پیچ تاریخی در بازار نفت

شکوفه حبیب‌زاده: «امیدوارم اشتباه کنم؛ اما به عقیدۀ من، اکنون یکی از سخت‌ترین گذرگاه‌ها و پیچ‌های تاریخی در روابط ایران و عربستان و آمریکا در خاورمیانه است.»

این را رییس سابق امور مجامع اوپک می‌گوید. جواد یارجانی در گفت‌وگو با «انرژی امروز» می‌گوید: «اگر اتفاق‌های اخیر دامنه‌‌دار باشد و ادامه یابد، می‌تواند روی عرضۀ نفت اثر بگذارد. عربستان یکی از اثرگذارترین کشورها در عرصۀ نفت است و بر همین اساس، اتفاق‌های آن حائز اهمیت در بازار. به‌همین دلیل می‌گوید با شرط تأثیر این عامل ژئوپلتیک بر عرضۀ نفت، قطعاً شاهد جهش‌های قیمتی نفت خواهیم بود». این اتفاق‌ها البته ماحصل این گفت‌وگو نیست.

بررسی احتمال ورود شیل‌اویل‌ها به بازار با استمرار افزایش قیمت، نزدیکی عربستان به روسیه و چین هم مسائلی است که او در این گفت‌وگو مطرح می‌کند. یارجانی دربارۀ نزدیکی عربستان به روسیه و چین و نگرانی‌ها دربارۀ کاهش روابط این دو کشور با ایران می‌گوید نزدیکی این دو کشور با عربستان «به این معنا نیست که آن‌ها روابط خود را با ایران کاهش دهند؛ چون این کشورها آن‌قدر عاقل هستند که تمام تخم‌مرغ‌هایشان را در یک سبد که می‌دانند صاحب و آقا بالاسری نظیر آمریکا دارد، نگذارند.»

اکنون منطقه با محوریت عربستان دچار تحولات اساسی شده و تنش همه‌جا را فراگرفته است. عربستان به‌عنوان یکی از قطب‌های نفتی جهان، بسیار اثرگذار در بازار خواهد بود. به عقیدۀ شما این تحولات چگونه بازار نفت را تحت‌الشعاع خود قرار خواهد داد؟

عواملی که روی نفت اثر می‌گذارد، پرشمار است. تعدادی از این عوامل با عنوان عوامل اساسی بازار شناخته می‌شوند: تقاضا، عرضه و ذخایر نفتی. طبیعی است اگر تقاضا برای نفت افزایش یابد، قیمت افزایش ‌یابد، عرضه بیشتر شود، قیمت کاهش ‌یابد و ذخایر بیش‌ازحد معمول باشد که در ۲ سال اخیر، قبل از توافق اوپک رخ داده بود، روی قیمت فشار می‌آورد و آن را با کاهش روبه‌رو می‌کند.

این‌ها عوامل اساسی محسوب می‌شود که ماندگارتر است. می‌دانیم قیمت نفت فقط به این عوامل وابسته نیست و عوامل دیگری هم روی بازار اثر می‌گذارد. یکی از عوامل غیراساسی خیلی مهم، عامل ژئوپلتیک است؛ به‌ویژه آنکه این اتفاق‌ها در کشورهای مهم نفتی رخ دهد. یکی از مهم‌ترین این تحولات که اثر آن بسیار چشمگیر است و در سابقۀ تاریخی نفت وجود دارد، انقلاب اسلامی ایران است.

از همان ابتدا که زمزمۀ انقلاب ایران آغاز شد، پیش‌بینی تحولات سیاسی، قیمت نفت را افزایش داد؛ اما بعدها این تحولات سیاسی به اعتصاب و کاهش فیزیکی نفت تبدیل شد. درواقع عامل ژئوپلتیک، اثر خود را روی یکی از عوامل اساسی (عرضه) گذاشت و قیمت را به‌شدت افزایش داد. یکی از دیگر اتفاق‌ها، جنگ یوم‌کیپور (جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973) بود. وقتی کشورهای عرب داخل اوپک به رهبری عربستان با هدایت ملک فیصل کشورهای حامی اسرائیل را تحریم کردند، قیمت‌ها ۴ برابر شد.

