زندگی بر آب!

احمد زیدآبادی | روزنامه نگار و تحلیلگر سیاسی
ابرهای تیره آیههای تازه هشدار شدند. تا مرز فاجعهای تمامعیار پیش رفتیم. فقط چند رگبار دیگر کافی بود تا همه چیز را از کنترل خارج کند و مصیبتی غیر قابل جبران بیافریند. یعنی اینکه زندگیمان شکننده و بر آب است! آیا پند میگیریم؟
پندآموز نخست باید حکومتیان باشند که فاجعه را از نزدیک لمس کردند و با خشم و اعتراض مردمان مصیبت دیده روبرو شدند. آیا آنها خواهند آموخت که این شیوه حکومتداری تا چه اندازه پرمخاطره است؟ کشور را نمیتوان با حذف نیروهای کارآمد از گردونه تصمیم گیریها و میدان دادن به افراد بیکفایت و نالایق و چاپلوس از هجوم خطرات در امان نگه داشت و یا در روز حادثه به تمشیت صحیح امور پرداخت. کشور بدون وجود نهادهای قدرتمند مدنی و برخوردار از تجهیزات و شیوههای مدرن و سریع کمکرسانی، همواره در معرض تهدید حوادث است. کشور بدون حس تعلق و مسئولیت اتباعاش امکان تحمل سختیها و مشقات غیر قابل اجتناب را ندارد. دولت بدون همراهی صمیمانه و دلسوزانه تمام اقشار اجتماعی در زیر بار مشکلات از پا در میآید. آیا سیل اخیر این همه را به وضوح و روشنی نشان نداد؟
تصمیمگیران اکنون پی در پی وعده جبران خرابیها و پرداخت خسارتها را به مردم آسیب دیده میدهند. با این وضع مالی دولت که از پس بودجه جاری خود هم برنمیآید، خسارتها از کدام منبع قرار است تامین شود؟
در دیگر کشورها سازمانهای پرتوان مدنی نقش بزرگی در مدیریت بحرانها و کمکرسانی به آسیبدیدگان و بسیج عمومی برای یاری مصیبت دیدگان دارند. در کشور ما اما چرا چنین نهادهای مورد اعتماد عموم مردم یافت نمیشود؟ در هر فاجعه طبیعی بسیاری از شهروندان مایلاند به قدر وسع و توان خویش به هموطنان مصیبت دیده خود از طرق مختلف یاری رسانند، اما نمیدانند چه کنند! هر کسی از هر سویی پیشنهاد و توصیه و فرمانی میدهد و مردم را عادی را برای کمکرسانی گیج میکند.
آیا وقت آن نرسیده است که در ایران نیز نهادی مستقل از دولت و با مسئولیت افرادی خوشنام و پاکدست و مورد اعتماد به منظور یاریرسانی در فجایع طبیعی شکل گیرد و با مدیریت انواع کمکهای مالی و یدی و معنوی داوطلبان، باری از دوش آسیبدیدگان بردارد؟
اگر حکومت چنین اجازهای ندهد قطعا مسئول است و اگر اجازه داد ولی فعالان عرصه اجتماعی توان ایجاد آن را در خود نبینند، در آن صورت چه بد از قافله روزگار عقب ماندهایم!



