روحانی راه کدام رئیس جمهور را طی میکند؟
ماجراهای «انتقال آب» در ایران تمامی ندارد. با اینکه هیچ خاطره خوشی از این «انتقالهای آب»، نه در ذهن «مبدا انتقال» و نه در ذهن «مقصد انتقال» وجود ندارد، اما گویی از نظر تبلیغاتی و جمع کردن آرای انتخاباتی هم برای نمایندگان مجلس «خاطره خوش» داشته است هم برای رییس جمهوران ایران. حالا باز هم بحث یک انتقال آب دیگری مطرح شده است. انتقال آب از دریای خزر به سمنان. هرچند این بحث هم جدید نیست. اما این بار دولت حسن روحانی، قول و قرار سفت و سختی به مردم سمنان داده است.
به گزارش خبرنگار توسعه پایدار «انرژی امروز» رئیسجمهوری در سفر استانی خود به سمنان در خصوص انتقال آب دریای خزر گفت : در جلسات متعددی در این باره بحث شده و مشکلات انتقال آب از شمال ایران به سمنان و مرکز کشور از نظر دولت رفع شده است.
روحانی اظهار داشت: مشکلات و بحثهایی در ابتدا وجود داشت؛ اما پیشبینیهای لازم صورت گرفته است تا آب شرب، صنعت و کشاورزی به مرکز ایران نیز منتقل شود.
این سخنان در همان روزهای اول انتقاد بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس را به همراه داشت.
پروژه انتقال آب خزر به استان سمنان در اواسط دهه هشتاد مطرح شد و در نهایت دولت دوم محمود احمدینژاد در سال ۱۳۹۱ اجرای آن را به شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران ابلاغ کرد.
این طرح دو خط لوله به طول ۱۶۰ کیلومتر را شامل میشود که از مجاورت نیروگاه نکا در سواحل دریای خزر آغاز خواهد شد و سرانجام یک خط لوله به دامغان و شاهرود و خط دیگر به سمنان میرسد.
در حالی که 22 آبان ماه جاری ایرج حیدریان، مدیرعامل شرکت آب منطقه ای استان سمنان در جلسه شورای اداری این استان گفته بود که «سند توسعه آب استان سمنان در جلسات شورای سازگاری با منابع آبی استان تهیه و تدوین و در جلسه شورای برنامه ریزی و توسعه استان ارائه شد و گزارش آن به وزیر نیرو نیز ابلاغ گردیده و نهایی شدن سند توسعه آب این استان عاملی شد که طرح های انتقال بین حوزه ای از جمله انتقال آب دریای خزر توجیه پذیری داشته باشد». نمایندگان استانهای شمال ایران به شدت در این خصوص موضع گرفتند.
عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس گفت: سند توسعه آب سفارشی سمنان وجاهت قانونی ندارد.
علی محمد شاعری گفت: اقداماتی که در زمینه طرح انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی کشور در استان سمنان صورت می گیرد، قانونی نیست. همه شواهد علمی دال بر این است که هرگونه انتقال آب دریای خزر به بخش مرکزی ایران فاقد وجاهت قانونی و کارشناسی است.
عضو هیات رئیسه کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس با بیان اینکه سند توسعه آب سمنان هیچ گونه الزامی برای اجرای طرح انتقال آب خزر به سمنان ایجاد نمی کند، افزود: حتی اگر سند توسعه آب استان سمنان توسط مشاوران سفارشی تنظیم شود از نظر مجلس شورای اسلامی وجاهت قانونی ندارد و قطعا با مخالفت شدید مردم و مسئولان استان های شمالی کشور مواجه میشود و ما اجازه انتقال آب خزر را نمیدهیم.
شاعری تاکید کرد: تاکنون هیچ گونه ردیف اعتباری و بودجه ای برای طرح مطالعاتی و یا عملیات اجرایی پروژه انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی در مراجع رسمی و قانون گذاری کشور به تصویب نرسیده است.
علی محمد شاعری معتقد است: می توان بررسی طرح مطالعاتی انتقال آب خزر به سمنان را در دستور کار شرکت آب منطقهای مازندران قرار داد تا اثرات سو انتقال آب خزر به فلات مرکزی ایران مورد بررسی و واکاوی دقیق علمی قرار گیرد و سپس مضررات اجرای این پروژه برای مردم بازگو شود.
