فرق حادثه پلاسکو با آتش‌سوزی بندرامام چیست؟

حریقِ بندرامام اگر کنترل و اطفا نمی شد، تهدیدی بس جدی برای جانِ قریب به سیصدهزارنفر شهروند بوده و چه بسا یک نسل کشیِ نفتیِ قریب الوقوع از جنس بی تدبیری مسئولین را می توانستیم در صفحاتِ پر رمز و راز تاریخِ ایران، حک نماییم.

علی نیک زاد در یادداشتی نوشت:

جمعه ۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۱ بود. ساعت روی دیوار اتاق ۱۵ را نشان میداد. به فکر فرو رفته بود و طعنه های اقوام در میهمانی شب گذشته در منزل پدری را مرور میکرد. آنچا که شغل وی را `بخور و بخواب` می دانستند. باجناقش که دیپلمه ای تاجر است شغلِ وی را عامل محدودیت دیگران می دانست و مدام تکرار میکرد که دولت بجای پرداخت حقوق به افرادی که در سال یک روز هم کار نمی کنند، نرخ مالیات را کاهش دهد تا آن هایی که عرق می ریزند، مزدشان را بگیرند.

بیست دقیقه ای میگذشت و این افکار وی را بیش از پیش قانع می ساخت که `بیکارِ حقوق بگیر` ی بیش نیست.

ساعت به ۱۵:۲۵ که رسید، صدای زنگ تلفن رشته افکارش را قطع کرد، آنسوی خط فریاد سایتمن، که تا چندین متری شعاع تلفن به وضوح شنیده می شد،  `کمک` را با جانِ دل شنید و تنها همین کلمه برای شروع عملیات کافی بود.. عملیاتی برای صیانت جان و مال هزاران نفر انسان … .

بر گستره ی دریایی از مواد شیمیایی، آتش زبانه کشیده بود. دودی سیه فام و غلیظ آسمانِ پر از غبارِ مهدِ پتروشیمی کشور را چنان در آغوش کشیده که گویا سالهاست رنگِ آفتاب بر این اراضی دیده نشده! محشری کبری بود.

دسته و گروه های اطفای حریق وارد معرکه می شدند و هر بار کمتر از قبل باز می گشتند، گویا شعله های سوزانِ آن حریقِ خانمان سوز، خیالِ سیر شدن نداشت. مردانی که همچو ابراهیم بر آتش رفتند تا گلستانی از زندگی را به ما هدیه دهند، حریقِ بندرامام اگر کنترل و اطفا نمی شد، تهدیدی بس جدی برای جانِ قریب به سیصدهزارنفر شهروند بوده و چه بسا یک نسل کشیِ نفتیِ قریب الوقوع از جنس بی تدبیری مسئولین را می توانستیم در صفحاتِ پر رمز و راز تاریخِ ایران، حک نماییم.

آنگاه اهالیِ قلم بیایند و بسرایند؛ که آتش مردانِ این خطه با خون بهایِ ۹ نفر شهید والامقام؛ مقابلِ کوهی از بی مسئولیتیِ پشت میز نشینانِ کارنابلدِ هیچ کاره، جانانه ایستادند.

آن فاجعه ی بسانِ حادثه گذشت و امروز با مرورِ اخبارِ پلاسکو اما به این فکر می کند؛ که براستی فرق حادثه ی بندرامام با حادثه ی پلاسکو چیست؟ چرا اولی را نه تنها در رسانه ها دنبال نکردند، بلکه شهدایَش را حتی شهید ننامیدند، نه رییس جمهور بر صحنه آمد و نه هیچ مردمی! عزای عمومی هم که دریغ! در این خیال فرو رفته که فایرمَن های بندرامام مظلومانه در کنجِ مهدِ پتروشیمی ایران بار سفر بستند بی آنکه کاسه آبی بدرقه راهشان باشد. و اینجاست که انسان می تواند به حسی آمیخته از تنفر نسبت به زمین و زمان دست یابد، که چرا هیچکاه، حتی در یادبودی نیز، عدالت رعایت نمی شود.

یاد شهدای آتشنشان جان بر کفِ بندرامام گرامی، روحشان شاد و راهشان مستدام باد…

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن