یونان و ترکیه: کاستلوریزو و ذخایر نفت و گازاش
آیا بنبست جزیره کاستلوریزو با قوانین بینالملل موجود حل میشود؟
بیشتر مردم شاید به راحتی نتوانند جزیره کوچک کاستلوریزو را روی نقشه پیدا کند، اما همین نقطه کوچک ممکن است به علتی برای جنگ بدل شود؛ جنگی احتمالی که طرفین درگیر در آن یونان و ترکیه، دو همپیمان رسمی در ناتو و در واقع دو همسایه متخاصم هستند.
به گزارش «انرژی امروز» از یورو نیوز، خصومتهای تاریخی میان ترکیه و یونان به ویژه از زمان امپراتوری عثمانی پیشینه داشته است. اما این بار تنش میان دو کشور بر سر استفاده از جزیرهای کوچک است، جزیرهای در آبهای شرق مدیترانه که ممکن است در سواحل آن و در زیر بستر دریا، مقدار زیادی ذخایر نفت و گاز وجود داشته باشد.
کاستلوریزو در زبان یونانی به معنی «قلعه سرخ» است، زیرا این جزیره هنگام غروب در نور افق به رنگ قرمز دیده میشود. این جزیره که ترکها آن را «قزل حصار» یا «میس» مینامند، مکانی زیبا و جذاب است که چند صد نفر در آن زندگی میکنند. کاستلوریزو با پشت سر گذاشتن تاریخی پر فراز و نشیب و دست به دست شدن میان امپراتوری بیزانس، مالت، عثمانی و غیره، در سال ۱۹۴۷ از ایتالیای شکست خورده در جنگ جهانی دوم بازپس گرفته شد و پیروزمندان جنگ، مالکیت آن را به یونان دادند. اما با این همه، مشکل مالکیت جزیره برای همیشه تضمین نشد.
نگاهی به نقشه بیندازید. میبینید که کاستلوریزو از سرزمین اصلی یونان و همچنین از دیگر جزایر یونان در دریای اژه بسیار دور است، اما انگار به معنای واقعی کلمه به اندازه یک دست شنا زدن تا سواحل ترکیه فاصله دارد. از دید آنکارا، مثل آن است که جزیره استتن در جنوب شهر نیویورک را به چین داده باشند که البته این تشبیه اغراقآمیزی است.
این موقعیت جغرافیایی تا زمانی که در جنوب خط ساحلی مشترک ترکیه با کاستلوریزو در آبهای آزاد اتفاقی نیفتاده بود، مشکلی ایجاد نمیکرد. اما اکنون که منابع فراوان نفت و گاز در سراسر شرق مدیترانه کشف شده، این پرسش اساسی مطرح شده است که چه کسی حق دارد در این قسمت از دریا حفاری کند، یونان یا ترکیه؟
اینجاست که حقوق و قوانین بین الملل دچار پیچیدگی میشود. یونان با استناد به کنوانسیون ملل متحد در مورد قانون دریاها یا «مونتیگوبی» که «قانون اساسی دریاها» خوانده میشود و از سال ۱۹۹۴ میلادی لازمالاجرا شده، مدعی مالکیت بیشتر بخشهای این سرزمین است. کنوانسیون سازمان ملل متحد به طور کلی میگوید که کشورها تا ۱۲ مایل دریایی (۲۲ کیلومتر) از سواحل خود، بر دریا حاکمیت دارند و این همان منطقهای است که به آن «آبهای سرزمینی» گفته میشود. برای کشورها فراتر از این منطقه، ۱۲ مایل دریایی دیگر نیز به عنوان «منطقه همجوار» یا «منطقه نظارتی» در نظر گرفته شده و آنها میتوانند یک «منطقه اقتصادی انحصاری» تا فاصله ۲۰۰ مایل دریایی از ساحل خود ایجاد کنند. این قانون طولی، از نظر عمق نیز معتبر است و شامل «فلات قاره»، یعنی کف دریا و هر گونه منابعی که در آن باشد، از جمله نفت و گاز هم میشود.
یونان که کنوانسیون دریایی ملل متحد امضا کرده، میگوید جزیره دور افتاده آنها یعنی کاستلوریزو باید از حق ۲۰۰ مایل دریایی خودش به سمت آبهای جنوب برخوردار باشد. خطی که یونانیها برای مالکیت آبی کاستلوریزو و با اتصال آن به برخی خطوط مربوط به سایر جزایر خود در نظر میگیرند در واقع نشان میدهد که آنها به دنبال نقشهای هستند که منطقه انحصاری اقتصادی مورد نظر ترکیه را به نصف کاهش دهد.
قطعا ترکیه از این موضوع خرسند نیست و برای همین هم به مانند آمریکا، کنوانسیون ملل متحد در مورد قانون دریاها را امضا نکرده است. البته انتظار جامعه جهانی از ترکیه آن است که از آنچه به عنوان قانون «عرفی» معروف است پیروی کند، کاری که تا کنون میکرده است. اما از نظر حقوقی هیچ کس نمیتواند پرونده این کشور را به دلیل رعایت نکردن عرف به دادگاههای بینالمللی بکشاند.
رابین چرچیل، کارشناس دانشگاه دندی اسکاتلند میگوید: «از یک نظر، این مسئله بسیار بد است که مشکل ترکیه و یونان به بن بست خورده، زیرا قانون دریایی سازمان ملل در چنین شرایطی در واقع کاملاً انعطافپذیر است. برای مثال، در سال ۲۰۱۲ دادگاهی اختلاف مشابهی را بین نیکاراگوئه و کلمبیا با اعطای تنها ۱۲ مایل دریایی به چندین جزیره کلمبیا که منطقه اقتصادی انحصاری نیکاراگوئه را چند پاره کرده بود، حل و فصل کرد و نتیجه به عنوان راه حلی «عادلانه» پذیرفته شد.»
در این میان، شرق مدیترانه مورد پیچیدهتری است و قانون سازمان ملل در دریاهایی شلوغ مانند این منطقه محدودیتهایی دارد زیرا فلات قاره تمام کشورهای مجاور دریا در منطقه با هم همپوشانی دارند و بدتر از آن این که تقریبا تمام این کشورها کینههای تاریخی از هم دارند. مثلا تنش ترکیه و یونان ریشه دیگری در اختلاف بر سر قبرس دارد، کشوری دو پاره که بخش ترکنشین آن در شمال و بخش یونانینشین در جنوب قادر به توافق در همه موارد نیستند و تازه خودشان هم برای منابع منطقه ادعا دارند.
بدترین راه پیش رو، روشی است که هم اکنون در جریان است: یک بازی بدبینانه که در نهایت ممکن است به کاربرد زور منجر شود. یونان در حال مذاکره برای رسیدن به توافقی با مصر است، کشوری که خود درگیر حل و فصل مسائل خودش با ترکیه، لیبی و دیگران است. در همین حال، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه این هفته مجدداً یک کشتی اکتشافی همراه با ناوچههای نیروی دریایی را به محل آبهای مورد اختلاف گسیل کرد.
اتحادیه اروپا به پشتیبانی یونان برخاسته زیرا هر چه باشد، یونان خود یکی از اعضای همین اتحادیه است. اما در مقابل، اردوغان تبدیل به گربه سیاه منطقه شده و در حالی که آزادیهای مدنی را در داخل کشور خودش سرکوب میکند، در حال ماجراجویی در مناطق مختلف از سوریه و لیبی گرفته تا ناگورنو قره باغ است.
«آندرآس کلات»، تحلیلگر سیاسی در وبسایت بلومبرگ مینویسد روشی که ممکن است برای بنبست موجود در منطقه راهگشا باشد، استفاده از تجربه خود اروپا بعد از جنگ جهانی دوم است. در دهه ۱۹۵۰، دو دشمن قدیمی یعنی فرانسه و آلمان بر سر استفاده از منابع ذغال سنگ و فولاد توافق کردند و به یک راه حل مدیریتی مشترک دست یافتند که دسترسی به این منابع و استفاده از منافع مشترک را برای آنها تضمین میکرد. آن راه حل مشترک یا «طرح شومان»، همان است که امروز به اتحادیه اروپا بدل شده و آنچه در آن زمان زغال سنگ و فولاد بود، امروز جای خود را به نفت و گاز داده است.
به گفته این تحلیلگر، راه حل مشابهی ممکن است برای شرق مدیترانه انجامپذیر باشد به شرط آن که دو دشمن دیرینه منطقه بتوانند از خصومت دست کشیده و مسئولیت خود را برای جلوگیری از جنگ درک کنند. او مینویسد: «خوشبختانه اروپا به سرعت در حال گذار از انرژی سیاه به انرژی سبز است و روزی میرسد که دیگر کسی به آن ماده کثیف نهفته در زیر دریای درخشان آبی احتیاج نخواهد داشت.»