سرزمین فراوانی: 8 میلیارد نفر را چگونه باید تغذیه کرد؟

برای اولین بار در تاریخ بشر، بخش بزرگی از جمعیت جهان غذای کافی برای خوردن دارند اما این غذا چطور به دست آمده؟

 

به گزارش انرژی امروز» نشریه ورلد در مطلبی با عنوان «سرزمین فراوانی»، معتقد است کشاورزی صنعتی بشقاب جهان را پر کرد، اما فرسایش، آلودگی و غذاهای فوق فرآوری شده را نیز به همراه داشت.

 

اکثر ما پس از یک تحول عمده کشاورزی در سیستم‌های غذایی جهانی که به عنوان «انقلاب سبز» شناخته می‌شود، بزرگ شدیم. نوآوری‌های تکنولوژیکی که با پایان جنگ جهانی دوم آغاز شد و ظهور زنجیره‌های تامین جهانی جدید، به کشورهای توسعه‌یافته امکان دسترسی به انواع بیشتری از مواد غذایی را داد. برای اولین بار در تاریخ بشر، اکثریت جمعیت زمین غذای کافی برای خوردن داشتند.

اما منتقدان حرکت به سمت کشاورزی صنعتی می‌گویند که این رویکرد جدید در کشاورزی، ردپایی از فرسایش، آلودگی و مصرف بیش از حد غذاهای فوق فرآوری شده را به جا گذاشته است.

 

امروزه در ایالات متحده در کنار شعار «عظمت را به آمریکا بازگردانید» دونالد ترامپ، شعار «سلامت را به آمریکا بازگردانید» هم مطرح شده برای عدم استفاده از مواد شیمیایی.

 

اما سرزنش کشاورزی صنعتی برای مشکلات سلامتی و زیست‌محیطی آسان است، اما برخی هشدار می‌دهند که در گذشته‌ای نه چندان دور، اکثر مردم جهان غذای کافی برای خوردن نداشتند. بدون کشاورزی بزرگ صنعتی، گرسنگی همچنان می‌توانست ادامه داشته باشد. و گسترش روش‌های بدون مواد شیمیایی می‌تواند عواقب زیست‌محیطی سنگینی را به همراه داشته باشد.

 

تا قرن بیستم، گرسنگی هنوز یک مشکل اساسی بود. مردم حتی در بخش‌هایی از اروپا برای مصرف کالری کافی با مشکل مواجه بودند.

 

تا قرن بیستم، گرسنگی هنوز یک مشکل اساسی بود. مردم حتی در بخش‌هایی از اروپا برای مصرف کالری کافی با مشکل مواجه بودند.

 

در سال ۱۹۴۶، سازمان ملل متحد گزارشی منتشر کرد که ۷۰ کشور جهان یعنی حدود ۹۰ درصد از جمعیت زمین را تشکیل می‌دادند.

 

در این گزارش آمده بود که عرضه مواد غذایی قبل از جنگ جهانی دوم نمی‌توانست کالری کافی برای بیش از نیمی از ساکنان جهان را تأمین کند و ساکنان آسیا و آمریکای مرکزی بیشترین کمبود را تجربه می‌کردند.

 

این گزارش توصیه‌ای بلندپروازانه و دلهره‌آور داشت: برای همگام شدن با رشد جمعیت، جهان باید عرضه مواد غذایی خود را دو برابر کند.

 

اما این اتفاق چند دهه بعد رخ داد.

 

 

با نزدیک شدن به پایان جنگ جهانی دوم، دولت آمریکا بنیاد راکفلر و نورمن بورلاگ، متخصص کشاورزی آمریکایی و از پدران انقلاب سبز، را برای بهبود محصول ذرت مکزیک به امید جلوگیری از ناآرامی‌های سیاسی نگران‌کننده، به خدمت گرفت.

 

بورلاگ از یک تکنیک اصلاح نژاد سریع، معروف به اصلاح نژاد شاتل، برای تولید گونه‌ای گندم بهره برد که بتواند در برابر قارچ‌ها و بیماری‌های رایج مقاومت کند. او گندم را اصلاح نژاد کرد تا با ساقه‌های کوتاه‌تر و ضخیم‌تری بتوانند دانه‌های گندم بسیار بیشتری را در خود جای دهند.

 

گندم جدید، با استفاده زیاد از کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها، بازده تولید را سه برابر کرد.

 

ایالات متحده و کشورهای دیگری مانند پاکستان و هند به سرعت به استفاده از بذرهای بورلاگ روی آوردند و محققان از روش‌های او برای ایجاد گونه‌های جدید ذرت و برنج استفاده کردند.

 

این گونه‌های جدید بین سال‌های ۱۹۶۵ تا ۲۰۱۰، ۴۴ درصد افزایش تولید داشته‌اند. تحقیقات انقلاب سبز، هند را قادر ساخت تا از واردات غلات به خودکفایی برسد.

 

تا دهه ۱۹۹۰، این غلات جدید ۷۰ درصد از گندم و برنج کاشته شده در کشورهای کم‌درآمد را تشکیل می‌دادند.

 

زیربنای رویکرد مرسوم کنونی کشاورزی، ایده‌هایی در مورد حاصلخیزی خاک است که ریشه‌های آن به اواخر دهه ۱۸۰۰ میلادی برمی‌گردد.

 

شیمی‌دانان آلمانی کشف کردند که بهره‌وری کشاورزی به سه عنصر شیمیایی بستگی دارد: نیتروژن، فسفر و پتاسیم. کشاورزان می‌توانند بازده خود را بهبود بخشند اگر به گیاه مقدار مناسبی از هر سه عنصر بدهند، یا به عبارت دیگر، شیمی کشاورزی را درست انجام دهند.

 

زیرساخت‌های فناوری مورد نیاز برای اجرای این پیشرفت‌های علمی پس از جنگ‌های جهانی اوج گرفت.

 

شرکت‌ها کارخانه‌های شیمیایی زمان جنگ را برای تولید کود و آفت‌کش تغییر کاربری دادند. سوخت‌های فسیلی پمپ‌های جدیدی را به کار انداختند که تریلیون‌ها گالن آب را از سفره آب زیرزمینی اوگالالا در غرب میانه آمریکا بیرون می‌کشیدند تا غلات بسیار تشنه و پرمحصول را سیراب کنند.

 

بهره‌وری این سیستم خیره‌کننده است؛ اما پیامدهای زیست‌محیطی آن نیز همینطور. محصولات تک‌کِشتی که نیاز به کود بیش از حد دارند، می‌توانند به مرور زمان باعث فرسایش خاک و ایجاد رواناب شیمیایی شوند که زیستگاه طبیعی را در پهنه‌های آبی تا خلیج آمریکا مختل می‌کند.

 

و محققان دانشگاه ایالتی تگزاس پیش‌بینی کردند که شیوه‌های آبیاری فعلی، سفره آب زیرزمینی اوگالالا را تا قبل از سال ۲۰۶۰، ۵۲ درصد تخلیه خواهد کرد.

 

در حالی که تمرکز بر شیمی، بخش عمده‌ای از شیوه‌های کشاورزی صنعتی را هدایت می‌کرد، طرفداران روش‌های جایگزین بر اهمیت زیست‌شناسی خاک تاکید دارند.

 

افزودن کود به فرمول شیمیایی، باعث رشد گیاهان می‌شود، اما می‌تواند غذایی تولید کند که فاقد مواد مغذی ضروری است. به این دلیل که تنها خاک سالم، با پرورش یک اکوسیستم کامل از میکروب‌ها، می‌تواند غذای سالم را تولید کند.

 

مجموعه‌ای از شیوه‌ها که در مجموع به عنوان اگرواکولوژی شناخته می‌شوند، وجود دارند: این جنبشی‌ست که اغلب به اشتباه «نگاه به گذشته» توصیف می‌شود، در حالی که در واقع، اگرواکولوژی در لبه تحقیقات میکروبیوم قرار دارد.

 

در آندرا پرادش هند که 6 میلیون کشاورز در بزرگترین آزمایش اگرواکولوژی جهان شرکت دارند، دانشمندانی از ایالات متحده و استرالیا در حال مطالعه چگونگی تغییر تولید توسط میکروارگانیسم‌های خاک هستند. تحقیقات آنها شامل کشت میکروارگانیسم‌ها از میکروبیوم گاو و وارد کردن آنها به خاک است.

 

افزایش فعالیت میکروبی در خاک به طور طبیعی نیتروژن بیشتری را برای گیاهان فراهم می‌کند، زیرا میکروب‌ها از این ماده شیمیایی به عنوان منبع انرژی استفاده می‌کنند. این امر می‌تواند به کشاورزان اجازه دهد بدون کاهش شدید عملکرد، کودهای مصنوعی را کنار بگذارند.

 

استفاده از کودها و آفت‌کش‌های مصنوعی در خاک، سال به سال این میکروارگانیسم‌ها را از بین می‌برد.

 

اما گسترش روش‌های کشاورزی ارگانیک مانند اگرواکولوژی با چالش‌های زیست‌محیطی خاص خود همراه خواهد بود.

 

آفت‌کش‌ها و کودهای شیمیایی، عملکرد کشاورزی را افزایش می‌دهند و بخشی از محصول از دست رفته توسط آفات را کاهش می‌دهند و به کشاورزان این امکان را می‌دهند که غذای بیشتری را در زمین کمتری تولید کنند.

 

یک متاآنالیز از داده‌های ۱۰۵ مطالعه کشاورزی ارگانیک نشان داد که مزارع ارگانیک به طور متوسط ​​حدود ۱۸ درصد کمتر تولید محصول دارند.

 

مطالعات دیگر تخمین می‌زنند که شکاف عملکرد بسته به محصول خاص، بین ۲۹ تا ۴۴ درصد باشد.

این درحالی‌ست که نظریه اقتصاد پایه حکم می‌کند که کاهش عرضه مواد غذایی و افزایش قیمت‌ها، کشاورزان را به گسترش فعالیت‌هایشان ترغیب می‌کند.

 

برخی مطالعات نشان می‌دهند که افزایش مقیاس کشاورزی ارگانیک برای مطابقت با رسیدن به تولید کشاورزی صنعتی فعلی، مستلزم آن است که کشاورزان دو تا سه برابر زمین‌های مورد استفاده فعلی در سراسر جهان را کشت کنند.

 

طرفداران کشاورزی جایگزین، به همراه حامیان جنبش «سلامت را دوباره به آمریکا بازگردانید»، خاطرنشان می‌کنند که اگرچه کشاورزی صنعتی هزینه غذا را کاهش داده، اما تمرکز شدید انقلاب سبز بر محصولات کالایی، کیفیت آنچه مردم می‌خورند را نیز کاهش داده.

 

رژیم‌های غذایی مدرن حول تعداد کمی از غلات و حبوبات متمرکز شده‌اند، که اغلب به قیمت از دست رفتن محصولات سنتی با مواد مغذی بیشتر مانند ارزن، سورگوم، چاودار، جو و کاساوا تمام می‌شود.

 

میزان آهن در پرمصرف‌ترین غلات جهان بین سال‌های ۱۹۶۱ تا ۲۰۱۱، ۱۹ درصد کاهش یافته.

 

در حالی که این غلات سفارشی غنی از کالری هستند، اغلب فاقد ریزمغذی‌های ضروری موجود در میوه‌ها و سبزیجاتی هستند که بخشی از رژیم غذایی صنعتی نیستند.

 

وضعیت بدتر این است که شرکت‌های کشاورزی-تجاری بخش بزرگی از این محصولات کالایی را به کارخانه‌هایی هدایت می‌کنند که آنها را به مواد غذایی فوق فرآوری شده تبدیل می‌کنند.

 

و در حالی که برخی از مناطق هنوز به دلیل اختلالات زنجیره تأمین، فساد و فقر با گرسنگی آشکار دست و پنجه نرم می‌کنند، اکثر کشورها با «بیماری‌های مصرف بیش از حد» و نتایج خوردن غذای ناسالم مواجه‌اند.

 

در یکی از گزارش‌های هیئت بین‌المللی متخصصان سیستم‌های غذایی پایدار IPES اشاره شده که حدود ۲ میلیارد نفر در سراسر جهان از «گرسنگی پنهان» یا کمبود ریزمغذی‌های ضروری رنج می‌برند. طبق گزارش بنیاد جهانی چاقی، تقریبا ۳ میلیارد نفر نیز چاق هستند یا اضافه وزن دارند.

 

با کاهش قیمت مواد غذایی، هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی برای یک آمریکایی معمولی به طور همزمان افزایش یافت.

 

در سال ۱۹۵۰، آمریکایی‌ها تقریباً ۲۰درصد از درآمد قابل تصرف خود را صرف غذا می‌کردند. تنها حدود ۷درصد به مراقبت‌های بهداشتی اختصاص می‌یافت.

 

 

در سال ۲۰۲۴، آمریکایی‌ها حدود ۱۰درصد از درآمد خود را صرف غذا می‌کردند و بین ۱۶درصد تا ۳۴درصد را برای پوشش هزینه‌های مراقبت‌های بهداشتی استفاده می‌کردند.

 

 

اما یک سیستم کشت محلی‌تر و متنوع‌تر الزاما رژیم غذایی یا سلامت انسان را بهبود نمی‌بخشد. از بسیاری جهات، رژیم‌های غذایی مردم متنوع‌تر از گذشته است. به بیانی خطر رمانتیک جلوه دادن رژیم‌های غذایی و شیوه‌های کشاورزی گذشته وجود دارد.

 

در طول تاریخ نه تنها تعداد بسیار کمی از مردم در تمام طول سال به غذای تازه دسترسی داشتند، بلکه مدت زیادی از زمانی که گرسنگی حاد همه قاره‌ها را گرفتار کرده بود، نمی‌گذرد.

 

تولید مواد غذایی ارگانیک همیشه بخش کوچکی از کل تولید مواد غذایی جهانی خواهد بود و باید امیدوار باشیم که این رقم افزایش نیابد. فراموش کردنش آسان است که در اواسط قرن بیستم، قحطیِ تمام‌عیار یک نگرانی عمده بود.

 

مشکل بتوان تصور کرد که دنیا به دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ برگردد و به شیوه‌ی قبل کشاورزی کند. این کار بسیار پرزحمتی‌ست و هزینه‌ی زیادی خواهد داشت. آیا چنین چیزی در دنیای امروز می‌تواند اتفاق بیفتد و کشت محصولی که جهان از آن بهره‌مند شود را مقرون‌به‌صرفه کند؟

 

برچسب ها
مشاهده بیشتر

فاطمه لطفی

• فوق لیسانس مهندسی محیط زیست • خبرنگار تخصصی انرژی • مترجم کتابهای عطش بزرگ، تصفیه پسابهای صنعتی، تصفیه آب، استفاده مجدد از آبهای صنعتی، فرایندها و عملیات واحد در تصفیه آب و ساز و کار توسعه پاک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن