مرد 800 میلیارد دلاری آمد
محمود احمدینژاد، رییسحمهور پیشین ایران، امروز با حضور در محل ستاد انتخابات وزارت کشور برای انتخابات دوازدهمین دوره ریاستجمهوری ثبتنام کرد.
به گزارش انرژی امروز، احمدینژاد که در سالهای 1384 تا 1392 ریاست دولتهای نهم و دهم را برعهده داشت؛ امروز به همراه حمید بقایی و اسفندیار رحیم مشایی، دو یار نزدیک خود، در وزارت کشور حضور یافت و هر سه نفر برای انتخابات ثبتنام کردند.
شیخالاسلام، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت دهم، نیز که قرار بود رییس ستاد انتخاباتی حمید بقایی باشد؛ برای انتخابات ثبتنام کرد.
این درحالی است که شهریورماه گذشته، مقام معظم رهبری در دیدار خصوصی احمدینژاد با ایشان، او را از حضور در انتخابات منع کرده بودند و پس از مدتی این موضوع را رسما طی یک سخنرانی هم اعلام کردند.
در پی بیانات مقام معظم رهبری، احمدینژاد در نامهای به ایشان مدعی شد که از ابتدا هم قصد نامزدی ریاستجمهوری را نداشته و از این پس هم، اقدامی در این جهت نخواهد داشت.
با این حال و با نزدیک شدن به موسم انتخابات، وی ابتدا بهمن ماه گذشته در بیانیهای اعلام کرد که از هیچ نامزدی حمایت نخواهد کرد. اما از اوایل اسفندماه که حمید بقایی، معاون احمدینژاد در دولت دهم، اعلام کاندیداتوری کرد؛ وی با انتشار بیانیهها و فیلمهایی در دفاع از دولت خود و حمله به حسن روحانی به میدان آمد و هفته قبل هم در نشستی خبری، رسما از بقایی حمایت کرد.
وی در نشست خبری هفته گذشته خود اعلام کرده بود هر اقدامی برای تاییدصلاحیت بقایی خواهد کرد و راههایی را در نظر گرفته است.
امروز هم پس از ثبتنام در انتخابات، احمدینژاد به خبرنگاران اعلام کرد: هدف اصلیاش از ثبتنام، کسب تاییدصلاحیت بقایی است و به قول اخلاقی خود برای عدم کاندیداتوری پایبند است.
وی گفت: «رهبری سفارش کردند در انتخابات شرکت نکنم، من هم پذیرفتم. اما توصیه ایشان به معنای نهی نبود. ثبت نام من برای حمایت از بقایی است. بقایی مردی کارآزموده است و در دفاع از حقوق ملت مستحکم است».
رییس پیشین دولت در جمع خبرنگاران تاکید کرد: «علیرغم اینکه فشارگسترده ازناحیه ملت برای این خادم است تاوارد صحنه بشوم،امابه قول اخلاقیم، پایبندم. من به قول اخلاقی که برای عدم کاندیداتوری در انتخابات دادم پایبندم امروز حضور و ثبت نام من برای حمایت از بقایی است».
اینکه سرنوشت احمدینژاد و یاران نزدیک وی در این دوره از انتخابات چه خواهد شد و آیا هر سه تن از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت میشوند و یا آنکه سناریوهای احمدینژاد نتیجه خواهد داد؛ موضوعی است که بلافاصله پس از ثبتنام این سه تن محافل سیاسی و رسانهای را با خود درگیر کرده است.
نفت بر سر سفره
با این حال، آنچه برای حوزه نفت و انرژی قابلتوجه خواهد بود؛ مباحث مختلفی است که نامزدی احمدینژاد و یاران نزدیکش و نیز برخی اعضای دولت او (بهویژه رستم قاسمی، وزیر نفت) برخواهد انگیخت.
احمدینژاد چهرهای است که از لحظه ظهور در صحنه سیاسی ایران در انتخابات ریاستجمهوری 1384، نام او با «نفت» گره خورده است. شعار «آوردن پول نفت بر سر سفرهها» کلید پیروزی او در آن انتخابات بود که بعدها در قالب طرح پرداخت یارانههای نقدی کوشید آن را عملی کند.
افزایش باورنکردنی قیمت نفت هم که از اواخر دولت اصلاحات شروع شده بود، در دوران او به اوج رسید و قیمتهایی تاریخی در حد 140 دلار برای هر بشکه در دولت او تجربه شد که امکان درآمد تاریخی بیش از 800 میلیارد دلاری را از منابع نفتی برای احمدینژاد فراهم کرد.
تحریم فروش نفت
اما سیاستهای خارجی و هستهای دوران وی و تنش با جهان، باعث شد تا قدرتهای جهانی تحریمهایی را که علیه فعالیتهای هستهای ایران طراحی کرده بودند؛ به اجرا درآورند و بهتدریج از سال 1389 به بعد حلقه تحریمها علیه ایران تشدید شود.
اوج تحریمها از اواخر سال 1390 بود که عملا سیستم بانکی، فروش نفت و حملونقل دریایی کالا به کشور به کمترین سطح خود رسید؛ این درحالی بود که رستم قاسمی، وزیر نفت احمدینژاد، مدعی شدن بود تحریم ایران قیمت نفت را به بالاتر از 200 دلار خواهد رساند و به همین دلیل، محقق نخواهد شد!
بابک زنجانی
بسته شدن راههای معمول ترانزیت نفت و دسترسی به درآمدهای ارزی، زمینه ورود جریانهای ناشناخته و مدعی دور زدن تحریمها به اقتصاد کشور و بهویژه مبادلات نفتی را فراهم کرد که بارزترین آنها بابک زنجانی بود.
پرونده بابک زنجانی که در سالهای اخیر دستگاههای قضایی، اطلاعاتی، دیپلماسی و مالی کشور را با خود درگیر کرده است؛ پدیدهای عجیب در تاریخ بیش از 100 ساله فروش نفت ایران محسوب میشود.
سال گذشته، بیژن زنگنه، وزیرنفت، درباره پرونده بابک زنجانی و مبالغ بازگشتی به این وزارتخانه گفت: «آنچه که طبق نظر کارشناسی به وزارت نفت عودت داده شده، حدود ٢0 هزار میلیارد ریال است؛ اما طلب وزارت نفت از بابک زنجانی با سود آن به بیش از 3.5 میلیارد دلار میرسد».
درآمدهای 800 میلیاردی و دهها سوال دیگر
پرونده بابک زنجانی البته تنها یکی از دهها مساله و معضلی است که دوران احمدینژاد برای صنعت نفت ایران بوجود آورد.
هزینه شدن بخش عمدهای از درآمدهای محدود نفتی برای پرداخت یارانههای نقدی، گم شدن دکلهای حفاری دریایی، نزدیک شدن صندوق بازنشستگی صنعت نفت به مرز ورشکستگی، استخدامهای بیضابطه در وزارت نفت و شرکتهای وابسته، وعده اجرای 35 ماهه فازهای پارسجنوبی و بینتیجه ماندن آن، قرارداد ساخت کشتیهای نفتکش با ونزوئلا و عدم پرداخت بخش زیادی از پول از طرف ونزوئلا، تعطیل شدن سوآپ نفت دریای خزر، خروج سرمایهگذاران، همکاران و شرکای خارجی پروژههای مختلف نفت، گاز، پالایش و پتروشیمی در پی تحریمها از کشور، تولید بنزین غیراستاندارد در مجتمعهای پتروشیمی، پروژه پالایشگاه ستاره خلیج فارس، بالا بردن ناگهانی قیمت خرید گاز از ترکمنستان، لغو یکجانبه قرارداد کرسنت و دهها موضوع دیگر، از زخمهایی است که از دوران هشتساله احمدینژاد بر پیکر صنعت نفت و گاز کشور نشست و بسیاری از آنها هنوز التیام نیافته و حتی راه درمان آنها شناخته نشده است.
اما فراتر از همه اینها، پرسش اساسی طیفهای مختلف سیاسی، اداری و کارشناسی کشور و آحاد مردم از احمدینژاد این است که با درآمدهای 800 میلیارد دلاری نفت چه کرد؟ آنچه در ماههای اخیر، در مجلس هم در قالب موضوع «عدم بازگشت منابع درآمدهای نفتی به خزانه» در دولت وی، سوالات و پیگیریهای زیادی را در پی داشته است.
ورود احمدینژاد، یاران و وزرای او به صحنه انتخابات ریاستجمهوری، باعث خواهد شد تا باب طرح بسیاری از این مباحث در فضای کشور بار دیگر باز شود و فعالان صنعت نفت، ناگفتههای خود را بازگویند…