سد گتوند از حافظهها پاک شد؟

فاطمه لطفی، خبرنگار حوزه توسعه پایدار «انرژی امروز»
کسی دیگر از سد گتوند حرف نمیزند. گویی قرار است این فاجعه زیست محیطی و ملی به دست فراموشی سپرده شود. گویی قرار است در سکوت محض مسوولان و رسانهها، مردم خوزستان، به مصیبت دیگری عادت کنند. راستی چرا دیگر کسی از سد گتوند صحبت نمیکند؟ آیا حافظه ایرانی پاک شده است؟
به گزارش خبرنگار حوزه توسعه پایدار انرژی امروز، سد گتوند، یگی از بزرگترین سدهای ایران بر روی رودخانه کارون، و یکی از خبرسازترین سدهای ایران است. عملیات اجرایی این سد در سال 1376 آغاز شد و مطالعات طرح را شرکت مهابقدس و اجرای آن را شرکت سپاسد برعهده داشت. این سد قرار بود 4500 گیگاوات ساعت برق تولید کند، سیلابها را کنترل نماید و برای کشاورزی پایین دست سد، آب فراهم کند.
گنبدهای نمکی که نمیدانند کجا باید باشند
اما طولی نکشید که سر و صدایی از جانمایی اشتباه سد به گوش رسید. همه چیز ختم میشد به گنبدهای نمکی در اطراف محل آبگیری سد. دریاچه سد بر روی کوهی از نمک ایجاد شده و از این رو، بزرگترین دریاچه آبنمک دستساز بشر در دنیا در ایران به بهرهبرداری رسید. دریاچه نمکی که برای ساخت آن، سه میلیارد دلار پول خرج شده بود.
کارشناسان محیط زیست و نظام مهندسی معتقد هستند که این بزرگترین سد خاکی ایران، جانمایی درستی ندارد و سازند نمکی گچساران در مطالعات احداث سد، به کل فراموش شده است. تخمینها میگویند 8.2 میلیون تن نمک در مخزن سد گتوند انباشته شده است. میگویند این سد 350 واحد شوری به رودخانه کارون اضافه کرده است. میگویند روزانه هفت هزار تن نمک از سازند گچساران وارد مخزن سد گتوند میشود.
این اشتباه ها باعث شد تا دانشگاه شهید چمران اهواز به فکر چاره برای حل مشکل این سد باشد. این دانشگاه سه گزینه پیشنهادی داشت: اول، طرح «بایپس» یا دور زدن؛ دوم، طرح مدیریت مخزن و سوم انتقال نمک دریاچه سد به حوضچه تبخیری.
اما این دانشگاه طی تحقیقات بعدی خود به این نتیجه رسید که دو گزینه دوم و سوم قابل اجرا نیست و اولین گزینه را پیشنهاد داد، یعنی این سد باید به طور کلی برچیده شود.
سدی که باید با سه هزار میلیارد تومان تخریب شود
سازمان حفاظت از محیط زیست از این طرح حمایت کرد. اما وزارت نیرو، اعلام کرد مطالعات علاج بخشی سد را از دانشگاه شهید چمران اهواز گرفته و به دانشگاه تهران ارجاع داده است. و همین امر باعث شد که کارشناسان منابع آب کشور عملا به دو دسته تقسیم شوند، آنها که میگفتند سد گتوند باید برچیده شود و آنها که به فکر علاجبخشی برای آن بودند.
پیمان بدیعی، عضو هیات علمی موسسه آب دانشگاه تهران، نتایج تحقیقات دانشگاه تهران را اینطور بیان میکند: انتقال آب شور مخزن به حوضچههای تبخیری در نزدیکی سد، مدیریت مخزن و انتقال به خلیج فارس (هندیجان) به ترتیب به عنوان راهکارهای علاجبخشی سد گتوند پیشنهاد شدهاند که گزینههای اول و دوم پیشنهاد مشاور طرح است.
