بازگشت تقاضای بالای نفت، شاید تا چند سال دیگر
در منطقه ما عربستان بزرگترین بازنده است

سید محمد حسین عادلی | اقتصاددان، رئیس کل اسبق بانک مرکزی و دبیرکل سابق مجمع صادرکنندگان گاز
با سقوط بیسابقه قیمت نفت و حتی منفی شدن قراردادهای آتی، مهمترین سؤالی که برای همه تولیدکنندگان و مصرفکنندگان پیش میآید، این است که این وضع تا کی ادامه پیدا میکند. تقاضا برای نفت وابسته به رشد اقتصادی است. گرچه در سالهای اخیر همبستگی بین این دو کاهش چشمگیری پیدا کرده بود، اما همچنان تقاضای جهانی برای نفت با رشد فعالیتهای اقتصادی رابطه تنگاتنگی دارد. در حال حاضر تقاضا حدود ۳۰ میلیون بشکه کاهش یافته، بنابراین قیمتها سقوطی فوقالعاده پیدا کرده است. رشد اقتصادی جهان در ۲۰۲۰ بر اساس برآوردهای صندوق بینالمللی پول بهطور متوسط منفی ۳ درصد و برای برخی کشورها تا منفی ۷ درصد پیشبینی شده است. پیشبینی میشود ۹ هزار میلیارد دلار از تولید ناخالص جهان از بین برود؛ معادل جمع تولید ناخالص ملی ژاپن و آلمان.
در واقع مشکل شرایط امروز نفت نیست، بلکه کاهش تقاضا برای انرژی در کل است و چون نفت و سوخت فسیلی همچنان بالای ۷۰ درصد انرژی مورد نیاز جهان را تأمین میکند، بنابراین بیشترین ضربه را خورده است. به نظر میرسد با بازگشت فعالیتها تقاضا برای نفت هم افزایش مییابد، اما پیشبینی میشود تقاضا در خلال یکی، دو سال یا حتی چند سال آینده به سطح تقاضای قبل نرسد، زیرا بعید است در چند سال آینده بخش حملونقل زمینی و هوایی، پذیرایی و هتلداری و توریسم به حد سابق برسد. موضوع فاصله اجتماعی سبک زندگی را تغییر میدهد و با این تغییر، تقاضا هم در حد پایینتری قرار میگیرد.
سؤال دیگر این است که کشورهای وابسته به نفت از جمله کشورمان چه وضعی دارند. در این باره باید گفت بخش نفت حداقل از سه جهت در اقتصاد ایران اثر دارد؛ اول سهم آن در تولید ناخالص داخلی، دوم سهم آن در ایجاد درآمد ارزی کشور و تراز پرداختها و سوم سهم آن در تأمین بودجه کشور. برای پیشبینی آینده باید حداقل این سه بعد را بررسی کنیم. از نظر تولید ناخالص داخلی سهم نفت در سالهای اخیر به زیر ۱۵ درصد سقوط کرده است، بنابراین تولید ملی کشور به نفت وابستگی خطرناکی ندارد. بهعلاوه خدمات، صنعت و کشاورزی در حد بالایی عمیق شده و توانسته است در سالهای اخیر از تنوع لازم برخوردار شود.
تولیدات خدمات، صنعتی و کشاورزی میتواند پشتوانهای بسیار قوی برای اقتصاد کشور باشد، اما در دو بعد دیگر میتواند ریسک بیشتری داشته باشد. اگر صادرات غیرنفتی کالا و خدمات را بیشتر تشویق کنیم، در این دو بعد نیز میتوانیم بیشتر مقاوم شویم. البته با توجه به تحریمهای دو سال اخیر سهم درآمد نفتی در تأمین ارز نیز بهشدت کاهش یافته و کشورمان توانسته است وابستگی خود را تا حدودی کاهش دهد. گرچه کاهش درآمدها مشکلاتی برای رشد اقتصادی و تورم ایجاد کرده است، بنابراین به نظر میرسد چنانچه وضع جاری قیمت نفت ادامه یابد، ایران در بین کشورهای صادرکننده نفت به دلیل صادرات کم، بسیار کمتر از بقیه ضرر میبیند و تولید ناخالص ایران کمتر از همه کشورهای صادرکننده نفت وابسته به این بخش است.
