میراث مکرون برای غزه
باز تعریف سیاستهای اروپا با به رسمیت شناختن کشور فلسطین

امانوئل مکرون میگوید که امیدوار است با به رسمیت شناختن کشور فلسطین، صلح را به غزه بیاورد. قرار است فرانسه اولین کشور عضو گروه هفت باشد که فلسطین را به عنوان یک کشور به رسمیت میشناسد. مکرون اخیرا در نامهای به محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، از این تغییر بزرگ در سیاست خود خبر داده و انتظار میرود رئیسجمهور فرانسه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر رسما این موضوع را اعلام کند. مکرون امیدوار است طرح او صلح را برای منطقه به ارمغان بیاورد، اما این امر با واکنش شدید اسرائیل و ایالات متحده روبرو شد.
به گزارش «انرژی امروز» از هفته نامه صدا،از سویی هیچ تضمینی هم وجود ندارد که سایر کشورهای عضو گروه هفت از این اقدام پیروی کنند.
اما واقعیت این است که تصمیم این کشور برای به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور تصمیمی عمدتا نمادین است، اما در بحبوحه فشارهای بینالمللی برای پایان دادن به آنچه سازمان ملل متحد آن را «بحران انسانی» در غزه توصیف کرده، اتخاذ شده است. از ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل متحد، ۱۴۴ کشور فلسطین را به عنوان یک کشور به رسمیت شناختهاند. روسیه، چین و هند و بیش از دوازده کشور اروپایی از جمله اسپانیا، ایرلند و نروژ کشور فلسطین را به رسمیت شناختهاند. اما تاکنون هیچ کشوری از گروه ۷ (شامل کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، بریتانیا و ایالات متحده) چنین تصمیمی نگرفته بود.
چرا فرانسه اکنون این تصمیم را گرفته است؟ جواب شاید این باشد که مکرون ماههاست در تلاش برای زنده نگه داشتن ایده راه حل دو کشوری، به رسمیت شناختن کشور فلسطین را قبول کرده است. این خبر چند روز پیش از برگزاری کنفرانسی در سازمان ملل اعلام شد که قرار است فرانسه و عربستان سعودی به طور مشترک میزبان آن باشند و ۴۰ وزیر امور خارجه در مورد راه حل دو کشوری بحث کنند.
فرانسه و سازمان ملل اکنون چارچوبی برای همکاری با سایر کشورهایی دارند که در حال بررسی به رسمیت شناختن کشور فلسطین هستند. راه حل دو کشوری، یک کشور مستقل فلسطینی را در کنار کشور فعلی اسرائیل ایجاد میکند، به هر دو ملت قلمرو مخصوص خود را میدهد. فلسطینیها به دنبال یک کشور مستقل در کرانه باختری اشغالی، اورشلیم شرقی ضمیمه شده و غزه هستند، سرزمینهایی که از زمان جنگ شش روزه ۱۹۶۷ توسط اسرائیل اشغال شدهاند.
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، و اکثر طبقه سیاسی اسرائیل مدتهاست که با تشکیل کشور فلسطین مخالف بودهاند و استدلال میکنند که این امر پاداشی برای شبهنظامیان حماس پس از حملات ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ خواهد بود.
و یکی از بزرگترین موانع بر سر راه حل دو کشوری، نحوه تعیین مرزهای یک کشور بالقوه فلسطینی است. بسیاری معتقدند که این مرزها باید همان مرزهایی باشند که قبل از ۱۹۶۷ وجود داشتند، اما از آن زمان، تعداد بسیار زیادی شهرک اسرائیلی در داخل کرانه باختری ایجاد شده و حدود ۶۰۰۰۰۰ اسرائیلی اکنون در آنجا و در اورشلیم شرقی اشغالی زندگی میکنند.
نخست وزیر اسرائیل، این تصمیم را به شدت محکوم کرده و گفته که به رسمیت شناختن کشور فلسطین در حال حاضر «سکوی پرتابی برای نابودی اسرائیل خواهد بود، نه زندگی در صلح در کنار آن». مارکو روبیو، وزیر امور خارجه ایالات متحده، هم گفته که آمریکا نیز طرح مکرون را «به شدت رد میکند» و آن را «سیلی به صورت قربانیان ۷ اکتبر» خواند.
در همین حال، محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین، در اورشلیم از رهبر فرانسه «تشکر و قدردانی» کرد. از سویی سر کییر استارمر پیش از این در برابر درخواستهای درون حزب کارگر برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین مقاومت کرده زیرا معتقد است که این امر باید پس از توافق آتشبس، به عنوان بخشی از روند صلح در غزه، اتفاق بیفتد. اما بیش از ۲۵۵ نماینده مجلس بریتانیا اکنون نامهای بین حزبی را امضا کردهاند که از سر کییر میخواهد از فرانسه پیروی کند. استامر میگوید که «کاملا مطمئن است که تشکیل کشور حق مسلم مردم فلسطین است» و آتشبس، منطقه را در مسیر درست به سوی به رسمیت شناختن کشور فلسطین و راهحل دو کشور قرار خواهد داد.
دولت آلمان میگوید که برلین همچنان از راهحل دو کشوری حمایت میکند اما فعلا کشور فلسطین را به رسمیت نمیشناسد و در عوض بر لزوم آتشبس غزه، آزادی گروگانها و کمکهای بشردوستانه فوری تأکید میکند. کانادا نیز اسرائیل را برای دستیابی به صلح تحت فشار قرار داد اما تاکنون از به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور خودداری کرده است.
آنتونی آلبانیزی، نخستوزیر استرالیا، وضعیت غزه را «فاجعه انسانی» توصیف کرد و گفت که کشورش «متعهد به آیندهای است که در آن هم مردم اسرائیل و هم فلسطینی بتوانند در صلح و امنیت در مرزهای امن و شناختهشده بینالمللی زندگی کنند».
دولت ایتالیا میگوید اگر قرار است فلسطین بهعنوان کشور مستقل شناسایی شود، اسرائیل نیز باید به عنوان یک کشور به رسمیت شناخته شود. اگر یک کشور فلسطینی که اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، تشکیل شود به این معنی است که مشکل حل نخواهد شد.
اسپانیا که از قبل کشور فلسطین را به رسمیت میشناسد، از تصمیم مکرون استقبال کرد. وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز اعلام کرد که این تصمیم تاریخی را تحسین میکند و از سایر کشورها خواست تا گامهای مثبت مشابهی بردارند.
فرانسه بزرگترین جمعیت یهودی اروپا و بزرگترین جمعیت مسلمان در اروپای غربی را دارد و درگیریها در خاورمیانه اغلب به اعتراضات یا سایر تنشها در فرانسه منجر میشود.
جسارت فرانسه؟
آسوشیتدپرس در گزارشی در این خصوص با جسورانه خواندن تصمیم فرانسه مینویسد: تصمیم جسورانه فرانسه برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین میتواند به تغییر گفتگوها در مورد آینده خاورمیانه کمک کند، حتی اگر بعید باشد که تأثیر فوری بر مردم غزه یا جنگ اسرائیل با حماس داشته باشد.
در جهانی که ملتها دوباره از نیروی نظامی برای تحمیل اراده خود بر دیگران استفاده میکنند امانوئل مکرون، در تلاش است تا ضربهای به این ایده وارد کند که جنگ به ندرت صلح میآورد.
به اعتقاد آسوشیتدپرس، مکرون میراثی نیز برای تأمل دارد. عدم اقدام قاطع در حالی که یک فاجعه انسانی در غزه در حال وقوع است، میتواند لکه ننگی در تاریخ فرانسه و مکرون باشد.
مکرون به عنوان رهبر یک کشور قدرتمند هستهای، از نظر اقتصادی و دیپلماتیک که به عنوان یکی از پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، اهرمهایی برای تأثیرگذاری بر امور جهانی دارد.
اما این تصمیم برای این اولین عضو گروه هفت خطرات داخلی را به همراه دارد. مکرون که ریاست کشوری را بر عهده دارد که هم بزرگترین جمعیت یهودی اروپا و هم بزرگترین جمعیت مسلمان را دارد، در مخمصه افکار عمومی گرفتار شده است. سخنان او برخی از رأیدهندگان را راضی میکند اما برخی دیگر را خشمگین.
با غزهای که ویران شده و کرانه باختری اشغالی که با افزایش شهرکسازی توسط اسرائیلیها مواجه است این ایده که فلسطینیها و اسرائیلیها میتوانند در کنار هم در صلح در کشورهای خود زندگی کنند، شاید هرگز تا این حد غیرواقعی به نظر نرسیده باشد. سخنان مکرون به تنهایی این مسئله را تغییر نخواهد داد. با این حال، پیام رهبر فرانسه این است که نباید اجازه داد امید به «راه حل دو کشوری» از بین برود، هر چقدر هم که دست نیافتنی به نظر برسد.
جنگ در غزه و شکلدهی مجدد سیاستهای اروپا
سال گذشته خبرگزاری رویترز در گزارشی از تغییر جهت حمایت اروپاییها از اسرائیل به غزه نوشته بود که این تغییر، که در سراسر اروپا طنینانداز شده، نشاندهنده آخرین تهدید برای احزاب سیاسی جریان اصلی است، که اینبار از سوی چپها رخ داده اما پروژه احزاب سیاسی جریان اصلی برای تعمیق یکپارچگی اروپا پیشتر هم از سوی راست افراطی مورد حمله قرار گرفته بود.
این روند نه تنها در میان جوامع مسلمان اتحادیه اروپا، بلکه در میان رأیدهندگان چپگرا نیز وجود دارد که شاهد یک استاندارد دوگانه هستند در محکومیت حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر توسط اروپا، اما عدم انتقاد از اسرائیل به دلیل حمله نظامیاش به غزه که منجر به کشته شدن بیش از ۳۶۰۰۰ فلسطینی شده است. [لازم به ذکر است آمار کشتههای غزه امسال از 60هزار نفر گذشت]
سمیرا آزبار، جامعهشناس دانشگاه رادبود هلند، به رویترز گفته بود: «ما شاهد افزایش حرکتهای احزاب راست و چپ افراطی هستیم که این امر چشمانداز سیاست در اروپا و توازن قدرت تمامی احزاب را تغییر خواهد داد.»
به گفته او این امر میتواند پیامدهایی برای موضع این بلوک در قبال اسرائیل داشته باشد و نیز سیاستهایی را هدایت کند که قدرت تصمیمگیری بیشتری را در سطح ملی فراهم میآورد.
رویترز در این گزارش نسبت به قطبیسازی اروپا هشدار داده نوشته بود: در حالی که محبوبیت راست افراطی در سالهای اخیر رو به افزایش بوده، نظرسنجیها نشان میدهد که اقلیتها بیشتر به چپ رادیکال رأی دادهاند. در فرانسه، حزب چپ افراطی «فرانسه تسلیمناپذیر (LFI)» مبارزات انتخاباتی خود را بر موضع طرفدار فلسطین متمرکز کرده تا رأیدهندگان مسلمان و چپ رادیکال را به خود جلب کند.
این حزب به دنبال تحریم اسرائیل وبه رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی است و برخلاف سایر گروههای چپ از تروریستی خواندن حماس خودداری میکند. در میان رأیدهندگان مسلمان در فرانسه، این حزب 44 درصد حمایت دارد، در حالی که سهم آن از کل رأیدهندگان 8 درصد است.
به نوشته رویترز سوسیالیستهای فرانسه نیز به دنبال به رسمیت شناختن کشور فلسطین هستند، اما موضع LFI در مورد حماس را قبول ندارند.
در آلمان هم به غیر از Mera25 چپگرا، سایر استارتآپهای طرفدار فلسطین شامل گروههای محافظهکار اجتماعیست مانند DAVA و BIG و حزب مخالف اروپا BSW، که خواستار تحریم تسلیحاتی اسرائیل است و در عین حال سیاستهای ضد مهاجرتی را پیش میبرد.
در اسپانیا، که تنشها با اسرائیل به دوران دیکتاتوری فرانکو برمیگردد، به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط دولت، حمایت از احزاب ائتلاف حاکم، حزب سوسیالیست (PSOE) و حزب چپ افراطی سومار را افزایش میدهد. مسئله فلسطین به محور بحثهای سیاسی در اسپانیا تبدیل شده است.



