زنگنه سردمدار حذف نیروهای خبره نفتی است
مشکل اصلی کشور ناکارآمدی مدیران است
بسیاری از قدیمی های نفتی معتقدند اگر اختلاف نظر بیژن نامدار زنگنه با هدایتاله خادمی درخصوص دکل آبان و جزئیات پروژه های واگذارشده به شرکت حفاری شمال پیش نمی آمد، مطالبات حفاری شمال از پتروپارس با سرعت بیشتری پرداخت می شد و آخرین مصاحبۀ مطبوعاتی خادمی نیز در مقام منتقد تمام قد از زنگنه صورت نمی گرفت، او هیچ گاه مجالی برای حضور در خانۀ ملّت نمی یافت، جبهۀ منتقدان وزارت نفت در کمیسیون انرژی مجلس تقویت نمی شد و مدیر قدیمی دیروز نفت انتقادهای تند و تیز و گاه و بیگاه خود را از صحن علنی مجلس و نشست های کمیسیون انرژی مجلس، روانۀ وزارت نفت نمی کرد. خادمی ازجمله مخالفان سرسخت وزارت زنگنه و الگوی جدید قراردادهای نفتی محسوب میشود، تا جایی که بنابر اعلام بهروز نعمتی، دیگر عضو کمیسیون انرژی و عضو هیئت رئیسۀ مجلس شورای اسلامی، مخالفت خادمی نه با جزئیات IPC، بلکه با اصل قراردادهای نفتی و حضور سرمایهگذاران خارجی در صنعت نفت است؛ هرچند بعدها خادمی گفت که فقط با IPC مخالف بوده است. نایب رئیس اول کنونی کمیسیون انرژی مجلس، درحالی که ناکارآمدی مدیران را به همراه فساد افسارگسیخته در اقتصاد ایران، بسیار نگران کننده برمی شمرد، مهمترین دلیل مخالفت خود با IPC را حذف مجلس از فرایند تصمیمگیری عنوان میکند و در گفتگو با «تازههای انرژی» بر شدت انتقادهای خود می افزاید و می گوید: «زنگنه سردمدار حذف نیروهای کارآمد از صنعت نفت است و وزارت نفت در دولت یازدهم همۀ توان خود را صرف IPC کرد و بدین ترتیب، 4 سال وقت و سرمایه های ملّی را هدر داد.»
نقش درآمدهای نفتی را نمی توان در روند توسعۀ کشور و تأمین نیازهای کشور نادیده انگاشت، و در رقابت های اخیر ریاست جمهوری شاهد پررنگ تر شدن نگاه کاندیداها به بخش های مختلف صنعت نفت بودیم. با توجه به مشخص شدن نتیجۀ انتخابات و گذران آخرین روزهای فعالیت های دولت یازدهم، دیدگاه جناب عالی در این خصوص و عملکرد اقتصادی دولت چیست؟
از نظر اقتصادی باید گفت متأسفانه درآمدهای نفتی همچنان همان نقش پررنگ خود را در بودجۀ کشور دارد. نتوانسته ایم به سمتی برویم که از درآمدهای حاصل از فروش سرمایههای خدادادی و تجدیدناپذیر برای سرمایهگذاری بهره ببریم. نفت خام را نمی توانیم به دهها یا صدها فراوردۀ با ارزش افزودۀ بیشتر تبدیل کنیم و با خامفروشی، پول آن را صرف هزینههای جاری میکنیم. نتوانستهایم از این فضا دور شویم و سهم نفت را در بودجۀ جاری کشور به رقم قابلقبولی برسانیم.
آیا قبول دارید که روند کنونی، حاصل فعالیت های چندین دولت در 4 دهۀ گذشته است و دولت یازدهم، ادامه دهندۀ رویکردها و روندهای گذشته است و به تنهایی، مسبب وضعیت کنونی نیست؟
خامفروشی به این شکل، کاری است که کشورهای عقبمانده هم نمیکنند. حتی کشورهای خلیجفارس هم بخشی از درآمدهای خود را صرف سرمایهگذاری میکنند. ازنظر عملکرد در حوزۀ نفت، دولت یازدهم کار خاصی انجام نداده و ابتکاری نداشته است زیرا سرنوشت صنعت نفت به دلیل خامفروشی، به خریداران بستگی دارد. وقتی گفتند نفت خام نمیخریم، نتوانستیم بفروشیم و وقتی که گفتند میخرند، شیرها را باز کردیم و فروختیم. بنابراین هر جا مایل بودند با قیمتهای ارزان به آنها فروختیم که منابع آن هم وارد ایران شده و صرف هزینه های جاری شد.
بنابر اعلام مسئولان وزارت نفت برای جلوگیری از خامفروشی، پروژه های توسعه ای برای تبدیل نفت خام و گاز به فراورده های با ارزش افزودۀ بالاتر در حوزه های پالایش و پتروشیمی به بهره برداری رسیده یا در حال اتمام است. همچنین اتکای بودجه به نفت نیز از 45 درصد به 30 درصد رسیده و مسئولان اقتصادی دولت یازدهم معتقدند در مقایسه با دولت های گذشته، عملکرد بهتری داشته اند. نظر شما در این زمینه چیست؟
اینکه دولت مردان میگویند اتکای بودجه به درآمدهای نفتی را از 45 درصد به 30 درصد رسانده اند، چندان حرف درستی نیست. ضمن اینکه ما هر جا سهم نفت را در بودجه کاهش دادهایم، اجباری بوده است، چون نمی توانستیم نفت بیشتری بفروشیم. اگر بنابر شرایط بین المللی، توان صادراتی ما به یک میلیون بشکه نفت آن هم با قیمت هر بشکه 50 دلار رسید، ناگزیر بودیم همین میزان درآمد را در بودجه قرار دهیم و هر وقت نیز به ما اجازه دادند 2 تا 3 میلیون بشکه نفت حتی با قیمت های بالای 100 دلار صادر کنیم، فروختیم و عواید آن را وارد بودجه کردیم. درمورد پتروشیمیها هم باید بگویم که پتروشیمی فقط یک بخش است. صدها فراوردۀ دیگر هم می توان تولید کرد که ما توان آن را نداریم. ضمن اینکه باید توجه داشت در پتروشیمی هم خامفروشی میکنیم. باید دهها پالایشگاه داشته باشیم که نفت را به فراوردههای مختلف مانند بنزین تبدیل کنیم، اما همچنان کشوری هستیم که مقادیر زیادی بنزین وارد میکنیم. پس از انقلاب فقط 2 پالایشگاه احداث کردیم؛ یک پالایشگاه در زمان وزارت مهندس آقازاده دیگری هم پالایشگاه ستارۀ خلیجفارس که البته بعد از گذشت بیش از یک دهه از عملیات اجرایی آن، هنوز هم به طور کامل راه نیفتاده است.
متأسفانه آقای زنگنه سردمدار حذف نیروهای فنّی و نفتی مخالف خود شده و از ابراز آن هم ابایی ندارد. کنار گذاشتن این نیروها موجب میشود کشور ضربه بخورد. این موضوع قابل قبول نیست که مدیریت های ارشد و حتی میانی صنعت نفت را به دلیل روابط سیاسی و شخصی، به افرادی که در حوزه های غیرمرتبط ازجمله ساختمان کار کرده اند سپرد.
