رهاورد تابستان رکوردشکن: گلخانه داغ و داغش جهانی؟

ناصر کرمی | اقلیمشناس
تابستان داغ رکوردهای اقلیمی را یک به یک میشکند. بعد از رکوردشکنی در جنوب آسیا، الان نوبت اروپا و قاره آمریکاست.
رسانهها مدام دارند از رکوردهای تازه در کشورهای مختلف خبر میدهند. تا هفته پیش بیشتر خبر شکستن رکوردهای دورهای بود،یعنی گرمایی که سی، چهل یا هفتاد سال پیش هم سابقه داشته و اگر چه شدید است اما به هر حال هر چند سال یک بار رخ میدهد. تا اینکه هفته پیش اعلام شد ماه ژوئن گذشته گرمترین ژوئن تاریخ از زمان ثبت رکوردهای اقلیمی بوده، این یعنی گرمایی بیسابقه در همه دویست سال گذشته.
غافلگیرکنندهتر خبری بود که یورونیوز به نقل از دانشگاه برن سوییس اعلام کرد. بر مبنای تحقیق اقلیم شناسان این دانشگاه گرمای کنونی کره زمین بالاترین حد در دو هزار سال گذشته است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که تفاوت این موج گرما با نمونههای مشابه در سدههای گذشته این است که تا پیش از انقلاب صنعتی موجهای گرما فراگیری زمانی و مکانی یکسانی نداشتند اما موج کنونی ۹۸ درصد کره زمین را فرا گرفته است.
این موج گرما تا کجا پیش خواهد رفت؟ وقوع آن میتواند چه اثراتی بر جا بگذارد؟ و البته سوال بنیادیتر: اصلا چرا ما شاهد چنین گرمای رکوردشکنی هستیم؟ چرا ما و چرا نه نسلهای قبل از ما؟
تصویر زیر به روشنی پاسخ سوال اول را میدهد. این تابستان ادامه منطقی تابستانهای سالها اخیر است. از ده سال گرم تاریخ، نه تا در همین ده سال اخیر رخ داده است. آن یکی هم خیلی دور نبوده: ۱۹۹۸ بوده است. رکورددار قبلی گرما سال دوردستی در دل تاریخ نیست، همین سه سال پیش است: ۲۰۱۶. رکوردهای بعدی را هم ۲۰۱۵ و ۲۰۱۷ در اختیار دارند.
در واقع بر مبنای روندهای اقلیمی این تابستان رکوردشکن خود بخشی از یک دوران رکوردشکنی است، دورانی که کمابیش از نیمه قرن بیستم شروع شده اما ناگهان از حدود بیست سال پیش بیش فعال شده و سال به سال رکوردهای تازه به جا گذاشته است.
تمام مدلهای اقلیمی میگویند این وضعیت ادامه خواهد داشت. ۲۰۱۹ رکورد ۲۰۱۶ را شکسته، ۲۰۱۶ رکورد ۲۰۱۵ را. ۲۰۱۵ رکورد ۲۰۰۹ را. ۲۰۲۰ شاید رکورد همه را بشکند. مدلهای اقلیمی میگویند تابستانهای گرمتری در پیش است. گرمای شدیدتر و رکوردهای تازه نه در آینده دور، همین سال آینده شاید.
چنین روندی البته به معنای یک وضعیت زیستی تازه در گستره وسیعی از دنیا است. درباره تاثیر گرمایش جهانی و تغییر اقلیم بر چشم انداز جهان بسیار گفته شده است اما ناظر به همین روندهای اقلیمی سالهای اخیر و از جمله تابستانهای رکوردشکن ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۹ دو فرض تازه پدید آمده است که میتواندهمه پیشیابیها و فرضهای قبلی را هم تغییردهد.
نخست: نظریه گلخانه داغ
خلاصه این نظریه این است که بازخورد (فیدبک) گرمایش جهانی تاکنون دست کم گرفته شده و میتواند خیلی شدیدتر از برآوردهای قبلی باشد. تحقیقات جدید نشان میدهند حتی اگر فرض کنیم بشر بتواند افزایش گرمای دنیا را زیر دو درجه نگه دارد (یک فرض تقریبا محال) باز هم ممکن است تغییر اقلیم از مهار بشر خارج شود زیرا برخی مولفههایی که انتظار میرفته به جذب و کنترل دی اکسید کربن کمک کنند، مثل اقیانوسها، جنگلها و سطح خاک، خود به واسطه گرمای اضافی به عامل تازهای برای انتشار آن تبدیل میشوند.
به این شکل عملا مهارگرمایش جهانی از کنترل انسان خارج شده و سرنوشت زمین میتواند کاملا غیر قابل پیشبینی شود. خبر خوب این است که با رسیدن متوسط افزایش دما به چهار تا پنج درجه احتمالا اقلیم زمین تثبیت شده و وارد یک وضعیت عادی تازه خواهد شد.
خبر بد این است که البته در صورت وقوع چنان دمایی گستره وسیعی از زمین مطلقا غیر قابل سکونت خواهد شد، مثلا سواحل کنونی زمین که سکونتگاه تقریبا شصت درصد جمعیت جهان است.
دوم: داغش جهانی
این نظریه میگوید همه فرضهای مبتنی بر پدیده گرمایش جهانی خیلی محافظهکارانه بودهاند (از جمله به دلیل عدم محاسبه دقیق بازخوردها) و رخدادهای اقلیمی اخیر (برای مثال همین موجهای شدید و رکوردشکن گرما) نشان میدهند که بشر باید به دنبال تعریف تازهای از تغییر اقلیم باشد. بر همین مبنا از این پس باید به جای گرمایش جهانی (Global Warming) عبارت داغش جهانی (Global Heating) را به کار برد.
چه میتوان کرد؟
اکنون اجماع قاطع علمی وجود دارد که زمین دارد گرم میشود و بشر مسئول آن است. شکل ساده موضوع افزایش اثر گلخانهای زمین به خاطر مصرف بیرویه سوختهای فسیلی است. اما واقعیت پیچیدهتر است.
نسل کنونی بشر پا به یک مرحله خاص تاریخی گذاشته است: مرحلهای که بشر به اندازه دو برابر ظرفیت اکولوژیک کره زمین از منابع طبیعی آن مصرف میکند. این یعنی فشار شدید بر اکوسیستم زمین.
یکی از تناقضات اندیشه بشری غفلت از قدرت مکان است. مکان همیشه موجودی صلب، بیاختیار، تسلیم، مرده و جامد تصور شده است. بشردرهمه نحلههای اندیشه خودستایانه تصور کرده بازیگر مطلقا صاحب اختیار است و مکان نه توان واکنش دارد نه اجازه آن را. اینگونه نیست. مکان مثل موجودی زنده است. واکنش نشان میدهد و اختیارات و تواناییهای خود را دارد. مکان میتواند با انسان بجنگد. هر چند غالبا شکست خورد، اما پیروز هم میتواند بشود. گرمایش جهانی نبرد بزرگی است بین انسان و مکان. تابستانهای رکوردشکن نشان میدهند که این جنگ به مرحله حساس نزدیک میشود.
خبر شماره دو خوب این است که بشر دقیقا میداند دارد چه رخ میدهد. خبر بد شماره دو هم این است که دانستن کافی نیست. اقدام لازم است و بشر اقدام چندانی انجام نمیدهد.