این مسئله در ابتدا مسئله‌ای ژئوپلتیک بود، اما بلافاصله به کاهش عرضه به‌عنوان عامل اساسی بدل شد. تحولات عربستان، تحولات مهمی است. خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کردند جانشینی از فرزندان ملک عبدالعزیز به نوادگان او آسان نخواهد بود. بعد از ترور ملک فیصل توسط برادرزاده‌اش که از آمریکا برگشته بود، سیاست عربستان در مسیر دیگری قرار گرفت. از میان فرزندان ملک عبدالعزیز تعدادی به برادران سدیری معروف‌ بودند که بسیار هم قدرتمند بودند.

 این برادران از یک مادر بودند که خیلی مورد توجه ملک عبدالعزیز بودند. ملک عبدالله چون از این برادران نبود، برای جایگزینی بسیار برنامه‌ریزی کرد و برای اولین‌بار در کنار ولیعهد، معاون ولیعهد گذاشت؛ زیرا می‌خواست مطمئن شود قدرت تماماً در اختیار برادران سدیری نباشد.

 از طرفی به فرزندان خود هم مسئولیت‌های بیشتر و مهم داد. مهم‌ترینش متعب بود که جزو دستگیرشدگان است. متعب از پرقدرت‌ترین شاهزادگان در زمان ملک عبدالله بود. ملک عبدالله باهوش با نگرانی از آینده‌ در کنار ارتش عربستان، گارد ملی را تأسیس و آن را تقویت کرد و سلاح‌های بسیاری در اختیار آن قرار داد. بعد از مدتی آن را به وزارتخانه تبدیل کرد و پسرش، متعب، را در رأس آن قرار داد.

دستگیری او خیلی مهم است. از موقعی که ملک سلمان سر کار آمد، سرعت تحولات بیشتر شد. سرعت این اتفاق‌ها از زمانی بیشتر شد که او ولیعهدی که ملک‌عبدالله با نام مقرن انتخاب کرده بود، برکنار کرد. مقرن هم از پسران شاه عبدالعزیر بود. حتی گفته می‌شود پسر مقرن  در جریان دستگیری‌های اخیر در سقوط هلیکوپتر کشته شده است.

از سویی دیگر، محمد بن‌ نایف به‌عنوان ولیعهد ملک سلمان و وزیر کشور انتخاب شد. آمریکایی‌های قبل از ترامپ، بسیار تمایل داشتند محمد بن‌ نایف پادشاه شود؛ زیرا سابقۀ مبارزه با القاعده و اعتماد کامل آمریکایی‌ها را داشت و باوجودی‌که سنش زیاد بود، کم‌سن‌تر از پادشاه قبلی بود. به دلیل همین رابطۀ نزدیک با دولت وقت آمریکا در سفر به واشنگتن محمد بن نایف با استقبال اوباما روبه‌رو شد.

ساده‌اندیشی است اگر فکر کنیم در تغییرات جدید در عربستان، دولت فعلی آمریکا نقشی نداشته باشد. عربستان مهم‌ترین کشور در خاورمیانه برای آمریکاست؛ زیرا می‌تواند سالانه میلیاردها دلار برای خرید اسلحه از آن کشور هزینه کند. اتفاق بزرگی که افتاد، این بود که همان پستی که ملک عبدالله برای ادامۀ قدرت خان‌زاد خودش پست معاون ولیعهد ایجاد کرده بود، بلاگیر او شد. ملک سلمان، پسرش را که حدود 30 سال داشت و از همسر مورد علاقه‌اش بود، معاون ولیعهد کرد و به او به‌شدت قدرت داد. چند ماه پیش، محمد بن نایف را که ولیعهد بود، آن‌قدر تحت فشار قرار می‌دهند و حتى طبق برخی گزارش‌ها داروهایش را به او نمی‌دهند که مجبور به استعفا می‌شود و درنهایت، محمد بن سلمان به ولیعهدی انتخاب و عملاً همه‌کاره می‌شود و بسیاری هم پیش‌بینی می‌کنند به‌زودی شاه شود.

