محسن هاشمی با کدام برنامه میآید؟
انتخابات تمام شد و رییس جمهور و اعضای شورای شهرها مشخص شدند. نتایج انتخابات هم از پیروزی اکثریت اصلاح طلبان در شوراهای شهر خبر میدهد. در این میان با پیروزی قاطع اصطلاح طلبان در شورای شهر تهران حواشی جدید در خصوص تعیین شهردار جدید تهران مطرح شده است.
به گزارش «انرژی امروز» پس از اعلام لیست منتخبان شورای شهر تهران، بحث بر سر تعیین شهردار تهران هم بالا گرفته است و در این میان زمزمههایی از نامهای آشنایی چون محسن هاشمی، عباس آخوندی، غلامحسین کرباسچی، حسین مرعشی، محسن مهرعلیزاده و پیروز حناچی هم برای تصدی ریاست شهرداری تهران به گوش میرسد.
اما این خبرها با واکنشهای زیادی از سوی طیفهای گسترده مردم و کارشناسان شهری همراه بوده است.
نواختن سرنا از سر گشاد آن
یکی از این واکنشها مربوط به محمد فاضلی، معاون پژوهشی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری است که در کانال تلگرامی خود، مناقشه بر سر انتهاب شهردار و گزینه محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران را به « نواختن سرنا از سر گشاد آن» تعبیر میکند و خواستار انتشار برنامههای این فرد برای شهرداری تهران است و مینویسد: «برای مثال، آقای محسن هاشمی در دور پیشین انتخاب شهردار هم برنامهای را برای رقابت با آقای محمدباقر قالیباف به شورای شهر تهران ارائه کردند (اگر شنیدههای من درست باشد.) همان برنامه را منتشر کنند تا متخصصان قضاوت نمایند که آیا اساسا آن متن برنامه است و به کار اداره شهر تهران میآید؟»
وی ادامه میدهد: «حسن روحانی برای کسب کرسی ریاست جمهوری برنامهای مفصل و به صورت کتاب منتشر کرده و در شبکههای اجتماعی و اینترنت در اختیار مردم قرار داده است. آیا شایسته نیست هر فردی مدعی شهردار شدن است برنامهای برای اداره شهر به شهروندان ارائه کند؟»
این استاد دانشگاه در نهایت نتیجه میگیرد: «اول باید مسائل و برنامه اداره شهر مشخص باشد، و بعد پرسید «کدام تفکر، منش، تخصص و فردی است که مناسب اجرای این برنامه است؟» و به عبارتی، باید از برنامه به فرد رسید، نه آنکه فردی انتخاب شود و بعد به او بگویند حالا برنامهات چیست».
و در نهایت مینویسد: «مردم به 21 نفر رای دادهاند، اما معنی این حرف آن نیست که برنامه شهردار آینده را فقط همین 21 نفر ارزیابی کرده و رای خواهند داد. ارائه نشدن برنامه اداره شهر به مردم و وارد نشدن به گفتوگویی جمعی درباره برنامه شهردار آینده، مقدمه تکرار اشتباهات و فریبهای گذشته است».
شهرداری که نباید نامش محسن هاشمی رفسنجانی باشد
فقط محمد فاضلی نیست که به انتخاب یک فرد خاص به عنوان شهردار تهران معترض است. محمد درویش، مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست کشور نیز در متنی با عنوان «پیروزی لیست امید در تهران و شهرداری که نباید نامش محسن هاشمی رفسنجانی باشد»، نوشته است: «انتخاب هر ۲۱ نفر حاضر در لیست امید؛ دستاورد بزرگی برای همه آنهایی است که خواستار تغییر بر مبنای دموکراسی و مدنیت در ایران عزیز هستند».
وی ادامه میدهد: مردم تهران در پنجمین دوره انتخابات شوراها، پس از قهر تاریخی و تراژیکشان در دومین دوره که منجر به روی کار آمدن مهدی چمران و همفکرانش شد؛ جریانی که سبب قدرت گرفتنِ محموداحمدینژاد و محمدباقرقالیباف در مقام شهردار تهران و سپس رییس جمهور شده و نفسِ تهران و ایران را برای ۱۴ سال گرفت؛ اینبار به خود آمدند؛ دوباره انتخابات شورای شهر را جدی گرفته و در ۲۹ اردیبهشت ۹۶ حماسهای بزرگ آفریدند».
وی در ادامه شایعه انتخاب محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران را «یک خطای راهبردی و نابخشودنی» میخواند و مینویسد «اگر ایشان میخواستند شهردار شوند و یا هریک از ۲۰ نفر دیگر مایل بودند در کابینه دوازدهم در سمت وزیر یا معاون رییس جمهور باشند، نباید خود را در معرض رای مردم تهران قرار میدادند؛ چرا که باید نشان دهید خدمت به مردم تهران را با عشق انتخاب کردید و نه چون پست بهتری به شما پیشنهاد نشده بود!»
درویش ادامه میدهد «افزون برآن، با هر انصراف دقیقا همان افرادی به شورای شهر تهران به عنوان اعضای علی البدل راه مییابند که خود مسوول فاجعه مدیریت احمدی نژادی و قالیبافی در تهران بودهاند؛ شهری که روزانه ۲۰ میلیون ساعت از عمر مردمانش در ترافیک تلف میشود به ارزش ده هزار میلیارد تومان در سال؛ شهری که میزان نشست زمین در برخی مناطق جنوبیاش به ۹۰ برابر شرایط بحرانی میرسد؛ شهری که فقط در باخترش در طول یک دهه اخیر بین ۷ تا ۱۷ متر سطح آب زیرزمینی پایین رفته [است]. یعنی درست در همان منطقهای که اوج ساخت و سازها و برج سازیها در آن در حال رخدادن است، و شهری که دستکم سالی ۱۵ هزارنفر از اهالیاش در اثر آلودگی هوا دچار مرگ زودرس میشوند و آنگاه پنج هزار هکتار از باغهای زیبا و بیرقیبش قربانی برج باغی شدند که از قضا در شکلگیری این قانون مرگبار، اصلاح طلبها اگر بیشتر مقصر نبودند، کمتر هم نبودند! بودند؟»
تهران الگوی دیگر شهرها شود
مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست با انتقاد از نحوه مدیریت شهر تهران مینویسد «و آنگاه در طول همه این ۱۴ سال و حتی سالهای پیش از آن، فقط تراکم فروشی کردیم و اتوبان و پل و تونل و پارکینگ طبقاتی و تقاطع غیرهمسطح زدیم تا چراغ سبز بیشتری به خودرومحوری نشان دهیم».
به اعتقاد درویش «دار و دسته مهدی چمران به همراه ورزشکارانی که صحن ساختمان بهشت را با میدان کری خواندن و زورآزماییهای بچگانه یا تلکه گیریهای شرم آور، اشتباه گرفته بودند، یا سکوت کردند و یا شریک جرم خیانت شهرداری پایتخت شدند تا آلودگی صوتی به مرز نگران کننده ۸۰ دسی بل در بخش بزرگی از تهران امروز برسد و کیفیت زندگی را در ابعاد مختلفش به چالش کشیده و نرخ پرخاشگری را آشکارا افزایش دهد».
درویش با تاکید بر اینکه «چرا وقتی میتوان ۱۵ هزار میلیارد تومان برای ساخت تونلهای نیایش، توحید و دوطبقه کردن صدر اختصاص دهیم، آن هزینه را صرف گسترش خطوط مترو و ایجاد مسیرهای ایمن برای دوچرخه سواری و پیادهراه نکردیم تا به جای ۱۳ درصد، اینک ۴۰ درصد حمل و نقل روزانه در تهران با مترو و دوچرخه طی شود؟» مینویسد «خوشبختانه در ایران متخصصان کاربلد و متعهد فراوانی وجود دارند که میتوانند، مسوولیت مهم شهرداری تهران را با افتخار بپذیرند و مبلمان شهر را به سرعت و البته خردمندانه بر بنیاد آموزه انسان محوری و با مشورت نخبگان این حوزه تغییر دهند».
و در نهایت درویش ابراز امیدواری میکند «تهران اگر به درستی اداره و مدیریت شود؛ اگر در تهران زمینه لازم برای طرد داوطلبانه استفاده از خودرو تکسرنشین فراهم شود و اگر بحران تفکیک زباله، بازیافت و کلنگی شدن ۳۰ ساله منازل پایان گیرد؛ آنگاه همین الگوی موفق و سبز به سرعت در سرتاسر ایران و دیگر آبادبومهای وطن گسترش خواهد یافت».