متن کامل سخنرانی وزیری هامانه در دومین همایش ملی شناسایی و پرورش مدیران آینده

خوشحالم که امسال نیز در «دومین همایش ملی شناسایی و پرورش مدیران آینده» در خدمت شما عزیزان هستم. سال گذشته و در اولین همایش، در مورد اهمیت کانونهای ارزیابی با هر 3 گروه اصلی یعنی مدیران و کارفرمایان، داوطلبین ارزیابی و ارزیابان سخن گفتم.

به جوانان (در واقع: مدیران فردا) توصیه کردم که خود را در معرض ارزیابی قرار دهید تا نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید و در مسیر رشد قرار گیرید.

از کارفرمایان و مدیران خواستم که به نتایج ارزیابی کانون وفادار باشند و خواسته­های خود را بر ارزیابان تحمیل نکنند.

از ارزیابان حرفه­ای نیز خواستم که در کنار دانش و مهارتهای ارزیابی، به اخلاق حرفه­ای پایبند باشند.

و در یک­ کلام از همه خواستم تا از اجرای ناصحیح و کاریکاتوری ارزیابی­ها بپرهیزند!

امسال در برنامه­ی همایش، یقینا شما از اساتید و صاحبان فن در زمینه کانون­های ارزیابی و­توسعه، و هر آنچه به شناسایی مدیران آینده معطوف می­شود خواهید آموخت.­ من ترجیح میدهم چند کلامی در خصوص آنچه فکر میکنم کمتر مورد توجه است با شما سخن بگویم. حرفهای من ممکن است برای شما تکراری باشد، اما بدانید که خلاصه­ 50 سال تجربه­ کاری از سطح کارشناسی تا وزارت است :

استحضار دارید که در ادبیات مدیریت، شایستگی را به دانش (Knowledge)، مهارت (Skill)، توانایی (Ability) و سایر ویژگیهای شخصیتی Other characteristics تقسیم می­کنند : (KSAO)

مبادا در کانونها، فقط بر ارزیابی دانش-مهارت -توانایی ها متمرکز شوید و از شناسایی و ارزیابی ویژگیهای شخصیتی افراد غافل بمانید !

بدانید که هیچ دانش و مهارت و توانایی، نمی­تواند جایگزین ویژگیهایی مانند:

 ارتباطات انسانی، برنامه­پذیری، نظم ذهنی و عملی نظم در کردار و رفتار، ترجیح منافع سازمان بر منافع شخصی، شجاعت در تصمیم­گیری و صداقت و درستکاری شود.

خطری که کانون­های ارزیابی را تهدید می­کند، غفلت از این ویژگیهای شخصیتی و تمرکز صرف بر شناسایی و توسعه­ی دانشها، مهارتها و تواناییها است. پیچیدگی این موضوع از 2 منظر قابل بررسی است:

اولا: شناسایی و کشف این ویژگی ها در افراد، بسیار سخت است: لااقل بسیار سختتر از شناسایی بقیه انواع شایستگی.

و مهمتر و بسیار مهمتر اینکه : این ویژگیها معمولا ایجاد شدنی نیستند! همدلی و درک احساسات دیگران آموختنی نیست! صداقت در گفتار و کردار، نتیجه و برآیند محیط خانوادگی و تحصیلی، ویژگیهای والدین و دهها عامل طبیعی و ماوراطبیعی دیگر است که با کلاس و آموزش و دوره، آموختنی نیست!

از ویژگیهای شخصیتی غافل نشویم، آنها را بشناسیم، در مدیران آینده بسنجیم و بدانیم که تغییر این ویژگی­ها به ندرت امکان­پذیر می­شود.

شمشیر نیک زآهن بد چون کند کسی؟   ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس !

باران که در لطافت طبعش خلاف نیست   در باغ لاله روید و در شوره­زار خس!

از امام صادق (ع) نقل است که : کونوا دعاة الناس‌ بغیر السنتکم‌  …. مردم را نه زبانی؛ بلکه با عمل خویش به سوی خوبی فراخوانید تا از شما سخت­کوشی و صداقت و خداترسی ببینند.

به جرات می­گویم که مربی­گری و تلاش برای توسعه­ی مهارتها و توانایی­های زیردستان  ، مهم­ترین رسالت مدیران است. شما مدیران و کارفرمایان، گمان نکنید که با سپردن کارها به کانونهای ارزیابی و توسعه، این مسوولیت خطیر از دوش شما برداشته می­شود.

توجه داشته باشیم که به عنوان مدیر، زیر ذره­بین زیردستان امروز و جانشینان فردای خود هستیم. رفتار مدیران را می­بینند و تقلید میکنند.

مبادا فراموش کنید که آنچه که شما برای مربی­گری جوانان بر عهده دارید و انجام می­دهید، وظیفه­ی حتمی شما است، لطف و مرحمت نیست !

آرامش، علاقه و امنیت را در اطرافیان خود ایجاد کنید و اگر هست، ارتقا دهید تا شاهد تلاش و کوشش همه­جانبه­ی آنان برای پیشرفت باشید. تجربه­ی من این است که نقش اصلی و بلکه مهم­ترین نقش مدیران عالی یک سازمان، از قبیل مدیرعامل، مدیرکل و هر عنوان دیگری، ایجاد هماهنگی است و به نظر من مهم­ترین بستر این هماهنگی، ایجاد آرامش، علاقه و امنیت است.

مربی­گری را یاد بگیرید و برای آن وقت و انرژی بگذارید. تربیت و توسعه­ی مدیران آینده، مهم­ترین و بلکه خطیرترین وظیفه­ی شما است.

سومین نکته­ای­ که میخواهم به آن اشاره کنم ، این است که مبادا با انتخاب بی­هنگام جوانی به مدیریت، به دلیل ملاحظه­ای سیاسی یا وابستگی جناحی و یا هر دلیل دیگر، فرصت تبدیل شدن به یک مدیر خوب را برای همیشه از او بگیریم. فردوسی می­گوید:

یکی را که خواهی نماییش مه                  بزرگیش جز پایه پایه مده

که گر بی حسابش بزرگی دهی                 نه قدر تو داند نه قدر مهی

که آن را که خواهد کند شور بخت              یکی بی هنر بر نشاند به تخت

مبادا از صحبت من این برداشت شود که جوانان را به جایگاه­های مدیریتی راهی نیست. من حتی در صنعت نفت با استناد به آیین­نامه­ها و مقررات ثابت کردم که رسیدن به سطوح مدیریت کلان از 35تا 40 سالگی به کمک آموزشهای لازم امکانپذیر است.

سخن من این است که مبادا بدون توجه به روشهای علمی و تجربی مانند استفاده از کانونهای ارزیابی، به دلایل دیگری جوانی را برگزینیم و با این اشتباه، آینده­ی مدیریتی او را پس از مقطعی کوتاه برای همیشه نابود سازیم.

امیدوارم جوانان عزیز هم واقع­بین باشند، هر پیشنهادی را نپذیرند و خود را دستمایه­ی استفاده ابزاری قرار ندهند!

اگرچه امروز صحبت از جوانان و مدیران آینده است، در پایان بی­مناسبت نیست که به موضوع داغ این روزها یعنی قانون منع بکارگیری بازنشستگان اشاره­ای کوتاه نمایم:

پارسال به شما گفتم که کانون ارزیابی را تبدیل به یک کاریکاتور نکنید! امسال هم از بزرگان میخواهم که قانون منع بکارگیری را ابزار حذف رقبا و تسویه­ حسابهای جناحی نکنند.  شاهد هستیم که شناسایی یک مدیر، حتی با بکارگیری ابزارهایی چون کانون ارزیابی، تا چه میزان دشوار است. همچنین می­دانیم که شناسایی، سرآغاز فرآیند توسعه است، توسعه­ای گران و زمانبر!

نگرانم که با اجرای عجولانه و خام قانون منع بکارگیری، افرادی که تازه مسیر توسعه خود را طی کرده­ و در حال تبدیل از سطح مدیران منطقه­ای و بخشی به مدیران ملی هستند، از سیستم مدیریت دولتی حذف شوند و در واقع سرمایه­گذاری انجام شده برای رشد افراد به ضرری هنگفت تبدیل گردد :

کانون ارزیابی را، جوان­گرایی را و قانون منع بکارگیری را ابزار نسازیم !

امیدوارم از برنامه­ها و سخنرانی­هایی که در نظر گرفته شده است، نهایت استفاده را ببرید.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن