جایگاه مخازن پیچیده در الگوی قراردادهای نفتی

سعید ساویز | تحلیلگر و کارشناس حوزه انرژی
چند روز قبل رییسجمهور برای برخی از وزارتخانهها منجمله وزارت نفت ماموریتهای ویژهای را تعیین کرد. در این رابطه تعداد 11 اولویت تخصصی به وزارت نفت محول گردیده که اولین آنها ذیل دو محور «ایجاد تحول در بالادست» و «جذب سرمایهگذاری خارجی» به عنوان راهبردی برای این وزارتخانه مطرح گردیده است. به طور دقیقتر ایجاد تحول در بخش بالادستی نفت در قالب توسعه سرمایهگذاری (بهویژه سرمایهگذاری خارجی) با هدف توسعه میادین نفت به عنوان اولویت شماره یک تعیین و در ادامهی آن نیز به موضوع افزایش ضریب بازیافت از طریق بهکارگیری فناوریهای نوین اشاره شده است.
سرفصلهای الگوی جدید قراردادهای نفتی ایران ( IPC ) به طور کلی تفاوت چندانی در میان مخازنی که تکنولوژی توسعه آن در ایران وجود دارد و آنهایی که توسعهشان در حال حاضر خارج از سطح دانش و ابزار ماست قائل نشده است. این عدم تمایز به خاطر آن است که ساختار قراردادهای فوق صرفاً «الگو» است و لذا برحسب نوع قرارداد توسعهای و مخزن مربوطه، میتواند شیوه توسعه مناسب را ارائه دهد.
اکنون این سوال بوجود میآید که الگوی جدید برای مخازن پیچیده (چون لایه نفتی پارس جنوبی) و یا مخازنی که هزینه اکتشاف و توسعه آنها زیاد است (مانند مخزن خزر) در ساختار خود (با الگوی جدید) چه تمهیداتی را ارائه میکند؟
به طور کلی لایههای نفتی هزینه اکتشاف و تولید بالایی دارد و امید توسعه آن در ایران به شرکت مرسک گره خورده است. با توجه به خرید شرکت مرسک از سوی شرکت توتال و همچنین قرارداد شرکت توتال در الشاهین، باید دید که نتیجه مذاکرات شرکت ملی نفت ایران با مرسک به قرارداد ختم می شود یا خیر؟
بلوکهای موجود در دریای خزر به دلیل پیچیدگی آبهای عمیق و همچنین پارهای دیگر از دشواریهای تکنیکی و فنی، از دیگر چالشهای توسعه مخازن در ایران است. به عبارت دیگر به خاطر نبود اطلاعات کافی در خصوص اکتشاف آن، شرایط دشوارتری نسبت به لایههای نفتی دیگر در کشور دارد.
این بدان معناست که الگوی جدید باید برای هر دو این مخازن انعطاف بیشتری نسبت به میادین دیگر (مانند آزادگان و یا فازهای توسعهای پارس جنوبی) داشته باشد. در واقع اگر علت همکاری با خارجیها در IPC تنها توان مالی و کیفیت توسعه و بهرهبرداری از میادین است، پس باید پذیرفت که مخازنی که ریسک بیشتری دارند (و احتمالا سود کمتری را عاید توسعهدهنده میکند) مهجور میماند.
از سوی دیگر یکی از اهداف حضور شرکتهای بینالمللی، ورود و دستیابی به «دانش روزآمد» است. صنعت نفت ایران از این محل ضمن بهینه کردن دانش ازدیاد برداشت، امکان ورود به فاز توسعه و تولید از مخازن پیچیدهتر خود را پیدا میکند.
در واقع وزارت نفت به خوبی بر این نکته واقف است که هدف غایی صرفاً تولید بهینه و درآمدزایی بیشتر نیست؛ بلکه در کنار اینها قرار است که انتقال دانش و تکنولوژی خاص نیز صورت پذیرد. در این صورت بدیهی است که برنامهریزی مدونی برای توسعه مخازن نامتعارف و یا پیچیده اجتنابناپذیر مینماید. اگر امروز برای آن تمهیدی اندیشیده نشود در آینده نزدیک لاجرم نیاز به هزینه بیشتری برای دستیابی به چنین هدفی خواهد بود.
به طور مشخص شرکتهایی توان رقابت در بازار بینالمللی را دارند که دانش «توسعه و تولید بهینه از مخازن پیچیده» را در اختیار گرفتهاند. شرکتهای زیادی در بخش بازار حفاری و بهرهبرداری از مخازن معمولی فعال هستند که تعداد زیادی از آنها مزیتهای رقابتی مناسبتری در مقایسه با شرکتهای ایرانی دارند.
لذا ضروری است که الگوی جدید قراردادهای نفتی برای مخازن پیچیده اندکی منعطفتر باشد..



