مرگ نفت و گاز جدی است؟

تاریخ نفت خام و گاز طبیعی، تاریخ نوعآوریهای تکنولوژیکی است. تا همین اواخر نوعآوریها از صنعت نفت و گاز حمایت میکرد. اما حالا این نوعآوریها این صنعت را به چالش کشیده، و باعث ایجاد تغییرات ساختاری در بازار نفت خام و گاز طبیعی شده است.
به گزارش خبرنگار بینالملل «انرژی امروز» در ابتدا، نفت خام فقط برای روشنایی استفاده میشد. با اختراع موتورهای درونسوز این نوع استفاده از نفت خام تغییر کرد و با بهبود کار ماشینهای بخار در تولید نیرو، سهولت کاربری و نوع کاربری آن تغییر کرد و پس از آن با گذشت زمان امکان تولید انبوه موتورهای درونسوز با قیمتی قابل پرداخت برای عموم مردم فراهم شد.
چندی نگذشت که نفت خام تبدیل به تنها گزینه برای سوخت حمل و نقل شد. حمل و نقل با اسب جایش را به خودروها، لوکوموتیوهای دیزلی، کشتی بخار و کشتی هوایی داد.
تا زمانی بسیار طولانی، گاز طبیعی یک محصول جنبی نامطلوب در تولید نفت خام بود و معمولا در محل تولید سوزانده میشد (گاز فلر). این امر تا زمانی ادامه یافت که باز هم پای نوعآوری به میان آمد و نوعآوریهای فنی امکان بهرهگیری از مزایای گاز طبیعی را ممکن ساخت.
بهبود تکنولوژی خطوط لوله باعث شد بتوان گاز طبیعی را به عنوان منبع تغذیه صنایع شیمیایی استفاده کرد و نیز به عنوان منبعی برای گرمایش خانهها، پخت و پز و تولید برق جای خود را در دنیا باز کرد. کمی بعد از آن تکنولوژی LNG به طور وسیعی بازر گاز طبیعی را گسترده کرد و این محصول جنبی نفت را تبدیل به یک محصول جهانی کرد.
نوعآوریهای تکنولوژیکی تنها پشت پرده اولین انقلاب انرژی، یعنی تغییر از چوب به زغال سنگ، در طول انقلاب صنعتی در قرنهای 18 و 19 نبود بلکه در پشت پرده دومین انقلاب بزرگ انرژی، از زغال سنگ به نفت خام و گاز طبیعی در نیمه اول قرن بیستم هم قرار داشت.
حال در سال 2017، نفت خام و گاز طبیعی، بزرگترین بهرهمندان از ابداعات تکنولوژیکی، خود را در چالشی بزرگ میبینند، چالشی که محصول همان نوعآوریهای فنی است.
نوعآوری باتریها دنیای موتورهای درونسوز را با چالشی به نام خودروهای برقی مواجه کرده است، و نفت خام با چالشی به نام برق روبهرو شده است در حالی که همزمان گاز طبیعی هم با چالش بزرگی به نام برق بادی و خورشیدی دست به گریبان است.
همین امر باعث شده است تا بعضیها سخن از مرگ قریبالوقوع صنعت نفت و گاز بیان آورند. اما آیا این یک نتیجه گیری درست است؟
اویل پرایس معتقد است: باید به خاطر داشت که هم نفت و هم گاز طبیعی منحصرا برای تولید برق (گاز طبیعی) و حمل و نقل (نفت خام) استفاده نمیشوند. یکی از مواردی که نیاز به نفت خام را بیشتر میکند، مثل خودروهای سنگین و صنعت هوایی، فعلا در مقابل روند برقیسازی حمل و نقل بدون تاثیر خواهند ماند. این امر در مورد گاز طبیعی هم صادق است، گاز طبیعی عمدهترین منبع مواد شیمیایی و انرژی صنایع سنگینی مثل فولاد، آلومینیوم، سیمان و کاغذ باقی خواهند ماند.
حتی اگر انتظارات فعلی ما از نوعآوریهای فنی جامه عمل بپوشد، باز هم زمان زیادی لازم است تا نفت خام به طور کامل با حمل و نقل برقی و گاز طبیعی با تولید برق بادی و خورشیدی از میدان بهدر شوند.
