غفلت از آینده دردناک آب
سید محمد جعفرناظم السادات، رئیس مرکز پژوهشهای علوم جوی و اقیانوسی دانشگاه شیراز در شماره امروز روزنامه ایران یادداشتی درباره آینده آب نوشته است که در ادامه میآید:
گرچه کارشناسان ارزنده کشور نزدیک به چند دهه درباره ویرانگری روال کنونی بهرهبرداری از آب مقاله نوشتهاند و هشدار دادهاند، اما کمتر نشان پر رنگی از کاهش روند افت سطح آبهای زیرزمینی دیده میشود. یعنی در تابستان امسال هرکس هرچه میتوانسته است برداشت آب از رودخانه یا چاه داشته است. گویی نه هشداری بوده است و نه نگرانی از بابت کمبود آب. دوستان بروند و کشت برنج در استان فارس با آب چاههای عمیق را ببینند و از همه بدتر اینکه اگر در جایی هم برداشت کم شده ناشی از مدیریت منابع آب نبوده است، بلکه بیش از همه چیز وابسته به نبود آب در رودخانه یا چاه بوده است!
به دیگر سخن، نوشتهها و گفتهها فراوان است و همه میدانند که روی شاخه نشستهاند و آن را از بن میبرند. بسیاری از کشاورزان هم میدانند که این بار کج به منزل نمیرسد ولی چارهای جز پمپاژ ندارند. کسی برای زندگی به داد آنها نمیرسد. انگار با این همه دانایی، روند نابودسازی آب و خاک ترمزی ندارد!
برخی دولتیها آزمودهاند که تا آب هست مدیریت آن تنشزا است. اگر بخواهند بگویند این یکی کم آب بردارد و دیگری بیشتر، همیشه دردسرزا است. بنابراین سکوت، بیشترین بازده برای مدیران را دربردارد. آب آهسته اهسته پایین میرود و مدیر هم یا جایش را عوض میکند یا بازنشسته میشود. اگر سکوت کند شاید جایزه بگیرد ولی اگر درگیر بکن و نکنهای آب شد، پست و مقام او میتواند بر باد رود.
اغلب نمایندگان مجلس نیز دوست ندارند به گونهای شایسته و علمی با پدیده آب و پخش آن در کشور برخورد داشته باشند. تداوم نمایندگی بیشتر در نگهداری وضع موجود بهدست میآید تا در وارد شدن به چالش آب و تقسیم آن میان بالا دست و پایین دست رودخانه یا محدود کردن بنیادین برداشت آب از چاهها. برای انتخاب شدن دوباره، آب و مدیریت منابع آب هیچ جایگاهی نزد شورای نگهبان ندارد. تازه اگر وارد مقوله آب شد و بگو و مگویی راه افتاد همان میتواند به رد صلاحیتش از سوی این نهاد بینجامد. سکوت در برابر دشواریهای آب، مناسبترین شیوه برای ادامه نمایندگی از دیدگاه اینگونه مسائل است. قوه قضائیه هم که میگوید قانونی درباره بهرهبرداری بیرویه از آب وجود ندارد تا بخواهیم بر پایه آن کسی را مجازات کنیم.
کشور ما درباره دشواریهای خاورمیانه میدانداری میکند و نیمی از اخبار ما مربوط به جنگهای ویرانگر و پایانناپذیر این پهنه است. اما شوربختانه جنگ ویرانگر کمبود آب درون کشور و نابودی تمدن و فرهنگ در بسیاری از دشت های ایران را کمتر کسی میبیند. درد دیگران را حس میکنیم ولی برای درد خودمان آمپول بیهوشی زدهایم.
دشواریهای آب وابسته به نادانستههای علمی نیست، بسیاری میدانند که آینده آب دردناک است. در هزاران جا گفته و نوشته شده است. در این میان، جای ارادهای ملی برای نجات آب در مدیران بالای کشور خالی است. اگر ما نیمی از کوشش خود که برای اصلاح امور خاورمیانه هزینه میکنیم را برای بهبود آب در کشور هزینه میکردیم وضع آب شاید هر سال بهتر از سال پیش میشد. باید گوشزد کرد که نابودی آب به زوال ایران و ایرانی پایان نمییابد. مذهب و دین ما نیز وابسته به آب است. اگر کسی دلش برای دین میتپد باید بیش از هر چیز به آب و آینده آن اندیشه کند. اگر در چهار دهه آتی روند سقوط سطح آب زیرزمینی و خشک شدن رودخانهها مانند چهار دهه پیش باشد، در آن زمان نقشه نیمه باختری کشور با نقشه کویرهای نیمه خاوری چندان تفاوتی نخواهد داشت.
اگر دلسوزانه به سرنوشت کشور میاندیشیدیم، باید جاری ساختن آب در رودخانهها و بالا آوردن سطح آب زیر زمینی پایه ارزیابی همه مدیریت های دولتی قرار بگیرد. اگر مدیری یا وکیلی در دوران خدمتش آب زیرزمینی چند ده متر پایین رفته و آبادیها شوره زار شده که شایستگی ادامه کار ندارد. با چنین مدیریتی سرزمین آباد را به کسی میسپاریم و ویرانه تحویل میگیریم. بنابراین چه ارزشمند است اگر نیروهای نظامی و امنیتی عزیز ما جنگ آب و شکست پیاپی ملت ایران در برابر دیو خشکسالی را ارزیابی کنند و با همه توان به یاری مردم بشتابند. ملت ما شکست سختی از خشکسالی و کم آبی خورده است. جوانانش در پی بیآبی بیکار و سرخورده شدهاند. اعتیاد و بیکاری و گریز از کشور، همه از بیآبی ریشه میگیرند. سرزمینمان و دین و آیینمان در معرض بزرگترین گزند تاریخ است. باید برخیزیم و جنگی بالاتر از این نیست. از آنجا که کمبود آب ریشه بسیاری از جرمها و بیکاریها است، قوه قضائیه باید به کمک مردم بشتابد و در زمینه پاسداری از منابع آب بیش از گذشته سرمایهگذاری قضایی کند تا زمینههای جرم را بزداید.