ضرورت تدقیق دادههای مطالعات پایه آب
مسعود زواره ، کارشناس آب زیرزمینی در شماره امروز روزنامه شرق یادداشتی درباره مدیریت منابع آب منتشر کرد که در ادامه میآید:
مطالعات پایه منابع آب، پایه و زیربنای تمام تصمیمات مدیریتی، حفاظتی و محیطزیستی مدیران ارشد بخش آب کشور است. محاسبه حجم آب زیرزمینی و رصدکردن افتوخیز سطح آب زیرزمینی در مطالعات پایه منابع آب با دو روش انجام میشود که این دو روش به علت نداشتن بسیاری از پارامترهای میدانی، از دقت لازم برخوردار نیستند. روش اول، استفاده از تغییرات هیدروگراف واحد آب زیرزمینی یک آبخوان که نماینده بالا یا پایینرفتن تراز متوسط آب زیرزمینی است و استفاده از فرمول V=∆h×S×∆A
V∆: تغییرات حجم آب آبخوان S: ضریب ذخیره آبخوان A: سطح آبخوان)
در این شیوه به علت کاملنبودن شبکه چاههای مشاهدهای و عدم دقت کافی در برداشت تراز آب چاههای مشاهدهای، h ∆بهدستآمده از هیدروگراف واحد آبخوان از دقت کافی برخوردار نیست. ضریب ذخیره آبخوان (S) باید از آزمایش پمپاژ دقیق، بهروز یا تحلیل صحیح به دست بیاید. در بسیاری از دشتها، آزمایشهای پمپاژ مربوط به سالهای قبل است، دقت کافی ندارد، تعداد آنها کافی نیست و گاهی پراکنش آنها بسیار نامناسب است. بنابراین S دقیق آبخوان معمولا وجود ندارد. بهاینترتیب محاسبات آب زیرزمینی از این روش دقت کافی ندارد.
روش دوم بهرهگیری از محاسبه میدان آب زیرزمینی بیلان، در حقیقت مجموع عوامل تغذیهکننده و تخلیهکننده آبخوان است. عمده عوامل تغذیه، شامل نفوذ از بارش ورودی زیرزمینی، نفوذ از روانابهای سطحی و رودخانهها و برگشت آب کشاورزی است و عمده عوامل تخلیه آبخوان شامل تخلیه چشمه و قنات، بهرهبرداری از چاهها، خروجی آب زیرزمینی و تبخیر و تعرق است.
محاسبه عواملی مانند نفوذ از بارش به اطلاعات میدانی از زون غیراشباع آبخوان نیاز دارد که بین اطلاعات تولید نمیشود و عموما در دسترس نیست. محاسبه آب ورودی و خروجی آبخوان به درونیابی ضرایب هیدرودینامیکی آبخوانها نیاز دارد که باید از آزمایش پمپاژ صحیح و بهروز که بهدرستی تحلیل شده باشد به دست آید؛ بهعنوانمثال ضریب هدایت هیدرولیکی آبخوان (k) این اطلاعات در دشتها وجود ندارد یا تعداد و پراکنش آنها کافی نیست.
همچنین درخصوص نفوذ از روانابهای سطحی و رودخانهها اطلاعات چندانی در دسترس نیست یا تولید نشده است. بنابراین محاسبات مخازن آب زیرزمینی از دقت کافی برخوردار نیست. سیاستهای کلی و اهداف راهبردی و اولویتهای مطالعات پایه منابع آب نیاز به بازنگری مجدد دارد و این امر جز با تغییر در شیوه نگرش و بازنگری اولویتها حاصل نمیشود. بنابراین علاوه بر آماربرداری منابع آب و تکمیل و تجهیز شبکه پیزومتری دشتها، مطالعات دیگری باید در اولویت برنامهها و طرحهای مطالعات آب کشور قرار گیرد، از جمله بهدستآوردن اطلاعات میدانی از ضریب نفوذ بارش دشتها، ضریب نفوذ روانابهای سطحی و رودخانههای یک دشت و بهدستآوردن ضرایب هیدرودینامیک آبخوان شامل ضریب هیدرولیکی (k)، ضریب ذخیره (s) و ضریب آبگذری (t) اطلس منابع آب و بیلان منابع آب، بدون تولید اطلاعات فوقالذکر و بدون افزایش دقت این گزارشها، اتلاف وقت و هزینه است و باید در اولویت بعدی قرار گیرد.