نفت از اسب افتاده است نه اصل

سعید ساویز | کارشناس نفت

قصه بادمجان و مذاق ناصری ضرب المثل معروفی در ادبیات ماست، که چگونه با هوس همایونی دربار زبان به تمجید از بادمجان گشود و البته با شکوه شاهانه چگونه بادمجان در دربار لعن شد.

حالا نقل نفت و کارکنانش شده است نقل بادمجان، بگذارید با چند مثال داستان را اندکی ساده تر کنم.

اپیزود اول: وقتی انقلاب به پیروزی رسید، صنعت حفاری وجود نداشت و این شرکت های آمریکایی بودند که در قامت پیمانکار حفاری، احتیاجات شرکت ملی نفت ایران را بر طرف می کردند. اما حالا انقلاب و اختلاف با آمریکا  باعث شده است که دست صنعت نفت از خدمات حفاری خالی بماند، اینگونه بود که ملی حفاری با تجمیع ابزار باقی مانده و بکارگیری تخصص و دانش پرسنل ایرانی تشکیل شد و سالها بر طرف کننده نیازهای صنعت نفت در دست خدمات حفاری بود.

اما امروز با افزایش شرکت های خدمات دهنده صنعت حفاری خصوصا در بخش خصوصی و همچنین انتصاب مدیران رانتی کم دانش برای مدت زمان طولانی در ملی حفاری کار به جایی رسیده است که خرجش از برجش بیشتر است از سویی کارفرما یعنی همان سایر بخش های دولتی دریافتی پر و پیمانی ندارند تا معوقات ملی حفاری را بدهند و کار به جایی رسیده است که انبوهی از بدهی و همچنین مبالغ زیادی حقوق مزایای پرداخت نشده به پرسنل بر روی دست حفاری مانده است؛ در واقع حفاری امروز کودک نا خواسته است چون نه دیگر آن نیاز وجود دارد و نه این همت که دستی برای روبراه شدن حفاری بالا کند.

اپیزود دوم: قطر سالها بهره برداری از گنبد شمالی را آغاز کرده بود و با افزایش اهمیت تولید گاز در سبد مصرف انرژی بشر و همچنین امکان استفاده از گاز در تامین سوخت خانگی فشار بر روی نفت برای توسعه پارس جنوبی افزایش یافت؛ توسعه پارس جنوبی ابتدا توسط شرکت های بین المللی و در ادامه توسط شرکت های ایران در دوره سه رییس جمهور صورت پذیرفت و امروز علاوه بر تامین مصرف خانگی بسیاری از واحدهای پتروشیمی نیز از سوخت ان استفاده می کنند.

متولی توسعه و تولید از پارس جنوبی شرکت نفت و گاز پارس است که روزگاری چشم و چراغ نفت برای افزایش تولید گاز بود و قویترین مدیران مدیر عامل آن می شدند، اما امروز دیگر آن نیاز مرتفع شده است و آرام آرام زمزمه پس دادن سکوها به شرکت گاز و حتی محدود کردن ان شنیده می شود.

اپیزود سوم: زمانی که قرار بود تا ایران سهم خود را در اوپک باز پس گیرد، به جز فیلدهای در حال تولید مناطق نفت خیز، نیاز بود تا طرح توسعه لایه های نفتی به تولید برسد و همچنین تولید از میادین غرب کارون توسط مهندسی و توسعه نفت افزایش یابد، امکانات چندانی موجود نبود و از سویی عربستان تبلیغ می کرد که ایران در این مدت کوتاه نمی تواند تولید خود را افزایش دهد، اما هر دو جبهه روسفید شدند و در زمان معین به تولید رسیدند، اما امروز که دیگر آن نیاز احساس نمی شود سکه لایه نفتی از بازار افتاده و زمزمه ها برای متن نیز شروع شده است.

جا داشت بجز این سه اپیزود، اپیزود اروندان را هم می افزودم که برای اجتناب از پر گویی به همین اشاره تیتر وار بسنده می کنم.

  ما صنعت نفت و کارکنانش هستیم. پرغرور و با افتخار، ما همان هایی هستیم که همواره آنها را قهرمان می دانستید، ما هنوز همان قهرمانیم. اگر دیگر کشور کمبود گاز نداردو یا نفت فروش نمی رود یا فروش می رود و پول آن نمی رسد، حتی اگر پول آن می رسد و به جای اینکه هزینه کشور شود خرج سد گتوند، حمایت از خوروهای بی کیفیت و یا اختلاس شبکه ای می شود، ما مسئول آن نیستیم.

چرا باید نگاه به نفت و کارکنان نفت نگاه مصرفی باشد. آنگاه که نیاز است در صف اول باشند و آنگاه که نیاز نیست و یا سیاست عوض شده باشد در راستای تخریبشان قدم برداشت. بلایی که عینا بر سر دانشکده نفت هم آمد.

در رسانه ها برخورد مردم با نفت آنگونه است که انگار کارکنان نفت افرادی متمولند که احتمالا اختلاس های نفت و گم شدن دکل ها کار آنهاست، دیگر نمی دانند که کم نیستند آنهایی که بعد از ظهر خود را با استارتاپ های حمل و نقل سپری می کنند تا خرجشان با دخلشان بخواند.

ماده 10 ترمیم حقوق و دستمزد از سوی نفت مطرح گردید و برای دریافت مجوزهای لازم، در هزار توی دولت ها پیچید و تا به امروز هیچ خبری از آن نیست. آقایان ما بادمجان نیستیم که در نیاز لب به تحسینمان بگشایید و در بی نیازی لعنمان کنید. منبع:شرق

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن