دیگر آبی در بساطمان نیست

مسئولان در سالهای اخیر به سمت انتقال آب از نقاط مختلف کشور به نقاط کم آبتر افتادند که خود این موضوع باعث بحران در سرچشمهها شده است.
مصطفی آرانی در سرمقاله امروز روزنامه اعتماد نوشت:
«حدود یک ماه پیش صدا و سیما مستندی نشان داد در مورد استان سیستان و بلوچستان. در آنجا نشان میداد که مردمی در سیستان و بلوچستان در حال مرگند. یعنی بچههایشان را بغل میکنند چون جایی ندارند، توی راهها دارند میمیرند. کسانی که زیر فشار زندگی دیوانه شدهاند در سطح شهر پراکنده شدهاند. مردم غذا ندارند بخورند. تمام مسوولان استانی که صحبت میکردند، همه میگفتند که اگر دولت تا یک ماه یا دو ماه دیگر به اینجا نرسد، این استان خواهد مرد. این فیلم هست، اسمش ماهیها زنده میمیرند. و نکته جالب برای من این است که هیچ کس به این فیلم کوچکترین توجهی نکرد. حتی شما که اینجا نشستهاید حتی نمیدانید چنین فیلمی ساخته شده و چنین فیلمی نمایش داده شده و این فیلم درباره مرگ زندگی یک استانی از این مملکت است که یک زمانی تامینکننده گندم این مملکت بود.»
اینها، بخشی از حرفهای یوسف اباذری است در آذرماه سال ١٣٩٣. آمده بود تا در همایشی «پدیده پاشایی» را بررسی کند اما حرفهایش را اینگونه آغاز کرد تا به قول خودش نشان دهد که «مودهای اجتماعی که هایدگر میگوید چه شکلی میآیند مسائل واقعی که با آنها روبهرو هستیم را از ذهن جامعه میبرند». نزدیک به ٢ سال بعد اما، دست کم بخشی از نخبگان در جامعه، فهمیدند مسالهای که او به آن اشاره میکند چقدر واقعی است و همین شد که در گزارش آیندهپژوهی ایران سال ١٣٠۶ موسسه آیندهبان بحران تامین آب رتبه دوم را در اختیار گرفته و پیامدهای این بحران در جای هشتم ایستاده و در عین حال موارد دیگری «نزاعهای آب بر سر انتقال آب در داخل ایران و با کشورهای همسایه»، «آلودگیهای آب» و نیز بحران ریزگردها هم وجود دارد که این آخری به طور غیرمستقیم به مساله بحران آب مربوط میشود. در اینجا، تلاش شده که هفت نکته در خصوص ابعاد مختلف این بحران به صورت ساده بیان شود:
١- بحران تامین آب به زبان ساده یعنی اینکه مسوولان کشور نتوانند آب مورد نیاز مردم را از سه منبع آن یعنی نزولات جوی، آبهای سطحی و آبهای زیرزمینی تامین کنند. در حال حاضر، کشور ما در هر سه این موارد با بحران جدی روبهرو است:
* متوسط ریزشهای جوی بلندمدت برای کشور برابر ۴ ٢۴٣ میلیمتر بوده است و این در حالی است که مقدار متوسط بارش ١٠ ساله اخیر حدود ۵ ٢٢٢ میلیمتر بوده یعنی ٢١ میلیمتر کاهش نسبت به متوسط بلندمدت.
** متوسط حجم بلندمدت جریان سطحی مثل آب رودخانهها ٨۶ میلیارد متر مکعب بوده و این در حالی است که مقدار متوسط حجم جریان سطحی نسبت به دوره بلندمدت حدود ٣٢ درصد کاهش داشته است.
*** کسری مخازن و آبخوانهای زیرزمینی که در سال ١٣۴٧ فقط ١ ٠ میلیارد متر مکعب بوده در سال ١٣٨٩ به ١٠٩ میلیارد متر مکعب رسیده است. از سوی دیگر تعداد دشتهای ممنوعه کشور در همان سال ١٣۴٧، ١۵ دشت بوده و در سال ١٣٩٣ به ٣١٩ دشت رسیده است.
٢- از سوی دیگر این وضعیت به آن معنا هم هست که میزان مصرف آب در کشور ما هم بالاست. میزان مصرف آب در کشور ما در حال حاضر نزدیک به ١٠٠ میلیارد متر مکعب است و این در حالی است که این میزان در کشور ترکیه که تقریبا جمعیتی مشابه کشور ما دارد؛ نزدیک به ۴٠ میلیارد متر مکعب بوده است. در بخش مصرف البته نکته دیگری هم قابل توجه است. معمولا در سالهای اخیر با بیان اینکه نزدیک به ٩٠ درصد از آب کشور صرف مصارف کشاورزی میشود؛ این بخش به عنوان مهمترین متهم در وضعیت فعلی منابع آب شناخته شده است در حالی که این وضعیت در سایر کشورهای جهان نیز وجود دارد و به طور میانگین در جهان، ٧۵ درصد از کل مصرف آب و در منطقه خاورمیانه نزدیک به ٨٧ درصد از کل مصارف آب مربوط به مصرف کشاورزی است اما نکته مهم میزان بهرهوری در این زمینه است که طبق آمار بانک جهانی در سال ٢٠٠۶، به طور کلی در ایران ۵ ١ و در ترکیه ٣ ۵ و در عربستان ١١ درصد بوده است. اما نباید از این مساله هم غفلت کرد که میزان مصرف آب در بخش خانگی هم بسیار بالاست و به طور مثال سرانه مصرف آب شرب در کشور از سال ٧۴ تا ٨۶، ١٢ متر مکعب افزایش داشته است.
٣- مجموع این اتفاقات، به قول گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، مسوولان کشور را به سمت راهکارهای سختافزاری برده است. فقط به این نکته توجه کنید که تعداد سدهای کشور در ابتدای پیروزی انقلاب، ١٩ مورد بوده و در بهمن ١٣٩٢ گفته شده که این میزان به ٣۵٨ رسیده و در حال حاضر ۶۴٧ سد در سراسر کشور در حال بهرهبرداری است و این در حالی است که نزدیک به همین رقم نیز، سد در دست مطالعه یا عملیات اجرایی در کشور وجود دارد. همین وضعیت باعث شده که در حوضه آبخوان دریاچه ارومیه، ٧٢ سد وجود داشته باشد که این موضوع تاثیر مستقیمی روی خشک شدن آب این دریاچه در سالهای اخیر داشته است.
۴- از سوی دیگر مسوولان در سالهای اخیر به سمت انتقال آب از نقاط مختلف کشور به نقاط کم آبتر افتادند که خود این موضوع باعث بحران در سرچشمهها شده است. در سال ١٣٩۴، ۵ مورد از این دست، در سرشاخههای به خصوص در حوضههای آبی زاگرس یعنی به طور مثال از سرشاخههای دز یا از کوهرنگ اجرایی شده و در چهارچوب آن نزدیک به یک میلیارد و دویست میلیون متر مکعب آب در کشور جابهجا میشود و این در حالی است که گفته شده باید تا افق سال این پروژهها به ٢٠ مورد و حجم آب منتقل شده به ۴ میلیارد متر مکعب برسد. این در حالی است که مثلا مثلا پروژه انتقال آب زایندهرود باعث محرومیت نسبی دو استان چهارمحال و بختیاری و نیز اصفهان از آب این رودخانه شده و حیات رودی که از مرکز شهر اصفهان عبور میکرد و یکی از جاذبههای این شهر بود را منقطع کرده است. این موضوع همچنین پیامدهای امنیتی داشته که در چهارچوب اعتراضات کشاورزان شرق استان اصفهان قابل مشاهده است.
۵- با این حال اقدامات نرمافزاری در این زمینه بسیار غیرمفید بوده است. به طور مثال، قانونی که در سال ١٣٨٩ در مجلس شورای اسلامی با عنوان تعیین تکلیف چاههای فاقد پروانه بهرهبرداری تصویب شد قانونی بود که به عقیده بسیاری از کارشناسان، تخلفات پیشین در حوزه برداشت از منابع آب زیرزمینی را مجاز دانست و تعداد چاههای آب زیرزمینی را ظرف ٣ سال، از ۶٠ هزار مورد به ٨٠ هزار مورد رساند. از سوی دیگر کشور در حال حاضر به طور جدی پروژه دیپلماسی آب را پیگیری نمیکند که در صورت ادامه وضعیت باید تنش بر سر آب با همسایگان را بپذیرد. در حال حاضر تنش با افغانستان بر سر هامون مهمترین مثال برای این موضوع است و از آن طرف نباید وضعیت ما با ترکیه را نادیده گرفت. ترکیهای که با پروژه GAP خود علاوه بر تغییر اقلیم در عراق، باعث خشک شدن تالاب هورالعظیم شده که منبع اصلی ریزگردهایی است که به چشم مردم استان خوزستان میرود.
در چنین وضعیتی است که به طور قطع میتوان از بحران آب در کشور سخن گفت. مهاجرت به دلیل بحران آب در کشور آغاز شده است و این زنگ خطری است برای همه، از شهروند گرفته تا مسوول که فکری به حال این وضعیت کنند. منابع ما محدود هستند و متاسفانه به سمت محدودیت شیب دارند و مصارف هم بالاست و بیشتر هم میشود. در این میان مدیریت منابع آب چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی مناسب نیست. در چنین وضعیت بغرنجی به نظر باید هر چه در دستور کارمان است را زمین بگذاریم و به آب فکر کنیم.
در تهیه این گزارش از این منابع استفاده شده است:
١- گزارش شماره ١۴٨۴۶ مرکز پژوهشهای مجلس ٢- گزارش اصلاح الگوی مصرف مرکز آمار؛ جلد ٢ ٣- مقاله انتقال آب بین حوضهای، چالش بالادست پر آبترین رودخانه ایران نوشته تورج فتحی.



