مسیحیت در مسیر انشعابی دیگر / مذهبی جدید به وجود میآید؟
در طول تاریخ مسیحیت به سه فرقه بزرگ کاتولیک، ارتدکس و پروتستان انشعاب یافت. مهمترین عامل انشعاب در دین مسیحیت اختلافات سیاسی روم و بیزانس و نیز سختگیری کلیسای کاتولیک و وجود مقررات دست و پاگیر بود. اولین انشعاب در سال 1054 میلادی و با تشکیل کلیسای ارتدوکس در شرق بهویژه قسطنطنیه و جدایی آن از کلیسای کاتولیک روم صورت گرفت. از قرن ۱۶ م. به بعد، انقلابهای دینی متعددی برای اصلاح مذهب کاتولیک به راه افتاد و مارتین لوتر و جان کالون، در آلمان با اصلاح مذهب کاتولیک، مذهب پروتستان را بنا نهادند.
حالا گویا قرار است باز هم انشعابی در کلیسای کاتولیک بهراه افتد، و اینبار هم باز در آلمان و البته نه فقط به دست یک نفر. در نوامبر 2022، کلیسای کاتولیک رومی در آلمان بخشی از قانون کلیسا را اصلاح کرد. به دنبال این تغییرات، کشیشها و اسقفهای همجنسگرا میتوانند علناً تمایلات جنسی خود را بدون ترس اعلام کنند.
مسیر سینودال (Synodal Way) مجموعهای از کنفرانسهای کلیسای کاتولیک در آلمان برای بحث در مورد طیف وسیعی از مسائل مذهبی، معنوی و الهیاتی و سازمانی معاصر در مورد کلیسای کاتولیک بوده است. در این کنفرانسها مسائل جنسیتی و واکنشهای احتمالی به بحران آزار جنسی در کلیسای کاتولیک در آلمان مورد بررسی قرار گرفته است. این کنفراسها در اول دسامبر 2019 آغاز شد و در 11 مارس 2023 به پایان رسید.
هدف این کنفرانسها مدرنسازی کلیسای کاتولیک در آلمان است. تمرکز این اصلاحات بر قدرت و تفکیک قوا در کلیسا، مشارکت در مأموریتها، روابط جنسی و حضور زنان در وزارتخانهها و ادارات در کلیساست. در امر اصلاحات مسیر سینودال، بیش از همه تمرکزگرایی بر مسائل قدرت و همچنین اطاعت از واتیکان مورد انتقاد قرار گرفته است.
اما مشکلات دیگری وجود دارد. برخی از اسقفهای محافظه کار، از اصلاحات مسیر سینودال آلمان به شدت انتقاد میکنند و آن را زمینهساز انشعاب در دین میدانند. دو سال پیش گروهی متشکل از ۷۰ اسقف محافظه کارِ بینالمللی در نامهای سرگشاده از روند اصلاحات مسیر سینودال کاتولیکهای آلمان انتقاد کردند. نگرانی این گروه از این مورد است که در صورت اجرای طرحهای اصلاحی کلیسا، خطر انشعاب کلیسا وجود دارد. انشعابی دیگر در دین مسیحیت، یکی از ادیان مهم دنیا که از خاک آلمان آغاز خواهد شد.
معترضین به این اصلاحات بیش از همه از این میترسند که روند اصلاحات، اقتدار کلیسا را تضعیف کرده و نهایتاً به یک بنبست ختم شود. آلمانیها «تحلیلهای جامعهشناختی و ایدئولوژیهای سیاسی معاصر، از جمله ایدئولوژی جنسیتی» را مهمتر از کتاب مقدس میدانند. اما مخالفان معتقدند مسیر سینودال بیشتر نوعی تسلیم و اطاعت از جهان و ایدئولوژیهای آن است تا عیسی مسیح، خداوند و نجات دهنده او.
در این میان این اقتدار پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیکهای جهان است که بهخطر افتاده است و «نشریه پالیتیکو» در مقالهای به قلم بن مونستر، به شرح و تفضیل وقایعی پرداخته است که به احتمال قوی قرار است انشعاب دیگری در میان کاتولیکهای جهان به وجود آورد و مقام پاپی را بیش از گذشته به انزوا کشاند؛ اما موضوع جالب این است که احتمالا این انشعاب اینبار بر سر موضوع همجنسگرایی کشیشان خواهد بود. ترجمه کامل مقاله مونستر (موضوعی که در میان نشریات ایرانی اصلا دیده نشده است) برای اولین بار در «هفتهنامه صدا» انجام شده است.
پاپ فرانسیس کنترل انقلاب لیبرال خود را از دست داده است
مهد اصلاحات پروتستانی قرن شانزدهم باز هم بهپا خواستهاند
بن مونستر | روزنامهنگار
پالیتیکو
وقایعی که کلیسای کاتولیک را به آستانه یک شکاف تمام عیار کشاند، درست بعد از ناهار اتفاق افتاد.
در یک بعد از ظهر سرد نوامبر گذشته در مرکز برلین، چند صد سیاستمدار کاتولیک آلمانی، متخصصان الهیات و مدیران صنعتی در هتل تایتانیک چاوسی نشستی برگزار کردند تا آخرین اقدامات لازم را برای اصلاحات بلندپروازانهای انجام دهند که به آنها اجازه میدهد به طور موثری و با گسترش سریر مقدس اسقفهای خودشان را نادیده بگیرند.
در طی یک جلسه پرتنش چند ساعته، و در حالی که بیرون از جلسه باد زوزه میکشید، شرکتکنندگان از این موضوع شاکی بودند که پاپ فرانسیس کلیسای آلمان را در موضوعات کلیدی مانند سوء استفاده جنسی روحانیون، ازدواج همجنسگراها و حقوق ترانس تنها گذاشته است، که مومنان آلمانی ناامیدانه به دنبال پیشرفت در این موضوعات بودند.
آندریاس لوب-هیدپول الهیدان سرش را از میان این جمعیت خشمین بالا آورد و گفت: «آنها با استفاده از علوم انسانی فهمیدند که بیش از دو جنس وجود دارد و با این حال پاپ این مسئله را رد میکند! هیچ کس نمیداند او کجا میرود، او همیشه نظر خود را تغییر میدهد. در انجام کارهایش هیچ منطقی وجود ندارد.»
پاپ فرانسیس از ابتدای پاپی خود با حملات محافظهکاران بسیاری روبرو شده است که نگران این هستند که پاپ خیلی به موضوعاتی مانند همجنسگرایی، سقط جنین و سرمایهداری پرداخته است. اما کسانی که در برلین جمع شده بودند، دقیقاً برعکس این تفکر شکایت داشتند: تجمعکنندگان در برلین بر این اعتقادند که پاپ به اندازه کافی لیبرال نیست.
توماس سدینگ، معاون رئیس کمیته مرکزی کاتولیکهای آلمان، همان گروهی که در ماه نوامبر در پایتخت آلمان گرد آمدند، میگوید: «[پاپ] فرانسیس برای اصلاح کلیسای کاتولیک انتخاب شد. اما عدم موفقیت پاپ در ایجاد هرگونه تغییر معنیدار، کلیسا را همانطور مثل قبل و بدون اصلاح رها کرده است و در نتیجه آلمانیها وادار شدهاند راه خود را بروند».
این اشتباه است که بگوییم [پاپ] فرانسیس بدون اینکه کاری بکند شهرت خود را به عنوان یک انقلابی لیبرال بدست آورده است. او از زمان شروع پاپی خود سلسله مراتب مذهبی را با مداخله در مباحث مردمی، نه تنها در رابطه جنسی بلکه در اقتصاد، مهاجرت و تغییر اقلیم بههم آمیخته است. او برخی از اصلاحات واقعی را به انجام رساند از جمله باز کردن دفاتر سطح بالا در سریر مقدس برای زنان و استقبال از فلسفه تحمل، اینکه حتی اعلام کرده که درهای بهشت بر روی ملحدان هم باز است. و وقتی در هواپیما خبرنگاران از او در مورد کاهنان همجنسگرا سوال کردند پاسخ داد «من کی هستم که قضاوت کنم؟»
همه اینها با تلاشی آشکار برای نشان دادن تقدس و فروتنی همراه بوده است. فرانسیس زود تصمیم گرفت به جای اقامتگاه مجلل پاپهای قبلی، در مهمانخانه کوچک سانتا مارتا واتیکان مستقر شود و پاپ موبیل ضد گلوله [اتوموبیل مخصوص پاپ] را که یک فورد فوکوس بود عوض کرد. تنها چند روز پس از پایان اجلاسی که او را انتخاب کرد، و او آن زمان خورخه برگولیو، اسقف اعظم وقت بوئنوسآیرس بود، گفته شد که آنقدر نسبت به شانس انتخای خود نامطمئن بود که قبلا بلیط برگشت به آرژانتین را رزرو کرده بود.
اما حتی در شرایطی که محافظهکاران در ایالات متحده، آفریقا و خود واتیکان از رویکرد پوپولیستی خودآگاه فرانسیس خشمگین شدهاند، حملات مکرر جناح راست علیه اقتدار او ناکام مانده است. در عوض، چالش جدیتر از جانب کسانی است که شکایت دارند اصلاحات لیبرال پاپ از روی دو دلی بوده و بهنوعی کوتاهی کرده و در عین حال رسوایی بر آنها سایه انداخته است.
به عنوان مثال، سال گذشته اعلامیهای مهم منتشر شد که اجازه میداد برای زوجهای همجنس هم مراسم مذهبی همراه با دعای برکت برگزار شود. علاوه بر این، در اواخر ماه مه، پس از گزارشهای متعدد مبنی بر اینکه او از توهین همجنسگرا هراسی استفاده کرده بود، اصالت لیبرال خود فرانسیس مورد سوال قرار گرفت.
کاتولیکهای مترقی آلمان و دیگر مناطق دنیا که [از پاپ] ناامید شدهاند، تلاش فرانسیس برای تزریق اندکی از دموکراسی مشورتی به کلیسا را تحمل کردهاند، ابتکار محرمانهای که او آن را «سینودالیته» نامیده است. از آن زمان، آنها از این فرآیند برای به دست گرفتن قدرتهایی که معمولاً برای مقدسین محفوظ است و هدایت شاخههای محلی خود به سمتی که بیشتر مورد علاقه آنهاست، استفاده کردهاند. در واقع، بسیاری میخواهند از روند سینودال برای تغییر قانون کلیسا استفاده کنند.
