نتایج سفر بایدن به خاورمیانه: معامله بر سر نفت
فراس مکسد| فارن پالیسی
بایدن قبل از سفر به عربستان تلاش کرد، توضیحاتی درباره علل تغییر رویکرد خود در قبال این کشور بدهد. او در دوره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری، عربستان را یک کشور منفور توصیف کرده بود و حالا شاهد تغییر رویکرد او در قبال ریاض هستیم. طبیعی است که در هر دو سوی طیف سیاسی در آمریکا، نگرانیهایی درباره پیامدهای سفر رئیسجمهور به عربستان وجود داشت.معامله بر سر نفت
از یک سو، پراگرسیوها و حامیان حقوق بشر نگران بودند که رئیسجمهور، ارزشهای آمریکایی را قربانی اهداف کوتاهمدت نظیر متقاعد کردن عربستان به بالا بردن عرضه نفت و عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل کند و از سوی دیگر، جمهوریخواهان و رئالیستها که طرفدار رویکرد «منافعمحور» در سیاست خارجی هستند، درباره اندک بودن دستاوردهای سفر رئیسجمهور به عربستان نگران بودند. این نگرانیها منطقی است. سفر دوروزه بایدن به عربستان که پس از سفر به اسرائیل و سرزمینهای اشغالی انجام شد، شامل دیدار با رهبران ۹ کشور عربی، از جمله محمد بنسلمان بود که بنا به تحقیقات سازمان سیا، فرمان قتل روزنامهنگار مخالف یعنی جمال خاشقجی را در سال ۲۰۱۸ صادر کرده بود. بایدن همچنین با رهبران مصر، عراق و اردن دیدار کرد. شرکای عرب آمریکا بدون استثنا حاکمانی مستبد با میزان متفاوت محبوبیت داخلی هستند و اگرچه آنها در حوزه امنیتی به واشنگتن وابستهاند؛ اما بسیاری از آنها از محکوم کردن حمله روسیه به اوکراین اجتناب کردهاند و نیز به توسعه همکاریهای اقتصادی و نظامی خود با چین ادامه میدهند.
نکته مهم دیگر این است که درخواستهای آمریکا از عربستان و دیگر تولیدکنندگان نفت برای بالا بردن تولید و کاستن از فشارهای تورمی در آمریکا بینتیجه بوده است؛ یعنی این کشورها اقدامی در جهت عمل به خواست آمریکا انجام ندادهاند. در ماههای اخیر، همزمان با افزایش قیمت نفت و نرخ تورم در آمریکا و دیگر اقتصادهای بزرگ، بایدن بارها از اوپک خواست که بر عرضه نفت خود بیفزاید تا قیمتها کاهش یابد. بایدن گفته است، ریاض مشغول همکاری با مقامات دولت آمریکا برای ثباتبخشیدن به بازار جهانی نفت است؛ اما در واقعیت، مقامات عربستانی و مقامات دیگر کشورهای عضو اوپک تمایلی به بالا بردن عرضه نفت ندارند یا اساسا توانایی چنین کاری را ندارند؛ یعنی دارای مازاد ظرفیت تولید نیستند. نکته دیگر این است که اعضای اوپک، در دو سال اخیر، میزان افزایش تولید نفت خود را با روسیه و دیگر کشورها که در مجموع، اوپکپلاس نامیده میشوند، هماهنگ میکنند.
به این ترتیب، دولت آمریکا در حوزه اعمال فشار بر کشورهای عرب تولیدکننده نفت برای بالا بردن عرضه و پایین آوردن قیمتها، دستاوردی نداشته است. در حوزه امنیت اسرائیل، استدلالهایی برای اثبات لزوم سفر بایدن به عربستان مطرح شد. بایدن میگوید، دیدار با رهبران عرب در عربستان، روند عادیسازی روابط آنها با اسرائیل را عمیقتر و فراگیرتر میکند. اما در حوزه عادیسازی روابط باید گفت، عربستان همچنان با این روند مخالف است و تعهدی برای عادی کردن روابطش با تلآویو نداده است. با آنکه اخباری درباره همکاریهای امنیتی بین اسرائیل و عربستان منتشر شده؛ اما ریاض برقراری روابط رسمی با اسرائیل را به پیشرفت مذاکرات متوقفشده صلح بین فلسطینیها و اسرائیل مشروط کرده و بسیار بعید است که در این مذاکرات پیشرفتی حاصل شود.
با توجه به آنچه بیان شد و چالشهایی که در مسیر تحقق اهداف آمریکا در خاورمیانه وجود دارد، بسیاری از کارشناسان میپرسند که چرا بایدن به این سفر رفت؟ واقعیت این است که سفر یادشده، اثرات مثبت مختلف داشت. نخستین مورد این است که بسیار مهم است به سفر بایدن به خاورمیانه در یک «چارچوب جهانی» نگاه کنیم. حمله روسیه به اوکراین بر شدت رقابت بین قدرتهای بزرگ افزوده و به عنوان بخشی از تلاشهای دولت آمریکا برای احیای شراکتها و ائتلافهای این کشور در سراسر جهان، بایدن چندی پیش به آسیا و اروپا سفر کرده بود و کاملا طبیعی است که رئیسجمهور آمریکا به خاورمیانه نیز سفر کند. خاورمیانه بخشی از جهان است که نقش حیاتی برای امنیت ملی آمریکا و اقتصاد جهان دارد و در این منطقه، عربستان به دلیل جایگاه استراتژیک جغرافیایی، منابع عظیم انرژی و نفوذی که بر دیگر کشورهای عرب دارد، قابل نادیده گرفته شدن نیست.
دومین موضوع این است که با آنکه عربستان و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیجفارس به علل گوناگون سیاسی و اقتصادی، تمایل ندارند روابط خود را با روسیه و چین قطع کنند؛ اما روشهایی وجود دارد که آنها با استفاده از آن میتوانند به ایالات متحده کمک کنند تا برتری خود را به نمایش بگذارد. واشنگتن تضمینکننده امنیت این کشورها در برابر ایران است. عربستان میتواند از درآمدهای عظیم فروش نفت به چین، برای کمک به دولت آمریکا و کشورهای گروه۷ در جهت عقب راندن چین در دیگر مناطق جهان نظیر آفریقا و آسیای مرکزی استفاده کند. سرمایهگذاریهای عظیم کشورهای عرب حوزه خلیجفارس در مناطق مختلف جهان، در حوزه توسعه زیرساخت میتواند برنامه راه ابریشم قرن ۲۱ چین را به چالش بکشد و از نفوذ این کشور بکاهد.
از سوی دیگر، برنامه عربستان در حوزه فروش بخشی از نفت خود در ازای دریافت یوآن و نه دلار، باید متوقف شود. کشورهای عرب حوزه خلیجفارس، توان مالی بسیار بالایی دارند و میتوانند از این توان در خارج و در حوزههای مختلف بهره ببرند. در دوره جنگ سرد، آنها از قدرت خود برای کمک به آمریکا در مقابله با گسترش کمونیست در افغانستان، نیکاراگوئه، یمن و کنگو استفاده کردند و حالا هم میتوانند از این توان برای مقابله با گسترش نفوذ چین بهره ببرند. آنها همچنین میتوانند به دولت بایدن در حفظ ثبات در کشورهایی نظیر مصر، اردن و سودان کمک کنند. این کشورها در معرض شوک افزایش قیمت مواد غذایی و افزایش شدید نرخ تورم هستند. کشورهای ثروتمند عرب حوزه خلیجفارس با سرمایهگذاری و کمکهای انساندوستانه به کشورهای یادشده میتوانند نقشی بسیار مهم در حفظ ثبات در آنها ایفا کنند.
سومین موضوع که با توجه به چالشهای داخلی آمریکا اهمیت بالاتری دارد، این است که بایدن میتواند کشورهای عرب حوزه خلیجفارس را متقاعد کند تا بخش بزرگی از درآمد نفتی خود را به اقتصاد آمریکا بازگردانند. این کار میتواند به شکل سرمایهگذاری در کسبوکارهای آمریکایی یا خرید اوراق قرضه دولت آمریکا انجام شود. همچنین میتوان شرکتهای آمریکایی را تشویق کرد که در پروژههای بزرگ منطقه خاورمیانه حضور پیدا کنند. البته تحقق تمامی این پیشنهادها بهایی دارد و عربستان و دیگر کشورهای عرب حوزه خلیجفارس از بایدن انتظاراتی خواهند داشت. آنها از آمریکا تضمین میخواهند که اگر شهرها و تاسیسات نفتیشان مورد حمله قرار گرفت، به حال خود رها نشوند و آمریکا از آنها دفاع کند. آنها همچنین تضمین میخواهند که بتوانند سلاحهای موردنیاز خود را از آمریکا بخرند تا مجبور نباشند، به سمت چین و روسیه بروند. تامین این تقاضاها برای دولت بایدن آسان نیست؛ اما اگر مصمم است با توسعه نفوذ روسیه و چین در جهان مقابله کند، باید قدمهایی در جهت تامین خواست کشورهای عرب حوزه خلیجفارس بردارد.
منبع: دنیای اقتصاد