انتخاباتی که منتظر یک سورپرایز است

در 5 نوامبر، آمریکایی‌ها رئیس جمهور جدید خود را انتخاب خواهند کرد. اما تنها دو هفته مانده به زمان انتخابات، نه هریس و نه ترامپ هیچ کدام برتری قاطعی ندارند. برخی تحلیلگران بر این باورند که در این روزهای پایانی آرامشی عصبی بر واشنگتن حاکم شده است. این آرامش به دلیل اطمینان از برنده شدن یکی از طرفین این رقابت‌ها نیست، بلکه از عدم اطمینان نسبت به برنده انتخابات است و اینکه هیچ کس نمی‌تواند کاری در این خصوص انجام دهد.

در شش ماه گذشته، واشنگتن شاهد سیل حوادثی بوده است که همگی می‌توانند بر نتیجه انتخابات تأثیر بگذارند. با وجود جنگ در خاورمیانه، دو سوء قصد علیه دونالد ترامپ و نامزدی کامالا هریس، پویایی واقعی این رقابت به طرز قابل توجهی تغییر نکرده است. نمودارهای نظرسنجی در طول زمان تغییر و تحول چندانی نشان نمی‌دهند. تحلیلگران بر این باورند که از نظر تاریخی، این سطح از ثبات غیرعادی است.

در این میان برخی تحلیلگران از سورپرایز اکتبر می‌گویند. آنها می‌گویند معمولا ماه اکتبر، ماه منتهی به انتخابات در آمریکا، همیشه باعث شده حتی اگر درباره نتایج پیش‌بینی‌هایی هم صورت گرفته باشد، این پیش‌بینی‌ها به هم بخورد. مثلا انتخابات سال 2016 و رقابت بین هیلاری کلینتون و دونالد ترامپ را در نظر بگیرید. ایمیل‌های هک شده کلینتون سورپرایزی بود که ماه اکتبر برای این کاندیدای دموکرات ریاست جمهوری آمریکا به ارمغان آورد. این ایمیل‌ها از محتوی صحبت‌های کلینتون بودند با بانک‌های وال‌استریت برای کارمزدهای بالا، افشای ارسال یکی از سوالات مناظره به کلینتون توسط یک مفسر سی‌ان‌ان از قبل آغاز مناظره و موضع متناقض او در مورد معاملات تجاری نسبت به آنچه که در مبارزات انتخاباتی تبلیغ می‌کرد. کلینتون با اختلاف بسیار کمی از ترامپ شکست خورد درحالی که پیشتر پیش‌بینی‌ها از پیروزی کلینتون خبر می‌دادند.

دهه‌هاست کمپین‌های ریاست‌جمهوری و فعالان سیاسی منتظر سورپرایز اکتبر هستند، خبری که می‌تواند در آخرین مرحله رقابت‌ها را تغییر دهد. تاریخ نشان داده است که کاندیداها همیشه پیش‌بینی کرده‌اند که در نهایت یک اتفاقی خواهد افتاد، امسال چه چیزی باقی مانده است که رقابت بین ترامپ و کامالا هریس را به یکباره تغییر دهد؟

در 27 ژئن امسال جو بایدن در مناظره در مقابل ترامپ بسیار بد عمل کرد. بنابراین همه دموکرات‌ها خواهان کناره‌گیری او از رقابت‌ها شدند. دو هفته‌ بعد حریف جمهوری‌خواه او از یک سوء‌قصد جان به در برد. همین باعث می‌شود که حتی دموکرات‌ها هم اذعان کنند دینامیک رقابت‌ها تغییر کرده است. آیا تحولات جنگ‌های خارجی، مانند آتش بس در غزه یا پیروزی نظامی اوکراین، می‌تواند شانس هریس را افزایش دهد؟

آیا حمله زمینی اسرائیل به لبنان می‌تواند به ترامپ کمک کند؟ آیا افشاگری‌هایی در مورد هر یک از نامزدها وجود دارد که بتواند بازی را تغییر دهد؟ آیا نشانه‌های بازار کار و اعتماد مصرف کننده، نگرانی در مورد رکود قریب الوقوع را تغییر می‌دهد و بر روند انتخابات تاثیر می‌گذارد؟

 

 

زنان سفیدپوست و نژادپرستی جنسی ترامپ

کالی هالووی | ستون نویس نیشن و مدیر سابق کمپین Make It Right برای از بین بردن بناهای یادبود کنفدراسیون

نیشن

از زمانی که کامالا هریس، نامزدی دموکرات‌ها را در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 2024 به دست آورد، یک شوخی در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر اینکه دونالد ترامپ قرار است قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری، کلمه N- را در ملاء عام بگوید. [N ابتدای کلمه nigga به معنی سیاه‌پوست یا کاکاسیاه است که امروزه در زبان انگلیسی یک نوع توهین و علامت نژادپرستی به حساب می‌آید].