اما قبول دارید که ساخت پالایشگاه ستارۀ خلیجفارس در 8 سال دولت نهم و دهم، فقط 50 درصد پیشرفت فیزیکی داشت و در 4 سال دولت یازدهم نیز 50 درصد باقیماندۀ آن به اتمام رسید. یعنی سرعت این دولت 2 برابر دولت گذشته بود. بااینحال کارنامۀ دولت را در بخش نفت، موفقیت آمیز نمیدانید؟
مشکل اصلی اینجاست که فارغ از دولت ها، انگیزهای برای تبدیل مواد خام به فراورده وجود نداشته است و نگاه من، معطوف به دولت خاصی نیست. در عین حال باید توجه داشت که قبلاً در پارسجنوبی میزان رشد و پیشرفت فیزیکی پروژه های در حال اجرا، ماهیانه 1.5 درصد بود، اما در دورۀ اخیر وزارت آقای زنگنه، این میزان کاهش یافت و به نیم درصد رسید. درمورد پتروشیمی که شما از آن حرف میزنید، باید دقت کرد که دقیقاً چهکاری انجام میشود. در واحدهای پتروشیمی، ما گاز طبیعی را به متانول تبدیل میکنیم، درحالیکه خود متانول، خوراک و مادۀ اولیۀ تولید بسیاری از کالاهای دیگر است. در حوزۀ پتروشیمی نیز بهجای اینکه کالایی تولید کنیم که آن را تنی 2هزار دلار بفروشیم، محصولی تولید میکنیم که آن را تنی 400 دلار می فروشیم.
تقریباً هیچ!
برای تحقق آنچه شما میفرمایید، چه باید کرد که تاکنون انجام نشده است؟
اصل موضوع اینجاست که مردم راحتطلبی هستیم و ترجیح میدهیم مواد خام بفروشیم. این مسئله همانند آن است که به شما ارث خوبی رسیده باشد و دیگر به دنبال کار نروید. یک حالت آن است که ارثیهها را نمی توانید بفروشید و پول کمی دارید، اما وقتی بتوانید ارثیهها را بفروشید و پول بیشتری به دست آورید، نمیتوانید بگویید آن پول را با تلاش بهدست آوردهاید. به این موضوع باید توجه داشت کشوری پیشرفت میکند که سرمایه های خود را افزایش دهد، اشتغال و تولید ایجاد کند و درآمدهای ملّی را با تولید و صادرات افزایش دهد. هم اکنون کدام بخش از درآمد ما حاصل تولید و صادرات است؟ تقریباً هیچ! ما به طور کلّی به خامفروشی عادت کردهایم تا سرمایههای خود را به حراج بگذاریم و کالاها را از خارج وارد کنیم. متأسفانه هنوز حتی تکمۀ پیراهن و پارچه را در حجم وسیع وارد میکنیم در حالی که بسیاری از کارخانههای معتبر ما در صنعت منسوجات، تعطیل شده اند.
مدیران دولت یازدهم هم صحبت های بسیاری در این خصوص دارند و میگویند کشوری که 8 سال با تحریم های شدید روبهرو بوده و با وجود درآمدهای افسانه ای فروش نفت، بسیاری از صنایعش تعطیلشده، نیاز به زمان دارد تا بتواند دوباره قطار توسعه را بار دیگر به ریل اصلی و مطمئن بازگرداند.
اگر میگویند تمام وضعیت کنونی مربوط به دولت آقای احمدینژاد می شود، باید درنظر گرفت که در 38 سال گذشته، فقط 8 سال آن مربوط به دولت های نهم و دهم و آقای احمدینژاد و اصولگرایان می شود. 8سال دولت سازندگی و 8 سال دیگر دولت اصلاحات نیز در به وجود آمدن وضعیت کنونی، سهیم هستند.
اما بنابر آمارهای رسمی کشور، در هر 2 دولت سازندگی و اصلاحات، کشور با فضای مناسب تری ازنظر رشد اقتصادی و توسعۀ زیرساخت ها مواجه بوده و حتی در دورۀ آقای خاتمی به رشد اقتصادی 7 درصد هم دست پیدا کردیم.
این چه اقتصادی است که در یک دوره خوب میشود و یک دوره بد؟ وضعیت مناسب اقتصادی یعنی اینکه زیرساختها برای جهش آماده شوند. این گونه نیست که پایهای ایجاد شود و با روی کار آمدن دولت و افراد جدید، این پایه خراب شود. در دوران دولت گذشته هم با وجود قیمت بالای نفت، سرانۀ درآمد داخلی تغییری نکرد. دلیل آن هم این بود که در آن زمان نفت را بشکهای 100 یا 120 دلار میفروختیم، اما دولت دلار را داخل کشور هزینه نمیکرد، بلکه آن را به بانک مرکزی میداد و بانک مرکزی به ازای هر دلار، 1200 تومان به دولت میداد. در دولت آقای روحانی اگرچه نفت به بشکهای 50 دلار رسید، اما این دولت بابت هر دلار، 2 هزار و 500 تومان یا 3 هزار و 500 تومان از بانک مرکزی میگرفت. بنابراین از نظر ریالی تغییری ایجاد نشده است، یعنی قیمت دلار را بانک مرکزی بالا برد. ضمن اینکه ما کشوری هستیم که دومین دارندۀ گاز و سومین دارندۀ نفت جهان هستیم. اگر بخواهیم دولتهای مختلف را با یکدیگر مقایسه کنیم، به این نتیجه میرسیم که هیچکدام عملکرد خوبی نداشتهاند. کمتر کشوری پیدا میکنیم که بهاندازۀ ایران منابع داشته باشد. این در حالی است که کشوری مانند آلمان نفت، اگرچه گاز و منابع طبیعی هم ندارد، اما غول صنعتی اروپاست.
آیا مبنای این مقایسه صحیح است؟
البته باید خود را با کشورهایی که به اندازۀ ما منابع دارند و در گذشتۀ نه چندان دور نیز وضعیت مشابهی داشتند، مقایسه کنیم. میتوانیم خودمان را با کرهایها مقایسه کنیم. 40 سال پیش کره آرزو داشت مانند ایران شود، اما حالا ببینید به کجا رسیده است. ما فقط سرمایههای خود را هدر دادهایم. چین را با ایران مقایسه کنید که منابع ندارد، جمعیت آنهم یک میلیارد و 480 میلیون نفر است، اما یک نفر بیکار در این کشور وجود ندارد و هرسال هم 22میلیون شغل در این کشور ایجاد میشود. در مناظرههای انتخاباتی، هیچ یک از کاندیداهای ریاست جمهوری به جز آقای قالیباف، به درست یا غلط، جرئت نداشتند بگویند سالی یک میلیون شغل ایجاد میکنند.
فقط قالیباف جرئت ارائۀ شعار اشتغال زایی داشت
اما بنابر اعلام اقتصاددانان،برای محقق شدن وعده های اقتصادی آقای قالیباف، نیاز به رشد اقتصادی 25 درصد بود که حتی در چین هم که شما آن را مثال زدید چنین سابقه ای وجود ندارد!
اینها داستان است. یعنی چین که سالی 22 میلیون شغل ایجاد میکند، هزار درصد رشد اقتصادی دارد؟ خیر. رشد اقتصادی این کشور 7 درصد است.
البته عقلای اقتصادی اصولگرا نیز نقدهای بسیاری بر وعده های اقتصادی آقای قالیباف وارد می دانستند.
من نمیگویم آقای قالیباف میتوانست تمام وعده های خود را محقق کند. حرف من این است در این زمینه ناتوان هستیم. شاید اگر آقای قالیباف هم رئیسجمهور میشد، نمیتوانست تمام این کارها را انجام بدهد. اما جالب است بدانید کشوری مانند تایوان که شن و ماسه را هم از چین وارد میکند، با تولیدات خود به یکی از کشورهای ثروتمند جهان تبدیل شده است. یعنی ما هنوز به کشورهایی مانند تایوان، کره و مالزی نرسیدهایم، درحالیکه وضعیت منابع این کشورها با ما قابل مقایسه نیست . عملکرد ما واقعاً بد است. کدام کشور را سراغ دارید که این همه جوان بیکار داشته باشد، آن هم با چنین منابعی؟ ما جوانان دهۀ 60 را از بین بردیم. این جوانان به مرز 40 سالگی نزدیک میشوند، اما هنوز بیکار هستند. همان اتفاق برای دهۀ هفتادیها هم در حال رخ دادن است.
ما طوری عمل کردهایم که فرزندان بیشتر مسئولان و وزرای دولت های مختلف در کشوری که پدران آنها مدیریت آن را برعهده داشته اند، حاضر نیستند بمانندو زندگی کنند. بیشتر آنها با پاسپورتهای اروپایی و امریکایی، خارج از کشور هستند.
اتفاقاً پرسش ما هم این است. مقصر ایجاد این اوضاع، شما مسئولان هستید که در چنددهۀ گذشته،یا مسئولیت های مختلف اجرایی داشته اید و یا در مجلس و حوزه های نظارتی مسئولیت داشته اید و باید از هدررفت منابع، جلوگیری می کردید.
اگرچه ما کاری نکردیم، اما مقصر همۀ مردم هستند. ما علاقهای نداریم دولتهایی سرکار بیایند که برای ما کاری انجام بدهند. به گونهای با دولتها برخورد میکنیم که رئیس جمهور به جای اینکه از ما رأی بگیرد و به فکر خدمترسانی به مردم باشد و برای رفاه مردم کاری انجام دهد، دچار اشتباه میشود و به جای اینکه خدمت گزار مردم باشد، خود را ارباب مردم میداند. فرقی هم نمیکند کدام دولت یا رئیسجمهور خود را ارباب مردم بداند. باید بدانیم در فرهنگ ارباب و رعیتی، ارباب قرار نیست خدمتی به رعیت ارائه کند، بلکه این رعیت است که باید برای ارباب بدود. بنابراین دولتها ارباب هستند و هیچ کاری برای مردم نمیکنند. عموم ما نیز فکر نمیکنیم و از همین شعار و فضا، پیروی میکنیم.
شرایط زمانی بدتر و وخیم می شود که میبینیم جوان ما کارشناسی ارشد دارد و بیکار است، اما مردم نمیپرسند چرا با وجود این همه منابع، کاری برای او نیست و باز هم دولتی را که کاری انجام نمی دهد می خواهند.
به رئیس جمهور گفتم که هیچ کاری نکردید!
درواقع تمام مشکلات کنونی را متوجه دولت یازدهم می دانید؟
من در نطق اخیر خود در صحن علنی مجلس، خطاب به آقای رئیسجمهور هم گفتم برای حوزۀ انتخابیۀ ما یعنی باغملک در 4 سال گذشته هیچ کاری انجام ندادید، همانطور که دولتهای گذشته هم کاری انجام ندادند.
درهرحال، مگر نباید به خواست و انتخاب مردم، احترام گذاشت؟
مسئله همین جاست! هیچیک کاری انجام ندادند، اما مردم ما 70 درصد به آقای روحانی رأی میدهند. به آقای روحانی گفتم فکر نکنید که همۀ این مردم چون هیچ کاری در 4 سال برای آنها انجام ندادهاید، نمیاندیشند و مطالبهگر نیستند. حداقل برای آنها که مطالبهگری میکنند در 4 سال آینده خدمات کوچکی ارائه کنید.
دلیل این مسئله را چه می دانید؟
متأسفانه ما به دنبال شعار هستیم، جوّ ما را میگیرد و روی مسئله فکر نمیکنیم و نمیسنجیم که باتوجه به منابع مالی و انسانی، جایگاه خود را بسنجیم. من نمیتوانم خودم و کشورم را با افغانستان یا پاکستان مقایسه کنم، حتی ژاپن هم منابع ما را ندارد. وقتی ما در تهران نام یک خیابان را سئول گذاشتیم، آنها هم نام یک خیابان را در سئول، تهران گذاشتند. وقتی رئیسجمهور آنها به ایران آمد، گفت امیدواریم بتوانیم سئول را مانند تهران کنیم. در حال حاضر ناراحت هستند که در تهران خیابانی به اسم سئول وجود دارد و احساس میکنند برای آنها افت دارد و باعث سرشکستگی است. چون ما مردم به هیچ، راضی هستیم.
اینکه هم ما کار نکنیم و هم مسئولان کاری برای ما نکنند، معضلی است که باعث میشود کشور توسعه پیدا نکند. معمولاً هم به جای اینکه از دولت مردان و نمایندگان خود مطالبهگری کنیم، دنبالهرو آنها میشویم و میگوییم شما ارباب هستید، نه تنها میتوانید کار نکنید و برای ما قیافه هم بگیرید، بلکه اگر سوار خودرو شدید، حق دارید از ما بخواهید که پشت خودرو شما بدویم. این درست که شما التماس کردهاید و از ما رأی گرفتهاید، اما پشت سر خودرو شما که انتخابتان کرده ایم، به سرعت و با پای پیاده میدویم. فکر می کنید وقتی پشت سر ماشین مسئولی دویدید، او می تواند احساس ارباب بودن نکند؟ ارباب هم که قرار نیست برای نوکر کار کند. این رعیت است که باید برای ارباب بدود و کار کند. این وضعیتی است که ما داریم. در نطق خود هم گفتم روزی که انقلاب شد، نظر امام، رهبری و مردم این بود که تبعیض و فساد از بین رود و وضعیت کشور با آزادی و استقلال، ارتقا پیدا کند. اما اکنون وضعیت ما چگونه است؟ فساد نه تنها کمتر نشده، بلکه به همراه تبعیض های طبقاتی و سایر معضلات، افزایش هم پیدا کرده است.
فساد مانند موریانه در حال تخریب کشور است
آیا شما معتقدید بعد از گذشت 4 دهه از پیروزی انقلاب، به هیچ یک از اهداف مورد نظر امام و مردمی که انقلاب کردند، دست نیافته ایم؟
خیر. با اینکه استقلال و آزادی را به دست آوردهایم، اما در بسیاری از بخشهای دیگر موفق نبودهایم. اگرچه در حوزه های امنیتی و ایجاد دموکراسی موفق بودهایم، اما در لایه های مختلف اقتصاد، فساد مانند موریانه در حال تخریب کشور است.
به هرحال قبول دارید که اساس این کم کاری ها و به وجود آمدن شرایط نابسامان کنونی، خود شما مسئولان هستید؟
ما طوری عمل کردهایم که فرزندان بیشتر مسئولان و وزرای دولت های مختلف در کشوری که پدران آنها مدیریت آن را برعهده داشته اند، حاضر نیستند بمانندو زندگی کنند. بیشتر آنها با پاسپورتهای اروپایی و امریکایی، خارج از کشور هستند و این، وضعیتی است که با آن روبهرو هستیم. جوانان ما امروز نمیتوانند تشکیل زندگی بدهند و ازدواج کنند، چون درآمدی ندارند و نمیتوانند خانه اجاره کنند. آیا در چین هم همینگونه است؟
آیا قبول دارید که دولت در کشور ما، بخشی از ساختار بزرگ تری به نام حاکمیت است؟
مسئلۀ نظام با دولتها متفاوت است. دولتها میآیند و میروند، اما صحبت اینجاست که دولتهای ما، بسیار بد عمل میکنند. هر دولتی هم آمد، اگر دولت قبل یک متر سازندگی کرده بود، مصمم است آن را خراب کند و بگوید که قرار است از نو بسازد. یک متر هم آن دولت میسازد و دولت بعد، دوباره مصمم می شود همان یک متر را هم تخریب کند. این سیکل باطلی است که در کشور ما وجود دارد.
در مجموع و با چنین تصویری که شما از وضعیت جامعه و اقتصاد کشور ترسیم کردید، تصور میکنید رأی دوبارۀ مردم برای تداوم دولت آقای روحانی، چه آثاری در روند توسعه و جذب سرمایه گذاران خارجی داشته باشد؟
همه امیدوار هستیم که دولت ایشان موفق شود، زیرا موفقیت آقای روحانی و جذب هرچه بیشتر سرمایههای خارجی به نفع کشور است. ایشان نیز امروز رئیسجمهور همۀ مردم کشور است. در مورد اینکه انتخاب ایشان موجب سرمایهگذاری بشود هم باید بگویم امیدوار هستم چنین اتفاقی رخ دهد.
اما شواهد امر و شرایط کنونی، حاکی از روند مثبت جذب سرمایه گذاران خارجی است.
واقعیت این است که کشورها و شرکت های بین المللی این گونه معامله نمیکنند و مسائل بسیاری را در نظر میگیرند.
ناکارآمدی مدیران، اصلی ترین مشکل کشور است
به طور کلّی شما با جذب بیشتر سرمایه های خارجی و مشارکت با کشورهای اروپایی موافق هستید؟
مسئلۀ مهم، این است که ما باید روی پای خود بایستیم. توسعه نیافتگی ما نه از سوی اروپا و امریکا بوده و نه حاصل تحریم و کمبود فنّاوری است. مشکل اصلی ما، مدیران ناکارآمدی هستند که در سطوح مختلف، مسئولیت میگیرند اما علاقهای ندارند کار کنند و به دنبال کارهای شخصی خود، دوستان و حزبشان میروند و اتفاقی نمیافتد.
یعنی معتقد هستید نیازی به فنّاوری روز دنیا و سرمایه گذاری خارجی نداریم؟
با سرمایهای که داریم، اگر ابتکار داشته باشیم بخش مهمی از مشکلات ما حلوفصل میشود. مشکل ما فقط سرمایهگذاری خارجی نیست. سرمایهگذار خارجی هم که بیاید مگر چه اتفاقی رخ میدهد؟ چند نفر سرکار میروند، اما اتفاق عجیبوغریبی رخ نمیدهد چون به این نتیجه نرسیدهایم که باید کارکنیم. اگر بخواهیم کشوری را نام ببریم که بیشترین مخالفت، ضدیت و دشمنی را با امریکا دارد، باید چین را مثال بزنیم. اما ببینید که چین چگونه توسعه پیدا کرده است. چینی ها از زمانی که مصمم شدند مشکلاتشان را خودشان حل کنند، شروع به کار کردند. کوهها را میتراشند تا زمین برای کشاورزی ایجاد کنند. بنابراین ذهن ماهم واقعاً باید ما هم معطوف به مسائل داخلی شود. در 4 سال گذشته اگر کشورهای خارجی قولی داده اند، چرا تاکنون عمل نکرده اند؟ سرمایهگذاری چشمگیری تاکنون از سوی خارجیها انجام نشده و نخواهد شد. اگر بخواهیم کلّ این دوره را درنظر بگیریم، شاید حدود 5 میلیارد دلار به طور مجموع جذب شده باشد. بنابراین امیدوار هستم این روند گسترش یافته و تداوم پیدا کند. همچنان معتقدم مشکلات اصلی، معطوف به مسائل داخلی است و اگر ما واقعاً شروع به کارکنیم، اتفاقی که در چین رخ داد برای ما هم دور از انتظار نخواهد بود.
البته چین در سیاستهای اقتصادی خود، تغییرات بسیاری ایجاد کرد و ساختار بستۀ اقتصاد دولتی و کمونیستی خود را با بازارهای رقابتی و اقتصاد بین الملل، هماهنگ کرد.
