شهادت حسن نصرالله، زلزله سیاسی برای حزبالله
رابین رایت | عضو موسسه صلح ایالات متحده و مرکز بینالمللی وودرو ویلسون و نویسنده کتاب «شهر را بلرزان: طغیان و شورش در جهان اسلام»
نیویورکر
حسن نصرالله، رهبر حزبالله که با سخنرانی کاریزماتیک خود بسیاری را در جهان عرب مجذوب خود میکرد، روز جمعه در حمله اسرائیل به بیروت به شهادت رسید. این روحانی در اوج کار خود، آنقدر محبوب بود که در فروشگاهها دیویدی سخنرانیهای او را میفروختند و بسیاری از لبنانیها از بریدههای از این سخنرانیها به عنوان آهنگ زنگ استفاده میکردند. اما رقبای او، از نصرالله به خاطر قدرت هولناکی که بسیار فراتر از مرزهای لبنان از لحاظ سیاسی و نظامی در اختیار داشت، منفور بودند یا از او میترسیدند. مرگ نصرالله یک زلزله سیاسی برای حزب الله خواهد بود، جنبشی شیعی که نصرالله 32 سال پیش از هستههای تروریستی مخفی به یک حزب سیاسی قدرتمند، شبکه خدمات اجتماعی و مسلحترین گروه شبهنظامی غیردولتی در جهان امروز تبدیل کرد. امواج اثر این رخداد میتواند در سراسر خاورمیانه ناآرام حرکت کند و پیامدهایی برای ایالات متحده نیز داشته باشد. دولت بایدن که قبلا در واکنش به افزایش خشونت بین اسرائیل و حزبالله نیروهای بیشتری را به منطقه اعزام کرده بود، به سرعت برای ارزیابی امنیت پرسنل نظامی و دیپلماتهای آمریکایی در منطقه اقدام کرد.
فراس مکساد، آمریکایی لبنانی و یکی از اعضای ارشد موسسه خاورمیانه در واشنگتن، معتقد است بمبگذاریهایی که باعث کشته شدن دیگر مقامات ارشد حزبالله و غیرنظامیان در پایتخت لبنان شد، «از آستانه جنگ همه جانبه عبور کرد» و به دنبال «یک ضربه مهلک» بود. وی افزود که حزبالله از موج عملیاتهای نظامی و اطلاعاتی اسرائیل که در دو هفته گذشته انجام داده است، مبهوت است. شاخه نظامی آن در ترورهای هدفمند فرماندهان ارشد کشته شدهاند. اسرائیل حملات هوایی گستردهای را به آنچه که گفته است انبارهای تسلیحات و دیگر زیرساختهای نظامی است انجام داده و همچنین با خرابکاری در پیجرها و واکیتاکیهای مورد استفاده توسط مبارزان و پیروان حزبالله، هزاران نفر را مجروح کرده است.
نصرالله عمامهای سیاه بر سر میگذاشت که نشاندهنده نسب او از حضرت محمد است. او در سال 2006 به من گفت: «وقتی ده یا یازده ساله بودم، مادربزرگم روسری داشت. سیاه بود و بلند. من آن را دور سرم میپیچیدم و به خانوادهام میگفتم من روحانی هستم، شما باید پشت سر من نماز بخوانید.» او متحدانش را فراتر از لبنان بسیج کرد. در سال 2020، پس از ترور قاسم سلیمانی، ژنرال و استراتژیست منطقهای ایرانی توسط آمریکا، نصرالله محوریت بیشتری برای به اصطلاح محور مقاومت تحت قیمومیت ایران پیدا کرد.
حزب الله در دومین حمله به لبنان، در سال 1982، زمانی که نصرالله تنها بیست و دو سال داشت، برای مبارزه با اسرائیل به وجود آمد. نصرالله به من گفته بود: «ما متوجه اتفاقاتی که در فلسطین، در کرانه باختری، در نوار غزه، در جولان و در سینا افتادیم، بودیم. ما به این نتیجه رسیدیم که نه به کشورهای اتحادیه عرب و نه به سازمان ملل، به هیچکدام نمیتوانیم تکیه کنیم». وی ادامه داد: تنها راهی که داریم این است که سلاح به دست بگیریم و با نیروهای اشغالگر بجنگیم.
مرگ نصرالله این جنبش را تضعیف میکند، اما تهدیدی را که برای اسرائیل ایجاد کرده است، از بین نمیبرد. سیآیای اوایل سال جاری تخمین زد که حزبالله تا پنجاه هزار جنگجوی مسلح، تمام وقت یا نیمهوقت دارد. بسیاری از آنها تجربه میدان جنگ را دارند، تجربیاتی چون نبرد در جنگ داخلی سوریه. (حزب الله با هدف تقویت رژیم سوریه، بشار اسد، یکی از مهمترین متحدان عرب ایران بود.) و هنوز زرادخانه وسیعی از موشکها و راکتها را در اختیار دارد. مکساد میگوید که حزب الله «سازمان نظامیست که به طور تصاعدی توانمندتر» از زمانی است که اسرائیل در سال 1992، عباس الموسوی، سلف نصرالله را کشت. این احتمال وجود دارد که شبه نظامیان حزب الله به زودی پاسخ اسرائیل را با جنگ دهند «به گونهای که گویی این جنگ هیچ محدودیتی، هیچ سقفی و هیچ خط قرمزی ندارد.»
این حمله جسورانه، که طی آن بیش از هشتاد بمب بر روی ساختمانهای مسکونی که در بالای مقر زیرزمینی این گروه قرار داشتند، ریخته شد، به دستور بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، در نیویورک، پیش از ایراد سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، صادر شد. او در سخنرانیاش با عصبانیت گفت که حزب الله یک «سازمان ذاتا تروریستی» است که در سراسر جهان ریشه دارد. او گفت: «شهروندان بسیاری از کشورهایی که در این اتاق نمایندگی داشتند به قتل رسیده است». او حملات فرامرزی حزب الله به اسرائیل را که در همبستگی با حماس در طول جنگ یک ساله غزه انجام داده است، «غیر قابل تحمل» توصیف کرد. در نتیجه بیش از شصت هزار اسرائیلی از شمال اسرائیل گریختهاند و کل شهرها را خالی کردهاند. او در مجمع سازمان ملل گفت: «امروز به اینجا آمدهام تا بگویم دیگر بس است». مدت کوتاهی پس از آن، بمبها پرتاب شد. اسرائیل به ندرت عملیات نظامی خود را گردن میگیرد، اما این بار دفتر نخست وزیری تصویری از نتانیاهو را از طریق تلفن در حال برقراری فرمان منتشر کرد.
عملیات اسرائیل دیپلماسی آمریکا را به سخره گرفت. فقط دو روز قبل از این عملیات، دولت بایدن- در کنار متحدانش در خاورمیانه، اروپا و آسیا- طرحی را برای آتشبس 21 روزه بین حزب الله و اسرائیل اعلام کرده بود. یک مقام ارشد آمریکایی در یک جلسه توجیهی اواخر شب چهارشنبه، مدعی شد که آنها «خستگی ناپذیر» با اسرائیل و لبنان بر روی شرایط این آتشبس کار کردهاند. (اغلب دولت لبنان به عنوان طرف گفتوگو با حزب الله شناخته میشود که پستهایی در کابینه و کرسیهایی در پارلمانی لبنان دارد، اما همین گروه توسط ایالات متحده به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی شده است.) تنها چند ساعت قبل از حمله اسرائیل، جان کربی، هماهنگ کننده استراتژیک برای شورای امنیت ملی تأیید کرد که ایالات متحده همراه و حامی اسرائیل است. جو بایدن در ماه مه یک طرح آتشبس سه مرحلهای را برای غزه ارائه کرد که دولت وی میگفت بر اساس خواستههای اسرائیل پایهریزی شده و نتانیاهو از آن حمایت میکند. چهار ماه است که این آتشبس به جایی نرسیده است.
لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا مدعی بود که ایالات متحده از حمله به نصرالله تا زمانی که شروع نشده بود، اطلاعی نداشت. (عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران روز جمعه در شورای امنیت سازمان ملل متحد گفت که واشنگتن همدست این حمله بوده است زیرا اسرائیل در این حمله از بمبهای پنج هزار پوندی موسوم به «بنکر شکارچیان» که از ایالات متحده خریده استفاده کرده است.) نیروهای دفاعی اسرائیل بیانیهای صادر کردند که این عملیات «در حالی انجام شد که اعضای ارشد حزبالله در مقر خود و مشغول هماهنگی فعالیتهای تروریستی علیه شهروندان اسرائیل بودند». اسرائیل سالها به دنبال نصرالله بود که در سال 1992 رهبری حزبالله را به دست گرفت و در طول 18 سال اشغال جنوب لبنان که در سال 2000 پایان یافت بر برخی از بمبگذاریهای انتحاری و حملات موشکی به نیروهای اسرائیلی نظارت داشت. نصرالله در جنگ با نیروهای اسرائیلی، هادی، پسر ارشد خود را از دست داد؛ کنیه او ابوهادی یا «پدر هادی» شد. حزبالله در نهایت اسرائیل را مجبور به عقبنشینی کرد– اولین باری بود که چنین موفقیتی در یک سرزمین عربی و بدون معاهده صلح به دست آمد.
در سال 2006، در دومین رویارویی تمام عیار بین دو طرف، پس از حمله فرامرزی حزبالله که به کشته و اسارت اسرائیلیها منجر شد، دانیل آیالون، سفیر اسرائیل در ایالات متحده، نصرالله را « زیرکترین رهبر جهان عرب و خطرناکترین» آنها خواند. سربازان آن جنگ پس از 34 روز درگیری که باعث شد بخشهایی از ضاحیه، حومه بیروت، مقر حزبالله، ویران شود، با بنبست پایان یافت. حزب الله مدعی پیروزی شد زیرا هیچ سرزمین یا امتیاز سیاسی را واگذار نکرد. در 18 سال بعد، اسرائیل ترجیح داد به دلیل عواقب احتمالی به دنبال رویارویی با نصرالله نرود. مقامات اطلاعاتی و نظامی اسرائیل در گذشته به من گفتهاند که نصرالله را که به عنوان روحانی در عراق و ایران آموزش دیده است، بازیگری نسبتا منطقی میدانند، حتی اگر او برای تامین مالی و زرادخانهای پیشرفتهتر این گروه مرهون ایران بوده است.
مرگ نصرالله به اسرائیل امکان میدهد تا مدعی موفقیت تاکتیکی کوتاه مدت شود. با این حال، مانند جنگ غزه، اسرائیل استراتژی بلندمدتی تعریف نکرده است. دن کورتزر، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل و مصر، به من گفت که این هیچ حسی از پایان بازی یا آنچه که پس از پایان کارزار حزب الله به دنبال آن است، به دست نداده است. کورتزر میگوید: «آنها معیاری برای اندازه گیری زمانی که به اندازه کافی به اهداف خود برسند، ندارند.»
عملیات اسرائیل در غزه و لبنان یادآور جنگهای گذشته در هر کدام از این کشورهاست و هر دو بار اسرائیل داوطلبانه پس از غیرقابل تحمل شدن تعداد کشتههایش از نظر سیاسی و نظامی تصمیم به عقبنشینی گرفت. اکنون [در یک زمان] به هر دو مکان بازگشته است. و لبنان، تقریباً یک سوم مساحت مریلند، به مراتب بزرگتر از غزه است که تقریبا به اندازه فیلادلفیا است. کورتزر میگوید که این تصور که اسرائیل میتواند هر کاری انجام دهد تا تضمین کند که هر یک از این گروهها دیگر هرگز به آن حمله نخواهند کرد، تصوری غیرواقعی است. با این حال، «گاه باید آنها [اسرائیلیها] در آینه به خود نگاه کنند و بگویند، میدانید، یک نفر باید آتشبس را بر ما تحمیل کند، زیرا ما نمیدانیم و نمیتوانیم تعیین کنیم که چه زمانی این جنگ متوقف میشود».
زوهر پالتی، رئیس سابق اداره اطلاعات موساد، به من گفت که اسرائیل مسئول اتفاقات بعدی در لبنان نیست. او گفت: «لبنانیها باید تصمیم بگیرند. و فکر میکنم همین الان، از دیروز، به آنها یک فرصت طلایی دادیم تا خودشان را جمعوجور کنند و کشورشان را از خاکستر بسازند.» ارتش لبنان باید تلاش کند تا قدرت را از حزب الله پس گرفته و [خود را] جایگزین آن کند. پالتی میگوید: «بیایید ببینیم آیا آنها توانایی انجام این کار را دارند یا خیر. و اگر نه، میفهمیم که لبنان دیگر یک کشور نیست، و نمیدانم باید دوباره محاسبه کنیم که چه اقدامی باید انجام دهیم.» اما دولت لبنان به مدت چند دهه کارایی و کارآمدی چندانی نداشته و هنوز هم توسط همان سیاستمدارانی اداره میشود که بین سالهای 1975 و 1990 در جنگ داخلی علیه یکدیگر جنگیدند، این کشور هنوز هم از یک بحران اقتصادی ویرانگر رنج میبرد. حزب الله تا حدی به این دلیل قدرتمند شد که دولت بسیار ضعیف بود و این دولت تقریبا در اثر اختلافات فرقهای متلاشی شده بود.
مرگ نصرالله ایران، شریک استراتژیک مادام العمر حزب الله را نیز حیرتزده کرده است. اندکی پس از بمباران اسرائیل، آیت الله علی خامنهای، رهبر ایران، شورای عالی امنیت ملی را برای جلسه اضطراری فراخواند. از ماه آوریل تاکنون، اسرائیل در عملیاتهایی توانست دو ژنرال سپاه پاسداران را که به سوریه سفر کرده بودند، ترور کند؛ یکی از فرماندهان ارشد حماس، یعنی رئیس سیاسی حماس، را در سفر به تهران را برای شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهور جدید ایران ترور کرد؛ و حالا رئیس حزب الله را. آیتالله خامنهای در بیانیهای اعلام کرد: همه نیروهای مقاومت در منطقه در کنار حزبالله ایستاده و از آن حمایت میکنند. در همان زمان، ایران امنیت را در داخل مرزهای خود افزایش داده و طبق گزارشها، رهبر ایران را به مکان امنتری منتقل کرده است.
جو بایدن در بیانیهای در روز شنبه گفت که ترور سید حسن نصرالله توسط اسرائیل «معیار عدالت برای قربانیان بسیاری از جمله هزاران آمریکایی، اسرائیلی و غیرنظامی لبنانی» بود. او بر «تصمیم سرنوشتساز» رهبر حزبالله برای همدستی با حماس و گشودن جبهه شمالی علیه اسرائیل اشاره کرد. وی افزود که اکنون هدف ایالات متحده کاهش تنش هر دو درگیری در غزه و لبنان از طریق دو پیشنهاد دیپلماتیک است. وقت آن است که این قراردادها بسته شود، تهدیدات علیه اسرائیل برطرف شود و منطقه خاورمیانه به ثبات بیشتر و وسیعتری دست یابد.» اما در حال حاضر شانس هر یک از این پیشنهادات کوچک به نظر میرسد.
ترجمه: فاطمه لطفی
منبع: هفته نامه صدا