به گفته بدیعی «راهکارهای بسیاری از سوی متخصصان پیشنهاد شده است… در قرارداد کارفرما مطالعات اثرات اجتماعی و برچیده شدن سد پیشبینی نشده بود. اما گروه مطالعاتی با توجه به شرایط و درخواست ذینفعان، این دو را در فهرست مطالعات قرار داد».
او در عین حال تاکید میکند «گزینه برچیده شدن سد گتوند از نظر ما مردود است».
محمد بنی هاشم، دیگر عضو گروه مطالعاتی طرح علاجبخشی سد گتوند، هم گزینه برچیدن سد را راهکاری بسیار پرچالش میداند که به «حداقل سه هزار میلیارد تومان» پول برای اجرای آن نیاز است. او معتقد است «در یک مقطع زمانی روزانه 60 هزار تن نمک از کوههای عنبل وارد مخزن سد میشد. اما اکنون این مقدار بسیار کم و به روزانه هفت هزار تن رسیده است که نشان میدهد شرایط تثبیت شده است».
ناصر کرمی، اقلیم شناس و استاد دانشگاه تروندهایم نروژ، «سد گتوند را قطعنا یک فاجعه مهندسی» میداند و میگوید «با توجه به تداوم حل شدن روزانه هفت هزار تن نمک و انباشت آن پشت سد، که تا دهها سال دیگر ادامه خواهد داشت، در طرح احداث حوضچههای تبخیری، نه فقط همچنان بمب نمک پشت سد فعال میماند، بلکه بمب تازه 1100 هکتاری هم در پایین دست آن ایجاد میشود».
برای علاج بخشی این سد، مثل بسیاری از طرحهای علاجبخشی دیگر در سدهای دیگر کشور چون لار، دز، ماکو و… گزینههایی مطرح شده و گاه به مرحله اقدام هم رسیده، اما هیچ گونه تاثیری در میزان شوری آب نداشتهاند.
گزینه اول: پاک کردن صورت مساله
از اولین گزینهها برای راه چاره پیدا کردن برای این فاجعه، پاک کردن صورت مسله بود. مسوولان ابتدا همه چیز را رد کردند. و اعلام کردندکه اصلا سازند نمکی گچساران در محدوده این سد نیست. اما وقتی مشکل نمایانتر شد، مجبور به اعتراف شدند. و شروع به طرح گزینههایی یکی پس از دیگری کردند.
یکی از این طرحها ایجاد یک دیوار حائل بود که در اصطلاح به آن «پتوی نمکی» میگفتند. تا بلکه بتوان از برخورد آب با سازند نمکی جلوگیری کرد. اما با وجود اینکه کارشناسان این پروژه را رد کردند، مسوولان آن را اجرا کردند و هزینههای بسیار صرف این کار شد و اما به هیچ نتیجهای نرسید، ولی محمود احمدینژاد این سد را افتتاح کرد.
این افتتاح آغازی بود بر فجایع زیست محیطی خوزستان. خوزستانی که در زیر سایه شوم ریزگردها روزگار را به سختی سپری میکند، حالا با شوری کارون نیز دست به گریبان شد. میزان شوری سد گتوند اکنون بیش از 10 برابر شوری آب اقیانوس برآورد میشود. آنچه که بر سر مزارع کشاورزی زمینهای تغذیه کننده از گتوند پیش میآید خود حکایتی دیگر است.
از سویی اگر قرار بود سد گتوند برقی هم تولید کند، کسی به فکر خوردگی توربینهای نیروگاه به خاطر نمک نیست.
دکتر اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست، با اشاره به اعتراضات کارشناسان به این سد میگوید: اما این سد ساخته شد و زمینهای کشاورزی، دامداری و چاهها و باغهای تمام مردم منطقه نابود شد، گورستان هزار ساله بختیاری از بین رفت و امروز تنها دستاوردش حل شدن تپههای نمکی در این سد و شور شدن کارون است.
کهرم ایران را درس عبرتی برای کشورهای همسایه میداند و تاکید میکند «در آیندهای نزدیک، آیندگان ما بسیاری از این سدها را تخریب خواهند کرد».



