مناظره یا تسویه سیاسی؟
سعید ساویز | تحلیل گر نفت
در میان نفتیها یک خاطره کمیک و طنز وجود دارد که ممکن است بسیار شنیده باشید؛ داستان از این قرار است که گویا یکی از دوستان صاحب منصب در بازدید از مناطق و تاسیسات نفتی از پرسنل میپرسد که این چند میلیون بشکه نفتی را که شرکت میفروشد، سرنوشت بشکه هایش چه میشود؟
توضیح اینکه بشکه واحدی در حجم است و نه بشکه فیزیکی آبی که گویا یک قرن پیش در نفت مرسوم بوده است؛ به صحت و سقم داستان کاری ندارم اما ظاهرا به صورت جدی میرود که این خاطره بین نفتیها ضربالمثل شود.
نفتیها به این تیپ آدمها که با توپ پر و نگاه عاقلاندرسفیه برای بازدید میآیند حضرات جوینده بشکه میگویند.
مناظره سید یاسر جبرئیلی با اکبر ترکان مناظره خامی و تجربه است، پیرمرد خود در دوران طلایی، متولی توسعه پارس جنوبی بوده است. سه دقیقه از این مناظره و جوابی که ترکان به جبرئیلی در مورد اطلاعات پارس جنوبی و توتال میدهد بهشدت در حال دست به دست شدن در فضای مجازی است و اگر از حق نگذریم همان چند کلام اول ردو بدل شده عمق دانش ترکان نسبت به توسعه در پارس جنوبی و ژرفای نادانی جبرئیلی نسبت به علم نفت را هویدا میکند.
پس چرا سید یاسر با چنان اعتماد به نفسی وارد کارزاری میشود که تا به این حد با آن ناآشناست؟
بگذارید پیش از پرداختن به همان چند جمله در ابتدا نظرم را به عنوان یک کارشناس نسبت به فاز 11، توتال و زنگنه بگویم.
وزارت نفت بیژن زنگنه یک بار از نیامدن و تعلل توتال برای توسعه فاز 11 متضرر شد و این بار در فضای پسابرجام استراتژیستهای وزارتخانه معتقد بودند که با مدل جدید قراردادی صفی از بینالمللیها برای توسعه میادین ما تشکیل خواهد شد.
البته ناگفته نماند که لزوم عبور از بیع متقابل مدتها بود که احساس میشد، اما چرا توتال؟ چرا باز هم فاز 11 و توتال؟ این از یک سوراخ دو بار گزیده شدن است، البته به این نکته نیز توجه کنید که اگر اینبار قفل فاز 11 به دست توتال شکسته میشد، زنگنه میتوانست بادی به غبغب بیندازد که هرگز نمیگذارد در کارنامهاش نقطه ناموفقی باقی بماند.
با این تحلیل میتوان گفت که یا صف طولانی بینالمللیها یک سراب بوده و در واقع مشتری برای فاز 11 جز توتال وجود نداشته است و یا اینکه غرور بر تدبیر نابغه بد اخلاق غلبه کرد. اگر چنین باشد باید این باخت را نقطهای ضعیف در کارنامه شیخ الوزرا دانست.
اما آنچه از سوی جناح مخالف در بوق میشود اندکی از نظر فنی سخیف است، دزدی اطلاعات توسط توتال، ترکان خیلی ساده برای جبرئیلی توضیح داد که ما پیش از توتال اطلاعات درستی از میدان پارس جنوبی نداشتیم…
یعنی در واقع حتی حد و حدود میدان را هم نمیشناختیم و این توتال بود که با اجرای لرزهنگاری سه بعدی به ما قبولاند که چه ثروت عظیمی در زیر پایمان است، جبرئیلی پرسید لرزهنگاری برای کدام فاز؟ همین سوال نشان میدهد که جبرئیلی، حتی نمیداند لرزهنگاری چیست؟ نمیداند که، اینکه یک فاز به صورت مجزا لرزهنگاری شود به صرفه نیست و معمولا یک مکعب بزرگ برای لرزهنگاری انتخاب میشود، به ویدئو دقت کنید حریف ترکان آنقدر آماتور است که تنها به دنبال این است که بگوید ما چیزی از پارس جنوبی میدانستیم که توتال که در هر دو سمت میدان کار کرده بود خودش نمیدانست و از ما دزدید و رفت.
حالا سوال اینجاست، توتال چه چیز را نمیدانست؟ تراوایی سنگ مخزن؟ تخلخل؟ فشار بسته کنونی؟ یا سطح تماس آب و گاز، خوب این آخری را که خودمان هم درست نمیدانیم، ما حتی وقتی وارد فاز 12 برای توسعه شدیم تصوراتمان از حد و حدود این فاز رویایی بود و در پایان خسارت قابل توجهی باقی گذاشتیم.
حالا مایی که خودمان خیلی چیزها را نمیدانیم چه چیز داشتیم که به توتال بدهیم؟ کاش به جای دعواهای سیاسی و انتقادات ضعیف کار را به اهل فنش بسپاریم و با قصهبافی راه را بر انتقادات صحیح نبندیم، چیزی نگوییم که انقدر خارج از چارچوب باشد که بشود آلت دست و دیگر راه بر هر انتقادی ولو سازنده بسته شود.
همچنین با این شدت حب و بغض چه کسی میتواند به کشورش یا به صنعت نفت کمک کند. کاش جوانهای خام از پیرمردهایی که عملکردشان بخشی از تاریخ همین نظام است اندکی بیاموزند.