مطمئناً [به کار برد چنین کلمه‌ای] نوعی شوخی‌ست مستحق چوبه‌دار، اما با توجه به سرسختی افسانه‌ای ترامپ، فروپاشی شدید او در هفته‌های اخیر، و نژادپرستی و تبعیض جنسیتی که او قبلاً درباره هریس به کار برده است، احتمالا باید منتظر چنین موردی هم باشیم. به نوشته نیویورک تایمز، ترامپ بارها در خلوت خود هریس را یک «عوضی» خطاب کرده است و علناً او را با عباراتی چون «تنبل»، «یک آدم بدکار»، «احمق»، «آشغال واقعی» و «اسباب بازی» رهبران خارجی توصیف کرده است. ([مثلا در این خبرها آمده که] او بدون شک اضافه کرد: «و نمی‌خواهم دلیلش را بگویم. اما بسیاری از مردم آن را درک می‌کنند.») ترامپ پس از اینکه به دروغ گفت هریس، اولین زن سیاه‌پوست و اولین نامزد ریاست‌جمهوری آسیای جنوبی از یک گروه اکثریت است، که قبل از اینکه تصمیم بگیرد «سیاه شود» بخشی از هویت نژادی خود را پنهان می‌کرد، تئوری‌های توطئه جناح راست را در مورد عدم صلاحیت هریس برای نامزدی ریاست‌جمهوری ترویج کرد – بازگشتی به نژادپرستی تولدگرایانه که آغاز کار سیاسی اوست.

ممکن است به نظر برسد که زن‌ستیزی آشکار ترامپ نسبت به هریس- یا به‌طور دقیق‌تر، زن‌ستیزی‌سیاه‌پوستی، اصطلاحی که این نوع نژادپرستی و زن‌ستیزی ضد سیاه‌پوستان را توصیف می‌کند- زنان را متقاعد می‌کند که به جای ترامپ به هر کس دیگری غیر از او رای بدهند. و برای بسیاری از زنان، چنین است. پس از کناره گیری بایدن و حمایت از هریس به عنوان نامزد دموکرات‌ها، 68 درصد از رای دهندگان زن در پنج ایالت میدان نبرد آریزونا، میشیگان، نوادا، پنسیلوانیا و ویسکانسین گفتند که اکنون انگیزه بیشتری برای رای دادن دارند. یک نظرسنجی اوایل ماه اوت توسط روزنامه تایمز و کالج سینا نشان داد که هریس 56 درصد از آرای زنان را در میشیگان، پنسیلوانیا و ویسکانسین به دست آورده و ترامپ 35 درصد آرا را. نظرسنجی دانشگاه کوئینیپیاک از اواسط آگوست نشان داد که 54 درصد از زنان پنسیلوانیا قصد داشتند به هریس رای دهند. و در یک نظرسنجی ملی که درست قبل از کنوانسیون ملی دموکراتیک (DNC) توسط اکونومیست و موسسه یوگاو انجام شد بیش از نیمی از زنان شرکت‌کننده گفتند که از هریس حمایت می‌کنند.

اما تیترهایی که این انتخابات را «انتخابات پسران در مقابل دختران» می‌نامند، دقیقاً داستان کامل اتفاقات را بیان نمی‌کنند. زیرا تقریباً اگر یک قاعده در نظر بگیریم، برای پایبندی به چنین تیترزدن‌هایی، دختران سفیدپوست- که با 40 درصد از کل رای دهندگان، بزرگترین بلوک مجرد رای دهندگان را تشکیل می‌دهند- برای رای دادن به جمهوری خواهان با پسران سفیدپوست متحد می‌شوند، حال آنکه اهل آمریکای لاتینند یا آمریکایی آسیایی هستند. بر اساس گزارش مرکز زنان و سیاست آمریکا در راتگرز، زنان سیاهپوست اکثرا به دموکرات‌ها رأی می‌دهند. از سال 1952، تنها دو بار سهم زنان سفیدپوستی که به نامزد دموکرات رای داده‌اند بیشتر بود، این زنان یک بار به لیندون جانسون در سال 1964 و بار دوم به بیل کلینتون در سال 1996 رای دادند. در سال 2016، 47 درصد از زنان سفیدپوست به جای اینکه به هیلاری کلینتون، اولین رئیس جمهور زن بالقوه، رای دهند به ترامپ رای دادند. در سال 2020، زنان سفیدپوست بیشتر به سمت ترامپ متمایل بودند، بنابراین 53 این زنان، در مقابل 46 درصد، این زن ستیز را به جای بایدن انتخاب کردند.

مبادا به نظر برسد که بازی زنان سفیدپوست شاید پس از شکست « رو در مقابل وید » در دادگاه عالی تغییر کرده باشد- تغییری که ترامپ نه تنها به آن اعتبار می‌دهد، بلکه به آن می‌بالد. در نظر بگیرید که از آن زمان به بعد سهم بیشتری از زنان سفیدپوست به جمهوری‌خواهان رای داده‌اند. در انتخابات میان دوره‌ای 2018، 49 درصد از زنان سفیدپوست به حزب جمهوری خواه رأی دادند. این رقم در میان دوره‌ای 2022، تنها چند ماه پس از لغو حق باروری، به 55 درصد افزایش یافت.

