38سال فراز و فرود ملی حفاری

سجاد عالیزاده گارشناس و متخصص صنعت نفت
اول دیماه 1396 روز تولد شرکت ملی حفاری ایران است. نهالی که در 38 سال پیش با فرمان امام خمینی(ره) و در پاسخ به نامه جمعی از نیروهای ایرانی شرکتهای حفاری خارجی در پیش از انقلاب، تاسیس شد. این شرکت از تجمیع امکانات باقیمانده بیش از 40 شرکت عمدتا آمریکایی که پس از انقلاب از کشور خارج شده بودند و نیروهای عمدتا کارگری آنها و با شش دستگاه حفاری آغاز به کار کرد.
بهتدریج و در طی دوران دفاع مقدس، ناوگان عملیاتیاش را تا سطح 19 دستگاه حفاری گسترش داد. پس از پایان جنگ تحمیلی و فراغت از دوران سخت مبارزه، کشور وارد دوره بازسازی و سازندگی شد و صنعت نفت را بهعنوان مادرخرج کشور برآن داشت تا نسبت به احیای ظرفیتهای تولید نفت کشور اقدام کند. شرکت ملی حفاری ایران در آن برهه زمانی و در موقعیتی که تقریبا هیچ شرکت معتبر خارجی حاضر به ورود به پروژههای نفتی کشور نبود، بار کلیدی افزایش تولید نفت را با دوبرابر کردن ناوگانش به دوش کشید. چنان که در پایان این دوره، ناوگان عملیاتی آن به 39 دستگاه حفاری ارتقا یافت. از جمله نکات قابل توجه آن است که اغلب این دستگاهها از سازندگان آمریکایی خریداری شد. از نظرگاه شخص این جانب، مقطع زمانی 1368 تا 1376 درخشانترین دوره تاریخی این شرکت تاکنون از جنبه ایفای موثر و بهنگام ماموریتهای خود به شمار میرود.
در تمام این سالهای دو دهه ابتدایی پس از تاسیس این شرکت، فعالیتهای آن به صورت تقریبا انحصاری و در قالب توافقنامههای نرخ روزانه (Day Rate) اجرا میشد و بودجه سالیانه آن توسط هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران، مورد تصویبخواهی قرار میگرفت.
به موازات ورود شرکتهای بینالمللی به پروژههای نفتی بالادستی کشور در طی سالهای پس از سال 1376 و در دوران دولت اصلاحات، متناسب با مقتضیات فناورانه و متاثر از تیپ قراردادهای بیع متقابل، سهم شرکت ملی حفاری از کیک حفاری کشور شروع به کاستن کرد. ابلاغ نظام نوین حفاری در سال 1379 توسط هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران به معنای نقطه عطفی استراتژیک در صنعت حفاری ایران بود. مضمون این نظامنامه، برگزاری مناقصات حفاری با هدف متنوعسازی پیمانکاران و ایجاد بازار رقابتی حفاری بود. در همین راستا، شرکت ملی نفت ایران با همکاری شرکت ملی حفاری ایران زمینهسازی برای تاسیس و راه اندازی یک شرکت دکل دار رقیب را کلید زد که نهایتا در سال 1384 تحت عنوان شرکت حفاری شمال، موجودیت مستقل یافت.
اما با توجه به نقش مونوپولی شرکت ملی حفاری ایران، اجرای توافقنامههای نرخ روزانه به موازات برگزاری مناقصات همچنان ادامه یافت. گرچه سالانه از سهم توافقنامهها کاسته شده و در عوض، واگذاری امور به سمت مناقصه محوری تمام و کمال تا چند سال آینده پیش میرود.
ناوگان عملیاتی این شرکت 46 دستگاه حفاری با حدود 8000 نفر نیروی انسانی در پایان دولت اصلاحات برآورد میشود.
ملی حفاری در دوران احمدی نژاد
با پیروزی دکتر احمدینژاد در انتخابات ریاستجمهوری سال 1384، شرکت ملی حفاری ایران نیز متاثر از فضای سیاسی و اقتصادی حادث شده از پس تحولات داخلی و خارجی کشور ناشی از تفکرات حاکم، وارد عصر تازهای از فعالیت شد.
گسترش ناوگان عملیاتی این شرکت با اضافه کردن 22 دستگاه حفاری خشکی به ظرفیت ناوگان ملکی و ارتقای ظرفیت به 68 دستگاه حفاری شامل 65 دستگاه خشکی و 3 دستگاه دریایی در طی سالهای 1384 تا 1392 اتفاق افتاد.
خرید و اجاره به شرط تملیک تجهیزات در سایر بخشهای خدمات فنی و جانبی حفاری و حتی اجاره دستگاههای حفاری دریایی و خشکی در شرایط تحریم و عدم ورود شرکتهای اروپایی به ایران و رونق پروژههای کلید در دست، از ویژگیهای متمایز این دوره است.
کارکنان شرکت در پایان این دوره، بیش از 16 هزار نفر برآورد میگردند. به عبارتی، با افزایش 1.5 برابری داراییهای فیزیکی این شرکت در طی دوره هشت ساله پس از دولت اصلاحات، کارکنان سازمان بیش از دو برابر شده اند. علیالقاعده با بزرگتر شدن اندازه شرکتها، صرفه مقیاس نیروهای ستادی و پشتیبانی افزایش مییابد. قاعدهای که متاسفانه در این دوره به صورت معکوس رخ داده است.
پهن کردن ساختار این شرکت در بخشهای غیردرآمدزا، به هم خوردن نسبتهای منطقی صف و ستاد، برون سپاری فعالیتها همزمان با موجود بودن ساختار و امکانات آن در بخشهای مهندسی و خدمات فنی حفاری، ورود به پروژههای کلید در دست دریایی و خشکی بدون حاکمیت موثر نگاه هزینه- فایده در تمام مراحل آن و به طور کلی، عدم رویکرد بنگاهداری اقتصادی سبب افزایش نامتعارف هزینههای سربار مستقیم و غیر مستقیم و در نتیجه تحلیل رفتن فزاینده حاشیه سود شرکت شده و در بستر زمان، آن را وارد فاز ضرردهی کرد.
تحولات پس از 92
مواجهه با واقعیات بازار در سالهای پس از سال 1392، باعث تجدیدنظر در خرید دستگاههای حفاری برنامهریزیشده شرکت شد. گرچه کمبودهای اعتباری و خلف وعدههای شرکتهای مدعی ساخت داخل، عوامل موثرتری در کاهش شمار دستگاههای برنامهریزی شده بود. چه که برنامهریزی مدیریت ارشد شرکت در سالهای پیش از سال 1392، برای ارتقای ظرفیت ناوگان عملیاتی به 95 دستگاه حفاری بود و قراردادها و توافقنامهها هم به امضا رسیده بود.
هماکنون با اضافه شدن 9 دستگاه حفاری از محل تعهدات سرمایهای شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب در طی چهار سال اخیر، ظرفیت ناوگان عملیاتی این شرکت با احتساب دستگاه منهدم شده 94 فتح در فوران چاه رگ سفید به 77 دستگاه حفاری رشد یافته بود. با راهاندازی 3 دستگاه خشکی دیگر ظرف یک سال آتی، ظرفیت ناوگان به 79 دستگاه رسیده و پرونده خرید دستگاهها در این مرحله بسته میشود.
رکود فعلی حاکم بر بازار حفاری باعث بیکارشدن حدود 10 دستگاه حفاری این شرکت و دستگاههای چند شرکت دیگر شده است.
زیاندهی این شرکت به علت پیشی گرفتن رشد هزینهها بر رشد احتمالی درآمدها، برای سالهای آینده هم ادامهدار و متاسفانه عمیقتر خواهد بود.
تنها کاری که در شرایط حاضر میتوان انجام داد، مهار زیاندهی فزاینده آن از طریق بهبود در شاخصهای بهرهوری است. به عبارت ساده، میتوان آن را کمتر زیانده کرد و نه سودده!
عبور از سیستم مدیریتی حاجیمحور!
در پایان این یادداشت، اذعان میدارد که علیرغم بیتدبیریها و کاستیهای متعدد و مزمن، این شرکت دارای نقشهای چندگانه برای صنعت نفت است.
مهمترین نقش آن به سهم تاریخی شایسته آن در افزایش تولید نفت و گاز و نگهداشت تولید برای سالیان متمادی است. لزوم حراست از این جایگاه در کشوری با ریسک تحریمی بالا، فارغ از نگاه اقتصادی صرف، واجد ارزشگذاری از جنبه امنیت و منافع ملی است.
دیگر نقش آن، نقش مهارکنندگی قیمتهای نامتعارف در بازار حفاری ایران توسط شرکتهای خصوصی داخلی و خارجی است که به صورت غیر مستقیم، باعث صرفهجویی در هزینههای حفاری صنعت میگردد.
نقش سوم آن، ایفای وظایف حاکمیتی علیرغم وجه پیمانکارانه آن است. پروژههای ساخت داخل قطعات و تجهیزات حفاری و حضور در برخی پروژهها بر اساس تکلیف ملی و نه صرف صرفه اقتصادی، اجرای عملیاتهای کنترل فوران با نگاه ملی و نه مالی، ایجاد ذخیره دانشی و انسانی متخصص حفاری به عنوان مهم ترین بخش بالادستی صنعت نفت در خدمت شرکت ملی نفت ایران، از جمله ی این وظایف است.
به جرات میتوان گفت این شرکت، مادر بیشتر شرکتهای حفاری خصوصی تاسیسشده در ایران است و این شرکتها با تجربههای انباشته و دانش اکتساب شده نیروهای متخصص ملی حفاری، شروع به کار کردهاند.
اگر کسانی در حیاتی بودن این شرکت در گذشته و حال برای صنعت نفت کشور تردیدی دارند، کافی است چند دقیقهای به این نکته بیندیشند که «اگر ملی حفاری نبود، چه میشد؟».
اما شکاف وحشتناک در سرعت حفاری داخل نسبت به متوسط جهانی و فقدان دسترسی کامل و بیواسطه به فناوریهای محصول و فرآیندی کلاس برتر جهانی به خاطر محدودیتها و ممنوعیتهای تحریمی و ضعف مفرط در شاخصهای بهرهوری، امکان رقابت همپا با شرکتهای درجه اول و دوم بینالمللی را از این شرکت سلب کرده است. به این علل و محدودیتهای سیاسی و ریسکهای امنیتی، حضور در بازارهای منطقهای چون عراق هم، برای افزایش درآمدها تقریبا محال به نظر میرسد.
همه این ملاحظات ما را بر آن میدارد که توصیه کنیم فرآیند خصوصیسازی این شرکت با نظرداشت عوامل محیط فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی موثر بر شرکت با تامل و طمانینه بیشتری صورت پذیرد. آن چه که واضح است، تصمیمگیری بر مبنای طراحی بازار رقابت کامل در صنعت حفاری ایران بهعنوان پیشران صنعت نفت ملی، خطایی راهبردی است. وضعیت بینالمللی شکننده ایران یکی از مهمترین علل این قضاوت است.
در این یادداشت، به همین مقدار بسنده میکنیم و میگوییم که آینده، ادامه گذشته نیست و راه نجات صنعت ایران و از جمله نفت و شرکت ملی حفاری ایران، گسست سیستماتیک از گذشته و استقبال از آیندهای با متغیرهای برهم زننده جدید است. تنها راه ما برای بقا، نه تنها واکنش سریع به تغییرات محیطی که ساختن خود «تغییر» است. ایجاد و اشاعه نوآوریهای فنی و اجتماعی در سازمانهایمان، مهم ترین کلید ما برای رشد و توسعه مانا و پایای ماست.
از این رو، شرکت ملی حفاری ایران نیز مانند بسیاری از شرکتهای داخلی، نیازمند گذار پایدار و هدفمند از سیستم مدیریتی Haji-oriented (حاجی اورینتد؛ حاجیمحور!) به سیستم مدیریتی Knowledge-oriented (دانشمحور) است.