برقی کردن حمل و نقل در کنار نوعآوری باتریها، نیازمند توسعه زیرساختهای شارژ خودروست. در مناطقی که خانهها گاراژ دارند این موضوع کمتر اهمیت داردچون خودروها در طول شب در خانهها هم شارژ خواهند شد.
و از آنجایی که شارژ در طول شب به معنی شارژ در مواقع غیرپیک برق است، فعلا مشکلی آنی برای شبکههای برق به وجود نخواهد آمد.
اما وقتی خانهها پارکینگ نداشته باشند، بایستی یک شبکه عمومی شارژ خودرو راهاندازی شود. معقولانهترین راهحل برای چنین مناطقی مجهز کردن پارکینگهای عمومی به ایستگاههای شارژ خودرو است،که خود یک فرصت تجاری عالی برای شرکتهای فعال در این زمینه است.
اما این امر نیازمند همکاری بین طراحان شهری، توسعه دهندگان و موسسان از هر صنفی است که با ایده برقی سازی حمل و نقل به وجود میآید. بنابراین احتمالا سالها زمان خواهد برد، حتی ممکن است دههها به طول بینجامد که در نواحی مختلف این کره خاکی حمل و نقل برقی امکانپذیر شود.
گذار از تولید برق از زغال سنگ و گاز طبیعی به تولید برق بادی و خورشیدی هم با چالشهای مشابهی در دنیا مواجه است. در کشورهای ثروتمندتر، منابع مالی گذار سریع در دسترس است. این موضوع در از رده خارج سازی نیروگاههای برق زغال سنگی و گازی قدیمی قابل مشاهده است.
در کشورهایی که شبکههای برق به رشد لازم نرسیدهاند و هنوز هم نیاز به سرمایهگذاری در انها وجود دارد، میتوان سرمایهگذاریهای جدید را به سوی نیروگاههای برق بادی و خورشیدی سوق داد، و در این صورت باعث خواهد شد این کشورها به زودی از عصر زغال سنگ و گاز طبیعی بیرون بیایند و به دوران انرژیهای تجدیدپذیر قدم گذارند.
کشورهایی که شبکههای برق آنها بر پایه نیروگاههای زغال سنگسوز و گاز سوز شکل گرفته است، بسته به اینکه چقدر فقیر هستند یا اولویتهایشان چیست، یعنی رشد یا تابآوری، کدام یک مطرح باشد؛ تمایل دارند تا مدتها از اهرم فشار وجود زیرساختارهای کنونی استفاده کنند.
بنابراین حتی با وجود پیشبینیهای بسیار خوشبینانه در خصوص توسعه نوعآوریهای فنی، استفاده و بنابراین تقاضا برای نفت خام و گاز طبیعی در آینده هم ادامه خواهد داشت اما میتواند به زودی به حد پیک خود برسد.
این موضوع به این معنی نیست که صنعت نفت و گاز به همین صورت باقی خواهد ماند و جای نگرانی ندارد. روند توسعه تکنولوژی که به آن اشاره شد قطعا یک پویایی بازار جدیدی را به وجودخواهد آورد. مدیریت سودبخشی و رشد صنعت نفت و گاز در یک بازار یکنواخت یا حتی در حال کاهش به شدت متفاوت از مدیریت این صنعت در یک بازار رو به رشد است.
کاهش طبیعی تقاضا، سرمایهگذاری بیشتری را در بخش نفت گاز میطلبد تا بتواند این نیاز را برآورده سازد. البته در یک بازار رو به رشد کاهش طبیعی چالشبرانگیزتر از یک بازار در حال کاهش است. چون در اولی کاهش طبیعی باعث تولید بیشتر خواهد شد اما در دومی چنین نیست.
در بازار یکنواخت یا در حال کاهش نفت و گاز طبیعی، اشباع میتواند تهدید دائمی باشد و بر قیمت تاثیرگذار شود، این همان موضوعی است که صنعت نفت و گاز در طی چند سال گذشته با آن مواجه بوده است.
در چنین دورانی، مزیت رقابتی در منابع و عملیاتهای با کمترین هزینه مشاهده میشود.