دولت جدید آمریکا هم روی محمد بن سلمان برنامه‌ریزی کرد‌ و اکنون این ولیعهد جوان، برنامه‌های 2030 را در دستور کار قرار داده است. همچنین به‌دنبال فروش بخشی از آرامکو در راستای اصلاحات اقتصادی است. به این ترتیب، به‌نظر می‌رسد اغلب برنامه‌های تیم جدید آمریکا و محمد بن سلمان هماهنگ است. برنامۀ 2030، نتیجۀ گزارش گران‌قیمتی است که یک شرکت تحقیقاتی آمریکایی به عربستان داده است. بسیاری از اندیشکده‌ها، گزارش برای آن‌ها تهیه می‌کنند و بسیاری از مقامات سعودی، باتوجه‌به منافع آمریکا، سیاست‌ها را پیش می‌برند.

به‌ هر ترتیب، اتفاق‌هایی که اکنون درحال وقوع است، می‌تواند تأثیرات بلندمدتی در بازار نفت داشته باشد؛ به شرط اینکه این تسویه‌حساب‌ها، تأثیر خود را روی عرضۀ این کشور بگذارد. اگر تأثیر روی عرضه نگذارد، فقط همان جو روانی است که روی بازار می‌گذارد.

 پیش‌بینی شما ماندگاری این تأثر بر بازار نفت است؟

امیدوارم اشتباه کنم؛ اما به عقیدۀ من، اکنون یکی از سخت‌ترین گذرگاه‌ها و پیچ‌های تاریخی در روابط ایران و عربستان و آمریکا در خاورمیانه است. علت این عقیده هم آن است که اکنون محمد بن سلمان کار بزرگی شروع کرده است که شمایل کودتا دارد. تحولات خیلی عمیق است و بحران آغاز شده است. از طرفی، ترامپ هم با بحران داخلی روبه‌روست و مقبولیت او به حدود 30درصد کاهش یافته که در سال‌های اخیر در مقایسه با دیگر رؤسای‌جمهوری آمریکا بی‌سابقه است.

اکنون هم مشخص است که بزرگ‌ترین هدف ترامپ بازاریابی برای شرکت‌های بزرگ اسلحه‌سازی است. از طرفی، بعد از برخورد موشک حوثی‌ها به فرودگاه ریاض که در شرایط بحران فعلی مورد استفادۀ مقامات سعودی گرفته و مدام انگشت اتهام را به‌سوی ایران گرفته‌اند.

وقتی این اختلاف داخلی در عربستان به نقطۀ اوج خود رسیده است، برای انحراف افکار عمومی داخلی و خارجی فقط به ایران اشاره می‌شود که این امر می‌تواند بسیار خطرناک باشد. امیدوارم ایران بتواند این قضیه را با کیاست و آرامش از سر بگذارنند؛ همان‌گونه که تا امروز عمل شده است. ترامپ هم  مثل زنگی مستی عمل می‌کند که شمشیر دستش است و این هم برای منطقه بسیار خطرناک است.

شاید جنگ فراگیری در منطقه هدف ترامپ نباشد؛ اما گویا طوری هدف‌گذاری شده است که می‌خواهند کسانی ‌که قصد سرمایه‌گذاری و همکاری با ایران دارند، بترساند. طبیعی است در این شرایط باید بسیار هشیار بود و به این جنگ‌طلبان کوچک‌ترین دستاویزی نداد. اغلب، این کشورها وقتی دچار مشکل داخلی هستند، دنبال بحران خارجی می‌روند و ما نباید امکان چنین سوء‌استفاده‌ای را به عربستان و آمریکا بدهیم. افزایش قیمت در بازار نفت روانی است و تا زمانی‌ که به عامل اصلی بدل تبدیل نشود، همین‌گونه خواهد بود. به‌هرحال، همه‌چیز بستگی دارد ابعاد این بحران گسترش پیدا کند یا خیر.

 بحران لبنان هم این وسط به این مسائل افزوده شده است. فکر می‌کنید ابعاد اثرگذاری آن چقدر باشد؟

دقیقاً. به این‌ها باید بحران لبنان و هم‌زمانی این اتفاق‌ها را هم اضافه کرد. بااین‌حال، اگر روی عرضه اثرگذار نباشد، این اتفاق‌ها روانی است؛ اما اگر روی عرضۀ نفت اثرگذار باشد، می‌تواند تأثیرات بسیار وسیعی روی قیمت نفت بگذارد.

اکنون قیمت‌ نفت در محدوده‌ای قرار گرفته که برخی احتمال می‌دهند شیل‌اویل‌ها هم وارد گود شوند. به عقیدۀ شما نفت شیل درحال بررسی اوضاع برای ورود به بازار است؟

شیل‌اویل‌ها زمانی وارد بازار شدند که قیمت نفت، حدود 100 دلار بود. در این زمان با افزایش قیمت، تولید نفت در  بسیاری از مناطق که غیرقابل تصور بود، آغاز شد. طبیعی است وقتی تکنولوژی جدید وارد می‌شود و ذخایر بکری در اختیار تولیدکنندگان هست، تولید نفت با سرعت بسیاری رشد می‌کند و این اتفاقی بود که تا سال ٢٠١۴ شاهد آن بودیم.

به این ترتیب، تولید آمریکا از این مناطق به‌شدت زیاد شد. آن‌ها وام‌های کلانی از بانک‌ها گرفتند و سریع پیشرفت کردند. با پیشرفت آن‌ها، قبل از 2014 سالی حدود یک‌میلیون بشکه وارد بازار شد. از سال 2014 که قیمت‌ها رو به کاهش گذاشت، آن‌ها هم مجبور به کاهش تولید شدند. البته توانستند با بهبود تکنولوژی، هزینه‌های خود را کاهش دهند؛ اما باوجود بهبود قیمت‌ها تولید نفت شیل با محدودیت‌هایی روبه‌رو است و تولیدکنندگان نمی‌توانند با سرعت گذشته به افزایش تولید خود ادامه دهند.

درنتیجه می‌رسیم به جایی که این سؤال مطرح می‌شود: آیا تنها علت کاهش شیل‌اویل‌ها فقط قیمت بوده یا وام‌های کلان بانکی، کمبود نیروی انسانی متخصص، کمبود آب و… هم از عوامل مدنظر بوده است؟ به نظر من همۀ این‌ها دست‌به‌دست هم داده‌اند. یعنی این‌گونه نیست اگر قیمت‌ها زیاد شود، به یک‌باره شیل‌اویل هم تولیدش مانند گذشته با سرعت افزایش پیدا کند.

این مسئله تک‌بعدی نیست. ممکن است اثرگذار باشد؛ اما بعید می‌دانم دوباره به افزایش تولید یک‌میلیون بشکه در روز شیل‌اویل‌ها در ماه‌های آینده بازگردیم. به عقیدۀ من، تولیدکنندگان شیل‌‌اویل‌ها این‌گونه نیست که آماده باشند تا هر زمان قیمت نفت افزایش یافت، تولید خود را افزایش داده و به میزان رشد یک‌میلیون بشکه در روز سال‌های گذشته بازگردند. ممکن است تغییراتی در جهت افزایش تولید رخ دهد؛ اما این تغییرها تدریجی خواهد بود.

 اخیراً شاهد بودیم نخست‌وزیر عراق به عربستان رفت. سفر پوتین به ایران را هم داریم که به‌نظر می‌رسد در همسایگان نگرانی ایجاد کرده است. فارغ از بعد سیاسی، چون این منطقه مخزن نفت و گاز است، آیا این دیدارها با هدف خاصی انجام می‌شود؟

اولین اتفاق این است که در مسئلۀ کاهش قیمت‌ها مشخص شد آن‌هایی که عرضه‌کنندۀ بزرگ‌تری هستند و تولیدشان در حدومرز 10میلیون بشکه است؛ یعنی عربستان و روسیه ضرر بیشتری متحمل شدند. باتوجه‌به تحریم‌هایی که به دلیل اوکراین به روسیه تحمیل شد، روس‌ها می‌خواستند به قیمت بیشتر نفت دسترسی پیدا کنند؛ زیرا به‌واسطۀ تحریم با کاهش قیمت گاز و کاهش و درآمد مواجه شدند. درنتیجه، نزدیکی با عربستان به‌وجود آمد.

درواقع، نیاز سبب شد هر دو کشوری که حدود 10میلیون بشکه در روز تولید داشتند، به هم نزدیک شوند. به‌طور غیررسمی روسیه مسئولیت هماهنگی بین کشورهای غیراوپک را در دست گرفت و عربستان در داخل اوپک سیاست گرفتن سهم بازار را کنار گذاشت و بعد از بالا و پایین‌های زیاد و موفق‌نشدن در دوحه برای فریز و اجبار ایران برای پذیرش آن، درنهایت، نوامبر سال گذشته به توافقی که به‌اصطلاح، توافق تاریخی می‌گویند دست یافتند و از آن زمان قیمت‌ها افزایش یافت که منافعی ایجاد کرده است.

درهرحال، عربستان در این سفرها از شرکت‌های روسی برای سرمایه‌گذاری در عربستان دعوت کرد. طبیعی است کشورها منافع خودشان را دنبال می‌کنند. اما تصور نمی‌کنم روس‌ها به شرایط بی‌توجه باشند. ترامپ معروف است به اینکه با روس‌ها مشکلی ندارد؛ اما به دلیل جو داخل آمریکا و مسائلی که در انتخابات با عنوان دخالت روسیه در انتخاب‌نشدن هیلاری کلینتون مطرح شد، نتوانست ارتباطی که مایل بود، با روسیه داشته باشد.

همین امر باعث می‌شود شرایط را برای عربستان آسان‌تر کند که با روسیه روابط بهتری داشته باشد؛ با این امید که روس‌ها را از ایران دور کند. این می‌تواند یکی از اهدافش باشد؛ اما برای روس‌ها آنچه مهم است، منافع ملی است. باید دید روسیه روابط با ایران را استراتژیک می‌بینند یا با عربستان را. اما منافع ملی تعیین‌کننده خواهد بود. حتی این ارتباط از طریق عربستان با چین هم برقرار شده و طبیعی است که چین به‌دنبال بهترین شرایط برای منافع ملی خودش باشد.

اگر شرطش این باشد که بخشی از آرامکو را بخرد، این کار را می‌کند؛ اما به این معنا نیست که روابطش با ایران را کاهش دهد؛ چون این کشورها آن‌قدر عاقل هستند که تمام تخم‌مرغ‌هایشان را در یک سبد که می‌دانند صاحب و آقابالاسری نظیر آمریکا دارد، نگذارند. این دو کشور می‌دانند نفوذ آمریکا در عربستان خیلی عمیق‌ است؛ اما باتوجه‌به منافع ملی‌شان این کارها را هم می‌کنند. سفر پوتین به ایران و ارتباط نزدیکی که بین ایران و روسیه و آذربایجان ایجاد شده خوب است و باید از این موقعیت استفاده کنیم و برای منافع ملی‌مان به‌خصوص در دریای مازندران هر کاری که می‌شود، انجام دهیم؛ چون درست است که بخش عمیق دریای مازندران در بخش مربوط به ایران است؛ اما در این بخش هیچ کاری نشده است.

وقتی دیگر کشورهای منطقه در این حوزه درآمدهای نجومی از نفت و گاز این منطقه دارند، باید دربارۀ این قضیه فکری کنیم و زودتر ثروتی که زیر دریاست، به روی زمین بیاوریم. درنتیجه، رقابت برای اینکه روابط عمیق‌تری با کشورها داشته باشیم، بسیار کار خوبی است. برخلاف سیاست خارجی که باید نه شرقی و نه غربی باشد، در مسائل اقتصادی باید هم غربی و هم شرقی باشد، روابط اقتصادی با این کشورها هرچه عمیق‌تر، بهتر؛ به شرطی که بتوانیم از پولش خوب استفاده کنیم و آن ‌را به پروژه‌های ثروت‌آفرین تبدیل بکنیم.

به‌ نظرم اگر عراق بتواند رابطه‌اش را با عربستان ترمیم کند، بد نیست. حملۀ آمریکا به عراق در سال 2003 و ادامۀ اشغال عراق به مدت 10سال تمام زیرساخت‌های عراق را به‌شدت از بین برده و آمریکایی‌ها مسببش بوده‌اند؛ اما خیلی‌ها معتقدند در تشویق آمریکا به‌خصوص جورج بوش نقش بندر بن ‌سلطان، سفیر سابق عربستان در آمریکا، که بوش پدر به او لقب بندر بوش داده بود، نمی‌توان نادیده گرفت،

به‌هرحال، این‌ها نقش بازی کردند و عراق صدمۀ فراوانی خورد. بعد از خروج آمریکایی‌ها نمی‌شود نقش عربستان را در پررنگ‌‌کردن اختلافات مذهبی و قومی در عراق را نیز نادیده گرفت که به ایجاد داعش منجر شد. عراق به دلیل منافع ملی‌‌اش می‌خواهد روابطش را ترمیم کند و کمی از خسارت‌هایی که به کشورش وارد شده است، جبران کند. به نظرم این برای ایران خطری نیست؛ اما هوشیاربودن لازم است و لازمه‌اش در شرایط بحرانی منطقه، حفظ وحدت ملی و مقابله با توطئه‌هایی است که شاهد هستیم؛ به‌خصوص باتوجه‌به اینکه نقش اصلی را در پشت پردۀ دولت دست راستی اسرائیل و جنگ‌طلب‌های آمریکا با هدف فروش اسلحه ‌بازی می‌کنند. اکنون این‌ها در رأس قدرت هستند. در این شرایط هوشیاربودن و حفظ وحدت ملی خیلی مهم است. 

پس نزدیکی این دو جای نگرانی ندارد.

خیر، امیدوارم عراقی‌ها بتوانند عربستان را تشویق کنند به‌جای ترویج تروریسم در منطقه، زخم‌هایی که به عراق زده‌اند، با سرمایه‌گذاری در بازسازی آن کشور ترمیم کنند.

 اگر سفر پوتین به ایران برای همسایگان به‌ویژه عربستان ایجاد خطر کرده، آیا ممکن است باعث تلاش عربستان برای نزدیکی بیشتر به روسیه شود؟

به نظرم روابط ایران و روسیه از سابقۀ بیشتری برخوردار است و در سال‌های اخیر به دلیل مسائل سوریه عمیق‌تر هم شده است. به‌هرحال، نباید از یاد ببریم ملاک همۀ کشورها برای ایجاد روابط، منافع ملی آن‌هاست و ما باتوجه‌به همسایگی و سوابق همکاری در موقعیت بهتری برای تعمیق روابط با روسیه هستیم؛ باوجود تلاش عربستان برای گسترده‌تَرکردن روابطش با روسیه.