انصافاً شکاف‌هایی هم وجود دارد: زنان سفیدپوست جوانتر و زنان سفیدپوست با مدرک دانشگاهی به احتمال زیاد به سمت هریس تغییر جهت دهند. اما زنان سفیدپوست همواره به نفع حفظ مزایایی رأی داده‌اند که از برتری سفیدپوستان به دست آورده‌اند، حتی اگر به قیمت از دست دادن حقوقشان به‌عنوان یک زن تمام شود. الگوهای اخیر رأی دهندگان نشان می‌دهد که این همبستگی دربر گیرنده مردان سفیدپوست متعهد به سیاست‌های هویتی MAGA و این باور است که مردانگی سفیدپوستی را تنها می‌توان با پذیرش یک تجاوز جنسی غرق در زن‌ستیزی نژادپرستانه نجات داد.

ترامپ مطمئناً زن‌ستیزهای بیشتری را به سمت هریس خواهد فرستاد، و دلیلی هم برای این شگفتی وجود دارد که آیا با محو شدن گزافه‌گویی‌های پس از کمیته ملی دموکراتیک و تنگ‌تر شدن رقابت، این حملات زنان سفیدپوست بیشتری را از این حزب دور خواهد کرد. از این گذشته، ترامپ به افراد نزدیک خود گفته است که او آنقدر نسبت به هریس احساس خشم و تنفر دارد که نمی‌تواند به درخواست‌های جمهوری خواهان عمل کند که از او می‌خواهند دست از حملات شخصی بردارد. این احتمالاً نه تنها به دلیل فوران احساسات نژادپرستی جنسیتی‌اش است که ترامپ نسبت به هریس دارد، بلکه به این دلیل است که هدف او این است که رای دهندگان را مجبور کند از طریق کلیشه‌های جنسیتی و نژادپرستانه به او نگاه کنند. ترامپ در ارسال چنین پیامی [به طرفدارانش] از حمایت زنان سفیدپوست MAGA هم برخوردار است، مارجوری تیلور گرین، نماینده جوجیا، هریس را یک «استخدام شده از طریق DEI » می‌داند، کلیان کانوی مشاور سابق ترامپ تاکید می‌کند که هریس «خوب صحبت نمی‌کند» و «سخت کار نمی‌کند» و مگین کلی به شکلی توهم‌آمیزی این ایده مضحک را مطرح می‌کند که هریس برای رسیدن به ریاست جمهوری با افرادی که در سازمان بالاتر از او بودند رابطه جنسی داشته است تا لطف و حمایت آنها را جلب کند تا خودش بتواند بالاتر برود.

یشل اوباما به درستی در کمیته ملی دموکراتیک گفت: «متأسفانه، ما می‌دانیم که در آینده چه چیزی رخ می‌دهد. ما می‌دانیم که مردم هر کاری که می‌توانند انجام می‌دهند تا حقیقت وجودی او را تحریف کنند. این همان تقلب قدیمی اوست– دو برابر کردن دروغ‌های زشت، زن ستیزانه و نژادپرستانه به عنوان جایگزینی برای ایده‌ها و راه‌حل‌های واقعی.» بر اساس پروژه هایلند، دقیقاً همین آگاهی‌ست که به 71 درصد از زنان سیاه پوست کمک می‌کند که معتقدند انتخابات 2024 مهم‌تر از انتخابات گذشته است. همین مطالعه نشان داد که حدود 80 درصد از زنان سیاه پوست نگران این هستند که هریس مورد حملات نژادپرستانه قرار گیرد. شایان ذکر است که در نظرسنجی‌های پیش از انتخابات سال 2016 و در نظرسنجی‌های خروجی‌ها [نظرسنجی از افرادی که یک مرکز رای گیری را ترک می‌کنند و از آنها پرسیده می‌شود چگونه رای‌داده‌اند] زنان سیاه پوست بیش از هر گروه دیگری نسبت به ریاست جمهوری ترامپ ابراز ترس کردند.

آیا هریس می‌تواند به پشتیبانی زنان سفیدپوست علیه نامزدی وارد عمل شود که در سال 1992 توصیه کرد با زنان «مثل یک گه» رفتار شود و تقریباً سه دهه بعد، توسط هیئت منصفه‌ای مردانه متهم به سوء استفاده جنسی شد؟ همانطور که به سمت روز انتخابات پیش می‌رویم، شاید شاخصه بی‌پرده سخن گفتن ترامپ در نهایت به قیمت گروهی از رای‌دهندگان برایش تمام شود که باید مدت‌ها پیش از او دوری می‌کردند.