وی افزود: مسئولان استان سمنان می خواهند فضاسازی رسانه ای انجام دهند تا بحث انتقال آب خزر به سمنان را در میان اذهان مردم نهادینه کنند اما اجرای این پروژه با توجه به اثرات مخرب زیست محیطی که در پی دارد؛ غیرممکن است و مردم مازندران، گیلان و گلستان اجازه نمی دهند که فاجعه دریاچه ارومیه دوباره تکرار شود.
اما روحانی در سفر به سمنان، چنان از پروژه انتقال آب به سمنان گفته بود که گویی همین فردا کلنگ احداث خط لوله انتقال آب از خزر به سمنان زمین زده خواهد شد: «از فردا اگر سرمایهگذاری بخواهد از شمال به مرکز ایران اقدام به انتقال آب کند، دولت آمادگی دارد تا در مدت کوتاهی تمام مجوزهای لازم را در اختیار او قرار دهد و کارهای مطالعاتی این امر بهخوبی انجام گرفته است».
از این سو، سیدعلی ادیانی نماینده مجلس گفت: البته مردم سه استان شمالی کشور نباید نگران این اظهارات رئیس جمهور باشند به این دلیل که وعدهای که رئیس جمهور اخیرا در جمع مردم استان سمنان داده در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری و دور دوم نیز مطرح ولی به هیچ عنوان اجرایی نشد.
وی تصریح کرد: حال سئوال این است آیا آن وعدهها انجام شد که در دو سال پایانی، دولت بخواهد این پروژه عظیم را عملیاتی کند؛ بنابراین نه مردم سمنان دلخوش به این وعده رئیس جمهور هستند و نه مردم سمنان دل نگران این موضوع هستند.
عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: به فرض اینکه اگر چنین اتفاقی در کشور رخ دهد، داستان ارومیه، فاجعه زیست محیطی اصفهان، خوزستان و آذربایجان در مازندران و سمنان نیز تکرار خواهد شد لذا دغدغه تامین آب شرب برای مردم سمنان نباید به قیمت از دست دادن دریاچهها و دریاهای حواشی کشور باشد؛ فراموش نکنیم خزر دریا نیست و دریاچه است.
وی افزود: حتی از منظر حقوق بین المللی و دریا نیز ممکن است انتقال آب دریای خزر به فلات مرکزی تبعات حقوقی بین المللی نیز داشته باشد و این موضوع نیز نیاز به بررسی دارد.
ادیانی راد از تذکر نمایندگان استانهای شمالی به رئیس جمهور در مجلس خبر داد و گفت: ضرورتی ندارد در این دو سال باقی مانده از عمر دولت، رئیس جمهور اظهارنظرهای غیرکارشناسی کند اگر این طرح در دو سال اجرا میشود چرا طرحهای مهمتری برای مردم اجرایی نمیشود.
این عضو مجمع نمایندگان استان مازندران ادامه داد: با توجه به رای منفی مجلس به بندی در خصوص انتقال آب خزر در قالب لایحه برنامه ششم توسعه، نباید برخی این اظهارات تقابل با مجلس تلقی شود.
اینها تنها بخشی از مخالفتهای نمایندگان مجلس در خصوص پروژه انتقال آب دریای خزر به سمنان است. پروژهای که با مخالفت کارشناسان محیط زیست هم همراه بوده است.
روحانی در شاهرود، انتقال آب و آمایش سرزمین
محمد درویش، کارشناس محیط زیست، در یادداشتی، با انتقاد از پوپولیسم حاکم بر تبلیغاتی رییس جمهوران ایران، از هر نوع و جناحی، نوشت:
زمانی که هاشمی رفسنجانی رییسجمهور ایران بود، تحول بزرگی را کوشید در استان و شهر زادگاهش رقم بزند؛ هفتباغ علوی، سد هلیلرود، توسعه بیسابقه کشتزارهای پسته در رفسنجان و در نهایت تغییر نظام آبشناختی استان که منجر به نابودی جازموریان شد. اینک کرمانیها سخت منتظر ورود آب از سرشاخههای کارون در سمیرم برای تعادلبخشی به آبخوانهای خالی خود هستند!
سپس نوبت به سید محمد خاتمی رسید تا طرح انتقال آب به یزد – استان زادگاهش – را اجرایی کند و بیشترین تعداد صنایع آببر چون سفال، کاشی، آجر، لاستیک و گندولهسازی در یزد استقرار یابد. نتیجه اینکه مردمی که روزی به سختکوشترین مردم ایران مشهور بودند و رمز موفقیتشان قناعت و اتکا به خود بود، حالا از منظر پدافند غیرعامل به طرز رقتباری وابسته شدهاند به لوله آبی که تاکنون ۲۵بار در معرض حمله و تخریب کشاورزان خشمگین در اصفهان قرار گرفته است!
و اینک که دو رییسجمهور از سمنان داشتهایم، به رغم تفاوتهای آشکار و اختلافنظرهای بنیانی آن دو، در یک مورد همراه هستند: اجرای طرح انتقال آب از خزر به سمنان!
بر همین استدلال، شاید خیلیها بگویند: باید روزی رییسجمهوری از خوزستان یا کهگیلویهوبویراحمد داشته باشیم تا غبار محرومیت و مشکلات گوناگون از این دو استان محو شود. اما حقیقت این است که استانهای کرمان، یزد، سمنان، تهران و اصفهان که همواره از بیشترین توجه و وابستگی دولتمردان ذینفوذ برخوردار بودند، اینک در شمار بدهکارترین استانها از منظر توان بومشناختی بوده و در مرز ورشکستگی اکولوژیکی قرار دارند.
کاش به جای این دوستیهای خالهخرسهطور، بر بنیاد آموزهها و موازین آمایش سرزمین، کشور را اداره میکردیم تا درمییافتیم استان سمنان به جای آب، به توسعه کسبوکارهای سبز، صنایع هایتک و تقویت اکوسافاریها، اکولوژها و تولید پول از محل جذابیتهای طبیعت منحصربهفردش نیاز دارد تا سرنوشت تلخ کرمان، اصفهان و یزد را تکرار نکند.
یک پرسش از روحانی و یک پیشنهاد به روحانی
ناصر کرمی، اقلیم شناس نیز، پرسشی کاملا منطقی را مطرح میکند که بهتر است رییس جمهور به آن پاسخ گوید.
کرمی میپرسد: اگر دولت بودجه و توان شیرین سازی و انتقال آب خزر به سمنان را دارد چرا همین کار را برای سیستان و بلوچستان و با شیرین سازی و انتقال آب دریای عمان انجام نمی دهد؟ قطعا نیاز سیستان و بلوچستان به آب بسیار بیشتر از سمنان و عوارض محیط زیستی شیرین سازی و انتقال آب دریای عمان بسیار کمتر از خزر است.
وی ادامه میدهد: چرا با وجود مخالفت همه جانبه کارشناسان محیط زیست، از چند سال پیش که احمدی نژاد پروژه انتقال آب خزر به سمنان را کلید زد این پروژه تداوم پیدا کرد و حسن روحانی هم سرسختانه بر تداوم اجرای آن پای فشرد؟
یک پاسخ و یک احتمال میتواند بودجه طرح باشد: به روایتی ده هزار میلیارد تومان (اطلاعیه کمپین مخالفان پروژه) و به روایتی شش هزار میلیارد تومان (مدیر عامل آب منطقه ای در گفتگو با ایسنا).
پیمانکار (انحصاری) پروژه ای با این بودجه، در کشوری عملا با اقتصاد نیمه تعطیل، میتواند البته کلنگ را دست به دست کند مابین دو رئیس جمهور از دو سوی طیف جناح بندی های سیاسی داخل. با کمپین و هشتگ و تومار البته نمی توان هیمنه آن عدد بزرگ را به پس راند. پیمانکاران پروژه ای با آن حجم همیشه می توانند پیشنهادی روی میز رئیس جمهور بگذارند که نتواند آن را رد کند.
در چنین وضعیتی چکار می توان کرد؟ یک راه حل می تواند پیشنهاد وضعیتی جایگزین باشد. برای مثال می توان پول پروژه خزر-سمنان را منتقل کرد به طرحی انسانی برای جنوب شرق ایران.
حتی با برآورد کوچکتر، شش هزار میلیارد تومان، شاید بتوان افغانها را مجاب کرد هیرمند را رها کنند توی سیستان. با این پول می توان در بالادست و سرچشمه زمینه افزایش آورد هیرمند را ایجاد کرد و در پایین دست نیز باعث افزایش ورودی آب این رودخانه به ایران شد.
معامله برد-برد برای ایران و افغانستان. نقطه آغاز احیای سیستان و حتی خراسان جنوبی. طرحی قطعا راهبردی تر و حیاتی تر از انتقال آب خزر به سمنان. برد-برد برای رئیس جمهور و آن پیمانکار مگو که با تعطیلی سدسازی الان مملکت را وادار کرده به طرح های انتقال آب.
آقای روحانی، به این پیشنهاد فکر کن و خودت را از گرداب چنان طرح نسنجیده و مخربی نجات بده.