حقیقت سرد؛ تاثیر مرگبار گرم شدن قطبها بر کل زمین
درسهایی تلخ از آب شدن یخهای قطبی
هیچ چیز روی زمین با یخهای منتهیالیه قطبی این سیاره قابل مقایسه نیست. شاید به همین دلیل است که کاشفان و دانشمندانی که آنجا بودهاند، اغلب به دنبال تشبیههای فرازمینی هستند و بخشهای سخت زمینهای یخزده قطبها را به نقاطی از ماه تشبیه میکنند.
قطبها با کسی شوخی ندارند. آنها با بادهای تند، زمستانهای تاریک و سرمای شدیدشان، تنها برای موجودات بسیار سازگار با محیطهای بسیار سرد و خشن حکم خانه را دارند و برای بقیه، بسیاری از اوقات، نقش قتلگاه را بازی کردهاند. آنها را کشتهاند و بدون تابوت، در خود به امانت نگه داشتهاند؛ از انسانهای اولیه که ظاهراً نمیدانستند این سرزمین سراسر سفید یخزده جای زندگی نیست تا ماموتهای چندین تنی که گرچه یخبندان زمین منجر به انقراض آنها شد اما کماکان اجساد سالم آنها در مناطق نزدیک به قطب یافت میشود.
سالهای سال است که این اماکن دورافتاده و مهمانناپذیر، تقریباً بیش از هر چیز دیگری بر زندگی ما تاثیرگذار هستند. قطبها آب و هوا، الگوهای آب و هوا و حتی میزان عرضه غذای دریایی ما را تنظیم میکنند. آنها سریعتر از هر جای دیگری روی زمین گرم میشوند و تغییر ترکیب آنها عواقب غیرقابل ذکری برای کسانی که در عرضهای جغرافیایی سازگارتر این سیاره زندگی میکنند به همراه دارد.
ششم فوریه سال 2020 گرمترین دما در تاریخ قطب جنوب به ثبت رسید؛ 18.3 درجه سانتیگراد معادل 64.9 درجه فارنهایت. ثبت این دما در ایستگاه هواشناسی اسپرانزا، واقع در آرژانتین انجام شد. آن روز تیمی از پرندهشناسان دانشگاه استونی بروک نیویورک در نزدیکی جزیره آنورس مشغول سرشماری جمعیت پنگوئنهای چانهبلند منطقه بودند. اعضای این گروه با تعجب از دمای مطبوع منطقهای که در نزدیکی قطب جنوب قرار داشت، تیشرتهایشان را پوشیدند و کار را ادامه دادند، اما این نشانهای شوم برای گونههایی بود که در آنجا حضور داشتند تا از حضورشان مستندی ساخته شود.
معیارهای سیاه و سفید قطبی
پنگوئنها فقط نمادهای دوستداشتنی قطب جنوب نیستند. آنها یکی از گونههای نگهبان محسوب میشوند؛ حیواناتی که رفتار آنها میتواند به دانشمندان بگوید آیا چیزی در یک محیط خاص اشتباه پیش میرود یا نه. پنگوئن چانهبلند عمدتاً از کریل تغذیه میکند؛ سختپوست کوچکی که پایه و اساس زنجیره غذایی دریایی به شمار میرود. تقریباً تمام موجودات اقیانوس یا کریل میخورند و یا از موجود دیگری تغذیه میکنند که کریل میخورد؛ حتی ماهی تُنی که سر میز شام ما قرار میگیرد یا به صورت کنسرو به فروش میرسد. تغذیه کریل هم از جلبکها و فیتوپلانکتونهایی است که به سطح زیرین یخ اقیانوس میچسبند. با افزایش دمای جهانی به دلیل افزایش انتشار کربن، میزان یخ موجود در دریاها در حال کاهش است. بررسی وضعیت سلامت جمعیت کریلهای موجود در آبهای زمین غیرممکن است، اما اگر تعداد پنگوئنها افزایش نیافته، احتمالاً وضع کریل و هر چیزی که کریل میخورد، خوب نیست. در زمانهای نهچندان دور معدنکاران برای سنجش میزان اکسیژن موجود در معادن از قناری استفاده میکردند. امروزه برای سنجش میزان کربن میتوانیم از پنگوئن استفاده کنیم. بنابراین میتوان گفت حال قناریهای کربنی ما خوب نیست. محققان استونی بروک دریافتند که اکثر مناطق تحت تصیرف این گونه از پنگوئن طی 50 سال گذشته کاهش یافته؛ در برخی مناطق به نصف رسیده و برخی دیگر تا 77 درصد کم شده است.
دیگر «پنگوئنها را نجات دهید» یک شعار نیست. سرنوشت پنگوئنها به آرامی در حال سایه افکندن بر سر زندگی ما نیز هست و آینده ما را هم در بر خواهد گرفت. ایراد تغییرات اقلیمی اینجاست که به قدری آهسته انجام میشود که تشخیص آن تقریباً برای ما غیرممکن است. تفاوت یک درجه کمتر یا بیشتر در طول یک هفته برای چه کسی مهم است؟ اما بیایید حسگر این تغییرات را بر روی موضوعی شکنندهتر و کمتر انعطافپذیر قرار دهید؛ پنگوئنی که موضوع این مقاله است. به سرعت مشخص میشود که اثر دومینویی تغییرات آب و هوایی در حال حاضر به نقطه نگرانکنندهای رسیده است.
تغییر، دیگر اجباری شده و به سرعت باید انجام شود، اما از کجا؟ نحوه تولید انرژی، سفر، غذا خوردن، تولیدات صنعتی یا…؟ بین آنچه ما و رهبرانمان مایل به انجام آن هستیم، یک گسست غیرقابل درک فکری وجود دارد. در چه نقطهای، تهدید به ظاهر دوردست فروپاشی زیستمحیطی زمین، کجا به نقطه بدون بازگشت خود میرسد؟ وقتی یخ دریا به طور کامل از بین رفته یا تا وقتی پنگوئنها هستند وقت داریم؟ هنوز کسی به نتیجهای نرسیده.
2020؛ سالی که قطب شمال سوخت
دمای قطب شمال در حال نزدیک شدن به نطقه غیرقابل باور است. تقریباً 5 ماه پس از ثبت گرمای عجیب قطب جنوب، شهر ورخویانسک سیبری در 20 ژوئن 2020 به بالاترین حد تاریخی خود یعنی 38 درجه سانتیگراد (100.4 درجه فارنهایت) رسید و تابستانی با گرمای شدید و آتشسوزیهای جنگلی در منطقهای رخ داد که پیشتر به خاطر طوفانهای یخ و هوای منجمدکنندهاش معروف است. به طور کلی، سال 2020 گرمترین سال ثبت شده برای هر دو قطب بود و بالا و پایین دنیای ما شاهد کاهش شدید یخهای دریا بودند. وقتی یخ کافی برای انعکاس نور خورشید به فضا وجود نداشته باشد، گرما توسط اقیانوس تاریک جذب میشود. با افزایش دمای آب، ذوب یخ تسریع میشود، جریانهای اقیانوسی (بهخصوص جت استریم) تغییر میکنند و الگوی باد را تغییر میدهند. این تغییرات در اکوسیستم جهانی به شکل خشکسالی، گرما، سیل و طوفان ظاهر میشود و همچون صورت اثر پروانهای، کل جهان را تحت تاثیر قرار میدهند.
دریاسالار کارل ال. شولتز، فرمانده گارد ساحلی ایالات متحده، در بازدید سپتامبر 2021 از پاسگاه رزولوت کانادا در قطب شمال، گفت: «آنچه در قطب شمال اتفاق میافتد، فقط در قطب شمال نمیماند و جهان را متاثر خواهد کرد.» آن روزها طوفان آیدا به تازگی در دریای کارائیب و بخشهایی از ایالات متحده، پس از کشتن 107 نفر از ونزوئلا تا کنتیکت، بیش از 75 میلیارد دلار خسارت به بار آورده بود. آیدا قرار بود فقط یک طوفان استوایی باشد که با کمی سرعت و قدرت بیشتر، تبدیل به یک طوفان فاجعهآمیز شد. مشتی نمونه خروار از تاثیر سریع ناشی از گرم شدن قطب شمال و نمونهای از رویددهای پیش روی ما.
کمبود یخ دریا، سواحل آسیبپذیر را در معرض فرسایش سریع قرار میدهد و روستاهای بومی را که قرنها با مناطق سختنشین و صعبالعبور قطب شمال زندگی کردهاند مجبور به نقل مکان به داخل خشکی میکند. شکار فوک، شیر دریایی و خرس قطبی که پایه اصلی سنتهای بومی قطب شمال و بقای معیشتی است، بدون صفحات ضخیم یخی زمستانی امکانپذیر نیست. برای بسیاری از جوامع که در حاشیه دریاهای سرد قرار دارند، از بین رفتن یخ دریا باعث اختلال فرهنگی و همچنین جابهجاییهای ناخواسته میشود. این سرنوشت، اگر کنترل نشود، در انتظار بسیاری از ساحلنشینان هر دو نیمکره زمین خواهد بود.
نیاز شدید به کاهش تولید گازهای گلخانهای
علم بدون تعارف و به روشنی به ما میگوید برای جلوگیری از تخریب آب و هوا، باید انتشار گازهای گلخانه ای را تا سال 2030 در مقایسه با سال 2010 تقریباً به نصف کاهش دهیم. این یعنی فداکاری واقعی در کوتاهمدت؛ به ویژه برای آن دسته از جهانیان که به اندازه کافی خوششانس هستند که در بخشهای بسیار توسعهیافته جهان زندگی میکنند.
گرم شدن قطب شمال فقط یک هشدار نیست بلکه این پتانسیل را دارد که ما را نیز در زمان مرگش با خود همراه کند. خاک منجمد دائمی آن مناطق، لایهای از زمین دائماً یخزده است که در زیر یخهای هر دو قطب قرار دارد. این خاک یک بمب کربنی است که هر لحظه منتظر انفجار است. همانطور که یخ این خاک ذوب میشود، گازهای گلخانهای آزاد میشوند، منطقه بیشتر گرم میشود و وارد سیکل مرگبار «تابش خورشید، آب شدن یخها و آزاد شدن گازهای گلخانهای» خواهیم شد.
متاسفانه دانشمندان هنوز نمیدانند که آیا انتشار گازهای گلخانهای قطب شمال با یک کشور کوچک در حال توسعه برابری میکند یا با چین دیگری طرف خواهیم بود؟ البته مسائل بزرگتر دیگری هم برای نگرانی وجود دارند. مثلا اینکه یخهای دائمی قطب جنوب در زیر ورقههای یخی محبوس شده و اگر این ورقهها از بین بروند با افزایش ارتفاع آب دریاها تا 70 متر مواجه خواهیم بود.
ابتدا و انتهای زمین تاکنون با یخهای خود از ساکنان این کره دفاع کردهاند. حالا وقت دفاع ما از آنهاست. عادت داریم که قطبها را قربانی اسراف کربن خومان کنیم اما اگر از نقطه بدون بازگشت عبور کنیم این بار حکم مرگ خودمان را امضا کردهایم. طبیعی است که زنده ماندن را دوست داریم. پس به نظر میآید کمی فداکاری برای این که مطمئن شویم دنیای بهتری پیش رو خواهیم داشت، لازم است.