جنگل‌هاى زاگرس در خطر نابودی

 در شماره امروز روزنامه اطلاعات گزارشی درباره وضعیت جنگل‌های زاگرس  منتشر شده است که در ادامه می‌آید:

سلسله جبال زاگرس از مناطق کنار دریاچه وان در ترکیه آغاز می‌شود و استان‌هاى آذربایجان غربى، کردستان، کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهار محال و بختیارى، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس و بخش عمده‌ای از استان خوزستان را در بر می‌گیرد. طول تقریبی این رشته جبال به حدود 1400 کیلومتر و مساحت آن حدود6000 کیلومتر مربع تخمین زده می‌شودو رودخانه‌هاى بزرگى مانند کرخه، زاینده رود و کارون که دومین رودخانه بزرگ جهان با طول 850 کیلومتر است، از این کوه‌ها سرچشمه می‌گیرند.

این سلسله جبال یکی از مهمترین زیستگاه‌ هاى کوهستانى ایران به‌شمار می‌رود و به ‌لحاظ در بر داشتن اندوخته‌هاى گیاهى و حیوانى ( فون و فلور ) یکى از غنى‌ترین زیستگاه‌هاى کوهستانى جهان به شمار مى‌آید.

از حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح تاکنون مردم در دامنه این کوه‌ها زندگى می‌کنند و به درستى حدس زده می‌شود که براى نخستین بار در جهان گوسفند ( بز ) را در این منطقه اهلى و گندم و جو را کشت کرده‌اند. در تپه‌های حاجی فیروز و `گودین تپه` علایمی دال بر انگور کاری دیده شده که قدمت آنها به 3500 تا 4000 سال قبل از میلاد تخمین زده می‌شوند و حدود 40 درصد آب‌های شیرین فلات ایران از این رشته جبال سرچشمه می‌گیرند.

سطوح رشته جبال زاگرس از گذشته‌هاى بسیار دور به علت شرایط آب و هوایى مناسب از جنگل‌هاى انبوه با گونه‌هاى بسیار متنوع جنگلى و پوشش بسیار غنى گیاهان کف جنگل پوشیده شده بود که به‌ تدریج به علت دخالت‌هاى مداوم انسانى، چراى دام، مصارف روستایى و غیره سیر قهقرایى را طى کرده‌اند . در مورد نقش عمده این جنگل‌ها به‌عنوان زیر بناى حیات در این مناطق مطالب فراوان نوشته و ذکر شده است که در اینجا به‌طور مختصر به تأثیرات آنها بر روى آب و هوا و افزایش میزان بارش در مناطق مختلف بسنده می‌شود.

به‌طورکلى یکى از عوامل مهم در افزایش بارندگى در هر منطقه توپوگرافى و کوهستان‌هاى موجود در محل است. اهمیت کوه‌ها و رودخانه‌هایى که از آن ها سرچشمه می‌گیرند را می‌توان در کشورهاى ایران (سلسله جبال البرز و زاگرس ) در عمان ( کوه‌هاى ظفار )، در ترکیه و ارمنستان (کوه‌هاى آرارات) در چین، نپال، هندوستان، پاکستان (هیمالایا) در افغانستان ( کوه‌هاى هندوکش )، اروپا ( کوه‌هاى آلپ ) و همچنین در سایر کشورهاى جهان به خوبى مشاهده کرد.

ابرهاى برخواسته از دریاها در برخورد با دامنه‌ها و ارتفاعات این کوهستان‌ها سرد، منجمد و بارش‌هاى منطقه‌اى را موجب می‌شوند. هرچه سطح این کوهستان‌ها از جنگل‌هاى انبوه‌ترى پوشیده شده باشند، شدت تششعات خورشیدى در این مناطق کمتر است. این تاثیرات توام با عملیات تبخیر، تعرق، مه ایجاد شده و میکروکلیماى جنگل جملگى نقش تعیین کننده‌اى را در تنظیم و میزان بارندگى در مناطق مختلف خواهند داشت.

عوامل افزایش بارش در فلات ایران

وجود دو رشته جبال البرز و زاگرس در کشور ایران امکانات زیادى را براى استفاده بهینه از منابع جنگلى سبز شده بر این ارتفاعات کوهستانى فراهم کرده است. این دو رشته سلسله جبال به خصوص رشته کوه‌های زاگرس با پوشش گیاهى انبوه خود باعث به‌وجود آمدن آب و هواى نسبتا مساعدى نسبت به سایر کشورهاى خلیج فارس و برخى از همسایه‌هاى دیگر شرقى و جنوب شرقى در کشور ایران می‌شوند.

ابرهاى برخواسته از خلیج فارس، دریاى سیاه و دریاى مدیترانه با برخورد به دامنه‌ها و ارتفاعات این سلسله جبال سرد شده و به صورت برف و باران ریزش می‌کنند. نابودى تدریجى جنگل‌ها و از بین رفتن پوشش گیاهى باعث می‌شوند که بخش عمده‌اى از ابرهاى برخواسته از دریاها به علت گرمایش سطح زمین و لخت شدن آن، سبک‌تر شده و توسط باد از روى ارتفاعات زاگرس عبور ‌کنند.

از دست رفتن تدریجى ابرهاى سبک شده می‌تواند یکى از مهم ترین عوامل فقدان تدریجى بارندگى و خشکسالى‌هاى متمادى در جنوب و جنوب غربى کشور باشد. تغییرات جوامع گیاهى و حیوانى در حوزه‌هاى مختلف زاگرس دلالت بر این امر دارند که آب و هواى این مناطق هرگز به خشکى کنونى نبوده است ؛ بلکه از بین رفتن تدریجى جنگل‌ها و مراتع در شدت بخشیدن این روند خشکسالی‌ها تأثیر به‌سزایى داشته‌اند.

در ایران سالانه فقط 63 هزار هکتار از جنگل‌های البرز و زاگرس نابود ‌می‌شوند.( مخدوم_ همایش سراسری 25 ابان 2013 خرم آباد) از دست دادن چنین سطحى از جنگل‌ها براى کشورى که در حوزه کمربند خشک نیمه حاره‌اى واقع شده است، خود یک فاجعه بزرگ زیست محیطى و عامل مهمى در تقلیل بارندگی‌هاى محلى و پراکند‌گى بیشتر ریزگردها است. به‌طور کلى به عکس تصور عامیانه، جنگل‌ها مطلقا نیازى به آبیارى ندارند بلکه خود عامل مهمى در ریزش و افزایش بارندگى در مناطق مختلف جهان است.

علل گسترش خشکسالى

افزایش روزمره گازهاى گلخانه‌اى: به‌طور کلى گازهاى گلخانه‌اى به گازهاى گفته می‌شوند که تاثیرات سوئى بر روى آب و هوا می‌گذارند. گاز دی اکسید کربن یکى از خطرناک‌ترین این گازها است که از سوخت ساز مواد فسیلى حاصل می‌شود. مقدار این گاز در سال‌هاى اخیر از 250 قسمت هر میلیون متر مکعب به مقدار 350 قسمت در هر میلیون متر مکعب افزایش یافته و پیش‌بینى می‌شود که در صورت عدم تدابیر مناسب مقدار آن تا سال 2050 به 450 قسمت در هر میلیون متر مکعب هم افزایش پیدا کند. افزایش تدریجى این گاز عامل بسیار مهمى در تغییرات اب و هوایى و گسترش خشکسالى است.

سیر قهقرایى جنگل‌ ها:بهره‌برداری‌هاى نابخردانه از جنگل‌ها توام با عدم اگاهى مردم از عواقب تخریب آنها یکى از عوامل مهم تغییرات شدید آب و هوایى در جهان و بالاخص در کشورهاى در حال توسعه است.

گرچه جنگل‌ها در کشورهاى صنعتى هم أزبین برده شده‌اند، اما تفاوت فاحشى بین تخریب جنگل در کشورهاى صنعتى و کشورهاى درحال توسعه وجود دارد. در اکثر کشورهاى صنعتى ضمن از بین بردن جنگل‌هاى طبیعى، جنگل‌هاى دست کاشت توسعه یافته‌اى به‌وجود آورده شدند که علاوه بر نقش اقتصادى، اهمیت زیادى هم در احیاى محیط زیست ایفا می‌کنند. در کشورهاى توسعه نیافته به علت عدم آگاهى مردم و حاکمیت اقتصاد کشاورزى بر جوامع، تبدیل تدریجى عرصه‌هاى منابع طبیعى به زمین‌هاى کشاورزى، چراى دام و غیره نابودى کامل این منابع را باعث می‌شوند.

منابع طبیعى سلسله جبال زاگرس هم تا کنون از این مقوله جدا نبوده‌اند. شدت تخریب و تبدیل عرصه‌هاى جنگلى از طریق بهره‌برداری‌هاى سنتى، صنعتى، زغال‌گیرى، چراى دام یا تبدیل کردن عرصه‌هاى آنها به زمین‌هاى فقیر یا غنى کشاورزى به‌تدریج و طى سال‌هاى متمادى نابودى این منابع را در پى داشته‌اند.

یکى دیگر از عواملى که در طى سال‌هاى اخیر باعث از بین رفتن جنگل‌هاى زاگرس شده است شیوع بیمارى بلوط میرى ( بیمارى زغالى Biscogniaxia mediterran) و متعاقب ان طغیان افات است. این بیمارى بیشتر از همه زمینه خشک شدن درختان بلوط و مخصوصا درختان و درختچه‌هاى شاخه زاد که بیش از 70 در صد پوشش گیاهى منطقه را شامل می‌شوند را فراهم کرده است. عمر این گونه‌هاى شاخه زاد نسبت به درختان دانه زاد خیلى کوتاه تر و حساسیت آنها نسبت به عوامل نامساعد طبیعى بیشتر است.

این درختان بیمار ضمن خشک شدن تدریجى پس از مدت زمان کوتاهى خود به یک منبع آلوده کننده بیمارى مبدل می‌شوند. طغیان بیمارى تمام جنگل‌هاى منطقه اعم از جنگل‌کاری‌ها یا جنگل‌هاى طبیعى را هم تهدید می‌کند.

به‌گفته مهدى مؤمنى دبیر همایش کشورى `هاوار بلوط` 19میلیون اصله درخت بلوط فقط در سطح جنگل‌های ایلام نابود شده‌اند. 15 درصد دیگر هم خشک و بقیه به‌سرعت در حال خشک شدن هستند.

بنا به گفته پروفسور `مولینا` سرپرست گروه فنی FAO( پیام طبیعت ، پایگاه اطلاع رسانی سازمان جنگلها ، مراتع و آبخیزدارى دوم شهریور سال 93) ، سابقه بیمارى به سال 2009 برمی‌گردد، یک میلیون و 400 هزار هکتار از این جنگل ها آلوده و مبتلا به بیمارى زغالى هستند و سازمان جنگل‌ها با تهیه دستورالعمل‌اجرایى و بهداشتى 64 هزار هکتار از درختان الوده را قطع کرده است؛ این در حالی است که کارشناسان دفتر مهندسی جنگل FTB(گزارش پایان کار سال 1995) علائم جنگل میرى را در سال 1995( 14 سال قبل از این تاریخ ) در جنگل‌ها مشاهده و توجه مسئولان را به این امر مهم معطوف کردند.

بیمارى در آن زمان در سطح کنونى پیشرفت نکرده بود. در سال 2009 که بیمارى زغالى تشخیص داده شد، درختان بیش از 70 درصد برگ‌های خود را از دست داده بودند. از زمان تنک شدن تاج درختان تا مرگ آنها زمانى طولانى سپرى شده است . در این فاصله اتفاقاتى هم در محیط رخ داده که موجب شده است درختان به شدت برگ‌هاى خود را از دست بدهند. زمانى که درختان به مرحله‌ تنک شدن برگ‌ها برسند، درختان، آسیب دیده محسوب می‌شوند که مصونیت خود را از دست داده و پذیراى هر نوع آفت یا بیمارى خواهند بود. در حال حاضر حداقل یک میّلیون و 400 هزار اصله درخت از بقیه این جنگل‌ها هم اسیب دیده و بیمار هستند.

چه باید کرد ؟

اگر علاقمند به کم کردن دوره‌هاى خشکسالى و تعدیل کردن درجه حرارت هوا هستیم، ضرورت اجتناب‌ناپذیر در این کشور ایجاب می‌کند که فعالیت‌های گسترده و جدى را در زمینه‌هاى مختلف از قبیل کم کردن میزان گازهاى گلخانه‌اى همچنین گسترش و احیاى منابع طبیعى فراهم کنیم. ‌یکى از مؤثرترین راه‌هاى کم کردن این گازها در هواگسترش جنگل‌ها است. هرچه جنگل‌ها متنوع‌تر، جوان‌تر و سطح آنها گسترده‌تر باشد به همان نسبت جذب دی اکسید کربن در آنها زیادتر خواهد بود.

در این مورد هرگونه اقدام احیایى، حفاظتى و پرورشى که پایدارى و استقامت جنگل‌ها را فزونى بخشد، نقش تعیین کننده‌اى در کم کردن میزان

دی اکسید کربن خواهند داشت. جنگل‌ها به‌طور کلى منابعى خودکفا هستند که اگر عوامل تخریب از میان آنها برداشته شوند، قادرند در مدت زمانى نه چندان دور اکوسیستم تخریب یافته را بازسازى و خود را احیا کنند. این جوامع خوددرمان در اکثر مواقع نیازى هم به کمک‌هاى خارجى مانند سم پاشى، کود دهى، جنگل‌کارى یا آبیارى نخواهند داشت. آنها قادرند درسخت‌ترین شرایط بر روى صخره‌ها، شن‌زارها و زمین‌های فقیر رشد کنند وعامل اصلى در به‌وجود آمدن خاک، افزایش رطوبت و غیره باشند.

در مورد جنگل های زاگرس به‌نظر می‌رسد که عوامل متفاوت و زیادى از گذشته‌هاى دور تاکنون در درهم ریختن ساختار و پایین آوردن نقطه آسیب‌پذیرى این منابع تاثیر گذاشته‌اند. در این شرایط به نظر نویسنده، باید نخست بدون اتلاف وقت و با خونسردى تمام نسبت به جمع‌آوری تمام اطلاعات لازم از گذشته‌هاى بسیار دور تاکنون در مورد این جنگل‌ها و همچنین تغییر و تحولاتى که در جوامع حیوانى و انسانى وابسته به آنها در این زمان‌ها رخ داده است، اقدام کرد. اطلاعات دقیق جمع‌آورى شده از چگونگى تغییرات آب و هوا، افزایش گرماى منطقه، خشکسالى، گازهاى آلوده کننده،

رشد جمعیت‌، حضور صنایع مختلف، تجزیه وتحلیل عناصر خاک، برگ درختان و غیره می‌توانند شناخت بیشترى را در اختیار محققان قرار دهند.

در حال حاضر تنها یک میلیون و 400 هزار هکتار از جنگل‌هاى زاگرس بیمار و 64 هکتار هم تنها در سال‌های اخیر از طرف سازمان جنگل‌ها و مراتع مجوز قطع گرفته‌اند. اگر سطح بیمارى در جنگل‌هاى شمال و سایر نقاط کشور را هم به آنها اضافه کنیم، متوجه خواهیم شد که عمق فاجعه به مراتب عمیق‌تر از آن است که فقط به یک بیمارى زغالى یا طغیان یک آفت بسنده شود که بتوان با تصور تغییرات جزیی آب و هواى فصلى واقدامات فورى بهداشتى در عرض یکسال از میان برداشته شوند( رئیس سازمان جنگل‌ها: خشکیدگی جنگل‌های بلوط زاگرس متوقف شد . پیام طبیعت 16 شهریور ماه 93) یا اینکه تمزکز فکر و نیرو فقط به چراى دام محدود شود.

به‌نظر می‌رسد همان‌طور که اشاره شد، تنها جمع‌آورى اطلاعات گسترده وهمه جانبه می‌تواند محققان را در شناخت علل بیمارى و اتخاذ راه‌هاى پیشگیرى و درمان کمک کند. هدف از این آمار برداری‌ها تنها محدود به وضع فعلى جنگل نمی‌شود، بلکه مشکلات و مسائل ساکنان این عرصه‌ها باید مشخص و راه حل‌هاى مناسب براى إز بین بردن مسایل آن ها پیشنهاد و به اجرا در آیند.

مساله روستاییان و دام‌هاى آنها براى دستیابى به راه حل‌هاى مناسب یکى از مهمترین بخش‌هاى برنامه‌ریزى‌ها را به خود اختصاص خواهند داد. در درجه نخست حل مشکل دام و مشکلات اجتماعى خیلى دشوار به‌نظر می‌رسند، اما از آنجایی که أکثر کشورهای صنعتى توانسته‌اند به تدریج بر این مشکلات فایق آیند، اطلاعات و تجارب آنها می‌تواند در از بین بردن این موانع در کشور ایران هم موثر واقع شود.

ادامه دارد

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن