهند درباره‌اش حرف بزنند. اما حتی اگر گوش شنوایی هم برای حرف‌های خود یافته باشند، نتوانسته‌اند آنچه را که در دل دارند به‌صورت واقعی به مرحله عمل برسانند. سوخت‌های فسیلی هنوز هم تولید می‌شود، سرمایه‌گذاری در انرژی‌های تجدیدپذیر هنوز هم کم است، یخ‌های قطبی هنوز هم به طور وحشتناکی در حال آب شدن هستند، جنگل‌ها رو به نابودی هستند، صخره‌های مرجانی می‌میرند، خشکسالی‌ها و ظهور امواج گرما هر سال بیشتر از سال گذشته رخ می‌دهد، مهاجرات‌های اقلیمی هر سال ابعاد گسترده‌تری می‌یابد، قحطی‌ها بیشتر می‌شود و سیاستمداران منکر تغییرات اقلیم قدرت می‌گیرند، در قدرت می‌مانند و طرفدارانی می‌یابند.

وقتی در سال 2015 در کنفرانس اقلیمی پاریس، تقریبا تمام کشورهای شرکت‌کننده توافق اقلیمی پاریس را قبول و بعد در سازمان ملل متحد آن را به امضا رسانند، بسیاری خوشحالی پیش از موعد داشتند. نتیجه هنوز مشخص نبود. قرار بود کشورها چه موقع به تعهداتشان عمل کنند؟ این جشن‌گرفتن‌ها زمانی به ناامیدی منجر شد که دونالد ترامپ به ریاست‌جمهوری ایالات متحده رسید و از جمله اولین اقداماتی که انجام داد ایالات متحده را از توافق اقلیمی پاریس خارج کرد. بعد از ترامپ نوبت ژائیر بولسونارو بود که به راحتی به توافق پاریس پشت پا زند. به او لقب «ترامپ برزیل» داده بودند. خبر خوب اینکه بولسونارو نتواست دوباره به ریاست‌جمهوری برزیل برسد، اما مشخص نیست لولا داسیلوا چه سیاستی در قبال حفاظت از جنگل‌های آمازون در پیش خواهد گرفت. اگر بودن ایالات متحده به عنوان قدرت اول دنیا در توافق اقلیمی پاریس مهم بود، حضور کشوری چون برزیل که جنگل‌های آمازون آن به عنوان ریه‌های زمین نقشی بسیار پررنگ در رسیدن به اهداف اقلیمی دارند، هم مهم بود. اما سیاست‌ به راهی غیر از خواست چند جوان فعال محیط زیست یا هشدارهای صلح سبز می‌رود.

در اروپا جنگ در اوکراین علاوه بر مشکلات دیگر، باعث شد بسیاری از کشورها فعلا بی‌خیال اهداف اقلیمی خود شوند و حتی استفاده از زغال‌سنگ را هم در دستور کار خود قرار دهند. در آسیا، هند و چین علی‌رغم برنامه‌هایی که برای تولید انرژی‌های سبز ارائه داده‌اند اما هنوز بسیار از اهداف اقلیمی پاریس دور هستند، و در آفریقا کشورهای آفریقایی در چند سال اخیر حق خود می‌دانند که از منابع انرژی فسیلی که تاکنون استخراج نکرده بودند استفاده کنند و در این راه از کمک غول‌های نفتیِ همیشه به دنبال سود هم بهره می‌برند. از پانزدهم آبان ماه امسال هم قرار است کنفرانس کاپ 27 در شرم‌الشیخ مصر برگزار شود، در کشوری که شخصی چون عبدالفتاح السیسی در آن حکمرانی می‌کند، شخصی که دنیا او را به عنوان یک دیکتاتور می‌شناسد که در سال 2014 با کودتا علیه محمد مرسی، نماینده اخوان‌المسلمین، به قدرت رسید و تاکنون هم به حکمرانی خود ادامه داده است. گویا این سخن سانتاگ واقعیت می‌یابد که «سوژه‌ای در این مقیاس حس همدردی را تنها مغشوش‌تر می‌کند و انتزاعی‌تر».

چرا شرم‌الشیخ؟

شرم‌الشیخ شهری‌ست ساحلی در نوک جنوبی شبه‌جزیره سینا در میان جبل‌الموسی و دریای سرخ که موقعیت مهم آن در دهانه خلیج عقبه باعث شده که پایگاهی باشد برای نیروی دریایی مصر. این شهر بارها میزبان کنفرانس‌ها و رویدادهای متعدد و مهمی در سطح جهانی و منطقه‌ای بوده است. از جمله مهمترین این رویدادها در سال 2010 بود که شرم‌الشیخ میزبان گفت‌وگوهای مستقیم فلسطینی-اسرائیلی بود. از 15 تا 27 آبان‌ماه برابر با ششم تا 18 نوامبر در این شهر کنفرانس تغییرات اقلیم موسوم به COP27 برگزار خواهد شد. مقامات مصری با فخرفروشی از اقداماتی می‌گویند که برای تامین امنیت این کنفرانس درپیش گرفته‌اند. از جمله، فرماندار سینای جنوبی گفته که هر کس که به طور زمینی وارد این منطقه شود کاملا بازرسی می‌شود. حتی 500 تاکسی که برای جابجایی شرکت‌کنندگان این کنفرانس در نظر گرفته شده مجهز به دوربین متصل به یک مرکز امینتی نظارتی هستند. منطقه‌ای هم برای تجمع معترضان در نظر گرفته شده، محلی برای معترضان به سیاست‌مدارانی که در این کنفرانس حضور خواهند داشت، منطقه‌ای دور از محل برگزاری کنفرانس، حتی دور از هر نوع نشانه‌ای از زندگی. برگزارکنندگان جهانی این کنفرانس می‌گویند احتمالا مقامات مصری اجازه اعتراض به سیاست‌های دولت‌ها را به مردم عادی ندهند. بالاخره مصر است، و مقامات کشورهای منطقه منا چندان روی خوشی به اعتراضات مردمی، از هر نوعش، نشان نمی‌دهند.

حسین بائومی، از سازمان عفو بین‌الملل، می‌گوید که شاهد برگزاری امنیتی‌ترین کنفرانس در تاریخ برگزاری COPها هستیم. به اعتقاد این مقام سازمان عفو بین‌الملل، تعیین یک محل برای برگزاری اعتراضات مسخره است، «یک تئاتر است، چون آنها نمی‌خواهند به هیچ کس حق اعتراض آزاد بدهند» اما می‌خواهند در نگاه بین‌الملل اینطور به نظر برسد که دموکراتیک‌وار عمل می‌کنند. از نگاه السیسی، اعتراض این‌گونه است که «شما به یک جای مشخصی می‌روید، ثبت‌نام می‌کنید، برای یک ساعتی اعتراض می‌کنید، درحالی که هیچ کس شما را نمی‌بیند، این کشور نمی‌خواهد آزادی تجمعات را به رسمیت بشناسد اما نمی‌خواهد در این مورد از دیگران انتقاد بشنود».

اصلا بسیاری از ناظران بر این باورند که انتخاب شرم‌الشیخ برای برگزاری این کنفرانس دقیقا به دلیل دوری این منطقه از پایتخت و حتی بخش اصلی سرزمین مصر، به خاطر جلوگیری از تجمعات و اعتراضات بوده. آنها می‌خواهند مردم را از مقامات دور نگه دارند و کنفرانسی برگزار کنند در نهایت آرامش. این شهر نشسته بین دریا و رشته‌کوه، حتی میدان مرکزی مشهور و بزرگی ندارد که مردم بتوانند آنجا جمع شوند و اعتراض کنند. در عوض بزرگ‌راه‌های طولانی در بستری از زمین مسطح با گردشگاه‌های مجلل، همه چیز را آماده می‌کند تا شرکت‌کنندگانی که به دریای سرخ خیره‌ شده‌اند کاملا زیر نظر باشند.

بائومی در مصاحبه با گاردین می‌گوید: «شرم‌الشیخ یک اقامتگاه رویایی است که دولت می‌تواند اکثریت مصری‌ها را کنار بگذارد و منابع عظیمی را سرمایه گذاری کند تا اطمینان حاصل شود که همه چیز تحت نظارت و کنترل آنها است. این نشان می‌دهد که ریاست‌جمهوری و رهبری مصر جامعه ایده‌آل خود را چگونه می‌بینند، این جامعه‌ای است بدون حضور توده‌ها.» آنطور که در وب‌سایت این کنفرانس آمده، شرکت‌کنندگان برای راهنمایی درباره چگونگی برگزاری کنفرانس اپلیکیشنی را بر روی موبایل خود نصب می‌کنند که همه نوع اطلاعات شرکت‌کنندگان را می‌خواهد، ایمیل، شماره موبایل، ملیت، شماره پاسپورت…، گویا باید ردیاب موقعیت مکانی را هم فعال کنند. عفو بین‌الملل این برنامه را بررسی کرده و نگرانی خود را از دسترسی برنامه به دوربین، میکروفن، داده‌های موقعیت مکانی و بلوتوث کاربران اعلام کرده‌اند.

گاردین در گزارشی از شرم‌الشیخ می‌نویسد که این شهر زمانی طولانی مکانی بوده برای سیاست‌مداران مصری که هر گاه خواستند خود را از غوغای مردم مصر نجات دهند. حسنی مبارک، رئیس‌جمهور اسبق مصر، در سال 2011 از قیام مردم مصر فرار کرد و به این شهر پناه آورد و جالب اینکه همسایه برادر ناتنی اسامه‌بن‌لادن هم بود. هرچند استراحت‌گاه‌های شرم‌الشیخ را یکی از نزدیکان حسنی‌مبارک ساخته اما السیسی هم مُصِر به استفاده از این مکان برای قدرت‌نمایی دولت خود در مقابل سیاستمداران دیگر کشورها از جمله اسرائیل و عربستان سعودی است. قرار نیست شهروندان عادی مصر راهی به این مکان داشته باشند. ازهمه جالب‌تر اینکه در سال 2015 دولت مصر اعلام کرد که پایتختی جدید برای مصر در صحراهای خارج از قاهره ایجاد خواهد کرد، حامیان خلیج‌فارسی مصر 12.5 میلیارد دلار و غول نفت و گاز بریتیش‌پترولیوم 12 میلیارد دلار برای ایجاد چنین پایتختی، همان شرم‌الشیخ، پول خرج کردند.

گرتا تونبرگ هم اعلام کرده که به این کنفرانس نخواهد آمد. چون فضایی برای حضور جامعه مدنی در این کنفرانس وجود ندارد. تونبرگ که حالا 19 ساله است پیشتر با «معترضان عقیدتی» زندانی در مصر اعلام همبستگی کرده بود. او معتقد است کاپ‌ها برگزار می‌شوند تا فرصتی باشند برای «جلب توجه رهبران و سیاستمداران با انواع روش‌های شست‌وشوی سبز. این کنفرانس‌ها کاری برای تغییر کل سیستم انجام نمی‌دهند، صرفا به تغییر تدریجی کمک می‌کنند. ما از این کنفرانس‌ها استفاده می‌کنیم تا اعتراض کنیم». تونبرگ از جمله امضا کنندگان طوماری بود در اعتراض به رژیم مصر برای عدم‌بازگشایی فضای مدنی و آزادی زندانیان سیاسی. این طومار امضای بیش از 1000 فرد و سازمان از جمله 360.org، عفو بین‌الملل و کلایمت اکشن نت‌ورک با بیش از 1500 سازمان جامعه مدنی را دارد.

نشریه فارن پالیسی، با انتقاد از برگزاری کنفرانس اقلیمی در مصر می‌نویسد که در آستانه برگزاری این کنفرانس، مصر از برنامه‌های خود برای مهار انتشارات کربن رونمایی کرده اما در پشت پرده، فعالان محیط زیست این کشور آزار و اذیت می‌بینند، ارعاب و دستگیر می‌شوند. این نشریه امیدوار است که سرکوب گسترده‌ای که السیسی علیه جامعه مدنی در پیش گرفته در این کنفرانس به بحث گذارده شود. فارن پالیسی معتقد است کشورهای دموکرات به دنبال پیشبرد اهداف جاه‌طلبانه اقلیمی هستند حتی اگر قرار باشد با سرکوبگرترین رژیم‌های خودکامه هم همکاری کنند. و حالا که جو بایدن در این کنفرانس شرکت می‌کند بین دوراهی اجرای سیاست‌های اقلیمی و سیاست‌های حقوق بشری در قبال حکومت‌های سرکوب‌گر قرار گرفته است. ریچارد پیرهاوس، مدیر محیط زیست و حقوق بشر در دیده‌بان حقوق بشر (HRW)، معتقد است: «یک تنش اساسی بین دو قلمرو ظاهرا متفاوت وجود دارد: حقوق بشر از یک طرف و اقدامات شدید اقلیمی از سوی دیگر. اکنون ما شاهد این هستیم که این تنش واقعا ظاهر می‌شود.»