 مدتی است در راستای اصلاح اقتصادی، فروش بخشی از آرامکو مدنظر قرار گرفته است. عربستان تا چه اندازه برای ارزش بیشتر سهام آرامکو به‌دنبال افزایش عمدی بازار نفت است؟

قرار نیست کل آرامکو واگذار شود. بخش کوچکی است که خیلی مهم است. برای انجام آن هم قیمت‌های گزاف نفت لازم است. عربستان غیر از کسری بودجه‌اش که بعد از تصمیمشان در 2014 در یک سال به حدود 100میلیارد هم رسید، اگر می‌خواستند به همان شیوه پیش بروند، تمام ذخایرشان از دستشان می‌رفت. درنتیجه، یکی از عللی که دنبال ترمیم قیمت‌ها و بهبود روابطشان با روسیه و دیگر اعضای اوپک بودند، به این دلیل بود که قیمت به جایی برگردد که کسری بودجه نداشته باشند.

به‌هرحال وقتی می‌خواهید سهامی را ارزش‌گذاری کنید، نمی‌توانید با قیمت کم این کار را انجام دهید. آقای ترامپ هم می‌خواهد این کار را از طریق بورس آمریکا انجام دهد و خیلی‌ها منتظر هستند که از این نمد کلاهی بسازند.

 اگر قیمت‌ها در ارقام بال تثبیت شود، در خیلی از سیاست‌ها تأثیرگذار است. این اتفاق چقدر بر توافق ثبات تولید در اوپک اثرگذار است؟

قرار است نوامبر 2017 جلسۀ اوپک برگزار شود. تا آن زمان باید دید چه اتفاق‌هایی خواهد افتاد. یک بحث بود که تا پایان 2018 توافق اخیر نفتی را تمدید کنند. اغلب وقتی قیمت‌ها به این صورت افزایش می‌یابد، حتی اگر به دلیل عوامل غیراساسی باشد، بعید است تصمیم بگیرند توافق را برای مدت طولانی ادامه دهند. شاید تصمیم بگیرند در طول سال ٢٠١٨ اجلاس اضطراری اوپک و غیراوپک را برگزار بکنند.

 البته آقای بارکیندو گفته بعد از مارس گزینه‌ای جز تمدید توافق نداریم.

این به تحولات بستگی دارد. قیمت‌ها به دلیل عوامل روانی بازار افزایش یافته است. در این شرایط شاید نتوان برای طولانی مدت توافق را تمدید کرد که باعث افزایش بیشتر قیمت‌ها بشود. این دو اغلب با هم جمع نمی‌شود. باید منتظر بود. آنچه برای ما مهم است، از افزایش و کاهش قیمت خیلی نباید گرم و سردمان شود؛ چون همۀ این‌ها گذراست. دورۀ قیمت‌های 100 دلار و ۲ سال بعد، قیمت کمتر از 30 دلار را تجربه کرده‌ایم.

در تابستان 2008، قیمت‌ها بیش از 140دلار و دسامبر همان سال قیمت‌ها حدود 30دلار بود و اوپک مجبور شد در الجزایر تولید را ۴میلیون و 200هزار بشکه کاهش دهد که بیشترین کاهش تولید در تاریخ اوپک بود تا قیمت‌ها بیشتر کاهش نیابد. درنتیجه یک کشور دوراندیش به‌هیچ‌وجه با افزایش قیمت برنامه‌هایش را عوض نمی‌کند و با کاهش قیمت هم صبوری می‌کند و از پول‌هایی که در دورۀ افول جمع کرده استفاده می‌کند. اینکه چه اتفاقی می‌افتد، باید منتظر ماند. چیزی قابل پیش‌بینی نیست. آنچه برای ما مهم است، اینکه باید سرمایه جلب کنیم و با هر روش ممکن که بتوانیم حق خودمان را از بازار نفت به‌عنوان یکی از کشورهای بزرگ صاحب ذخایر بگیریم و تولید نفت را افزایش دهیم و از درآمد نفت، ثروت زیر زمین را به روی زمین بیاوریم. این تنها راه‌حل برای ماست که آینده‌مان را تأمین می‌کند.

 محدودۀ قیمت نفت را هم پیش‌بینی نمی‌کنید؟

خیر، تنها پیش‌بینی درحال حاضر این است که قیمت نفت پیش‌بینی‌ناپذیر است.

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن