چگونه اقدامات حفاظتی آمریکا خشکسالی و فرسایش خاک را مهار کرد؟

«کاسه گردوغبار» (Dust Bowl) نامی بود که به دشتهای جنوبی ایالات متحده آمریکا دادند؛ جایی که در خشکسالی دهه ۱۹۳۰ درگیر طوفانهای شدید غبار شد. با وزش بادهای شدید، گردوغبار خفهکننده مناطقی از تگزاس تا نبراسکا را درنوردید، دامها را تلف کرد و محصولات کشاورزی در سراسر منطقه را از بین برد. کاسه گردوغبار تأثیرات اقتصادی خردکننده رکود بزرگ را تشدید کرد و بسیاری از خانوادههای کشاورز را به مهاجرت ناامیدانه در جستوجوی کار و شرایط زندگی بهتر سوق داد.
به گزارش «انرژی امروز» از روزنامه پیام ما، رمان معروف «خوشههای خشم» نوشته «جان اشتاینبک» نیز با همین سوژه شکل گرفت و در سال ۱۹۴۰ «جان فورد» با اقتباس از آن فیلمی ساخت که اسکار بهترین کارگردانی را دریافت کرد. اما در آن دهه چه گذشت و این بحران چگونه مهار شد؟
۹۰ سال پیش، دیواری سهمگین از گردوغبار دشتهای بزرگ آمریکا را فرا گرفت. رخداد ۱۴ آوریل ۱۹۳۵ که به «یکشنبه سیاه» معروف است، آغاز طوفانها نبود، اما لحظهای بود که این پدیده به آگاهی عمومی رسید. عکسهایی از ابرهای بلند گردوغبار که شهرها را میبلعیدند، آمریکاییها را مبهوت کرد و فاجعه محیطزیستی خزندهای را که سالها در جریان بود، به خانهها بازگرداند. تقریباً دو و نیم میلیون نفر در طول این دهه از ایالتهای تگزاس، نیومکزیکو، کلرادو، نبراسکا، کانزاس و اوکلاهاما مهاجرت کردند. این یکی از بزرگترین مهاجرتها در تاریخ آمریکا بود. تا سال ۱۹۳۴، حدود ۱۴ میلیون هکتار از زمینهای کشتشده قبلی برای کشاورزی بیاستفاده شده بود، درحالیکه ۵۰.۶ میلیون هکتار دیگر –منطقهای تقریباً سهچهارم وسعت تگزاس– بهسرعت خاک سطحی خود را از دست میداد. تنها در سال ۱۹۳۵، میزان ۸۵۰ میلیون تن خاک سطحی از بین رفت.
فعالیتهای انسانی طبیعتستیزانه بود که کاسه گردوغبار را پدید آورد. کشاورزان بوتههای ریشهدار و بومی را که حافظ خاک بودند، با گاوآهنهای برگرداندار و ماشین دیسک شخم زدند و آنها را با محصولاتی مثل گندم جایگزین کردند و خاک را در معرض فرسایش و عوامل مخرب قرار دادند. درواقع، شیوههای کشاورزی سنتی و ناپایدار، بهویژه شخمزدن شدید خاکهای شکننده دشت که تصور میشد باعث افزایش رطوبت آن میشود، عامل اصلی فرسایش شدید خاک بود.
افزایش قیمت کالاها در دهه ۱۹۲۰ و بروز فناوریهای جدید نظیر تراکتور باعث شده بود کشاورزان عملیات خود را برای تولید حجم عظیمی از محصولات در زمینهای حاشیهای گسترش دهند. اما با تشدید خشکسالی و ازبینرفتن خاک سطحی، میلیونها هکتار از آن زمینها حاصلخیزی خود را برای دههها از دست دادند. بهدنبال این آسیب کل جوامع آواره شدند و درنهایت دولت فدرال با تصویب قوانینی برجسته که کشاورزی ایالات متحده را در طول بیشتر از یک قرن گذشته تغییر داد، به این وضعیت واکنش نشان داد.
اولین واکنش
دقیقاً در روزی که گردوغبار ناشی از یکشنبه سیاه، آسمان بالای ساختمان کنگره ایالات متحده را پوشانده بود، سرویس حفاظت خاک (SCS) در سال ۱۹۳۵ در کنگره تشکیل و خواستار واکنش فدرال به بحران فرسایش خاک شد. بهسرعت، دولت روزولت سرویس حفاظت خاک را تشکیل داد و «هیو هاموند بنت» را بهعنوان رئیس آن منصوب کرد؛ این آژانس درنهایت در دهه ۱۹۹۰ به NRCS تبدیل شد. این گروه برای تکنیکهای حفاظت، مانند کاشت محصولات حفاظت از خاک، شخم زدن در خطوط تراز، کشت پوششی و کنار گذاشتن زمینهای بسیار فرسایشپذیر، پرداختهای نقدی مستقیم بهازای هر هکتار ارائه میداد.
یکی از عناصر کمترشناختهشده واکنش به سیاست طوفان گردوغبار، فراتر از مشوقهای مالی و برنامههای بیمه محصولات، ایجاد مناطق حفاظتشده توسط قانون حفاظت از خاک و تخصیص داخلی در سراسر کشور بود. این نهادهای محلی ریشه در شبکههای تکبهتک کشاورزان داشتند: کشاورزانی که با یکدیگر همکاری میکردند و توسط تکنسینهای فدرال پشتیبانی میشدند. قطعات زمین نمایشی در زمینهای خصوصی در سراسر کشور ایجاد شد و شیوههای پایدار را به نمایش گذاشت و بهعنوان ابزارهای قدرتمندی برای ترغیب عمل کرد. فرهنگ حفاظت از محیطزیست شروع به شکلگیری کرد که با مشارکت همسایهبههمسایه تقویت میشد. امروزه بیش از سههزار منطقه حفاظت از محیطزیست در ایالات متحده وجود دارد. این رویکرد لایهای، با بهرهگیری از مشوقهای مالی از بالا و انسجام اجتماعی از درون، مدلی بادوام برای ترویج کشاورزی پایدار ایجاد کرد. کار بینقص نبود، اما رو به پیشرفت بود. برای دههها، مناطق حفاظت از خاک بهعنوان مراکز نوآوری، حمایت و پشتیبانی عمل میکردند.
گزارش «وضعیت کشاورزی پایدار» مجله فارمژورنال در سال ۲۰۲۰، ۵۰۰ کشاورز را مورد بررسی قرار داد و دریافت بیش از نیمی از آنها معتقدند اجرای شیوههای حفاظتی معمولاً سودآوری عملیات کشاورزی را در درازمدت بهبود میبخشد.
نگاهی به گذشته، نگاهی به آینده
اکنون، این حمایتها میتوانند تحتتأثیر تغییر اولویتهای فدرال فرو بریزند. امروزه، اقدامات حفاظتی، عمدتاً به لطف سیاستهای فدرال، بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است. محصولات پوششی حداقل در ۵۰ درصد از کل اراضی کشاورزی ایالات متحده (حدود ۱۵ میلیون هکتار) کشت میشوند. سطح زیرکشت روشهای بیخاکورزی (بدون هیچگونه شخم) بیش از صد میلیون هکتار است و وزارت کشاورزی ایالات متحده تخمین میزند روشهای کاهش شخم اکنون بخش عمدهای از زمینهای کشاورزی کشتشده را تشکیل میدهد.
بااینحال، شکاف بین سلامت و زوال خاک در زمینهای کشاورزی ایالات متحده در حال عمیقتر شدن است. طوفانهای گردوغبار که در سال ۲۰۲۵ جادهها را تحتتأثیر قرار دادند، هشت نفر را در کانزاس و چهار نفر را در تگزاس کشتند. تغییراقلیم احتمال وقوع این رویدادهای فاجعهبار را حتی بیشتر میکند. طبق گفته انجمن دانشمندان نگران (UCS)، اگرچه نرخ فرسایش، از دهه ۱۹۸۰، زمانی که وزارت کشاورزی آمریکا (USDA) شروع به اندازهگیری آن کرد، کاهش یافته است، اما ازدسترفتن خاک در مزارع کشور همچنان ادامه دارد. هرساله، زمینهای کشاورزی ایالات متحده حداقل دو برابر خاک بیشتری را در اثر فرسایش از دست میدهند. بدون ترکیب مناسب سیاستها، مشوقها و شبکههای فدرال، پیشرفتی که در ۹۰ سال گذشته حاصل شده، ممکن است از بین برود. دستاوردهای دوران پس از طوفان گردوغبار نتیجه سرمایهگذاریهای آگاهانه و چندلایه از جمله مناطق حفاظتشده محلی، کمکهای فنی فدرال و تغییر گستردهتر در هنجارهای کشاورزی بود. سرویس ملی حفاظت از منابع (NRCS) امروز با تغییرات ساختاری روبهرو است که میتواند بر همه دستاوردها تأثیر بگذارد.
طوفان گردوغبار، واکنشی خارقالعاده از سرمایهگذاری فدرال، مشارکت محلی و تحول فرهنگی را تسریع کرد. در دهههای پسازآن، شبکههای انعطافپذیر با محوریت مناطق حفاظتشده، برای نهادینه کردن اخلاق حفاظتی در زندگی روستایی، شکل گرفتند. امروزه، این اخلاق همچنان پابرجاست، اما ساختارهایی که از آن حمایت میکردند، تحت فشار هستند. ۹۰ سال پس از طوفان گردوغبار، درسهای کاسه گردوغبار در برنامهها و سیاستهایی که کشاورزی آمریکا را شکل میدهند، قابلمشاهده است. مشوقهای مالی دولت فدرال همچنان قوی هستند. اما آیا این مشوقها برای مقابله با بحرانهای آینده کافی است، یا احتمال وقوع دوباره کاسهای دیگر از گردوغبار وجود دارد؟