با این اوصافی که از شرم‌الشیخ شنیده و خوانده می‌شود یک علامت سوال بزرگ برای فعالین محیط زیست به وجود می‌آید. چرا باید کشورهای پیشرو در تشکیل و راه‌اندازی کنفرانس‌های اقلیمی که معمولا از کشورهای ثروتمند و دموکرات اروپایی و آمریکایی هستند، حاضر شده‌اند در شرم‌الشیخ تحت نظارت شدید السیسی چنین کنفرانسی برگزار کنند؟ آیا کنفرانس گلاسکو نشان نداد که این کشورها نمی‌خواهند گوش شنوایی برای شنیدن اعتراضات نسبت به سیاست‌های فاجعه‌بار اقلیمی خود باشند و اینبار این کنفرانس را به دست یک دیکتاتور سپرده‌اند تا دست‌کم بتواند زیر سایه‌ این دیکتاتور، سخنرانی‌های پرطمطراقشان را ایراد کنند؟

چرا به اهداف اقلیمی نمی‌رسیم؟

نقل قولی است از چرچیل که گویا گفته «هیچ گاه نگذار که یک بحران خوب ضایع شود». کنفرانس تغییرات اقلیم در یک کشور آفریقایی برگزار می‌شود، در قاره‌ای که همیشه با بحران دست‌وپنجه نرم می‌کند.  جو بایدن در کنفرانس تغییرات اقلیمی در قاره سیاه شرکت می‌کند تا دوباره ایالات متحده را به عنوان رهبر مقابله با بحران اقلیمی به دنیا معرفی کند اما شرکت‌های بزرگ سوخت فسیلی این کشور در همین قاره آفریقا پروژه‌های انرژی‌های فسیلی بسیاری را به پیش می‌رانند. بنا بر آمار سازمان‌های بین‌المللی، ایالات متحده از زمان امضای پیمان اقلیمی پاریس در سال 2015، بیش از 9 میلیارد دلار به پروژه‌های نفت و گاز در آفریقا اختصاص داده، در مقابل سرمایه‌گذاری‌های این کشور در انرژی‌های سبز این قاره در همان بازه زمانی تنها 682 میلیون دلار بوده است. دو سوم تمام پولی که ایالات متحده در این بازه زمانی در سطح جهان به سوخت‌های فسیلی پرداخته راهی آفریقا شده، درحالی که در همین قاره سرشار از مواد معدنی 600 میلیون نفر بدون برق زندگی می‌کنند و با چالش‌های بزرگی چون سیل، موج گرمای شدید و خشکسالی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. چرا آفریقایی‌ها برای توسعه و پیشرفت و رساندن برق به خانه‌هایشان نباید از منابع سوخت‌های فسیلی خود استفاده کنند؟

هرچند جو بایدن دستور توقف سرمایه‌گذاری در سوخت‌های فسیلی در سراسر دنیا را داده است اما از دستور تا اجرای آن راهی بسیار طولانی در پیش است. متخصصان اقلیمی می‌گویند که با اینکه بایدن با وعده‌های محیط زیستی به ریاست‌جمهوری ایالات متحده رسیده اما بعد از دو سال نمی‌توان تفاوتی بین بایدن و ترامپ دید. بانک صادرات و واردات (EXIM) و شرکت مالی توسعه بین‌المللی ایالات متحده (DFC) تامین مالی پروژه‌های انرژی در خارج از کشور را برعهده دارند، این دو هیچ قصدی برای توقف تامین مالی پروژه‌های سوخت‌های فسیلی به ویژه در آفریقا را ندارند. EXIM حامی پروژه‌های استخراج زغال‌سنگ در آفریقای جنوبی، حفاری نفت در نیجریه و پروژه گازی موزامبیک است. هرچند اگزیم قرار است سال آینده 650 میلیون دلار در پروژه‌های انرژی‌های تجدیدپذیر سرمایه‌گذاری کند. بر اساس گزارشی که گاردین از فعالیت‌های این بانک منتشر کرده است «سرمایه‌گذاری اگزیم بر سوخت‌های فسیلی آفریقا باعث شده تامین مالی انرژی‌های سبز این قاره با ضریب 51 به یک کاهش یابد».

مورد آفریقا بسیار پیچیده است. این کشورها درحالی که سال‌ها به دلایل فقر و جنگ و مستعمره بودن شاهد غارت منابع طبیعی خود بودند و در بهترین حالت منابع طبیعی این کشورها اصلا استخراج نشد، حالا به دنبال این هستند بتواند از این منابع برای توسعه انسانی و شهری خود بهره‌برداری کنند، و چه کسی می‌تواند به این کشورها بگوید حق ندارند چنین کاری بکنند؟ چنین مسئله‌ای در هند هم مطرح است. ایالات متحده از هند می‌خواهد انتشارات گازهای گلخانه‌ای خود را کاهش دهد، اما چرا نباید هندی‌ها به استانداردهای زندگی آمریکایی‌ها برسند که مستلزم مصرف بیشتر انرژی و تولید کربن بیشتر است؟ اما در سوی دیگر ماجرا هم 17 کشور از 20 کشوری که بیشترین آسیب‌پذیری را در برابر تغییرات اقلیم دارند در قاره آفریقا هستند.  درحالی که 60 درصد غنی‌ترین مناطق از نظر دریافت نور خورشید در آفریقا قرار دارند، عطش استفاده از انرژی‌های فسیلی این قاره سرمایه‌گذاری بر سوخت‌های تجدیدپذیر را عملا کنار زده است. اما حتی سرمایه‌گذاری‌هایی که از سوی ایالات متحده بر منابع سوخت فسیلی قاره آفریقا انجام می‌شود در جهت صادرات این سوخت به آمریکاست نه استفاده از آن در خود قاره. با این حال دولت‌های آفریقا این سرمایه‌گذاری‌ها را در جهت توسعه کشورهای خود می‌بینند به طوری‌که رئیس‌جمهور سنگال تاکید دارد جلوگیری از بهره‌برداری از سوخت‌های فسیلی آفریقا منصفانه نیست. حتی جان کری، نماینده ویژه دولت بایدن در امور اقلیمی، در سنگال گفته «ما نمی‌گوییم گاز طبیعی ممنوع است، ما می‌گوییم گاز در سال‌های آینده جانشین زغال‌سنگ و نفت شود». موزامبیک یکی از فقیرترین کشورهای دنیاست اما به باور بسیاری به نظر نمی‌رسد پروژه گازی این کشور که توسط غول نفت‌وگاز توتال در مرحله انجام است بتواند برقی به 70 درصد جمعیت بدون برق این کشور برساند.

گزارش‌های جدید NDCs از 193 کشوری که پیمان اقلیمی پاریس را امضا کردند نشان می‌دهد که تا سال 2030، میزان انتشارات گازهای گلخانه‌ای همین کشورها 10.6 درصد افزایش می‌یابد. گزارشی دیگر از عمیق‌تر شدن شکاف بین برنامه‌ها و اهداف اقلیمی حکایت دارد. این گزارش می‌گوید اگر کشورها به سیاست‌های فعلی خود ادامه دهند، احتمال افزایش گرمایش جهانی به بالاتر از 3درجه سانتی‌گراد 20 درصد بیشتر می‌شود. اگر کشورها به وعده‌های اقلیمی عمل کنند این احتمال به 13 درصد کاهش می‌یابد. اگر قرار باشد از حد آستانه 1.5 درجه جلوتر نرویم تا هشت سال آینده، انتشار گازهای گلخانه‌ای باید نصف شود. تنها سناریویی که چنین امری در آن قابل تحقق است سناریویی است که می‌گوید کشورهای گروه بیست به اهداف کربن صفر برسند؛ سازمان ملل چنین سناریویی را بسیار خوشبینانه می‌داند. جنگ در اوکراین و تبعات آن بر زنجیره تامین انرژی در دنیا، تنها یکی از دلایلی است که سناریوی فوق را خوشبینانه نشان می‌دهد. اما مسئله این است که اهداف اقلیمی برای کشورها الزام‌آور نیستند. و اندک کشوری یافت می‌شود که برنامه‌ای معنی‌دار برای رسیدن به کربن صفر در نظر داشته باشد.