سدینگ میگوید: «۹۰ درصد افرادی که کلیسا را ترک میکنند میگویند که از سوء استفاده جنسی، فساد روحانیون، و از رهبری عصبانی هستند. این ایده در مورد مردان مقدس وجود دارد که توسط خود خدا انتخاب شدهاند و موقعیت رهبری کلیسا را دارند؛ حتی اگر اکثریت بزرگ مومنان متقاعد نشده باشند که چنین منشی درست است».
سال گذشته، چالش آلمان در کلیسای کاتولیک موج میزند، و هشدارهای وحشتناکی در مورد شکاف رخ داده در کلیسا منتشر شد و خواستار سرکوب محافظه کارانه شدند. امکان نداشت ندید گرفت که تهدیدی برای مرجعیت روحانی در همان مناطقی فوران کرده است که مهد تحولات لوتری در قرن شانزدهم بود. سال گذشته، یک اسقف اعظم برجسته وقایع کلیسای آلمان را «بزرگترین بحران از زمان اصلاحات» توصیف کرد. و اگرچه این قیام اخیرا فروکش کرده است، اما هیچ نشانهای از پایان یافتن آن دیده نمیشود.
برخی از انقلابها سرشار از آتش، خشم و خطابههای صالحانه است. با این حال، شورش مترقی علیه فرانسیس، رنگ آلمانیتری دارد، یعنی اصلاحات اداری دقیق و مقطعی.
غوغای توتونی در سال 2018 با یک تحقیق مهم در مورد بحران سوء استفاده از روحانیون در آلمان آغاز شد. گزارش حاصل که از سوی روحانیون کشور برای جلوگیری از کمبود کشیش و کاهش تعداد آنان درکلیسای کاتولیک سفارش شده بود، توصیه میکرد که تجرد کشیشها زیر سوال برده شود، تساهل بیشتری نسبت به LGBTQ+ نشان داده شود، و کاتولیکهای غیر روحانی در انتصاب اسقفها سهم بیشتری داشته باشند.
چنین پیشنهادهایی را میشد در بسیاری از مناطق نادیده گرفت، اما در آلمان کمتر پذیرفتنی بود. کلیسای آلمان که در بین همتایان خود منحصربهفرد است، از مالیات 20 میلیون عضو خود تأمین مالی میشود و به گونهای که اکثر نهادهای کلیسایی حساس نسبت به افکار عمومی حساس نیستند. در سال 2018، این حساسیت منجر به فشار بر اسقفهای آلمانی شد تا اصلاحات مربوط به آزار روحانیت را اعمال کنند، حتی اگر بسیاری از آنها با قوانین کلیسا مخالفت کنند.
از قضا، ابزاری که کاتولیکهای آلمانی برای به چالش کشیدن واتیکان از آن استفاده کردهاند، ابزاری بود که خود پاپ فرانسیس ارائه کرد. پاپ در طول دوران پاپی خود، چندین مجمع مشورتی بزرگ و کلیسا را که به عنوان سینود شناخته میشوند، راه اندازی کرده است، در حالی که دامنه کاری آنها را گسترش داده و این مجمعها افراد غیر روحانی را نیز در بر میگیرند و دیگران را تشویق میکند که به این موضوع توجه کنند.
در حالی که متحدان فرانسیس میگویند که این انجمنها در واقع فقط برای «گوش دادن» هستند، بسیاری از روحانیون آلمانی، شاید بهخاطر رویاهایی که دارند، این انجمنها را به عنوان تأیید اصلاحات دموکراتیک آشکار میدانستند. آنها به زودی شریکی مشتاق در کمیته مرکزی کاتولیکهای آلمان پیدا کردند، گروه قدرتمندی که سال گذشته به برلین رفتند. کمیته مرکزی به نمایندگی از زبدگان و نخبگان کاتولیک آلمان، که مانفرد وبر، سیاستمدار بروکسل هم در میان آنهاست، طبیعتاً به سمت جریان اصلی سیاسی کج میشود و از فرصت میکند تا اسقفها را به سمت مدرنیته بکشاند.
و بنابراین «مسیر سینودال» آلمان متولد شد. موسسات بهسرعت تلاش کردند تا از طریق مجموعهای از مجامع مشترک، توصیههای گزارش 2018 را حتی اگر برخی از اسقفها را ناامید کند عملی کنند. آن جا که دکترین کلیسا غیرقابل تغییر بود، پیشنهادات آنها لفاظی بیش نبود، اما گاهی به صراحت از دستورالعمل واتیکان سرپیچی میکردند؛ به عنوان مثال، برکت دادن برای زوجهای همجنسگرا در سال 2023 تأیید میکردند.
سال گذشته، که کمیته مرکزی طرحی را برای تضعیف قدرت رای دهی اسقفها به اجرا گذاشت و به آنها اجازه داد تا تنها با اکثریت ساده کنار گذاشته شوند، بحث و جدل بالا گرفت. پس از نادیده گرفتن اعتراض رم، کمیته تلاش کرد تا این ترتیب را با یک «شورای سینودال» که برای همیشه دو طرف را به هم پیوند دهد، دائمی کند.
این همان هدف گردهمایی نوامبر گذشته در هتل تایتانیک چاوسی بود: رأی دادن به اصلاحات نهایی و نهادینه کردن دموکراسی پیشگام کلیسای آلمان. به نوبه خود، از اسقفها انتظار میرفت که رای را در فوریه سال بعد به طور جدی تایید کنند.
حال و هوای هتل شبیه کنفرانس سیاسی یک حزب بود. در مورد اسراییل بحثهای زیادی وجود داشت، در حالی که نارضایتیها از پاپ دامنه بسیار وسیعی داشت، از سوء استفاده از روحانیت گرفته تا نکات جزئی سیاست روزانه. در بین کسانی که سخنرانیهای پرشور داشتند، هیلدگارد مولر، رئیس انجمن صنعت خودروسازی آلمان بود نه کسی که بارزترین مرجع در علوم دینی باشد.
به ناچار چنین صحنههایی باعث نگرانی سریر مقدس شد [اصطلاح سریر مقدس معمولاً فقط در آثار حقوق بینالملل استفاده میشود و در رسانهها از آن با نام واتیکان یاد میشود، در حالی که این دو کاملاً از یکدیگر مجزایند.] فرانسیس و متحدانش به این نتیجه رسیدند که مسیر سینودال تلاشی برای تغییر قانون کلیسا است. سال قبل، دیپلمات ارشد پاپ به آلمانیها هشدار داده بود که ابتکار عمل آنها «تهدیدی برای وحدت کلیسا» است. خود فرانسیس در ماه نوامبر مداخله کرد و از کاتولیکهای آلمانی خواست که «جستجوی «رستگاری» در کمیتههای جدید را برای همیشه متوقف کنند، و به جای آن، برای دیدار با برادران و خواهرانمان، به ویژه آنهایی که در آستان ما هستند، با روی گشاده بیرون بروند. درهای کلیسا، در خیابانها، در زندانها، در بیمارستانها، در میادین و در شهرها به روی مردم باز باشد».
آلمانیها تا حد زیادی از انتقاد شانه خالی کردند و در ظاهر اهداف خود را کماهمیت جلوه دادند و در عین حال بهصورت خصوصی از تحول واقعی دموکراتیک صحبت کردند. اصلاحات تقسیم قدرت از طریق کمیته با یک بله قاطع تصویب شد، عملاً بدون مخالفت.
قیام علیه مرجعیت روحانی به محافل لیبرال در برلین محدود نشده است. در اوایل سال جاری، اسقفهای بلژیک از «مانیفست سینودال» رونمایی کردند که خواستار بسیاری از اصلاحات مشابه آلمانیها بود. مطمئناً بلژیکیها دقت بیشتری داشتند و موافقت کردند که فقط با تأیید واتیکان پیش بروند. اما این توسعه نشان داد که خشم عمومی تا چه حد در سطح منطقهای و حتی زیر منطقهای گسترش یافته است.
یک مثال افراطیتر هم وجود دارد: اندکی پس از رای آلمانیها به سرپیچی از سریر مقدس، اسقف فلیکس جمور در منطقه کوهستانی محاصرهشدهاش در شهر سولوتورن در شمال سوئیس، مقر اسقفنشین بازل میزبان خبرنگار پالیتیکو بود. اسقف عینکی در زیر آسمان رنگ پریده ژانویه، با بارش برف بر روی درختان صنوبر خاکستری اطراف مقر قصرش، شکست مفتضحانهای را توصیف کرد که گوشه کوچک و سرد کلیسا او را فرا گرفت.
انقلاب در نوامبر به آستان اسقف فلیکس جمور رسیده بود، آن زمان کلیساها از یکی از کانتونهای تحت نظارت او چهار خواسته را در مورد رسیدگی به کودک آزاری توسط کلیسای سوئیس به او ارائه کردند. سوئیس نیز تحت تأثیر یک سری افشاگریهای هولناک قرار گرفته بود، و «سینود» لوسرن، پارلمانی متشکل از افراد عادی که وظیفه جمعآوری و پرداخت درآمدهای مالیاتی برای اسقفنشین را بر عهده داشت، از جمور خواست تا به عنوان بایگانی برای جلوگیری از تخریب اسناد، یک نهاد خارجی را برای بررسی سوء استفادهها تشکیل دهد.
بههمان منوالی که در مورد آلمان رخدادها روابط رو به وخامت روحانیون و مؤمنان را نشان میداد؛ با این حال، تفاوت در اینجا این بود که اسقفتشینها تا چه حد مایل بودند پیش بروند. آنها از یک ترتیب جدید و بیخطر تقسیم قدرت حمایت نمیکردند، آنها تهدید میکردند که در صورت عدم برآورده شدن خواستههایشان، نیم میلیون فرانک کمکی را که قولش را به جمور داده بودند دریغ خواهند کرد.
برای برخی، این وضعیت وحشتناک بود؛ اورس کورادینی، یک شماس سوئیسی که برای اسقف نشین جمور کار میکند و علناً از اسقف دفاع کرده است میگوید: «اگر پول دارید، اکنون در برابر اسقف قدرت دارید. این واقعا خطرناک است. قدرت باید با پاپ، اسقفها، کشیشان باشد.» به اعتقاد او در غیر این صورت، مسائل مربوط به ایمان در معرض خطر تصمیمگیری دموکراتیک قرار میگیرد «و بعد گروه تصمیم میگیرد که آیا شما میخواهید به مسیح ایمان داشته باشید یا نه.»
در حالی که اختلافات هنوز هم احتمال دارد که به صورت دوستانه حل شود، جمور از اینکه در وهله اول چنین اختلافاتی به وجود آمد آماج تهمت قرار گرفت. میگوید «من گفتم، شما مافوق من نیستید. این روش کار نمیکند!» و بعد با شوخی اضافه میکند «این یک جنگ است.»
مطمئناً، در جلسات کمیته جنگ و نبردی رخ نمیدهد و همه چیز به خوشی تمام میشود، اما رویدادهای اروپای مرکزی، رهبران محافظهکار کلیسا را نگران کرده است، زیرا نگران هستند که تلاشهایی مانند برلین، بروکسل و بازل، دستورات سیاسی و سکولار را بر اسقفهای ضعیف تحمیل کنند.
وقتی که آلمانیها در برلین گرد هم آمدند، استانیسلاو گادکی، اسقف اعظم قدرتمند سابق لهستانی پوزنان، مصاحبهای با نشریه گزارش جهانی کاتولیک انجام داد و در آن بحث در آلمان را به اصلاحات پروتستانی تشبیه کرد که کلیسا را در قرن شانزدهم از هم پاشاند. او گفت: «اسنادی که آلمانیها به آن رأی میدادند بهشدت برگرفته از الهیات پروتستان و زبان سیاست مدرن است».
برخی دیگر معتقدند که آلمانیها با این دیدگاهِ اشتباه خود با آتش بازی میکنند که کلیسای 2000 ساله، با سلسلهمراتب اساساً اقتدارگرایانهاش، همیشه میتواند مانند یک دموکراسی مدرن عمل کند.
کاردینال ژان کلود هولریش، یکی از متحدان نزدیک فرانسیس، به پالیتیکو میگوید: «آنها عقاید پاپ را اشتباه متوجه شدهاند، پاپ لیبرال نیست». او گفت که کلیسای آلمان قربانی «لابیگری تهاجمی» و دو قطبیسازی جنگ فرهنگی به سبک آمریکایی شده است. او با چهرهای افسرده اضافه کرد که چنین سیاست ورزی «وحدت کلیسا را از بین میبرد».
پس پاپ فرانسیس چه عقیدهای دارد؟
در حالی که پاپ آب سردی بر سر آتش تلاش آلمانیها ریخته است، از سختگیریهای قاطعانه خودداری کرده است. در واقع، او به عنوان پاپ، کاملاً آگاه است که کلیسای اروپایی در چه موقعیتی قرار دارد و نمازگزاران دسته جمعی آن را ترک میکنند. پاپ در سخنرانی خود در سال 2019 در برابر روحانیون گفت: «ایمان در اروپا و در بسیاری از کشورهای غربی دیگر یک فرض آشکار نیست، بلکه اغلب انکار، تمسخر، به حاشیه رانده شدن و مسخره کردن است».
فرانسیس تلاش کرده است تاسرپوشی بگذارد بر روی آنچه که در کلیسا میگذرد، اما او همچنان با سفتی و سختی فرهنگ و کتاب مقدس آن برخورد میکند، یا از رویکرد پریشان خود به سیاست گذاری الهیات میگذراند. در رسواییهای پاپی ریتمی آشنا وجود دارد: او به طور اتفاقی ایدهای مترقی را مطرح میکند، از جناح راست عقبنشینیهای شرورانهای را متحمل میشود و بعد عقبنشینی میکند و چپها را عصبانی میکند. روزها، ماهها یا سالها بعد، او نسخهای رقیقشده از پیشنهاد خود را دوباره بر سر زبانها میاندازد تا تنها بتواند فشار بیشتر و سردرگمی عمیقتری ایجاد کند.
آنچه اغلب از این روند پر هرج و مرج حاصل میشود، یک «کلیسای دوسرعته» متزلزل است که در آن فرانسیس سعی میکند با سپردن اجرای دستورات خود به صلاحدید کشیشهای محلی، هر دو طرف را خشنود کند؛ ایدهای به همان اندازه که انقلابی است و نشان دهنده استیصال فزاینده در واتیکان نیز هست. در حالی که همیشه درجاتی از سهل انگاری در مورد اختلافات عمده منطقهای وجود داشته است، به ندرت به صراحت از بالا دستور سهلانگاری میرسید.
یکی از نشانههای چنین رویکردی، انتشار غافلگیرکننده Fiducia supplicans در دسامبر بود، اعلامیهای پاپ که در آن بر حق کشیشها برای دادن برکات ساده به زوجهای همجنسگرا تاکید میکرد. در ابتدا به نظر میرسید که پاپ پس از سالها ابهام نظرش را تغییر داده و بر اساس این اعلامیه کاتولیکهای همجنسگرا را تا به این اندازه در سطح بالا پذیرفته است و در عین حال تلاشهای مستقل برای پیشبرد این نوع برکت دادنها را به ویژه در آلمان در سال 2021 سرکوب میکرد.
اما هیجان اولیه لیبرالها زمانی به شدت به دیوار بلند ناامیدی برخورد که فرانسیس اهمیت این اعلامیه را به دنبال واکنش شدید کاتولیکهای محافظه کار، به ویژه در آفریقا، کم اهمیت جلوه داد. توضیح نادری از بالا به پایین توضیح داد که دعانویسان Fiducia فقط به موهبتهای شیرین و قالب مسیحیت اشاره میکردند، از همان نوعی که یک کشیش میتوانست در صورت تمایل به یک تاجر بیوجدان پیشنهاد دهد، این موضوع را خود فرانسیس بعداً بیان کرد.
سریر مقدس اعلام کرد که مناسک برای زوجهای همجنسگرا نباید بیش از 10 تا 15 ثانیه طول بکشد، و افزود که این عمل میتواند به طور کامل در مناطقی که «بیاحتیاطی» تلقی میشود نادیده گرفته شود. آنچه مسلماً پیشنهاد نمیشد فینفسه به رسمیت شناختن رسمی و اعتقادی اتحادیههای همجنسگرا بود. همین موارد هم که به طرز دردناکی روشن شد، هنوز گناه پنداشته میشدند.
متحدان پاپ میگویند که این جفنگیات به عمد طراحی شده و Fiducia supplicans ریشه در همان فلسفهای دارد که زیربنای این گفته پاپ فرانسیس است که «من کی هستم که قضاوت کنم؟» تعابیری که مربوط است به سال 2013. پاپ مطمئناً، قانون کلیسا را بازنویسی نکرد، اما این فراخوانی بود برای کشیشها که کمتر روی گناه، به ویژه گناه جنسی، متمرکز شوند و از تحت الشعاع قرار دادن کلیساها در معرض «تحلیل اخلاقی جامع» خودداری کنند. به هر حال، کشیشها که به اندازه دیگر مردان گناه میکنند و گاهی اوقات بیشتر از دیگران دچار گناه میشوند.
با این حال هیچ کس راضی نبود. محافظه کاران شکایت داشتند که این اعلامیه نوعی نسبی گرایی اخلاقی است که از بالا بدون هشدار تحمیل شده است. در همین حال، برای لیبرالها، یادآوری این بود که پاپ در قلب یک محافظهکار است و حمایت او از اهداف LGBTQ+ محدودیت سختی دارد (این احساس زمانی تقویت شد که گزارش شد او در ماه گذشته هنگام بحث در مورد امکان وجود کشیشهای همجنسگرا از تهمت همجنسگرا هراسی frociaggine استفاده کرده است).
بدتر از آن گزارشهایی منتشر شد مبنی بر اینکه ویکتور فرناندز، نویسنده سند، کاردینال تازه منصوب شده، به عنوان یک کشیش جوان کتابهایی در حوزه مباحث جنسی را به رشته تحریر درآورده است. فرناندز یکی از حامیان آرژانتینی دیرینه پاپ فرانسیس بود که در آن سال که در آن سال به ریاست دیکاستری برای دکترین ایمان [Dicastery for the Doctrine of the Faith (DDF)] منصوب شده بود، وزارتخانهای در واتیکان که وظیفه دفاع از عقاید کاتولیک را بر عهده داشت [(DDF ) بخشی از کوریا روم است که مسئول نظم مذهبی کلیسای کاتولیک است]. فرناندز خیلی زود هدف اعتراضات محافظهکاران قرار گرفت، و در حالی که از دعانویسان Fiducia رسماً عقب نشینی نمیکردند، مخصوصاً برای محافظهکاران چنین بود که گویی هرگز چنین چیزی وجود نداشته است.
یکی از مقامات واتیکان که نخواسته است نامش فاش شود تا بتواند با آزادی کامل درباره مقام پاپی صحبت کند که او را انتقامجو با منتقدان توصیف کرده است، گفت: «سند را بخوانید. خب، بدیهی است که شما نمیتوانید رابطه همجنسبازی را برکت دهید، زیرا از دیدگاه کاتولیک، این گناه است. با این حال، ما شکل جدیدی از برکت را ابداع خواهیم کرد. این یک موهبت مقدس نیست، بلکه یک «برکت تکهای» است.»
این مقام افزود، مشکل اصلی این است که پاپ اساسا به این نیاز دارد که هر کاری را با روش خود انجام دهد، روشی که اغلب به قیمت انسجام ایدئولوژیک تمام میشود. این مقام از این موضوع شاکیست که «بیشتر انرژی او صرف پنهان کردن آنچه فکر میکند میشود، پنهان کردن اینکه چه کسی است، و آنچه قرار است انجام دهد، و این پنهانسازی را به روشی تقریبا روان رنجورانه انجام میدهد. او آنچه را که میخواهد انجام دهد حتی از خودش نیز تا زمانی که ممکن است پنهان نگه میدارد تا در کاری که انجام میدهد کاملاً غیر منتظره جلوه کند».
این مقام واتیکان برای تشریح این موضوع، اظهار نظر بدون سانسوری را که پاپ فرانسیس در دهه 2000 که هنوز اسقف اعظم بوئنوس آیرس بود، گفته بود، نقل کرد. این فرد تازه وارد آرژانتین بود و میخواست مردم محلی را بشناسد و یک تصویری از آنها در ذهن داشته باشد.
پاسخ پاپ فرانسیس گویا بود. او گفته بود: «در مورد آرژانتینیها، باید مراقب باشید. آنچه آنها میگویند، آنچه انجام میدهند و آنچه فکر میکنند چیزهای کاملا متفاوت از هم هستند.» شاید پاپ این سخنان را درباره خودش گفته باشد.
چیزی که اوضاع را بدتر میکند این است که این پاپ احتمالا عمرش به دنیا نیست. او در 87 سالگی به سر میبرد، و تنها با یک ریه سالم زنده است. او برای نفس کشیدن تلاش میکند، از حملات ذاتالریه رنج میبرد و همیشه در بیمارستان بستری و بعد از آن مرخص میشود. هر سرفه او در مجامع عمومی تیترهای وحشتناکی در خبرگزاریها به دنبال دارد. در عین حال او تا حد زیادی نتوانسته است متحدان کافی برای کالج کاردینالها تعیین کند تا جانشینی همفکر خودش را تضمین کنند، و لیبرالها متعجبند که آیا او اصلا میراثی مترقی به جا خواهد گذاشت یا نه؟
پاپ فرانسیس که بین یک اروپای لیبرال و یک جنوب جهانی عمدتا محافظهکار گیر افتاده است، در تنگنا قرار گرفته است. او به طور کلی مشغول مهار یا مماشات با جداشدگان و شورشیان از هر طرف است. برای جناح راستِ او این به معنای خودداری از اصلاحات است، در حالی که برای چپ به معنای وعدههای آویزان فراوانیست که بعید است به آنها عمل کند.
نمونه بارز این اقداماتی که شبیه به بندبازیست، بلندپروازانهترین «کنفرانس» مشورتی پاپ بوده است که پس از دو نشست در سالهای 2015 و 2018 برگزار شد. گردهمایی طولانی سال گذشته در رم که در آن حدود 450 نماینده (از جمله افراد عادی و زنان) در مورد موضوعات مهم از دیدگاههای فرهنگی مختلف بحث کردند. این تمرین بزرگ بینالمللی در زمینه پلسازی فرهنگی در ماه اکتبر به پایان میرسد. در صورتی که پاپ بخواهد، یافتههای این نشست را میتوان همانند جلسات قبلی، به قانون شرعی تبدیل کنند.
جمور، اسقف نشین بازل، در میان حاضران بود. او بحثی را یادآور شد که در آن اسقفهای آفریقایی به دنبال مجوزهایی بودند برای امکان چندهمسری؛ به ویژه از آنها میپرسیدند که آیا یک مرد باید تمام همسران خود را ترک کند تا به این کیش درآید یا لازم نیست چنین کند؛ در حالی که برخی از شرکت کنندگان اروپایی به دنبال به رسمیت شناختن قانونی حقوق LGBTQ+ بودند. جمور میگوید: «ما به این نتیجه رسیدیم که تعدد زوجات ایدهای نیست که برگرفته از کتاب مقدس باشد. و قطعاً برگرفته از عهد جدید هم نیست. در مورد حقوق LGBTQ+، حتی یک کلمه نوشتن هم مشکل بود. به همین دلیل است که ما تصمیم گرفتیم در سند ارائه شده این مسئله را با عنوان «هویت و جهت گیری جنسی شخصی متفاوت» بنامیم».
مجمع کنونی همواره ترس محافظهکارانی را برانگیخته است که آن را اسب تروا برای دستور کار موذیانه ووک میدانند [Woke یک صفت عامیانه سیاسی است که از انگلیسی بومی آفریقایی-آمریکایی برگرفته شده و در اصل به معنای هوشیاری در برابر تعصب و تبعیض نژادی است.] رهبران خود سینود گویا در تاییدیه سند، آن را آخرین امید بزرگ برای انجام اصلاحات ساختاری واقعی قرار دادهاند: کاردینال ماریو گرچ، دبیرکل سندیکای سندیایی، در دفتر خود در واتیکان که پرترهای از پاپ که از دیوار پشت سر او لبخند میزند به پولیتیکو میگوید «اگر این فرصت را از دست دهیم، در مأموریت خود مثمر ثمر نخواهیم بود. و بعد آینده تیره و تار خواهد بود».
با این حال، طبق معمول، دیدگاه غالب این است که وضع کمی تغییر خواهد کرد. علیرغم اظهارات گرچ، پاپ بسیاری از مسائل حساستر را به «گروههای کاری» تحت کنترل واتیکان موکول کرده است، از جمله میتوان به انتصاب کشیشهای زن و نفوذ افراد مذهبی بر انتصاب اسقفها را مثال آورد. در حالی که این امر میتواند به این معنی باشد که پاپ فرانسیس میخواهد همان رویکرد پر هرج و مرج Fiducia supplicans را تکرار کند و تغییرات بزرگ را با شرایط خودش در یک بازه زمانی برنامهریزی نشده انجام دهد، اما به احتمال زیاد آن را به تعویق اندازد. واضح است که وقتی در ماه مه در «برنامه 60 دقیقه» از پاپ پرسیده شد که آیا دختران کوچک میتوانند رویای شماس شدن را داشته باشند، که نوعی مقام کشیشیست، پاسخ او قاطعانه «نه» بود.
کاردینال هولریش، مسئول شورای کلیسایی، اذعان داشت که هدف این مجمع بیشتر رویا و آرزوست؛ بذر فرهنگ فراگیری و گفت و گو که شاید بتواند به اصلاحات دکترینال در جایی در سلسلهمراتب پایینتر منجر شود. ماتئو برونی، سخنگوی سریر مقدس، گفته است که هدف اصلی آن تقویت «مشارکت بیشتر قوم خدا» در امور شبانی و اداری کلیسا است و به موفقیتهای اولیهای که در کلیسای شرقی [کلیسای ارتدکس یا کلیسای ارتدکس شرقی، یکی از سه شاخه اصلی مسیحیت] رخ داده اشاره میکند. اما او تأکید کرد که به پاسخ دیگر سوالات بزرگ نمیپردازد؛ همانطور که از نامش پیداست، «سینود در مورد سندیکا» کاملا خودارجاع خواهد بود.
همه اینها برای آلمانیها بد است، زیرا گزینههای آنها اکنون به طور جدی به اقدامات دقیقه نودی پاپ محدود شده است. در فوریه گذشته، که اسقفهای آلمانی در شهر آگسبورگ گرد هم میآمدند تا تصمیمات نهایی مسیر سینودال را تصویب کنند، نامهای تند از معاونان فرانسیس دریافت کردند. بعدها که هیات کوچکتری برای حلوفصل این موضوع به رم رفتند، در نهایت، در فرار و فرودی تحقیرآمیز، موافقت کردند که طرح خود را فقط در چارچوب قوانین شرعی دنبال کنند و هر تحول جدید را درست همانطور که اسقفهای بلژیک توافق کرده بودند با رم بررسی کنند.
در نتیجه، به نظر میرسد که «Synod on Synodality» آخرین کانالی باشد که آلمانیها از طریق آن میتوانند نارضایتیهای داخلی خود را مطرح کنند، اگرچه به گفته یکی از افراد آشنا با این روند، حتی آن انجمن قبلا برای آنها بسته شده بود. آزمایش بزرگ دموکراتیک آلمانیها که از نظر کلیسایی مغلوب شده بود، از بین رفته به نظر میرسید.
اما این امید در میان مردم عادی آلمان وجود دارد که بسیاری از آنها مخالف خواهند بود. سدینگ نایب رئیس کمیته مرکزی به پولیتیکو گفته که مطمئن است Synodal Path بهخوبی پیش خواهد رفت، در حالی که گردهمایی اواسط ژوئن شرکت کنندگان Synodal Path بدون دخالت پاپ درست طبق برنامه پیش رفت.
به نظر میرسد که انگیزههای آلمان شتاب غیرقابل توقفی به دست آورده است. سدینگ میگوید حتی اگر سریر مقدس تلاش کند اقدامات آنها را محدود کند، کلیسا اکنون آنقدر تکه تکه شده که نمیتواند به طور نامحدود جلوی آنها را بگیرد. به گفته او «آنها دوست دارند از مرکز همه چیز را کنترل کنند اما نمیتوانند».
مهمتر از آن، به نظر میرسد آلمانیها قدرت خود را از طرحهای پشت دیوارهای لئونین گرفتهاند [پس از حمله دزدان دریایی ساراسین که به سنت پیتر در سال 846 آسیب رساند، پاپ لئو چهارم دستور ساخت دیواری برای محافظت از کلیسای مقدس و محوطه های مربوط به آن را صادر کرد. دیوار 39 فوتی که در سال 852 تکمیل شد، شهر لئونین افتتاح شده را محصور کرد، منطقه ای که قلمرو فعلی واتیکان و ناحیه بورگو را پوشش می دهد.] به گفته فرد آگاه به بحثهای رم، اسقفهایی که در مورد آینده مسیر سینودال مذاکره میکردند، متحدی چون کاردینال فرناندز [ویکتور مانوئل فرناندز پیشوای کلیسای کاتولیک آرژانتینی و رئیس بخش دکترین ایمان] داشتند. فرناندز به عنوان نویسنده اعلامیه در مورد برکتدادن به همجنسگرایان، یکی از نمایندگان برجسته سازش «کلیسای دو سرعته» است، ایدهای که اگر تا حدی تصادفی باشد، به عنوان راهی برای پل زدن با کلیسا عملاً به سیاست واتیکان تبدیل میشود.
اگر چنین ایدههایی عملی شود به معنای واقعی کلمه میتواند این نهاد [کلیسا] را از هم بپاشد، و نوع جدیدی از کاتولیک را معرفی کند که در آن قضاوتهای اخلاقی به طور فزایندهای در معرض تفاسیر منطقهای قرار میگیرند و کل ماجرا را نسبتاً پروتستانی جلوه میدهند. در عمل، مانند Fiducia supplicans، برای فرانسیس راهی خواهد بود که به آلمانیها آنچه را که میخواهند بدهد، البته با تأخیر، و با شرایط مبهم و ناامیدکننده خودش.
زمزمه میشود که خود فرانسیس به طور خصوصی از این چشمانداز لذت میبرد و آن را راهی برای خلاصی کلیسا از وسواس جنسی و بازگرداندن آن به رویکردی مردمی میداند که قدرت را در دستان کشیشهای محلی قرار میدهد. مسلماً پاپ در تلاش برای جلب رضایت همگان، از تلاش برای تحمیل اخلاقی منسجم و جهانی دست کشیده است. در این مرحله، اگر آلمانیها یا دیگران تصمیم به جدایی برگشت ناپذیر از رم داشته باشند، پاپ فرانسیس از بین همه مردم «کیست که قضاوت کند»؟
فاطمه لطفی | هفته نامه صدا