آرامکو؛ سرمایه فراتر از ایدئولوژی

علی فرخی کارشناس و فعال صنعت نفت
هر بار که تنشهای ایران و عربستان بالا میگیرد به موازات بحثهای داغ سیاسی، بحثهایی در خصوص مبادلات و معادلات انرژی نیز در میگیرد. واقع آن است که حجم مبادلات انرژی و نحوه تاثیرگذاری هریک از طرفین باعث شده تا قدرت چانهزنی هریک از طرفین چیزی بیش از تاثیرگذاری در مساله اقتصاد انرژی باشد و طبیعی است که هر چقدر این قدرت تاثیرگذاری افزایش یابد آثار آن در واقعیات سیاست نیز حایز اهمیت بیشتری میشود.
برای پاسخ به این سوال خوب است که نگاهی به برخی آمارها بیندازیم تا بتوانیم تاثیرات آنرا بر لابیهای سیاسی بهتر درک کنیم. تولید نفت عربستان بیش از ده میلیون بشکه است که عملا این کشور هم به دلیل میزان صادرات و هم تنوع مشتریان، مهمترین صادرکننده نفت است. عربستان صادرکننده نفت به آمریکا هم هست و پس از کانادا، دومین صادرکننده نفت به این کشور است. علاوه براین بخشی از پالایشگاههای تگزاس و لوییزیانا نیز از آنِ این کشور است.
علاوه براین، مجموع ظرفیت پالایشی عربستان حدود 5.3 میلیون بشکه است که 2.4 میلیون بشکه از این تولیدات پالایشگاهی خارج از مرزهای این کشور است و طبیعی است که این به مفهوم گره زدن بیشتر امنیت این کشور به امنیت انرژی کشورهای مصرفکننده است. به این معنا که آرامکو (شرکت نفت عربستان سعودی) دست به سرمایهگذاریهای گستردهای در ژاپن، چین، اندونزی، کره و سایر کشورهای شرق آسیا زده و سهامهای زیادی در بخشهای نیروگاهی و پالایشی این کشورها را از آن خود کرده است. نکته مهم دیگر در نحوه شراکت این سرمایهگذاریهاست. بطور مثال، آرامکو در پالایشگاه فوجیان چین با شرکت اکسون موبیل (که در حال حاضر مدیرعامل آن وزیرامورخارجه آمریکا است) شریک است و در پالایشگاه موتیوای آمریکا با شرکت هلندی-انگلیسی شل.
علاوه براینها بازی فروش و عرضه سهام آرامکو، بازی مهمی است که سعودیها آغاز کرده و شرکای تجاریشان را به وسوسه انداختهاند. فایننشال تایمز درخصوص ارزش آرامکو اعلام داشته که اگر ذخایر نفتی تقریبا 262 میلیارد بشکهای آرامکو را ملاک قرار دهیم که تقریبا 12 برابر ذخایر نفتی شرکت اکسون موبیل آمریکا در نقاط مختلف جهان است، یا اگر تولید روزانه را در نظر بگیریم، که بیش از مجموع تولید همه شرکتهای آمریکایی است، این شرکت سعودی بزرگترین شرکت نفتی جهان محسوب میشود.
علاوه براین سهامها، گفته میشود که این کشور توانسته سرمایه زیادی را برای رساندن محصولات پتروشیمی خود به رکورد 130 میلیون تن در سال جذب نماید. همچنین عربستان در سالهای اخیر بیش از 70 درصد داراییهای خود را در بازارهای مالی سرمایهگذاری کرده که نشان میدهد این سرمایهگذاریها در صنایع دیگر از جمله، صنایع نظامی و بسیاری بازارهای مالی دیگر نیز برقرار است.
نتیجه اینکه این آمارها نشان میدهد که آنچه امروز ضامن امنیت کشورهاست نه صرفا ایدئولوژیها که جریان سرمایهای است که در لایههای زیرین تصمیمسازی، ساختار اصلی رفتارهای سیاسی را هدایت و راهبری میکند. در واقع اگر دوران جنگ سرد را فضای تخاصم و تبادل ایدئولوژیها بدانیم امروز به جایی رسیدهایم که شاید بهتر باشد برای سنجش روابط سیاسی بین دولتها، جریان سرمایه را در روابط بین شرکتها بررسی کرد. چیزی که نشان میدهد سرمایه و امنیت تا چه حد بهم گره خورده و وابسته شدهاند. شاید برخی برتری و سیطره سرمایه بر امور سیاسی را تلخ بدانند اما آنچه که زهر این تلخی را میتواند بگیرد؛ سیاست است. در واقع، کارویژه سیاست همین است که زشتیها و پلشتیهای غیرعادلانه را به واقعیات موجه ترجمه کند تا از بروز جنگهای خانمانسوز جلوگیری کند.
از اینرو، امروز که با تغییر شرایط، عدم اطمینان بیشتری بر سر فضای سیاسی منطقه افتاده؛ بیش از هر وقت دیگری نیاز به سیاستورزی غیرایدئولوژیک و مبتنی بر واقعیات دنیای امروز است و شاید تنها راه نجات، استفاده از سرمایهگذاریهای مشترک برای حفظ امنیت باشد. این امنیتی است که نه با جنگ نیابتی که با صلح نیابتی محقق خواهد شد و به جای موازنه منفی با رقبا، موازنه مثبت و کارامدی را فراهم خواهد آورد.
شاید اینبار عدو سبب خیر شده باشد و در مضیقه فعلی یاد بگیریم که این امکان که ما نه با زبان ایدئولوژی که با زبان تجارت و نه در میدانهای تخاصم که در بازار تعامل با دنیا سخن بگوییم، امکانی صلحآمیزتر و مفیده فایدهتر است. زبانی که اگرچه همچون انبان ایدئولوژیها حاوی کلمات شیک و جذاب نیست؛ اما در افقی وسیعتر اتفاقا بهترین سرمایهگذاری بر صلح و دوستی است. فراموش نکنیم که صلح و امنیت خودبخود حادث نمیشود و برای نیل به آن باید برنامهریزی داشت و به گمانم اولین قدم در این مسیر آن است که به هر نحوی که شده از سرتیتر خبرهای سیاسی و نظامی خارج شویم و اسممان را حواله تیترهای اقتصادی و تجاری کنیم. اینگونه میتوان با شراکت و تعامل با دنیا هم خطرات امنیتی را رفع کرد و هم رکود بیسابقه اقتصادی که متضمن رنج مضاعف مردمان است را برطرف نمود.