کربن بیریف می‌گوید در صورت دست نیافتن به اهداف اقلیمی، متوسط طول خشکسالی از دو ماه در 1.5 درجه سانتیگراد تا چهار ماه در دمای 2 درجه سانتیگراد ادامه دارد. سهم گیاهانی که دیگر آب و هوای مناسبی برای رشد ندارند از 8 درصد به 16 درصد می‌رسد. و تا پایان قرن، تعداد افرادی که در مناطق ساحلی سیلاب را تجربه می‌کنند از 60 میلیون نفر در سال به 72 میلیون نفر در سال می‌رسد. سال گذشته همین کشورهایی که قرار است در شرم‌الشیخ گرد هم آیند، در گلاسکو به وضوح گفته بودند که رسیدن به هدف 1.5 درجه سانتی‌گراد اجلاس پاریس بسیار مشکل است. اینبار در شرم‌الشیخ احتملا صراحت بیشتری از طرف شرکت‌کنندگان خواهیم دید.

بر اساس گزارش نشریه تایم، «تا سال 2030، تغییرات اقلیمی برای کشورهای در حال توسعه سالانه 290 تا 580 میلیارد دلار خسارت وارد می‌کند. این خسارت تا سال 2050 به یک میلیارد دلار خواهد رسید». آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد، معتقد است که کشورهای پیشرفته، چون اتحادیه اروپا و ایالات متحده باید هزینه‌های مقابله با تغییرات اقلیم را بپردازند، در غیر این صورت این غول‌های بزرگ نفت و گاز هستند که باید مالیات بیشتری بپردازند. اما عملا همین مسئله هم ممکن نیست. در حالی که غول‌های نفت و گاز توتال فرانسه، بریتیش پترولیوم بریتانیا، اکسون موبیل و شورون آمریکا، انی ایتالیا و رویال داچ شل هلند همیشه در برابر اتهامات اقلیمی در داد‌گاه‌ها حاضر شده‌اند و جریمه‌های خود پرداخته‌اند، اما شرکت‌های ملی نفت و گاز، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، همیشه از چتر حمایت دولت‌های خود برخوردار بوده‌اند و کسی قادر نبوده این شرکت‌ها را به پای میز محاکمه بکشاند. آیا می‌تواند غول‌های بزرگی چون آرامکوی عربستان، روس‌نفت و گازپروم روسیه، سینوپک چین و… را به خاطر انتشارات گازهای گلخانه‌ای دادگاهی کرد؟

بدترین فاجعه‌های اقلیمی در مناطق مابین مدار راس سرطان و راس جدی اتفاق می‌افتند و خواهند افتاد. بیش از 40 درصد جمعیت جهان در این مناطق زندگی می‌کنند. نشریه تایم درباره نحوه پرداخت هزینه‌های تغییرات اقلیم پیشنهاد می‌دهدکه «کشورها می‌توانند مالیاتی بر تولید سوخت‌های فسیلی اعمال کنند که از صفر شروع شود و به ازای هر 10 درصد کاهش قیمت سوخت‌های فسیلی نسبت به سطوح امروزی، 1 درصد افزایش یابد. این درآمدها به صندوقی تعلق می‌گیرد که بر اساس صندوق بین‌المللی جبران آلودگی نفتی ایجاد شده و هر کشوری که یک رویداد اقلیمی تایید شده مستقل را تجربه می‌کند که بیش از مثلا 5 درصد تولید ناخالص داخلی هزینه داشته باشد، می‌تواند بلافاصله به منابع این صندوق دسترسی پیدا کند». در کشورهای کارائیب بیش از 50 درصد افزایش بدهی‌های خارجی مربوط به افزایش هزینه‌های بلایای طبیعی مرتبط با اقلیم بوده‌ است. افزایش بدهی به معنی کاهش سطح رفاه، سلامت و آموزش مردم است که به سرعت می‌تواند به بحران توسعه تبدیل شود. بحرانی که بخشی از عواقب آن به‌صورت جنگ و مهاجرت‌های انبوه خود را نشان می‌دهد.

 

نویسنده: فاطمه لطفی

منبع: هفته نامه صدا

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن