طراحی استات اویل؛ ماجرای عروس شل و ناهمواری زمین

سعید ساویز | کارشناس انرژی
حادثه آتش سوزی سکوی Spd9 در پارس جنوبی را باید نخستین بحران جدی در تاریخ حفاری و بهره برداری بزرگترین میدان گازی جهان دانست که خسارات مالی را نیز به بار آورده است. مدتها پیش در مبحث مدیریت ریسک و مدیریت بحران نوشتیم که علی رغم چالش موجود در حفاری های پارس جنوبی به لحاظ فنی، به دلیل رعایت نکات ایمنی هرگز بحران جدی در پارس جنوبی، چه در حفاری و چه در تولید رخ نداده است و این در واقع مدیون رعایت اصول ایمنی در پروژه ها و فرآیندها است.
در خصوص سکوهای دریایی فاز 6 ، 7 و 8 که سکوی حادثه دیده آخرین سکو از مجموعه سه سکوی آن است باید گفت که کار عملیات بخش دریایی توسط شرکت نروژی استات اویل و در مشارکت با شرکت ایرانی پتروپارس که توسعه دهنده فازهای مذکور بوده به انجام رسیده است. باتوجه به اینکه هر سکو دارای تقریبا ۱۰ چاه بوده که در راستای محقق کردن تولید ۱ میلیون فوت مکعب گاز و ۴۰ هزار بشکه میعانات گازی روزانه طراحی شده است، می توان گفت که این حادثه و وقفه ای که در روند تولید ایجاد کرده است از زمان وقوع آتش سوزی تا روی مدار آمدن سکوی حادثه دیده، این صنعت به لحاظ فوت زمانی در برداشت به شدت متضرر خواهد شد.
اما اگر کمی به عقبتر یعنی به زمان افتتاح این فازها بازگردیم، فاز 6 در 30 مهر 1387 با حضور رییس جمهور و وزیر نفت وقت افتتاح شد و اندکی بعد کار راه اندازی سکو و فازهای دیگر نیز به انجام رسید. در همان برهه زمانی(سه شنبه یکم اردیبهشت 1388 ) مدیرعامل وقت پتروپارس طی مصاحبه ای به ایسنا، گفت:« اگرچه به غلط بعضی افراد، برخی طرحها را به عنوان بزرگترین طرحهای پارس جنوبی مطرح می کنند اما فازهای 6 و 7 و 8 به درستی بزرگترین طرح کشور هستند که سال گذشته دو فاز آن به مدار بهرهبرداری رسید و خوشبختانه کارهای بخش خشکی در فاز سوم هم به پایان رسید. کار خط لوله هم انجام شده و در اوایل سال جاری سکوی سوم هم نصب شده و هم اکنون عملیات راه اندازی سکو در جریان است.»
با این اوصاف می توان گفت که سکوهای این فاز 10 سال است که در مدار تولید قرار دارند و شواهد دال بر ان است که در طول این سالها با ظرفیت کامل مورد استفاده قرار گرفته است. براین اساس نمی توان با ایراد گرفتن از طراحی نامناسب استات اویل در سکوی نهم، توپ عدم رعایت اصول HSE را به زمین شرکت نروژی اندخت!
اما بد نیست بدانیم که سکوهای پارس جنوبی غالبا برای شرایط بدون نیروی انسانی مقیم یا Unmanned طراحی و ساخته شده اند و بعدها بنا به دلایلی شرایط حضور پرسنل شیفت کار، با انتقال چند کانکس غیر ایمن در برابر جرقه بر روی عرشه فراهم شد.
بحث چرایی حضور نفرات مقیم بر روی سکو، به شرط بررسی عوامل تاثیر گذار بر روی افزایش ریسک حادثه قابل توجیه است. اما در صورتی که به هر علتی حضور نفرات، شرایطی را بوجود اورد که در صورت وقوع هر گونه نشتی، جرقه و آتشی را در مجاورت هوا به گاز قابل اشتعال برساند، نتیجه ای جز به استقبال حادثه رفتن ندارد.
از سویی دیگر واحدها و اداراتی به نام ایمنی و HSE و بازرسی فنی و همچنین تعمیرات همواره در تلاشند تا وقوع هرگونه نشتی، پارگی در خط و یا فوران، به دلیل نقص فنی ابزار و یا خوردگی و ساییدگی پیش از وقوع کنترل شود و احیانا در صورت وقوع به حوادثی چون انفجار، آتش سوزی و یا تلفات جانی منجر نگردد.
مطمئنا هر گونه حادثه یا نقص در فرآیند، آن هم پس از گذشت یک دهه از افتتاح سکو، تنها و تنها می تواند به دلیل نقص در یکی از چرخه های یاد شده فوق و یقینا ضعف در مدیریت فعلی سیستم باشد.
همچنین با فرض اینکه نشتی به هر دلیلی رخ دهد رسیدن جرقه به آن و همچنین تداوم آتش، نشان از ضعف در ابزار کنترل بحران در محیط عملیاتی دارد چرا که حتی در بدترین حالت پس از وقوع آتش سوزی باید گازی که طعمه حریق شده از مبدا قطع گردیده و آتش سوزی در مدت زمان کوتاهی پیش از آسیب رسانی جدی به سکو کنترل گردد.
با این وجود جای شکر آن باقی است که تلفات جانی از این حادثه باقی نماند؛ اما دراین دست حوادث ضروری می رسد با اطلاع رسانی مسئولین پس از تجزیه و تحلیل، گزارشی هر چند بدون جزییات در اختیار کارشناسان فنی فعال قرار گیرد.



