چرا ما جلو نرفتیم؟

محمدجواد روح | روزنامه نگار
دوست روزنامهنگاری امروز توییتی نوشته که جالب توجه است. به روایت ایشان، امروز از یکه زارع، مدیرعامل ایران خودرو، پرسیدم شما روز امضای قرارداد پژو، وقتی ازتون راجع به بدعهدی قبلی فرانسویها و عدم پرداخت غرامت پرسیدم گفتید نگاه ما به آینده است، نه گذشته. حال که پژو رفته، منافع ملی چه میشود؟ گفت: سال ٩١ پژو به ایران پشت کرد و رفت؛ ولی امسال عقب، عقب رفت….
این روایت انتقادی در قبال غول خودروسازی کشور، رویکردی است که در ماههای اخیر و پس از خروج آمریکا از برجام و آغاز دور تازه تحریمها در طیفی از رسانهها زیاد دیده میشود.
یک روز مخاطب این سوالات بیژن زنگنه و مقامات وزارت نفت هستند که چرا از توتال ضمانت نگرفتید تا نرود و حالا که رفته، چرا غرامت نمیگیرید؟
یک روز مخاطب سوال، مقامات وزارت راه هستند که آن هواپیماهای ایرباس و بویینگ که قرار بود بیایند؛ چه شد؟
امروز هم داستان ایران خودرو و پژو است و لابد فردا، سایپا و رنو!
دوستان توییت میکنند و استدلال مدیرعامل ایران خودرو را به ریشخند میگیرند که گفته دوره احمدینژاد پشت کردند و رفتند و حالا عقب عقب از ایران میروند!
البته این نوع استدلالات داستان طوطی مثنوی است که از قیاسش خنده آمد خلق را…
اما خندهآورتر از استدلال امثال آقای مدیرعامل، سوال پرسیدن رسانههای مخالف برجام است.
همانها که تاثیر برجام و حل بحرانهای بینالمللی بر اقتصاد ایران را تقریبا هیچ میخواندند و حالا همانها میکروفن و ریکوردر دردست، مقامات اقتصادی و مدیران عامل شرکتهای طرف قرارداد با اروپاییها را سوالپیچ میکنند که پس چه شد آن وعدهها و قراردادها و کجاست غرامتها؟
این پوپولیسم رسانهای هیچگاه نمیپرسد که چرا بعد از برجام، ما همان راهبرد را برای حل مسایل بینالمللی و منطقهای ادامه ندادیم؟ چرا ما در راهی که آغاز کرده بودیم، جلو نرفتیم تا طرف مقابل ناچار عقب عقب از ایران نرود؟
دوستان چنان از غرامت سخن میگویند که گویا مساله امروز خودروسازی، در حد مجادله میان دو شرکت ایرانی و غربی است! خیر، مساله میان ایران و غرب (و حتی شرق) است.
مساله زمانی شکل گرفت که ما تصور کردیم مجادله با یک نرمش حل میشود؛ درحالیکه ادعای ما و تصویر بیرونی از ایران، اراده برای حل منازعه بود.
ایران اگر راهبرد برجام را ادامه میداد و در این مسیر جلو میرفت؛ ابتکار عمل را در دست داشت و میتوانست به سمت ادغام در مناسبات سیاسی و اقتصادی جهانی حرکت کند.
حاصل آن شد که هم چوب را خوردیم و هم پیاز را. هم برگه خود را سوزاندیم و هم بیش از پیش در بحران فرو رفتیم.
تا پوپولیسم را کنار نگذاریم و دست از شعار دادن نکشیم؛ دیگران جلو نمیآیند، عقب عقب میروند و بازارهایی را انتخاب میکنند که منطق اقتصاد بر آن حاکم است و ریسک آن، ناچیز….