با تغییر قیمت نفت، احتمالاً با تغییراتی در چینش سیاسی و اقتصادی جهان و منطقه روبهرو خواهیم بود. شرایط امروز بازار برای نفت شیل آمریکا مناسب نیست و ممکن است بسیاری را ورشکست کند و بر همین اساس، در سیاستهای انتخاباتی آمریکا مؤثر افتد. در منطقه ما عربستان بزرگترین بازنده است، زیرا قبل از سقوط قیمت نفت حدود ۶۰ میلیارد دلار کسری بودجه داشت که در صورت ادامه قیمت حدود ۲۵ دلاری، کسری بودجه آن به حدود ۴۵ درصد بودجهاش میرسد. ذخایر عربستان در چند سال اخیر از حدود ۷۵۰ میلیارد دلار به حدود ۵۰۰ میلیارد دلار رسیده است. این اتفاقات در ترکیب با مسائل ناشی از کرونا و شیوههای برخورد با آن همه با هم میتواند منشأ بروز تحولات بینالمللی و دگرگونی در روابط و جایگاه کشورها باشد.
در بعد جهانی دو سناریو را میتوان فرض کرد؛ سناریوی اول با حضور ترامپ و سناریوی دوم بدون حضور ترامپ در ریاستجمهوری آمریکا. در سناریو اول، شدت سقوط آمریکا به دلیل یکجانبهگرایی ترامپ در همه زمینهها شدیدتر خواهد شد و چین حتی قبل از سال ۲۰۲۵ به اقتصاد آمریکا میرسد و با ایجاد یک ائتلاف غیرآشکار عملی رهبری اقتصاد جهانی را بهتدریج به دست میگیرد.
روسیه نیز از وجود ترامپ بسیار فایده خواهد برد و میتواند موقعیت بینالمللی خود را همچون چند سال گذشته دوران ترامپ تحکیم کند. اروپا در این میان بیشتر صدمه میبیند. در بعد منطقهای عربستان حتی با وجود ترامپ نمیتواند مانورهای سابق را بدهد و بهعنوان قدرت منطقه جولان دهد و به کشورها حمله کند یا گروههای تکفیری ایجاد کند. کشورهای دیگر صادرکننده نفت در خلیجفارس نیز وضعیت خوبی نخواهند داشت، این در حالی است که اپیدمی کووید ۱۹ در زمستان امسال موج جدید ایجاد نکند و فعالیتها به سمت عادی شدن پیش برود. در غیر این صورت هم قیمت نفت سقوط بیشتر میکند و هم رشد اقتصادی منفی گریبان این کشورها را بیشتر میگیرد.
در این میان، سؤال این است که کشورمان با چه راهکارهایی میتواند از بحران کرونا و نفت عبور کند. در پاسخ، بهطور خلاصه و تیتروار میتوان گفت ایران باید سیاستهای تأمین اشتغال و جلوگیری از بیکاری افراد و ورشکستگی کسبوکارها را با قوت و اجماع ملی پیش ببرد. سیاستهایی برای افزایش تقاضای کل و عرضه کل طراحی شود. ساختار بودجه بهکلی تغییر یابد، یعنی هزینهها اولویتبندی شود و فقط بودجه برای هزینههای ضروری تعیین و از طرف دیگر راههای تأمین بودجه جدید طراحی شود. باید از نقدینگی موجود در جامعه بیشترین بهره را جست. در این زمینه افزایش مالیات در چنین شرایطی که میخواهیم تقاضای کل و عرضه کل را افزایش دهیم، یک سیاست خطرناک است و باید بهطور جدی از آن پرهیز کرد. طراحی برای این کار بهشدت تخصصی و کاری بس ظریف است. کسبوکارهایی ورشکسته خواهند شد و باید جای آن را کسبوکارهای جدید بگیرد. باید دولت سیاستهایی برای این جابهجایی عظیم بیندیشد./روزنامه شرق



