تحلیل تقاضای انرژی در بخش کشاورزی ایران
با توجه به اهمیت انرژی در بخش کشاورزی و نیز افزایش قیمت حاملهای انرژی در سالهای اخیر، شناخت و تحلیل ساختار تقاضای انرژی از اهمیت بسیاری برخوردار است. در این مقاله برای تحلیل و الگوسازی تقاضای انرژی در بخش کشاورزی از روشهای همانباشتگی یوهانسن، روش FMOLS و رهیافت ARDL استفاده شد. برای برآورد الگوها، دادههای مصرف انرژی بخش کشاورزی، ارزش افزوده بخش کشاورزی و شاخص قیمت انرژی برای دوره 1355 تا 1388 مورد استفاده قرار گرفت. برآوردهای حاصل از روشهای تحلیل همانباشتگی با برآوردهای روش حداقل مربعات معمولی مقایسه شدند.
نتایج نشان داد کشش قیمتی مصرف انرژی در روشهای مختلف، در بلندمدت بین 3 0- تا 327 0- و در کوتاهمدت بین 09 0- تا 102 0- متغیر است. همچنین کشش درآمدی مصرف انرژی نیز حدود 7 0 برآورد شد. مقایسه برآوردهای حاصل از روشهای مختلف نشان داد برآوردهای روش حداقل مربعات معمولی با برآوردهای حاصل از تحلیل همانباشتگی یوهانسن و رهیافت ARDL بسیار به هم نزدیک هستند.
با توجه به بیکشش بودن تقاضای انرژی نسبت به قیمت، در بخش کشاورزی بخصوص در کوتاهمدت، از سیاستهای قیمتی نبایستی انتظار زیادی برای کاهش مصرف حاملهای انرژی داشت. تاثیرگذاری سیاستهای قیمتی در کاهش مصرف انرژی در بلندمدت بیشتر است بنابراین اثرگذاری سیاست قیمتی منوط به امکان تغییر در نهادههای سرمایهای دربردارنده فناوری مصرف حاملهای انرژی است.