در انتخابات آینده، سرنوشت دموکراسی و حقوق اساسی مدنی ما در رایی‌ست به هر یک از نامزدها می‌دهیم. در صورت پیروزی ترامپ معماران محافظه کار پروژه 2025 در حال برنامه‌ریزی برای نهادینه کردن دیدگاه اقتدارگرایانه او در تمام سطوح دولتی هستند.

 

گرفتار سفید‌شویی مشاوران ترامپ نشوید

پی. مایکل مک کینلی | سفیر اسبق آمریکا در پرو، کلمبیا، افغانستان و برزیل و مشاور ارشد مایکل پمپئو، وزیر امور خارجه سابق

پالیتیکو

به نظر می‌رسد مقامات سابق کابینه ترامپ سفید شویی سابقه سیاست خارجی دولت او را آغاز کرده‌اند.

در هفته‌ها و ماه‌های اخیر، سیل مقالات و مصاحبه‌هایی از این افراد وجود داشته است که نسخه‌هایی از این استدلال را پخش می‌کنند که: میراث سیاست خارجی دونالد ترامپ بهتر از آن چیزی است که فکر می‌کنید. برجسته‌ترین این میراث متعلق به رابرت اوبراین، آخرین مشاور امنیت ملی ترامپ و مایک پمپئو، وزیر امور خارجه وی است، اما رابرت لایتیزر، نماینده سابق تجاری ایالات متحده، البریج کولبی، معاون سابق دستیار وزیر دفاع و امنیت ملی سابق، و مشاور سابق امنیت ملی اچ آر مک مستر.

به نظر می‌رسد هدف مشترک همه این افراد دو چیز باشد: اطمینان دادن به مخاطبان یک جامعه بزرگ‌تر که ریاست‌جمهوری دوم ترامپ بیش از آن چیزی که بسیاری از آن می‌ترسند جریان اصلی خواهد بود، و به دنبال آن، معرفی اولین دولت او به عنوان یکی از موفقیت‌هایی که رهبری آمریکا را به صحنه بین‌المللی بازگرداند.

من که تقریباً سه سال در دولت ترامپ به عنوان سفیر و مشاور ارشد وزیر امور خارجه خدمت کرده‌ام، می‌توانم بگویم که هر دو ادعا اشتباه است.

وعده‌ای که آنها می‌دهند این است که یک «ترامپ واقع‌گرا» که اکنون با تجربه هم شده است، حتی برای آمریکا بهتر خواهد بود. اوبراین، با استفاده از زبان سیاسی [جورج] اورولی [نویسنده 1984]، چنین تلقین می‌کند که می‌توانیم شاهد «بازیابی صلح ترامپی از طریق قدرت» باشیم و در پی آن است که با عباراتی درخشان، دوره‌ای تاریک برای سیاست خارجی آمریکا بازترسیم کند که در آن آسیب‌های پایداری به ثبات جهانی و رهبری آمریکا در دنیا وارد کرده است. مک مستر، در حالی که نسبت به دیگران انتقادی‌تر است، «اصلاحات دیرینه ترامپ در باره بخشی از سیاست‌های نابخردانه» را ستایش می‌کند، که در آن زمان بحث کردن درباره آنها سخت بود و حتی اکنون هم همین‌گونه است.

اوبراین و دیگران عملکرد خوبی در رسانه‌های اصلی دارند. مفسرانی مانند الیوت ای. کوهن، استفان والت و مت کرونیگ هم استدلال کرده‌اند که نگرانی‌ها در مورد سیاست خارجی احتمالی دولت دوم ترامپ اغراق‌آمیز است. ارتباط رهبران بین‌المللی با رئیس‌جمهور سابق، از ویکتور اوربان تا ولودیمیر زلنسکی، و حضور دیپلماتیک قوی در صحن کنوانسیون ملی جمهوری‌خواهان، این تصور را منتقل می‌کند که دوره دوم ترامپ می‌تواند نسبتاً متعارف باشد.

اما مهم است که واقعیت سیاست خارجی ترامپ را به یاد بیاوریم که واقعا چه بود و چه کرد. و تشخیص دهیم که در این میان هیچ چیز در جهان بینی او تغییر نکرده است. اگر در یک چشم‌انداز جهانی بسیار پیچیده‌تر از زمانی که او برای اولین بار رئیس‌جمهور بود، درنظر بگیریم دوره دوم ترامپ می‌تواند به منافع اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی بین‌المللی آمریکا آسیب جدی وارد کند.

دست‌کم در ابتدا، رویکرد دولت ترامپ به سیاست خارجی فقط محصول یک رئیس‌جمهور غیرمتعارف نبود، بلکه پاسخی به دوره‌ای نامنظم از تاریخ آمریکا بود. همانطور که در جای دیگر نوشته‌ام، تا زمان انتخاب او در سال 2016، ایالات متحده 15 سال را صرف درگیری‌های افغانستان و عراق کرده بود و این کشور دستخوش دو قطبی شدن سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی هم بود که به دلیل اثرات ماندگار رکود 2008 تشدید شد. در سطح جهانی، سلطه ایالات متحده توسط قدرت‌های متوسط ​​در حال ظهور و نیز روسیه و چین به چالش کشیده شده بود.

ترامپ در چند جبهه موفقیت‌هایی داشت: سهمی که متحدین آمریکا باید بر دوش می‌کشیدند بهتر شد، مشارکت ما در درگیری‌های خاورمیانه به میزان قابل توجهی کاهش یافت، و توافق دوحه با طالبان استراتژی خروج ایالات متحده از افغانستان را فراهم کرد. سیاست‌های او در مورد چین از حمایت دو حزبی برخوردار بود و توافق بین ایالات متحده و مکزیک جریان مهاجرت به ایالات متحده را کند کرد. قراردادهای تجاری با مکزیک، کانادا و کره جنوبی به روز شد تا تحول اقتصاد جهانی را منعکس کند. پیشرفت دیپلماتیک پیمان ابراهیم، ​​بین اسرائیل و کشورهای عربی، تنش‌ها را در خاورمیانه کاهش داد و خلافت داعش از بین رفت.

در طرف دیگر دفتر کل، با این حال، پیامدهای منفی جدی سیاست‌های دولت ترامپ وجود داشت.

در بعد اقتصادی، تصمیم به کنار گذاشتن توافقنامه مشارکت ترانس پاسیفیک (TPP) که وزنه تعادل استراتژیک توسعه چین در منطقه آسیا و اقیانوسیه بود، اعتماد متحدان آسیای شرقی ما را متزلزل کرد و نفوذ ما را در منطقه کاهش داد؛ جانشین TPP ایالات متحده را کنار گذاشت، همانطور که مشارکت اقتصادی جامع منطقه‌ای (RCEP ) که شامل شرق آسیا، استرالیا و چین می‌شود هم با آمریکا چنین کرد.تعجب آور نیست که صادرات چین به منطقه افزایش یافته است. اصطکاک تجاری با برخی از نزدیک‌ترین شرکای ما به دلیل اعمال خودسرانه تعرفه‌ها به وجود آمد. مذاکرات در مورد تجارت و مشارکت سرمایه گذاری ترانس آتلانتیک با اتحادیه اروپا با تشدید نگرانی‌ها در مورد حمایت‌گرایی آمریکایی [طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی] پایان یافت، نگرانی‌هایی که در مورد ریاست جمهوری دوم ترامپ هم مطرح است.

سیاست‌های دولت ترامپ همچنین منطق استراتژیک ما را برای کار در مجموعه‌های امنیتی گسترده‌تر تضعیف کرد. این امر باعث تضعیف تعهدات در قبال اتحادهایی شد که ایالات متحده را ایمن نگه داشته بود. رویکرد معاملاتی ترامپ در قبال ناتو و زیر سوال بردن تعهد ماده 5 ائتلاف به دفاع متقابل، ایمان به استواری آمریکا را کاهش داد. در شرق آسیا، اصرار ترامپ بر تقسیم بار بیشتر با کره جنوبی و ژاپن، روابط دوجانبه را به نقطه شکست نزدیک کرد. نگرانی‌های متحدین ما با چشم‌انداز دولت دوم ترامپ احیا شده است.

این فهرست ادامه دارد. رابطه پیچیده با مکزیک به یک موضوع خلاصه شد: مهاجرت. بهره‌برداری ترامپ از اوکراین برای منافع سیاسی داخلی در ایالات متحده، و خروج از توافقنامه‌‌های کنترل تسلیحات با روسیه، ممکن است به پوتین کمک کرده باشد تا این تصور را ایجاد کند که هیچ عواقبی برای تهاجم به اوکراین نخواهد داشت. کنار گذاشتن توافق هسته‌ای با ایران در سال 2018 هرگونه اهرمی را که ایالات متحده ممکن است در تهران داشته باشد، از بین برد: ایران اکنون به طور قابل توجهی به ساخت بمب نزدیک‌تر است و با شدت بیشتری در لبنان، عراق و یمن مداخله کرده است. در افغانستان، دستور ترامپ برای تسریع خروج کامل نیروهای آمریکایی پس از شکست در انتخابات 2020 توسط فرماندهان نظامی وی اجرا نشد. اما متحدان را غافلگیر کرد و تقریباً به طور قطع طالبان را در آماده شدن برای تصرف کابل در سال 2021 جسورتر کرد. و در حالی که توافقنامه ابراهیم یک تغییر بازی برای روابط دیپلماتیک اسرائیل در خاورمیانه بود، اما آنها در این توافق مستقیماً به وضعیت اسفناک فلسطینی‌ها نپرداختند و نگرانی‌ها را در مورد آینده راه‌حل دو کشوری، سنگ بنای سیاست ایالات متحده در قبال درگیری فلسطین-اسرائیل، افزایش دادند.

