گذار به عصر جدید صنعت نفت
رامین فروزنده کارشناس و تحلیلگر صنعت نفت
نمایشگاه و کنفرانس 2017 ادیپک امسال درحالی برگزار شد که حضور شرکتهای ایرانی در آن کمرنگ بهنظر میرسید. فارغ از چرایی این امر که به مجموعهای از موارد مثل افت بازار نفت، شرایط نامناسب مالی شرکتها و تشدید تنشهای سیاسی بازمیگردد، بهطور کلی نیز ارتباط حرفهای ایرانیان در صنعت بالادستی نفت با همتایان خارجی و بهطور خاص غربی خود بسیار اندک است. بهعنوان شاهدی بر این امر میتوان حضور گستردۀ شرکتهای اکتشاف و تولید و خدماتدهندگان حفاری را در دیگر کشورهای حاشیۀ خلیجفارس مشاهده و با نمونۀ ایران مقایسه کرد.
باوجود اینها، نوشتار حاضر قرار است به موضوع مهم دیگری بپردازد که به عقیدۀ نگارنده مهمترین مسئلۀ ادیپک امسال بهشمار میرود: گذار (Transformation). مسئلۀ گذار بهصورت روزافزونی در منابع مدیریت صنعت نفت درحال مطرحشدن است. امروزه نهتنها شرکتهای خصوصی و سهامی عام که بسیاری از شرکتهای کاملاً دولتی نیز از لزوم گذار صحبت میکنند. در نقطۀ مقابل این واقعیت، وضعیت صنعت نفت ایران قرار دارد.
نداشتن ارتباط مستمر با پیشروان صنعت نفت دنیا باعث شده است برآورد واقعبینانهای از توسعهنیافتگی صنعت نفت ایران به دست نیاید و بنابراین، مسئلۀ «گذار» نیز مطرح نشود. نتیجه آنکه در شرایطی که فراوانی منابع (Resource Abundance) مورد اجماع حداکثری اهالی صنعت قرار گرفته است.
برخی کارشناسان داخلی خواستار حفظ منابع نفتی برای آینده و فروش آن به قیمتی گرانتر در سالهای دور باشند. بسیاری دیگر نیز به ضرورت توسعۀ حداکثری منابع داخلی باور نداشته باشند و درنتیجه، هر فرصت اندک و مغتنمی برای حضور شرکتهای خارجی ازجمله IPC را در معرض انتقاد قرار دهند؛ بیآنکه به تبعات عقبافتادگی در توسعۀ میدانها توجه کافی کنند.
مبنای اصلی گذار، مواجهه با این واقعیت است که سقوط اخیر قیمتهای نفت با نمونههای قبلی تفاوت دارد و احتمالاً دوران نفت سهرقمی به سر آمده است؛ لااقل در میانمدت باید قیمتهای 50 الی 70 دلار را پذیرفت و بهطور کلی، نُرمال جدید (The New Normal) صنعت نفت، کمابیش همینی است که میبینیم.
از سوی دیگر، پیشرفتهای فناوری به رشد منابع در دسترس منجر شده که نمونۀ آن را میتوان در انقلاب شیل آمریکا دید و درنتیجه، موضوع بحثها نه پیک عرضه که پیک تقاضاست. روندهای رو به رشد انرژیهای تجدیدپذیر، رشد بهرهوری انرژی و فناوریهای برهمزننده را میتوان به موارد مذکور افزود. مجموع ادراک فوق، الزامی برای تغییر اساسی فراهم میآورد که به آن تغییر اساسی، گذار میگوییم.
در اجلاس امسال ادیپک و ذیل مقولۀ گذار، مسائل متعددی مطرح شد که جای بسیاری از آنها در ایران خالی است و پیشتر نیز به آنها پرداختهایم. برای مثال، موضوع کاهش پایدار هزینه با روشهایی مثل سادهسازی فعالیتها، ایجاد SSC، بازنگری در استانداردها و مذاکرۀ مجدد با تأمینکنندگان، ازجملۀ آنها بهشمار میرود. شرکتها درضمن دوباره به مقولۀ پایداری (Resilience) توجه داشتهاند؛ زیرا بازی برای بسیاری از شرکتها، بر سر بقاست.
ورشکستگی بسیاری از ارائهدهندگان خدمات حفاری میتواند سرنوشت برخی از بنگاههای حفاری ایران باشد؛ اگر واقعیتهای بازار را در نظر نگیرند. بازنگری در مدل کسبوکار و روشهای مشارکت، موضوع مهم دیگر ذیل سرفصل گذار است. شرکتها به برونسپاری، ادغام و تملک و مشارکت ازجمله در حوزۀ دیجیتال نگاهی دوباره انداختهاند. مدیریت پورتفولیو، دیگر مسئلۀ مهم است که در این چارچوب مفهومی، نگاهی مجدد به آن میشود. سرمایهگذاری متنوع و حضور در کل زنجیرۀ تأمین، به دلیل تأثیر بر پایداری شرکتها، دوباره بهعنوان یک امتیاز مطرح شده است.
یکی از حوزههای اصلی طرح مسئلۀ گذار، فرهنگ است که بسیاری از مدیران بر لزوم تغییر فرهنگ تأکید داشتند و گروه مشاورۀ بوستون (BCG) نیز تحول در آن را الزام گذار برمیشمرد. تغییر فرهنگ، به معنای تغییر باورها و پارادایمهاست. بدون تحول در انگارههای ذهنی نمیتوان انتظار گذار را داشت. سقوط نفت از این جهت فرصتی بوده است تا اقتصاد ایران و بهطور خاص صنعت نفت، بار دیگر به عملکرد گذشته نگاهی بیندازد و به این پرسش پاسخ دهد: برای آینده چه باید کرد؟