مگر سیاستهای اقتصادی ما اکنون کمونیستی است؟
ضرورت پرده برداری از فسادهای اقتصا دی
شما باید بهتر در جریان باشید که بیش از 80درصد اقتصاد ایران هم اکنون در اختیار دولت، نهادهای عمومی و نظامی و در بهترین حالت، متعلق به خصولتی هاست.
مشکل اصلی اینجاست که دولت میخواهد همهچیز را در کنترل خود داشته باشد و افزون بر آن، نهادهای خصولتی هم تشکیلشده اند. مطابق اصل 44 باید قسمت اصلی اقتصاد به بخش خصوصی سپرده شود، اما دولتها بسیاری از شرکتها را به بخش خصولتی واگذار کرده اند. چگونه شرکتهای نفتی را به تأمین اجتماعی واگذار کردند؟ مگر قرار بود تأمین اجتماعی چنین کارها انجام دهد؟ شرکتهای بسیاری را به «ساتا» واگذار کردند. این کارها را چه کسانی انجام دادند؟ غیر از این است که کار دولتها بود؟ شرکتهای بزرگ بسیاری واگذار شدند که یا نابود شدند یا در حال ورشکستگی هستند. بنابراین، این اشکال نه از یک دولت و نه از یک ارگان سرچشمه می گیرد. متأسفانه فساد اقتصادی در کشور ریشه دوانده است. باید از فساد اقتصادی پردهبرداری شود و در این زمینه نباید تعارفی با چپ و راست و میانه وجود داشته باشد. متأسفانه چون همۀ ما درگیر موضوع هستیم، انگیزه و جرئت برخورد با این موارد وجود ندارد. الآن خاوری کجاست؟ چرا برای کرسنت پس از گذشت 15 سال هنوز حکمی صادر نشده است؟
به هرحال آنها هم مباحث متعددی در این زمینه دارند و معتقدند برای موضوعی که در گذشته تصمیم گیری شده و براساس شرایط آن روز دربردارندۀ منافع ملّی بوده، نمی توان و نباید با شرایط امروز و آن هم به صورت یک جانبه قضاوت کرد.
بالاخره باید به نظر مراجع عالی قضایی کشور احترام گذاشت، اشتباهات را پذیرفت و با افراد خاطی نیز براساس احکام صادره، برخورد شود.
با توجه به مخالفت های شدید منتقدان و به خصوص شما نسبت به مدل جدید قراردادهای نفتی، همچنین عقد قرارداد فاز 11 پارس جنوبی با توتال، فکر می کنید وزارت نفت در دولت دوازدهم موفق به جذب سرمایه گذاران بیشتری برای توسعۀ میادین نفت و گاز خواهد شد؟
واقعیت این است که وزارت نفت و دولت یازدهم در 4 سال گذشته، توسعۀ صنعت نفت را محدود به IPC کردند که من هم از منتقدان سرسخت این روند بودم، زیرا معتقدم 4 سال وقت و سرمایه های ملّی را هدر دادیم. روند توسعۀ صنعت نفت نیز در 4سال آینده به وزیر منتخب نفت در دولت دوازدهم بستگی دارد.
از نگاه شما، وزیر نفت پیشنهادی دولت دوازدهم برای تعامل و جلب نظر کمیسیون انرژی مجلس چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
وزیر نفتی که بتواند و بخواهد، حتماً میتواند کار کند. اما اگر بنا بر کار نکردن باشد، مسلماً کاری پیش نخواهد رفت. اگر وزیر پیشنهادی فردی سالم، کاردان و با انگیزه باشد، صنعت نفت حتماً میتواند توسعه پیدا کند. برای مثال درست است که به آقای نعمتزاده انتقادهای بسیاری وارد است، اما نباید فراموش کرد که روند توسعۀ صنعت پتروشیمی با همّت و تلاش او شکل گرفت، هرچند در ادامه و در مسیر واگذاری ها، مشکلات متعددی پدید آمد. بنابراین یک مدیر ارشد اگر بخواهد، می تواند کارهای اساسی انجام دهد.