چگونگی راه اندازی یک استارتاپ

اکوسیستم استارتاپی و انواع اپلیکیشنهای مجازی از اوایل دهه ۹۰ در ایران به رسمیت شناخته شد و مردم قدرت رسوخ اپلیکیشن گوشیهای موبایل و تسهیل زندگی عادی به کمک آنها را یاد گرفتند. مدل کسبوکار استارتاپی باعث شده ایدههای زیادی در طول روز به ذهن خیلیها خطور کند، اما کم نیست تعداد کسانی که حتی با معنی کامل و دقیق استارتاپ آشنا نیستند و نمیدانند اصلا از کجا باید شروع کنند و با رعایت چه نکاتی وارد زمین بازی استارتاپی شوند.
برای تسهیل کار کسانی که به دنبال پاسخ این سوال هستند، در گفتگو با بنیانگذار اسنپفود، کیارش عباسزاده این معما را حل کرد.
دو شرط اساسی برای شروع کار
عباسزاده معتقد است برای شکلگیری و تولد یک استارتاپ رعایت دو شرط اساسی مهمترین بخشهای ادامه راه را میسازد و میگوید: جامعه ایرانی جامعه بکری است و ایدههای استارتاپی ناب و دستنخورده زیادی در آن موج میزند و شاید در طول زندگی روزمره، ایدههای جذاب و در اکثر اوقات مشابهی به ذهن خیلی از افراد خطور کند. افراد باید قبل از استارت کار دو نکته مهم را چک کننند.
عباسزاده ادامه میدهد: لزوما داشتن ایده طی کردن نصف مسیر نیست. ایده اگر خیلی خوب پردازش شده باشد؛ در نهایت ۱۰ درصد از کل ماجرا را تشکیل میدهد و ۹۰ درصد باقیمانده به نوع اجرا، تیم اجرایی و… وابسته است.
عباسزاده بازارسنجی ایده، به خصوص قبل از مرحله اجرا را اصل مهمی میداند و میگوید: اگر کسی ایدهای دارد، باید قبل از هر نکتهای بازار را چک کند و از استقبال مشتری و بازار از ایده اطمینان حاصل کند. باید چک کرده و بسنجد ایده چیده شده مسئلهای از مسائل مردم را حل میکند؟ مردم تا چه اندازه بابت این ایده حاضر به پول خرج کردن هستند و از دید مردم این ایده تا چه اندازهای ارزش پول دادن، دارد.
باید از تکبهتک این موارد اطینان حاصل کنید و ببنید ایدهتان چه نیازی از بازار را حل میکند. دومین شرط که نسبتا مهمتر از قبلی است و ۹۵ درصد استارتاپها رعایت نمیکنند و به راحتی از کنارش میگذرند، اطمینان حاصل کردن از تواناییهای فردی و تیمی است. سنجیدن این مورد که آیا من و تیمم میتوانیم از پس اجرای این ایده بر بیاییم؟ اگر بازار مکفی داشت در گامهای بعدی زمانی که رقبا وارد میدان شدند، میتوانیم در این مورد بهتر از سایرین عمل و اجرا کنیم؟ آیا در تمام حیطهها با وجود رقبا میتوانم موفق باشم؟
عباسزاده تصریح میکند: سنجش این دو نکته مهمترین اصل ورود به مسیر استارتاپی است و باید به این موارد توجه ویژه داشت.
آیا نیازی به ثبت ایده داریم؟
خیلی از کسانی که در اول راه قرار دارند با این سوال مواجه هستند: زمانی که ایدهای به ذهن ما میرسد، قبل از اقدام برای عمل و اجرای کار باید ایده را ثبت کنیم؟
عباسزاده در جواب این سوال میگوید: در اول مسیرنیازی به ثبت ایده نیست و در ادامه مسیر و زمانی که واقعا به میزان فروشی که باید رسیدیم، باید به فکر ثبت، آن هم از نوع تجاری باشیم. ایدهای که در ذهن ماست در ذهن خیلیها بالا و پایین میشود. مهم این است که چه کسی بهتر و زودتر از بقیه این ایده را به مرحله اجرایی میرساند.
وی ادامه میدهد: البته استراتژیک حرکت کردن را فراموش نکنید. اگر طبق استراتژی و پلن پیش بروید، زمانی که از بازار و استقبال مشتری مطمئن شدید میتوانید به مجوز و ثبت شرکت فکر کرده و اقدام کنید.
عباسزاده با اشاره به این نکته که ثبت شرکت در اول مسیر امکان دارد استارتاپ را با سنگهای ریزودرشتی در مسیر پیش رویش مواجه کند، ادامه میدهد: ثبت شرکت از همان ابتدای مسیر شما را درگیر مسائل و هزینهها و به اصطلاح خودمانیترش درگیر خاله بازیهایی میکند که نتیجهای جز اتلاف وقت و هزینه به همراه ندارد. شاید اصلا عمر یک استارتاپ به شش ماه هم نرسد. پس بهتر است تمام تمرکز را روی کار بگذارند و با سیستم «راه بنداز، جا بنداز» پیش بروند. زمانی که بازار لازم را به دست آوردند، میتوانند برای ثبت شرکت و… اقدام کنند.
عباسزاده در انتها تصریح میکند: البته این موضوع را در بحث تخصصیتر و مفصلتری به صورت جداگانه میتوان بررسی کرد. که خلاصهای از آن را میتوان اینگونه بررسی کرد؛ چهارگام برای شروع کسبوکار الزامی است که با خودشناسی شروع میشود. بعد زمین بازی کلی و زمین بازی هر فرد مورد بررسی قرار میگیرد. سپس سراغ عیار سنجی ایدهها و الگو برداری رفته و در نهایت mvp یا نهایت محصول پذیرفته شده را مورد بررسی و تحلیل قرار میدهد.