متحدان کلیدی در اروپا و شرق آسیا بازاندیشی در این باره را که آیا روابط نزدیک با ایالات متحده می‌تواند تداوم یابد یا خیر آغاز کردند و با احتمال انتخاب مجدد ترامپ، رویکرد منتظر باشیم ببینیم چه می‌شود را اتخاذ می‌کنند. کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین به طور فزاینده‌ای دریافته‌اند که در محاسبات سیاست خارجی آمریکا حتی کمتر از دولت‌های قبلی نقش داشته‌اند. عقب نشینی از نهادهای چندجانبه تأثیر ایالات متحده بر تغییر اقلیم، حقوق بشر، اشاعه تسلیحات هسته‌ای، تجارت و بسیج جهانی در مقابل به کووید-19 را کاهش داد. 6 ژانویه وضعیت آمریکا را به عنوان پرچمدار دموکراسی جهانی به شدت به ورطه تردید افکند.

ترامپ در پایان چهار سال ریاست‌جمهوری خود، هم اتحادهای آمریکا و هم نظم مبتنی بر قوانین بین‌المللی را که هنوز تا حد زیادی در زمان روی کار آمدن او برقرار بود، به‌هم ریخته بود. اکنون بسیاری از کشورها، به جای اینکه ایالات متحده را به عنوان داور نهایی نظم جهانی عادلانه‌تر نگاه کنند، واشنگتن را به‌عنوان یک قدرت بزرگ دیگر در برابر رقبای خود می‌دیدند. و دشمنان استراتژیک آمریکا فرصت‌هایی را دیدند که اکنون می‌توانند از آنها استفاده کنند.

در این زمینه، سخن گفتن از ترامپ به همان شکلی که اوبراین درباره جرج واشنگتن، تئودور روزولت و رونالد ریگان، انجام می‌دهد، پوچ به نظر می‌رسد. اوبراین سعی می‌کند استدلال کند که روسیه به خاطر ترامپ به اوکراین حمله نکرده است. اینکه ایران به خاطر ترامپ به اسرائیل حمله نکرد. کره شمالی به خاطر ترامپ سلاح هسته‌ای آزمایش نکرد. اوبراین معتقد است که کارتل‌های چین، روسیه، ایران و مکزیک به دلیل ضعف‌های بایدن به نگرانی‌های جدی و تهدید تبدیل شده‌اند. تظاهر به اینکه اینها چالش‌هایی نبودند که قبل و در طول سال‌های ترامپ وجود داشته باشند، تفسیری خیال‌انگیز از آنچه واقعاً اتفاق افتاده را به نشان می‌دهد. مک مستر هم به نوبه خود، دفاع شدیدی از زیرکی سیاست ترامپ دارد. [دفاع از اینکه او] هرگز تسلیم نمی‌شود.

با این حال، پیشنهادات او برای دولت دوم ترامپ تا حد زیادی در دوران بایدن هم در حال اجرا هستند. او پیشنهاد می‌کند «دوباره روابط با عربستان سعودی بازسازی شود و علیه ایران با هم کار کنند»- تلاش‌هایی که در حال حاضر به خوبی در حال انجام است. او از اعمال «تحریم‌های واقعی علیه روسیه» حمایت می‌کند- تحریم‌هایی که در حال حاضر مشمول گسترده‌ترین تحریم‌هایی است که تا کنون بر یک اقتصاد بزرگ وضع شده است. او می‌خواهد «ناتو» را احیا کند- که با توجه به تضعیف ائتلاف‌ها در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ، هر چه کمتر در مورد این پیشنهاد صحبت شود بهتر است. پمپئو «برنامه اجاره وام 500 میلیارد دلاری برای اوکراین» را هم پیش می‌برد- در حالی که معاون رئیس‌جمهور ترامپ و جانشین‌هایی مانند ژنرال بازنشسته کیت کلوگ علیه کمک به کیف صحبت می‌کنند.

در مورد اقتصاد، لایت هایزر [نماینده تجاری دونالد ترامپ و یکی از مشاوران ارشد سیاستی ترامپ در مبارزات انتخاباتی 2024] پیشنهاد می‌کند که با تضعیف دلار و اعمال تعرفه 10 درصدی بر همه کالاهای وارداتی به ایالات متحده، که می‌تواند پیامدهای جدی هم برای اقتصاد آمریکا و هم برای اقتصاد جهانی داشته باشد، به دولت اول ترامپ برگشت داده شود. در مورد چین، حامیان ترامپ، از جمله اوبراین و نماینده سابق وزارت امور خارجه، دن نگرا، سیاست‌های قوی بایدن در مورد چین را ندید می‌گیرند و قطع همه روابط تجاری با چین و آماده شدن برای جنگ در تنگه تایوان پیگیری تغییر رژیم در چین و از سرگیری آزمایش‌های هسته‌ای را پیشنهاد می‌کنند.

با توجه به سابقه اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، نیاز نیست برای تشخیص اولویت‌های رئیس جمهور دوباره‌منتخب ترامپ گوی بلورین [پیشگو] داشته باشیم. او به سیاست مخرب، ملی‌گرایانه، درون‌نگرانه و مبادله‌ای دولت اول خود باز می‌گردد- با این تفاوت که اکنون برای پیگیری آن بسیار آماده‌تر است. دولت دوم ترامپ همچنین به دنبال سیاسی کردن کامل آژانس‌ها و بخش‌های امنیتی و روابط خارجی خواهد بود، روندی که در زمانی که من به عنوان مشاور ارشد پمپئو خدمت می‌کردم به خوبی در جریان‌شان بودم.

اگر منصفانه قضاوت کنیم اوبراین ممکن است واقعاً باور داشته باشد که رئیس جمهور سابقی که آنها در خدمتش بودند، دستاوردهای بزرگی داشته است- اما ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که بقیه ما را در این مهم ترین‌سال‌های انتخابات ریاست جمهوری گول بزنند.

 

خطری برای اروپا

وایا کویویگر | مدیر اجرایی ابتکار روابط ترانس آتلانتیک

کانوسیشن

بسیاری از کارشناسان ادعا می‌کنند که رقابت سال 2024 مهمترین انتخابات ایالات متحده از سال 1860 خواهد بود. اکثر اروپایی‌ها نیز با این موضوع موافق هستند. فقط آینده دموکراسی در آمریکا نیست که به خطر افتاده، بلکه احتمالاً آینده نظم بین‌المللی پس از جنگ جهانی دوم هم چنین خطری را پیش رو دارد.

روابط فراآتلانتیک قلب تپنده این نظم است. این روابط در دوران ریاست جمهوری ترامپ به میزان قابل توجهی تضعیف شدند، در دوران بایدن تا حدودی تقویت شدند و اکنون در صورت بازگشت ترامپ به کاخ سفید به طور خطرناکی در آستانه آزمایش مجدد قرار گرفته‌اند.

انتخابات نیز در بلاتکلیفی فرو رفته است. در حالی که تا روز رای گیری فرصت اندکی باقی مانده، هریس و ترامپ در ایالت‌های نوسانی شانه به شانه هم حرکت می‌کنند و درگیری‌های پیچیده در خاورمیانه تنها به ابهامات بیشتر قبل از روز انتخابات منجر می‌شود.

رقابت‌های ۲۰۲۴ یکی از دراماتیک‌ترین و غیرقابل‌پیش‌بینی‌ترین رقابت‌ها در دهه‌های اخیر، که مشخصه آن دو سوء قصد به ترامپ، محکومیت اخیر او به جنایت و کناره‌گیری ناگهانی بایدن به نفع معاون رئیس‌جمهورش بوده است.

با توجه به سوابق ترامپ، ما نمی‌توانیم خطر واقعی و ترسناکی را که ممکن است مناقشه بر سر نتایج انتخابات به‌همراه داشته باشد، نادیده بگیریم.

در خصوص اتحادیه اروپا، مطمئناً پیروزی ترامپ در کوتاه‌مدت تأثیرات منفی بیشتری نسبت به ریاست‌جمهوری هریس خواهد داشت. دور دوم ریاست جمهوری ترامپ دموکراسی ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد و منجر به تضعیف بالقوه و غیرقابل برگشت روابط ترانس آتلانتیک خواهد شد.

حمایت آشکار ترامپ از دولت‌های مستبد اروپا، مانند حزب فیدز ویکتور اوربان در مجارستان، احزاب راست افراطی این قاره را نیز جسور و مشروع خواهد کرد. طی 4 سال آینده، روابطی سست و غیرقابل ترمیم خواهند شد که ایالات متحده و اتحادیه اروپا را از سال 1945 به هم پیوند داده‌اند. در اروپا، این تأثیرات به شدت در سه حوزه اصلی احساس خواهد شد: دفاع، تجارت و سیاست‌های اقلیمی.

ناتو و جنگ در اوکراین: هسته اصلی اختلاف

یکی از بزرگترین نقاط اختلاف بین این دو نامزد، موضع ترامپ در قبال ناتو و عدم حمایت او از اوکراین است. ترامپ مدعی است که می‌تواند در ۲۴ ساعت به جنگ اوکراین پایان دهد، اگرچه اطمینان کمی وجود دارد که یک طرح صلح با میانجیگری ترامپ با روسیه از تمامیت ارضی و حاکمیت اوکراین محافظت کند. آن زمان که ترامپ رئیس جمهور بود، حتی تهدید کرد که ناتو را به طور کامل ترک خواهد کرد. اگر او این ایده را دنبال کند، دشمنانی مانند روسیه را جسورتر می‌کند و امنیت اروپا را به طور کلی تهدید می‌کند.

در مقابل، هریس حمایت تزلزل ناپذیری از ناتو و اوکراین نشان داده است. اگر او انتخاب شود، این امر به تقویت ساختار امنیتی که ثبات اروپا را از جنگ جهانی دوم حفظ کرده است، ادامه خواهد داد. با این حال، حتی اگر هریس پیروز شود، اتحادیه اروپا باید توانایی‌های بازدارندگی و دفاعی خود را ایجاد کند و اتکای شدید خود به ایالات متحده را کاهش دهد.

روابط تجاری

روابط اقتصادی اتحادیه اروپا و آمریکا بزرگترین روابط اقتصادی جهان است و ارزش تجارت بین دو بلوک سالانه بیش از 1.3 تریلیون دلار است. برای مقایسه، ارزش تجارت سالانه آمریکا و چین 758 میلیارد دلار است. ایالات متحده با هر دو کسری بودجه زیادی دارد.

با توجه به این موضوع، ترامپ وعده اعمال تعرفه 10 درصدی بر تمامی کالاهای وارداتی و تعرفه‌های جدید بیش از 60 درصدی بر تمامی کالاهای چینی را داده است. او اتحادیه اروپا را مانند چین رقیب می‌داند.

دلیلی وجود ندارد که فکر کنیم رویکرد هریس ملایم‌تر خواهد بود- بایدن به همان اندازه با اتحادیه اروپا سخت‌گیر بوده و هریس به احتمال زیاد به سیاست‌های او ادامه خواهد داد. به نظر می‌رسد کمپین او نیز موضعی ضد چین اتخاذ کرده است.

بنابراین اتحادیه اروپا در تنگنا قرار خواهد گرفت و با تعرفه‌های گمرکی بر صادرات خود به ایالات متحده و همچنین فشار دولت جدید ایالات متحده برای سخت‌گیری در برابر چین مواجه خواهد شد. بنابراین، صرف نظر از نتیجه انتخابات، خطر واقعی افزایش رقابت بین اتحادیه اروپا و ایالات متحده وجود دارد و هر یک از طرفین احتمالاً به تعرفه‌های اعمال شده توسط طرف دیگر با سیاست‌های حمایت‌گرایانه پاسخ خواهند داد.

راه‌هایی برای جلوگیری یا کاهش تضاد در مورد تجارت وجود دارد، مانند پیگیری گفت‌وگو از طریق شورای تجارت و فناوری اتحادیه اروپا و ایالات متحده (TTC) به منظور خنثی کردن اختلافات قبل از وقوع. اتحادیه اروپا باید تلاش کند تا توافقات تجاری را با دیگر شرکا مانند مرکوسور و هند تضمین کند.

سیاست‌های اقلیمی

در نهایت، سیاست اقلیمی رئیس جمهور جدید ایالات متحده مهم است. ترامپ قول داده است در صورت انتخاب مجدد، بار دیگر از توافقنامه پاریس در سال 2015 خارج شود. او همچنین قول داده است که تولید نفت و گاز را افزایش دهد (مته حفاری، عزیزم، مته حفاری!) این اقدامات دستیابی به هدف پاریس برای محدود کردن گرمایش زمین به 1.5 درجه سانتیگراد را تقریبا غیرممکن می‌کند.

هریس هم به نوبه خود، در مسیر مبارزات انتخاباتی به طرز وحشتناکی در مورد مسائل اقلیمی سکوت کرده است، که این هم برای تلاش‌های اروپا برای مقابله با چالش‌های اقلیمی بد است.

چشم‌انداز تغییرات

یک چیز واضح است: رئیس جمهور بعدی ایالات متحده چه ترامپ باشد یا هریس، اروپایی‌ها باید درک کنند که روابط ترانس آتلانتیک قبلاً به طرز غیرقابل برگشتی تغییر یافته است و منافع و ارزش‌های اتحادیه اروپا دیگر کاملاً با آمریکا همسو نیست.

شاید دولت هریس پیش‌بینی‌پذیری بیشتری نسبت به ریاست جمهوری ترامپ داشته باشد، اما تا کی؟ و در 4 سال دیگر چه اتفاقی می‌افتد؟ همانطور که پیتر بیکر، خبرنگار نیویورک تایمز در کاخ سفید، اخیراً پرسید: «آیا ترامپ انحراف است یا بایدن؟ کدام یک نشان دهنده جایی است که آمریکا واقعاً قصد دارد از این به بعد باشد؟»

صرف نظر از اینکه چه کسی در 5 نوامبر برنده می‌شود کشورهای اروپایی باید برای یک نظم جهانی تغییر یافته آماده باشند که در آن بیشتر به خود و سایر متحدان بالقوه (بریتانیا، ژاپن، کره جنوبی) متکی باشند تا همتایان سنتی ترانس آتلانتیک خود.

 

فاطمه لطفی

همه نامه صدا

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن