معمای سیلاب و هور

ناصر کرمی | اقلیم شناس
این شایعه که دلیل آبگرفتگی شهرهای بزرگی مثل سوسنگرد و هویزه ممانعت وزارت نفت از ورود سیلاب به هورالعظیم است در هفته های گذشته بسیار مورد بحث رسانه ها بوده است. در ایامی که سیل بیشترین شدت را داشت می توان این شایعه مناطق سیلزده را حتی مستعد بروز تنش و ناامنی کرده بود. اکنون پس از واپس نشینی نسبی سیل (هنوز مناطقی از خوزستان دچار آبگرفتگی هستند) در دوگانه هور و نفت این بار به واسطه ریزگردها انگشت اتهام متوجه وزارت نفت شده است: آیا اگر تاسیسات نفتی نبودند سیلاب به طور کامل هور را فرا می گرفته و یکی از مهمترین کانون های ریزگرد مهار می شد؟
این فقط یکی از سوال های مرتبط با این ماجرا است. به نظر نمی رسد با واپس نشینی سیل گریبان وزارت نفت از ماجرای هور العظیم رها شود: ریزگردها خواهند آمد و مردم رنجور محلی همچنان حسرت فرصت از دست رفته سیلاب برای احیای هور را خواهند داشت. در این نوشته کوتاه تلاش شده به رایج ترین ابهامات و پرسش ها در این باره پاسخ داده شود.
چرا هور مهم است و این همه حساسیت در باره آن ایجاد شده؟
تا اهمیت چه باشد و حساسیت را چطور تعریف کنیم. به هر حال هور با مساحت بیش از صد هزار هکتار در غرب خوزستان یکی از مهمترین مولفه های تعادل اکولوژیک منطقه است. اقلیم گرم و خشک خوزستان اصطلاحا کمترین «رضایت محیطی» را ایجاد می کند. تغییر وضعیت هر کدام از مولفه های تعادل محیطی می تواند زندگی در خوزستان را باز هم دشوارتر کند.
آیا وزارت نفت در خشکیدن هور مقصر است؟
قطعا پاسخ مثبت است. مجموعه نفتی کنونی می توانسته است با تعداد چاه های خیلی کمتر (حتی یک سوم تعداد کنونی چاهها) و در نتیجه با ردپای اکولوژیک و اثر محیطی قابل کنترل تر ساخته شود، اما متاسفانه از بین دو مولفه سازگارتر با محیط زیست یا ارزانتر گزینه دوم را انتخاب کردند.
به واقع وزارت نفت به دو شکل لطمه زده است به هور: نخست اینکه همه تاسیسات را به سطح زمین کشانده و دوم اینکه در سطح نیز بنا را بر خشک بودن هور گذاشته و نه تالاب بودن آن. نتیجه اینکه ما با یک مجموعه تاسیسات نفتی روبرو هستیم که با هزینه کم و در مدت نه چندان طولانی احداث شده (وزارت نفت افتخار می کرد به این خاطر) اما اثر اکولوژیک منفی بسیار گسترده یی بر محیط پیرامون دارد.
چقدر شانس هست که وزارت نفت بتواند رویه غلط قبلی را اصلاح کرده و تاسیساتش در هور را با محیط زیست منطقه سازگار کند؟
همیشه برای جبران و تصحیح شانس هست. اما باید وزارت نفت ملزم شود به این کار و البته منابع مالی کافی در اختیار داشته باشد. در آینده احتمالا خواهد شد. اما الان نه چنان الزامی وجود دارد و نه تحریم ها احتمالا خواهد گذاشت وزارت نفت هور را توی اولویت بگذارد.
آیا واقعا در جریان سیل اخیر وزارت نفت مانع از ورود نفت به بخش هایی از هور شده بود؟
ادعاهای بسیاری، به ویژه توسط رسانه های محلی، در این باره مطرح شده است. که البته مقامات استانی و مسئولان وزارت نفت مکرر آنها را رد کرده اند. آنچه که می توان به طور کلی گفت: شاید تاسیسات نفتی مانع از جریان طبیعی سیلاب به حوضچه های سه و چهار و پنج هور شده باشند، اما اگر هم اینطور باشد به واسطه سازه هایی بوده که از قبل وجود داشته است. بعید است در چنان وضعیت بحرانی ناشی از سیل و با توجه به شرایط مستعد خوزستان برای بروز ناامنی و اعتراض های خیابانی، دولت فی المثل ریسک هجوم سیل به شهر صد هزار نفری سوسنگرد را بپذیرد تا بخشی از یک تاسیسات نفتی دچار خطر نشود. آن هم دولتی که عملا در حال حاضر نفت بارگیری شده در نفتکش های مستقر در خلیج فارس را هم نمی تواند بفروشد.
آیا خشکیدن هور می تواند یکی از عوامل اصلی ایجاد ریزگردها به شمار آید؟
تا «عامل اصلی» را چگونه تعریف کنیم. از طرف دیگر لازم است دو پدیده «گردوغبار» و «ریزگرد» را از هم جدا کنیم. گردوغبار درشت دانه تر است و محلی تر. ریزگرد همچنانکه از نامش بر می آید ریزتر است و می تواند خاستگاهی غیر محلی و در مقیاس جغرافیایی خیلی وسیع داشته باشد. از سوی دیگر باید توجه کرد که گردوغبار محلی همیشه در خوزستان وجود داشته اما ریزگرد به پدیده اقلیمی جدیدی اطلاق می شود که عمدتا ناشی از خشکیدگی (خشکسالی بلندمدت) خاورمیانه و شمال آفریقا (احتمالا ناشی از تغییر اقلیم و گرمایش جهانی) است.
هجوم حجم های وسیع غبار از شمال آفریقا به شمال مدیترانه و بعضا حتی شمال اروپا، یا هجوم گردوغبار از دیمزارهای رها شده منطقه هلال خصیب، عمدتا بین النهرین، به شرق مدیترانه یا جنوب غرب آسیا در همین راستا ارزیابی می شود. پس، خشکیدن هورالعظیم می تواند از جمله عوامل تشدید گردوغبار محلی در خوزستان باشد. قطعا خاستگاه بخشی از ریزگردها نیز خشکیدن هور در ایران و عراق است. اما ریزگردها مقیاس جغرافیایی خیلی وسیع تری دارند و خشکیدن هور نمی تواند عامل عمده تشدید ریزگردها باشد.
آیا سیل اخیر شانس نجات هورالعظیم بود؟
سیل یک رخداد منفرد و موقت است. تاثیر موقت و محدود دارد. می تواند موقتا شانس بهبود باشد. اما نمی تواند یک شانس نجات قطعی به شمار آید. هر چقدر هم سیلاب وارد هور شده باشد در تابستان پیش رو تبخیر خواهد شد.
واقعگرایانه بخواهیم نگاه کنیم دولت برای نجات هور و ممانعت از خشکیدن مجدد آن چکار می تواند بکند؟
پیچیده و دشوار است. نخست اینکه فقط یک سوم هور متعلق به ایران است و دو سوم آن در خاک عراق واقع است. پارسال تابستان کمبود آب آشامیدنی مناطقی از خوزستان را به شورش کشاند. در بالادست زاگرس، سرچشمه رودخانه هایی که باید بیایند و جلگه خوزستان و از جمله هور را پر کنند، بین بختیاری ها و اصفهانی ها و لرستانی ها و قمی ها و یزدی ها! بر سر آب همین رودخانه ها دعواست. دشوار شده است واقعا.
چقدر می توان امید داشت به همکاری عراق و ترکیه برای نجات هور؟
این هم دشوار است. ترکیه از هیدروپلتیک دجله و فرات به عنوان ابزاری برای اعمال قدرت سیاسی در خاورمیانه استفاده می کند و عراق هم از سویی دچار خشکسالی است و از سوی دیگر بعید است حاکمیت ضعیف و مشتت کنونی آن بتواند محیط زیست را در اولویت اساسی قرار دهد.
در نهایت چه کسانی مقصران اصلی خشکیدن هور هستند؟
احتمالا سه نفر: صدام و اردوغان و زنگنه. صدام برای مقابله با شیعیان عراق تعمدا هور را خشکاند چون تصور این بود که پناهگاه معارضان شیعه است. رفتار صدام با هور یک نمایه عینی از اکوتروریسم بود.
اردوغان نیز با اصرارش بر اجرای پروژه آناتولی بزرگ نقش مهمی نه فقط در خشکیدن هورالعظیم، بلکه همچنین پهنه های دیگری از عراق و سوریه را داشته است.
زنگنه نیز عامل ایجاد تاسیسات مخرب کنونی نفت در هورالعظیم است. سابقه وزارت نفت در چند دوره مدیریت ایشان نشان می دهد که هرگز اولویتی برای محیط زیست و معیارهای آن قائل نبوده است.
آیا هور شانسی هم دارد؟ می توان به احیای آن امیدوار بود؟
فرشته بخت هور در سمت ایران فقط کرخه است. کرخه اگر آورد تاریخی و نرمالش را داشته باشد هور هم قطعا دوباره جان می گیرد. اما نباید فریفته بارش و سیل امسال شد. در تمام شصت سال گذشته کرخه به تدریج کوچکتر و کوچکتر شده و در ده سال اخیر متوسط آورد آن یک پنجم متوسط تاریخی بوده است. این کرخه همان کرخه نیست که نیمی از جلگه خوزستان را سیراب کرده و همراه با دز و کارون خوزستان را به یکی از مهدهای تمدن بشری تبدیل کرده بود. هور آب می خواهد تا جان بگیرد. آب یا باید از بالا ببارد، که مدل های اقلیمی می گویند کمتر از گذشته خواهد بارید یا باید همراه با کرخه بیاید. اما کرخه را پیش از اینکه به هور برسد می چلانند و می چلانند. چندان چیزی برای هور نمی ماند. روی کاغذ حتما برای نجات هور شانس هست. اما دشوار است.



