آب بر بام!

«از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود». شاید این بهترین توصیف برای آنچه باشد که در غرب، جنوب و شمال شرق ایران در حال رخ دادن است. آنچه که خبرنگاران و تصویر برداران از این مناطق مخابره می کنند چهره های وحشتزده زنان و کودکان و پیرانی است که هر آنچه که در توان داشته اند را به دوش کشیده اند و از خانه و کاشانه ای فراری شده اند که «آب بر پشت بام آن رسیده». آنهایی اکنون در حال فرار از قهر طبیعتند که روزگاری با جان و مال خود در برابر دشمن بعثی ایستادند. اما اکنون راهی جز فرار ندارند.

به گزارش «انرژی امروز» امروز رضا اردکانیان، وزیر نیرو، گفته است: «اینکه در کانون حادثه تنها با چند قضاوت بتوانیم به چرایی این پدیده پی ببریم و بگوییم مقصر کیست و چه باید با مقصر کرد از تدبیر و برخورد هوشمندانه توام با منطق فاصله دارد».

در ساعات و روزهای کنونی این گفته اردکانیان کاملا به حق است. اما تا کی نباید به دنبال مقصر حوادث بود؟

درست است که این روزها، روزهایی است که فقط با دست به دست هم دادن و کنار گذاشتن اختلافات سیاسی می توان به داد مردمانی رسید که حاصل عمری را در ساعتی از دست داده اند. اما درست برخلاف آنچه وزیر نیرو خواسته، بسیاری از مسوولان تازه به یاد مقصر یابی افتاده اند و به دنبال تطهیر خودند و محکوم کردن دیگری از طیف سیاسی مقابل. آنچه که در جدال بین حسن روحانی، رییس جمهور، با فرمانده سپاه، نیز به راحتی می توان دید. در حالی که عموما در شرایط کنونی از یک رییس جمهور خواسته می شود تمام قوای خود را صرف «تدبیر» و دفع بلا از مردمی کند که به واقع و به جرات می توان گفت مردم در آن نقشی نداشته اند.

اما در این میانه آوار سیل و مقصر یابی مسوولان، این مردم هستند که با دستان خالی به جنگ امواج سیل رفته اند. تک و توک در تصویری می توان تراکتوری و جرثقیلی و کامیونی دید که به کمک مردم آمده اند. اما در کل اگر روستایی و شهر در حال تخلیه است، خودرویی که مردم با آن تخلیه می شوند همان خودروی شخصی و وانت همسایه و دوست آشناست.

گویی مردم به این باور رسیده اند که در هر زمانی نباید منتظر کمک از سوی دولت باشند. هر چه خود در توان دارند اگر به کار بستند که بستند، والا اگر بخواهند منتظر کمک باشند باید بر سر جان عزیزان خود قمار کنند.

به راستی چرا با آنکه هواشناسی از قبل پیش بینی سامانه بارشی را داشته، چرا کمک ها از پیش به استان های در معرض سیل ارسال نشده است؟

قبول که ابعاد این سیلاب با آنچه که تا کنون رخ داده تفاوت ها دارد. تقریبا به جز استان های سیستان و بلوچستان، کرمان و یزد، در بقیه استان ها هشدار سیل منتشر شده است.

اما اینکه ابعاد بحران بسیار بزرگ است، دلیل بر این نیست که طبق معمول انتظار غافلگیری از مسولان را داشته باشیم.

ناصر کرمی، اقلیم شناس، در یادداشتی نوشته است «همه جا از گلستان تا لرستان و خوزستان تنها مردمند که در حال پر کردن کیسه های شن هستند و با الوار پل زده اند و از خانه و چادر ویران شده در حال فرارند و حتی بقچه ای هم در دست ندارند و زنان و مردانی که کودکان را به پشت وانت آبی شاید مرد همسایه یا فامیلی آشنا هل میدهند. مردم همه چیز را دارند ذره ذره پیش میبرند و مسوولین با ادعاهای بزرگ و بزرگتر بر این هماهنگی و همدلی سوار شده اند. لا اقل از دوش مردم پایین بیایید تا بتوانند بار سنگین این روزهایشان را از این مهلکه به نقطه ای نیمه امن برسانند».  

اردکانیان امروز گفته است «چرایی شکل‌گیری این سیل ممکن است چند سال عقبه داشته باشد». اما نگفته است در این عقبه چند ساله، کجا بودند کارشناسان و دانشگاه دیده های وزرات عریض و طویل نیرو که به این «چرایی» اندیشه نکرده اند.

رییس جمهور هم دستور تشکیل «کمیته ملی حقیقت یاب» را داده است. شاید به باور کارشناسان این کمیته ملی حقیقت یاب بتواند در آینده از خسارت های سیل های این چنینی بکاهد. اما جواب از دست رفتن حاصل عمر یک خانواده نخواهد بود. این را به تجربه در زلزله کرمانشاه هم دیده ایم. کمیته حقیقت یاب برای فروریختن ساختمان پلاسکو نیز تشکیل شد. اما کدام یک از پلاسکوهای دیگر تهران و دیگر شهرها از زمان حادثه پلاسکوی تهران، تخلیه و یا بازسازی شد؟ و از کمیته حقیقت یاب مسکن مهر کرمانشاه، چه نتیجه ای حاصل شد؟ کدامین مقصر به محکمه رسید؟ و چه اطمینانی حاصل شد از این که در مسکن مهرهای دیگر زلزله چنین فاجعه ای نخواهد آفرید؟

اردکانیان امروز با تاکید بر این که از سیل باید درس‌ و تجربه گرفت گفته است: «از موضوعی مانند پیش بینی سیل باید بتوان مثل خیلی از نقاط دنیا بهره بیشتری برد تا بتوان بر اساس آن برنامه ریزی کرد و در ابتدای سال آبی مشخص شود که آیا امسال سال خشک، نرمال یا تری خواهد بود و همچنین در کنار آن دستگاه های متولی مانند وزارت نیرو که مسئول تامین آب یا مثل وزارت کشاورزی که امنیت غذایی را بر عهده دارد باید در ابتدای سال آبی بتوانند بر اساس پیش‌بینی سال برنامه ریزی خود را جهت بدهند».

البته معلوم نیست این سخنان را اردکانیان خطاب به کدام دستگاه بیان کرده است؟ اگر بخواهیم بر اساس آنچه که امروز تصاویر دوربین های مردم و خبرگزاری ها نشان می دهد جوابی به این سوال بیابیم، احتمالا پاسخ همان مردمان ساکن در مسیر سیل و روستاهای تخلیه شده و مردمان آواره و عزیز از دست داده باشد.

ناصر کرمی می گوید «آیا وقوع اینگونه سیل ها قابل پیشگیری است؟ وقوع سیل به ندرت ممکن است قابل پیشگیری باشد، اما قطعا ویرانگری آن قابل پیشگیری است. با روش هایی مثل حفظ پوشش گیاهی و آبخیزداری می توان شدت سیل را تعدیل بخشید و البته با اجرای درست سیاست های کاربری زمین (در ایران به غلط در این باره از عبارت نامفهوم آمایش سرزمین استفاده می شود) می توان چشم انداز را با سیل انطباق داد».

در برنامه های وزارت نیرو، جهاد کشاوری، شهرداری ها و… به ندرت می توان برنامه جامع و کاملی برای این «انطباق چشم انداز با سیل» یافت. تجربه سیل در ایران تجربه جدیدی نیست. سیل در سیستان و بلوچستان، سیل در آذربایجان، سیل در بوشهر و خوزستان، و… در سال های گذشته همگی موید این نکته است که سیل پدیده جدیدی در ایران نیست. آنچنان که زلزله پدیده جدیدی نیست.

اما چرا در برنامه های سال های آتی ارگان های مختلف نمی توان یک برنامه جامع و کامل برای جلوگیری از ویرانگری های بسیار این حوادث را یافت سوال دیگری است. و حتی برعکس، اقداماتی از این ارگان ها و وزارتخانه مشاهده می شود که «ابعاد ویرانگری سیل» را تشدید هم می کند. نمونه بارز آن، پر کردن مسیل چندین ده ساله دروازه قرآن شیراز و تبدیل آن به پارکینگ خودروها.

سیل در لرستان به «پشت بام منازل» رسیده. سیل فروردین ۹۸ ایران اگر برای مردمان خانه و کاشانه از دست داده مسیر سیل «آب» نداشت برای موافقان سدسازی که «نان» داشت. سیل در جنوب و غرب کشور تاکنون جان بیش از 40 نفر از هموطنانمان را گرفته است اما در وزارت نیرو و شرکت های تابعه فرصتی پیش آمده برای شاخ و شانه کشیدن موافقان و مخالفان «سد سازی». امروز موافقان سد سازی گویی سلاح جدیدی یافته اند و در میدان کارزار با رقبای مخالف سد سازی، تپه ای استراتژیک را فتح کرده اند آن هم با قربانی کردن جان بیش از ۴۰ هم وطن. تیغ موافقان سد سازی برنده تر شده است.

شش روز پیش قاسم تقی زاده خامسی، معاون آب و آبفای وزیر نیرو، گفت «صد در صد با سدسازی موافق هستم و معتقد نیستم که سدسازی در کشور بی رویه بوده، به همین دلیل برنامه سدسازی را در کشور ادامه می دهیم. اگر سدها نبودند، چگونه سیلاب ها را کنترل می کردیم، به طور نمونه در خوزستان نمی توانستیم 20 میلیارد مترمکعب آب را (که حدود نیمی از آب کشور است) تنظیم و هدایت کنیم. صرفه ساخت سدها نسبت به درصد خطاهای آنها بسیار بیشتر است، به طوری که از 172 سد بزرگ کشور شاید 2 درصد اشتباه بود، بنابراین ما باید به 98 درصد صحت این طرح ها تکیه کنیم».

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن