غذای نجس، غذای پاک؛ ترکیبی از میراث رنج و تعصب و تبعیض در هند

آیا فیلمها و کلیپهای آشپزیهای هندیها را دیدهاید؟ آیا برایتان سوال پیش آمده که چرا هندیها چنین کثیف آشپزی میکنند؟ آیا به این اندیشیدهاید که شاید در پس پشت چنین غذاپختن تهوعآوری، تاریخی از درد و رنج نهفته باشد؟ آیا به این فکر کردهاید شاید این مردمان میراثدار آنچیزی هستند که خود نمیخواستند؟
به گزارش «انرژی امروز» از اکونومیست، حتی برای بسیاری از هندیها این نوع آشپزی به طرز نگرانکنندهای عجیب و غریب به نظر میرسند. به باور برخی هندیها، این آشپزها به هند دیگری تعلق دارند: به آشپزیای که یکی از غنیترین آشپزیهای جهان است، اما عملا نامرئی شده است. دستورهای غذایی آن با «بیرحمی، کمبود و شرم» شکل گرفته است.
نشریه اکونومیست توضیحی برای این پدیده دارد. این نشریه مینویسد:
این نوع آشپزی غذای دالیتها است که زمانی «نجس» نامیده میشدند. این غذا از منظر دیگران بسیار بد اما برای خودشان فوقالعاده است.
در میلیونها آشپزخانه هندی، گوشت خوک، گوشت گاو و احشاء، که برای هندوهای طبقات بالای جامعه وحشتناک است، پخت میشود. نسلهای متمادی آشپزها، سبزیجات وحشی، ریشههای علوفهای و هزاران مادهی غذایی دور ریخته را به شاهکارهای آشپزی تبدیل کردهاند. مورخان و فعالان دالیت اکنون در تلاشند تا این غذاها را از حاشیه وارد جریان اصلی کنند.
دالیتها، که بین یک پنجم تا یک چهارم جمعیت ۱.۴ میلیاردی هند را تشکیل میدهند، در پایینترین ردهی سلسله مراتب باستانی آن قرار دارند. هزاران سال است که نظام کاستی، مردم را به گروههایی طبقهبندی کرده که از والدین به فرزندان به ارث میرسد. در صدر این نظام، برهمنها یا کاهنان قرار داشتند؛ در زیر آنها پادشاهان و جنگجویان قرار داشتند؛ سپس بازرگانان و کشاورزان.
در پایینترین طبقه یا کاست، دالیتها قرار داشتند که برای انجام کارهای تحقیرآمیز مانند تمیز کردن توالتها یا دفع لاشهها، متولد شده بودند. متون هندو این تقسیمبندیها را از طریق آناتومی الهی توضیح میدهند: برهمنها از سر خدا، جنگجویان از بازوها، بازرگانان از رانها و دالیتها از پاها پدیدار شدند.
بنابراین حتی لمس دالیتها هم شخص را آلوده میکند. خانههای آنها در حاشیه روستاهاست. آنها نمیتوانند از چاهی که طبقات بالاتر جامعه از آب آن مینوشند استفاده کنند. تبعیض طبقاتی در سال ۱۹۵۰ غیرقانونی اعلام شد، اما همچنان رواج دارد.
بسیاری از هندوهای طبقات بالاتر هرگز با دالیتها غذا نمیخوردند، چه برسد به اینکه با آنها برابر رفتار کنند. اما جالبتر اینکه در کتاب مقدس هندو، غذا نیز سلسله مراتبی دارد. در صدر آن، غذای ساتویک (خالص) قرار دارد: برنج، میوه و سبزیجات تازه که برای آرامش ذهن در نظر گرفته شده است.
در زیر آن، غذای راجاسیک (مناسب پادشاهان) قرار دارد:گوشت، ماهی و غذاهای پرادویه که تصور میشود بدن و روح را تحریک میکنند.
در پایین آن، غذای تاماسیک (گناهکار) قرار دارد: گوشت گاو، احشاء و سایر گوشتهای «ناپاک» که گفته میشود حواس را از بین برده و انرژی را تحلیل میبرند.
در نظام طبقهبندی هند باید از غذاهای دالیت اجتناب کرد با این حال غذای دالیتها یک جنبه مثبت دارد: «غذایی که دیگران از آن اجتناب میکنند، احتمالا ارزانتر است». بنابراین پوست، روده، زبان، پا و گوش، همگی راه خود را به قابلمههای دالیت پیدا میکنند. غذاهای مانده از خانههای طبقات بالای جامعه که دالیتها از آنها استفاده میکنند.
وقتی گاوها به طور طبیعی میمیرند، هیچ برهمنی به گوشت آنها دست نمیزند، اما برای دالیتها، گوشت آنها پروتئینی مقرون به صرفه است.
شاهو پاتوله، مورخ دالیت، خاطرنشان میکند که رژیم غذایی آنها بر اساس کمبود تعیین میشود. دالیتها موادی را که در آشپزخانههای طبقات بالا بدیهی تلقی میشوند، مانند روغن حیوانی (کره تصفیه شده) و آنغوزه (ادویه تند)، ندارند. زنان دالیت، که بیشتر از سایر زنان هندی احتمال دارد که در خارج از خانه کار کنند، زمان کمی برای آشپزی دارند.
بنابراین آنها دستور العملهایی ابداع کردهاند که اغلب سریع، ساده و به طرز وحشیانهای خوش طعم هستند. یکی از این غذاها سرخ کرده خون، ترکیبی تند از پیاز، گارام ماسالا و مکعبهای نرم خون بز منجمد شده است.
نکته قابل توجه موانعی است که آشپزهای دالیت با آن مواجه هستند. مثلا اوباشی که با خشونت به مواد تشکیلدهنده غذای دالیتها اعتراض دارند.
هندوهای متدین به گاوها احترام میگذارند. بنابراین هر کاری که مربوط به قصابی گاو باشد، به عهده مسلمانان یا دالیتها است. این کار خود میتواند خطرناک باشد. گاوکشی در اکثر ایالتهای هند ممنوع است. خوردن گاوهایی که به طور طبیعی مردهاند ممنوع نیست، اما نگهبانان گاو گاه این تمایز را رعایت نمیکنند.
در یکی از روزهای ماه جولای سال ۲۰۱۶، چهار کارگر جوان دالیت شلاق خورده و در روستای اونا، در ایالت گجرات، گردانده شدند. آنها در حال پوست کندن گاو دستگیر شده بودند. مهاجمان، اعضای یک گروه «محافظت از گاو» بودند که این جوانان را به ذبح گاو متهم کردند. ناله و تمنای آنها برای بیگناهی نادیده گرفته شد.
چنین حوادثی از «خودسرکشی گاوها» از زمانی که حزب بهاراتیا جاناتا BJP در سال ۲۰۱۴ قدرت را به دست گرفت، رایجتر شده.
برخی از سیاستمداران تهدیدی را که اقلیتها برای گاوها ایجاد میکنند، اغراق میکنند، به این امید که هواداران خود را تحریک کرده و مخالفان خود را بترسانند.
سازمان مردم نهاد پروژه دادههای مکان و رویداد درگیریهای مسلحانه میگوید که خشونتهای مرتبط با گاو در ایالتهایی که توسط حزب بهاراتیا جاناتا اداره میشوند، بیشتر احتمال وقوع دارد.
در سال ۲۰۱۵، ایالت ماهاراشترا نه تنها کشتار گاوها، بلکه حمل آنها به خارج از ایالت برای کشتار در جای دیگر را نیز ممنوع کرد. گوشت بوفالو از این قانون معاف بود. اما چون تشخیص گوشت بوفالو از گاو دشوار است، گاوپرستان بهانهای برای آزار و اذیت هر کسی دارند که با محصولات گاوی سروکار دارد.
کشاورزان در ماهاراشترا هم ضرر کردهاند. پیش از این، وقتی گاوهای شیرده آنها برای تولید شیر زیاد یا گاومیشهایشان برای شخم زدن بیش از حد پیر بودند، صاحبان گاومیش میتوانستند آنها را به کشتارگاه بفروشند و از درآمد حاصل از آن برای خرید گاومیش جدید استفاده کنند. حالا بازارهای گاو که زمانی پررونق بودند، کوچک شدهاند.
گوشت در هند بسیار بیشتر از آنچه ملیگرایان هندو وانمود میکنند، مصرف میشود. هندوها چهار پنجم جمعیت را تشکیل میدهند؛ نظرسنجیها نشان میدهد که حدود سه چهارم جمعیت نوعی گوشت میخورند.
در میان اعضای کاستهای «عقبمانده»، تقریبا 9 نفر از هر 10 نفر گوشت میخورند. با این حال، تصویر یک ملت گیاهخوار، چه در داخل و چه در خارج از کشور، همچنان پابرجاست.
با گذشت زمان، مفاهیم کاستهای بالا در مورد آنچه غذای «پاک» محسوب میشود، به جریان اصلی نفوذ کرده و استانداردی را تعیین کرده که انتظار میرود دیگران آن را رعایت کنند. این میتواند عواقب ناگواری داشته باشد.
صاحبخانهها اغلب از اجاره دادن خانه به دالیتها یا مسلمانان خودداری میکنند و اصرار دارند که مستاجرانشان «کاملا گیاهخوار» باشند.
در مارس 2024، زوماتو، اپلیکیشن تحویل غذا، «حالت کاملا گیاهخواری» را راهاندازی کرد که به مشتریان اجازه میداد فقط از رستورانهای گیاهخواری سفارش دهند.به پیکهایی که برای این سفارشها تعیین شده بودند، لباسهای فرم سبز داده شد. این موضوع باعث جنجال شد؛ منتقدان هشدار دادند که رانندگان بدون لباس فرم سبز ممکن است مورد آزار و اذیت قرار گیرند. این سرویس در همان روز متوقف شد. با این حال این احساسات همچنان ادامه دارد. بسیاری از شهرها به طور معمول فروش گوشت را در روزهای مذهبی هندو ممنوع میکنند.
همه غذاهای دالیت گوشتی نیستند. برای بسیاری از خانوادههای فقیر، حتی گوشتهای ارزانقیمت نیز یک غذای لذیذ نادر هستند. اکثر دالیتها برای خوراک روزانه، به غلات و سبزیجات متکی هستند. دالیتهایی که در مزارع دیگران کار میکنند، با سهمی از برداشت محصول دستمزد میگیرند.
غذاهای دالیت به ندرت در منوی رستورانها ذکر میشوند. چند جا آن را سرو میکنند، اما سفارش دادن این غذا نشانهایست از اینکه کسی که آن را میخورند دالیت است؛ کمتر کسی مایل است در ملاء عام دالیت به حساب بیاید. پس این غذاها را میتوان در تقاطعهای شلوغ بنگلور یافت.
سال آینده هند اولین سرشماری کاست خود را در بیش از ۹۰ سال گذشته انجام خواهد داد. به این ترتیب مشخص خواهد شد چه تعداد برهمن و دالیت در هند زندگی میکنند، چه شغلی دارند و آیا توالت خانگی دارند یا خیر. این آمارگیری میزان تداوم تعصب را اندازهگیری نخواهد کرد.
طبقه اجتماعی پابرجاست. فرهنگ، ادبیات، حتی غذا از بالا به پایین جریان دارد. با این حال، نشانههایی از تغییر وجود دارد. امروزه احتمال زندگی دالیتها زیر خط فقر هند، به نصف یک نسل پیش کاهش یافته.
و در حالی که تنها حدود یک دهم دالیتها در سال ۱۹۶۱ سواد خواندن و نوشتن داشتند، این رقم تا سال ۲۰۱۱، زمان آخرین سرشماری ملی، به دو سوم افزایش یافته بود.
سایر کشورها از غذاهای ستمدیدگان استقبال کردهاند. گفته میشود غذای ملی برزیل، فیجوآدا، زمانی ایجاد شده که به بردگان لوبیا سیاه و قسمتهایی از خوک که صاحبانشان نمیخواستند بخورند، داده میشد. حالا این غذا یک غذای ملیست در برزیل. آیا ممکن است هندیها روزی یاد بگیرند که عاشق غذای دالیتها شوند؟



