دیوار بلند اتهام به خشکسالی و سیلاب

مهتا بذرافکن | جامعه شناس
در روزهایی ایران در دوره خشکسالی به سر میبردو تنش آبی چهره مخوف خود را عیان نکرده بود( و همچنان در نقاطی درگیر است) ، مدیریت کلان و سیاستگذار بجای روی آوردن به تکنیک هایی بهینه سازی ذخیره و مصرف آب، از خودکفایی گفتند و مجوز غارت آبهای زیرزمینی را صادر کردند، بهره برداران از کشاورزان آموزش ندیده گرفته تا دلالان سوداگر به صورت مجاز و غیرمجاز پشت این شعار در ظرف مدت کوتاهی آبهای زیرزمینی را برای کشت هندوانه، گوجه فرنگی، پیاز و ساختن ویلا و باغ شهری غارت نمودند.
آنگاه که کفگیر آب به ته دیگ خورد و بسیاری از دشتهای ایران بی آب و کم آب شد، مسئولان (کارفرمایان دوره ای) بر اساس سلیقه شان سیاست گذاری مقطعی و بدون برنامه در پیش گرفته و با بحرانی شدن اوضاع، خشکسالی را جلو انداخته و به عنوان متهم ردیف اول مطرح کردند تا ناکارآمدی، فساد و جهالت بدخیم کارفرمایان بدسلیقه را پشت آن پنهان سازند. حال آنکه به زعم همه کارشناسان کاربلد، خشکسالی متهم ردیف اول نبود.
پرسشی که در حوزه اجتماعی آب باید مطرح شود این است که دلیل این رویه ها چیست؟
مدیریت فاجعه یک دانش تخصصی است که ازقبل ازفاجعه شروع میشود. برنامه ریزی و سیاست گذاری پایدار برای ساخت وساز مسئولانه اصلی ترین محور مدیریت فاجعه است. بدیهی است که مسئولانه ساختن زیرساختها بیش از به آب زدن مسئولان در فاجعه اهمیت دارد.
تخریب و فرونشست این همه جاده وپل بویژه درمناطق روستایی و ویرانی روستاها فقط پیامد سیلاب نیست. همانگونه که خشکسالی متهم ردیف اول در گرفتار شدن در تنش آبی نبود، سیلاب هم مقصر این حجم و وسعت ویرانی نیست.
در این باره باید مسئولانه اندیشه ورزید.



