شرط خروج واشنگتن و تهران از بحران

علی اکبر صالحی | رییس سازمان انرژی اتمی ایران

بر خوانندگان این سطور پوشیده نیست که جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده طی چهار دهه گذشته در تقابل با یکدیگر قرار داشتنداند. علت اصلی این رویارویی و دشمنی را باید در جهان‌بینی و ایدئولوژی دو نظام سیاسی که با یکدیگر متمایز و متفاوت هستند، جستجو نمود. تصمیم سازان هر دو کشور از زاویه‌ای متفاوت به جهان و کار جهان می‌نگرند. از یک سو، ایران خود را کشوری مستقل، برخوردار از دستاوردهای تجدد و آراسته به ارزش‌ها و آرمان‌های اخلاقی و دینی تلقی می‌داند و از سوی دیگر، ایالات متحده خود را در مقام اسوه و ناجی اندیشه لیبرالی در سطح جهانی عرضه می‌کند. تصمیم سازان هر دو کشور اهداف خود را در سطح جهانی پیگیری نموده و هر یک با شیوه‌ای منحصر به فرد و مخصوص به خود در این راه گام بر می‌دارد. جمهوری اسلامی ایران در آرزوی گسترش عدالت و برابری در سطح جهانی است و این در حالی است که سردمداران ایالات متحده در سودای توسعة هژمونی خود در سطح بین‌المللی هستند. افزون بر اختلاف و تضاد در حوزة جهان بینی، باید به این نکته اشاره نمود که شرایط جمهوری اسلامی به گونه‌ای است که ایران حافظ ثبات و قدرتی با نفوذ در منطقه خاورمیانه است، اما آمریکا کشوری برخوردار از روحیة توسعه طلبانه است که در اندیشة گسترش قدرت و نفوذ خود به عنوان تنها ابر قدرت جهان است.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی نظام جمهوری اسلامی، همواره در صدد حفظ حاکمیت ملی و استیفای حقوق ملت شامل توسعة فناوری‌ صلح‌آمیز هسته‌ای بعنوان حق مسلم خود بوده ‌است.

در حال حاضر ایالات متحده آمریکا با هدف افزایش نفوذ خود در عرصة بین‌المللی از مشکلی ساختگی تحت عنوان موضوع هسته‌ای ایران به عنوان بهانه‌ای برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران استفاده نموده و تحریم‌های ناعادلانه و غیرانسانی را علیه کشورمان اعمال نموده است. دولت آمریکا با بهره‌گیری از بنگاه‌های عظیم سخن پراکنی و غول‌های رسانه‌ای خود تلاشی مذبوحانه و بیهوده را در دستور کار قرار داده تا از این رهگذر،‌ این مشکل و بهانة ساختگی را به باوری عمومی در سطح جهانی تبدیل کند و از این طریق، نسبت به اعمال فشار سیاسی علیه ایران اقدام نماید.

شایان ذکر است که به رغم نیات دولت آمریکا، تحریم‌ها در حد انتظار خودشان موثر واقع نشده و در واقع می‌توان گفت که مقاومت و صبر راهبردی ایران در برابر فشارها باعث شد که دولت قبلی آمریکا (دولت باراک اوباما) به ناچار گزینة مذاکره را انتخاب نموده و به گفتگو برای حل این معضل ساختگی تن در دهد. در چنین اوضاع و احوالی بود که مذاکرات محرمانه در قالب سازوکاری موسوم به مسیر دوم بر اساس درخواست دولت وقت آمریکا و با وساطت دولت عمان در سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز شد و تصمیم‌سازان کاخ سفید از طریق سلطان عمان، تصمیم خود مبنی بر شناسایی حق ایران برای غنی‌سازی در خاک کشور را به مقامات ارشد نظام اعلام نمودند.

این مذاکرات به توافق هسته‌ای منجر شد که برجام نام گرفت. پس از گذشت دو سال از اجرای توافق یاد شده، دولت جدید آمریکا به این دستاویز که توافق مذکور، بدترین توافق در تاریخ ایالات متحده است از برجام خارج شد. در مواجهه با این رویکرد، جمهوری اسلامی ایران گزینة مقاومت و صبر استراتژیک را برگزید. دولت ترامپ همچنان نسبت به گسترش دامنة تحریم‌ها علیه ایران اقدام نمود و سر انجام مقامات نظام مصمم شدند تا از حقوق کشورمان مندرج در بند‌های ۲۶ و ۳۶ توافقنامه بهره‌برداری نمایند. از این رهگذر، مقرر شد تا اجرای بخشی از محدودیت‌های پذیرفته شده توسط ایران به حالت تعلیق در آمده تا بدینوسیله، نسبت به برقراری توازن میان حقوق و تعهدات و نیز عمل به تعهدات توسط کشورهای اروپایی اقدام گردد.

مقامات دولت ترامپ پس از برخی اظهار نظرهای نسنجیده و اعلام شروط نابخردانه دوازده گانه در نهایت به واقعیت گردن نهاده و مطالبات خود را به یک مورد خاص محدود کردند. رئیس جمهور ایالات متحده در موضع‌گیری‌های اخیر خود چنین اظهار داشت که تنها مطالبه ما از ایران اعلام صرف نظر نمودن از دستیابی به سلاح اتمی است. در این میان، باید توجه داشت که جمهوری اسلامی به طور سنتی و بنابر تجارب خود، به وعده‌های دولت آمریکا اعتمادی نداشته و هرگونه مذاکره مستقیم را قاطعانه رد می‌کند؛ چرا که از منظر تصمیم‌گیران نظام، هیچ تضمین عینی وجود ندارد که دور جدید مذاکرات با فرجام دور نخست آن، مواجه نشود. مقام معظم رهبری با توجه به تجارب موجود فرمودندکه ایران مذاکره مستقیم و تحت فشار را نخواهد پذیرفت و چنین مذاکره‌ای سمی مهلک است.

اکنون با توجه به نکات یاد شده این پرسش قابل طرح است که آیا راهی برای خروج از این بن بست وجود دارد؟ بدون تردید ادامة وضع موجود می‌تواند به نتایجی نا مشخص و خطرناک منجر شود و ما به هیچ وجه از وقوع چنین شرایطی استقبال نمی‌کنیم.

با این حال، می‌توان به راه حلی اندیشید که ضمن ملحوظ داشتن موضع ایران مبنی بر عدم مذاکره مستقیم و تحت فشار، نظر طرف دیگر نیز مبنی بر رد سلاح هسته‌ای از سوی ایران تامین شود. در این میان راه حل موجود، لغو همزمان تحریم‌های اعمال شده از سوی ایالات متحده و محکومیت تولید، انباشت و بکارگیری سلاح‌های هسته‌ای از سوی ایران است. شایان ذکر است که در سال ۲۰۰۹ میلادی، مقام معظم رهبری فتوای حرمت تسلیحات هسته‌ای را صادر نمودند و این فتوا در زمرة اسناد سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۳ ثبت شد. اکنون می‌توان به صدور یک بیانیة مشترک به امضای سران کشورهای ۱+۴ به همراه روسای جمهور ایران و ایالات متحده اندیشید که سازوکار یاد شده را پذیرفته و اجرای آن را مورد تایید و تاکید قرار می‌دهد. این سازوکار در بردارندة مذاکرة مستقیم میان ایران و آمریکا نخواهد بود اما می‌تواند مسیر را برای اعتمادسازی هموار نموده و امید‌ها را برای رخنه در دیوار بی اعتمادی احیا نماید.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن