اندر مصایب یک توافقنامه یک ساله
«در حال مطالعه این موضوع هستم که آیا توافق تغییرات اقلیمی پاریس و محدودیتهای آن را رها کنیم یا خیر». تا به این ساعت، این آخرین اظهار نظر رییسجمهور منتخب ایالات متحده، دونالد ترامپ، در مورد توافق تاریخی تغییرات اقلیم در پاریس است که 175 کشور جهان از جمله آمریکا آن را امضا کردهاند. توافقنامهای که قرار است از سال 2020 اجرایی شود و راهکارهایی برای کاهش تولید گازهای گلخانهای و توقف مصرف سوختهای فسیلی و جایگزینی آنها با انرژیهای تجدیدپذیر دارد. ترامپ معتقد است «توافقی که کشور را وارد زیانهای رقابتی کند» نمیخواهد.
یک ترامپ و یک توافق
آنها که دغدغه محیط زیست دارند، اظهار نظرهای ترامپ در باره تغییرات اقلیم را حتی از نظریات او درباره مهاجران و اقلیتها، خطرناکتر میبینند. «گرمایش جهانی یک مزخرف و یک فریب است که توسط چینیها و به نفع آنها ساخته شده است تا بتوانند تولیدات آمریکایی را از گردونه رقابتها حذف کنند». این جملات شعارهای انتخاباتی ترامپ بود، «تغییرات اقلیم، صرفا یک مالیات بسیار بسیار سنگین است». از این سخنان در تبلیغات ترامپ بسیار میتوان یافت.
اگر ایالات متحده به عنوان یکی بزگترین تولید کنندگان گازهای گلخانهای دنیا سهمش از این توافق را نپردازد، در واقع این توافق شکست خواهد خورد. حتی جان کری هم امیدی به تصویب معاهده پاریس در کنگرهای نداشت که اوبامایی رییس جمهور آن بود که گرمایش جهانی را قبول داشت. ترامپ که هیچ اعتقادی به آن ندارد.
ضعیفترها پیشگامند
پس از توافق پاریس، کشورها در مراکش تصمیم مهمی گرفتند. 45 کشور اعلام کردند تلاش خود برای کنار گذاشتن سوختهای فسیلی را با شدت بیشتری ادامه خواهند داد.
از سالها پیش، 43 کشور در مجمعی به نام «مجمع کشورهای در معرض خطرات تهدیدات اقلیمی، Climate Vulnerable Forum» در تلاشند جامعه جهانی را ترغیب به کنار گذاشتن سوختهای فسیلی کنند. اعضا این کشورها عمدتا کشورهای فقیر آسیا، آفریقا، حوزه کارائیب و جنوب اقیانوس آرام هستند. براساس مصوبه مراکش این کشورها باید اهداف اقلیمی خود را تا سال 2020 تعریف کنند. این جدیترین اقدام برای دستیابی به اهداف کنفرانس پاریس است. هر چند این کشورها سهم کوچکی در تولید گازهای گلخانهای دارند، اما اقدام آنها ایجاد فشار بر اقتصادهای بزرگ جهان است که در صدر جدول ردهبندی تولید گازهای گلخانهای قرار دارند.
در پیمان پاریس هر کشوری سهمی برای پرداخت دارد تا بتوان تغییرات اقلیم را کنترل کرد. سهمی که تا حدودی عادلانه است. کشورهای فقیر به دنبال دستیابی به انرژیهای تجدیدپذیر ارزان قیمت هستند و کشورهای غنی به دنبال صادرات فنآوری. اما یک سوال بزرگ و اساسی تمام این رویاها را در هالهای از ابهام فرو برده است. آیا آمریکا به این تعهدات پایبند خواهد بود؟ و دقیقتر اگر بگوییم، آیا ترامپ به قول اوباما برای «راهبرد کربنزدایی از انرژی و کاهش انرژیهای فسیلی» پایبند خواهد بود؟ قولی که براساس آن، آمریکای مصرف کننده 25 درصد انرژی جهان، تا سال 2050، باید نسبت به سال 2005 انتشار گازهای گلخانهای خود را چهارپنجم کاهش دهد!
بازهم بانکیمون نگران شد
در زمان تبلیغات انتخابات، سخنان ترامپ آنقدر گزنده شد و گرمایش زمین از نظر او «افسانه»، که سازمان ملل هم با انتشار بیانیهای خطاب به ترامپ تاکید کرد که «توافقنامه پاریس دستاورد کلیدی رهبران جهان است برای نبردی حیاتی با هدف تضمین قابلیت سکونت زمین برای ما و نسلهای آتی». در مقابلِ «ما این توافق را لغو میکنیم و همه پرداختهایی که قرار است از جیب مالیاتدهندگان آمریکایی برای پیشبرد برنامههای گرمایش جهانی سازمان ملل صورت گیرد متوقف خواهد شد»، باید هم سازمان ملل چنین واکنشی نشان میداد.
کشورهای درحال توسعه و اقتصادهای نوظهور تولید کننده گازهای گلخانهای، چون چین، مالزی، هندوستان، ایران و ایالات متحده و… دراین توافقنامه، برای اولین بار به یک اجماع جهانی رسیدند برای پذیرش مسئولیت خود در زمینه کاهش گازهای گلخانهای و مبارزه با گرمایش زمین.
هندوها با تردید وارد این نشست شدند و درنهایت به آن پیوستند. چینیها ابتدا تحقیقات مفصلی در مورد پیامدهای تغییرات اقلیم برای کشورشان انجام داد و پس از آنکه نتایج تحقیقشان واقعیتهای خطرناکی چون طوفانهای سهمگین، خشکسالی و مشکلات کشاورزی را برایشان پیشبینی کرد، پیشبینیهایی که حداقل با سیاست خودکفایی غذایی این کشور منافات دارد، از این توافق استقبال کردند. و افریقای جنوبیها با شک و تردید، قبولش کردند.
موضع دولتهای کانادا و استرالیا هم در پاریس تغییر کرد. آلمانیها آن را توافق تاریخی خواندند و بانکی مون به هنگام امضای این توافق در مقرر سازمان ملل متحد گفت «این یک لحظه تاریخی است. پیش از این هیچ وقت تا این تعداد از کشورها یک سند و توافق بینالمللی را در یک روز امضا نکرده بودند».
و پس از یکسال
هرچند توافق امضا شده پاریس، بر سر موضوعاتی متزلزل نشان میدهند. بر سر تعیین هدف اصلی برای کاهش گرمایش زمین، بر سر میزان مسئولیت هر کدام از کشورها در برابر تغییرات اقلیم و بر سر تعیین میزان کمک مالی قابل تصویب برای مهار گرمایش جهانی و سازگاری باآن.
این روزها که یک سال از عمر توافق پاریس میگذرد، هنوز آینده آن در هالهای از ابهام به سر میبرد. اجرای کامل توافق پاریس، نیازمند 100 میلیارد دلار بودجه است. بودجهای که قرار است از سوی کشورهای صنعتی در اختیار کشورهای در حال توسعه چین، هند، اندونزی و پاکستان قرار گیرد تا آنها بتوانند سوختهای پاک را جانشین سوختهای فسیلی کنند. اما آنچه که رسما کشورهای صنعتی توافق کردهاند بسیار کمتر از این 100 میلیارد دلار است، آنهم با وجود ترامپ.
اما کارشناسان سیاستهای محیط زیستی، کورسویِ امیدی دارند نسبت به ترامپ.
ناصر کرمی، استاد دانشگاه ترونهایم نروژ و اقلیم شناس، با تشریح روند خشکسالی جهانی منتج از تغییرات اقلیم، به ویژه در خاورمیانه و شمال آفریقا، بر این اعتقاد است که «بازآرایی تازهای در چشمانداز سرزمینها رخ میدهد. دراین بازآرایی، جابجایی جمعیت اجتنابناپذیر است… تاریخ عمدتا صحنه همین تکاپوی انسان برای انطباق با تغییرات اقلیمی بوده است. تمایل فزاینده برای مهاجرت از خاورمیانه و شمال آفریقا به کشورهای غربی بر همین بنیان قابل قیاس است… ».
با اینکه هنوز هم تدام استفاده از سوختهای فسیلی به نفع نظامی است که ثروت و نه نگرانیهای زیست محیطی در آن حرف اول را میزنند، مستندات اقلیمی خبر از خاورمیانهای گرمتر و خشکتر میدهند و این یعنی تشدید موج مهاجرتها به غرب. و غرب به این نتیجه خواهد رسید که باید دست به کار بزرگی بزند، و این ربطی به درک ترامپ از محیط زیست نخواهد داشت، بلکه یک اجبار است.