لایه نفتی پارس جنوبی سرمایهای که از دست میرود
غلامحسین حسنتاش | عضو هیات علمی موسسه مطالعات بینالمللی انرژی | نایبرییس هیاتمدیره انجمن اقتصاد انرژی ایران
حدود دو هفته پیش مدیرعامل محترم شرکت ملی نفت ایران در مصاحبهای گفت: «طرح اولیه شرکت مرسک دانمارک در خصوص فاز دوم لایه نفتی پارس جنوبی رد شده است این طرح از نظر مدل برداشت از میدان و ضریب بازیافت مورد قبول ما نبود و قرار شد مذاکرات در این زمینه ادامه داشته باشد و طرح جدیدی با اعمال نقطه نظرات شرکت ملی نفت ارائه دهند». وی همچنین در پاسخ به اینکه «آیا فکر میکنید مذاکرات با شرکت مرسک تا پایان امسال به نتیجه برسد؟»، گفت: «بله، باید پیش از پایان امسال به نتیجه برسد و خاطرنشان کرد: با افزایش آرام آرام میزان تولید نفت از 25 هزار بشکه در روز فعلی، در آینده به تولید 35 هزار بشکهای خواهیم رسید و بعد از آن با به نتیجه رسیدن مذاکرات فاز دوم، نسبت به افزایش ظرفیت برداشت نفت از لایههای نفتی پارس جنوبی اقدام میکنیم».
صاحب این قلم در بهمن ماه 1394 یعنی حدود یک سال و نیم پیش یادداشتی را تحت عنوان «فاجعه در لایه نفتی پارس جنوبی» نوشتم. در آنجا توضیح داده بودم که طرف قطری تا آن زمان یک و نیم میلیارد بشکه از این میدان مشترک استخراج کرده بود و سهم ما صفر بشکه بود و نوشته بودم که قطریها بیش از 500 هزار بشکه در این میدان ظرفیت تولید ایجاد کرده بوده اند و در هنگام نوشتن آن یادداشت میزان تولید نفتشان از آن میدان حداقل به 270 هزار بشکه در روز میرسید. بعد از آن یادداشت قطریها حدود یک سال پیش با شرکت توتال قراردادی را برای افزایش تولید میدان الشاهین (نام قطری لایه مشترک نفتی پارس جنوبی) به امضاء رساندند که به موجب آن توتال 2 میلیارد دلار هزینه خواهد کرد و تولید این میدان را بازهم افزایش خواهد داد.
اما در ایران اخبار و گزارشها نشان میدهد که احتمالا از اواخر فروردین ماه سال جاری با بیش از بیست سال تاخیر نسبت به قطر، بهرهبرداری از لایه نفتی پارس جنوبی با حدود 20 تا 25 هزار بشکه در روز آغاز شده است و به گفته مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، در آینده به تدریج به 35 هزار بشکه خواهد رسید.
شرکت دانمارکی مرسک که از آن یاد شد؛ شرکتی است که توسعه اولیه میدان الشاهین را در قطر برعهده داشته است. این شرکت در سال گذشته در مناقصهای که توسط قطریها برگزار شد در رقابت با توتال برای توسعه بیشتر میدان شکست خورد و تقریبا بلافاصله برای کار در طرف ایرانی میدان اعلام آمادگی نمود.
نقل قول نسبتا موثق، قابل تامل و البته قابل تحقیقی وجود دارد که شرکت مرسک بعد از مطالعات اولیه این میدان (در سمت قطر) و قبل از آن که قرارداد توسعه گسترده میدان را با قطر منعقد کند، بواسطه عرق ملی یکی از مدیران رده بالای ایرانی خود اعلام آمادگی کرده بوده است که کار را در این سمت دنبال کند و در آن زمان (در دولت هفتم یا هشتم) از طرف ایرانی پاسخ شنیده است که این میدان ساده است و خودمان توسعه میدهیم! در صورتی که در همان زمان میادین نفتی غیرمشترکی به شرکتهای خارجی واگذار شد که نه چندان اولویتی داشتند و نه به هیچ وجه از پیچیدگی و اولویت لایه نفتی پارس جنوبی برخوردار بودند. به هر حال امیدوارم این نقل قول معتبر نباشد.
بنده قبلا در مصاحبهها و نوشتههای خود توضیح دادهام که اگر نقشه راهی برای توسعه میادین هیدروکربنی کشور وجود داشت؛ قطعا لایه نفتی پارس جنوبی خصوصا در اولویت اول عقد قرارداد توسعه از طریق شرکتهای خارجی قرار میگرفت و مطمئن هستم که حتی سرسخت ترین مخالفین قراردادهای بیع متقابل و IPC راضی بوده و هستند که هرنوع قراردادی که لازم و به اندازه کافی جذاب است برای توسعه این میدان منعقد شود که قبل از اینکه میدان بطور کلی توسط قطریها تخلیه شود، بخشی از حق ما در این میدان احقاق شود.
اگر یک بررسی دقیق تاریخی انجام شود، نحوه برخورد صنعت نفت با این میدان چنان خونسردانه و تعجبانگیز است که باور آن دشوار است. گاهی در ذهن خود اینگونه توجیه میکنم که شاید میان دو کشور دادوستدی شده باشد و سهم ایران از این میدان با یک امتیاز سیاسی تاخت زده شده باشد و مشتاق میشوم که بدانم این امتیاز با کشوری که پایگاه نظامی ایالات متحده در خلیج فارس است، چه ممکن است باشد که دهها میلیارد دلار ارزش داشته باشد؟!
از مدیرعامل دلسوز شرکت ملی نفت ایران انتظار میرود برخورد بسیار فعالتری را با این مهمترین اولویت بخش بالادستی صنعت نفت داشته باشند.