خاک‌های خودمانی بودجه ندارند طرح‌های خوش آب‌ورنگ بی‌فایده

در روزگاری که خبر از اینترنت و تلفن همراه هوشمند و کامپیوترهای خانگی نبود، ما کودکان روزگار گذشته با قصه‌های مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هایی سرگرم می‌شدیم که همه آنها یک موضوع داشت که در چندین داستان تکرار می‌شد. قهرمان داستان یکه و تنها به جنگ اهریمن یا دشمن می‌رفت و در نهایت بر خدعه‌های این اهریمن غلبه می‌کرد و پیروز و مظفر به خانه و کاشانه بازمی‌گشت.

بزرگ‌تر که شدیم داستان‌هایمان، رستمِ همیشه پیروز بود و آرش کمانگیر که مرز ایران را با تکه تکه شدنش رقم زد. و بعدتر قهرمانانی داشتیم از جنس باکری‌ها و چمران‌ها و شفیع‌زاده‌ها… که داستان‌های آنها هم برایمان پر بودند از رشادت‌ها و پیروزی‌ها…

اما حالا که بالغ شدیم قهرمانان داستان‌هایمان به اندازه فضای مجازی اینترنت تلفن همراهمان «مجازی» شده است. حالا قهرمانانمان پوشالی‌اند و آرش‌هایمان دیگر تیری در تیردانشان ندارند. کمانشان تار عنکبوت بسته است.

امروز دشمنی بزرگ به سراغمان آمده است. دشمنی که سلاحمان توان مقابله با آن را ندارد و «قهرمانانمان» را به زانو درآورده است. «گرز گران رستم» در سرزمین ایران، پوسیده شد. ایران در مقابل «گرد و غبار» سر خم کرد.

«آرش» کجاست تا ببیند خاکی که قدم‌گاه رشادتش شده بود، حالا نفس نوادگانش را تنگ کرده است.

به گزارش خبرنگار بین‌الملل و توسعه پایدار «انرژی امروز» چند روزی است نفس غرب و جنوب ایران به شماره افتاده است. ریزگردها باز هم میهمان آزارنده و ناخوانده مردمانی هستند که دیگر سقف مطالباتشان رسیده است به یک نفس هوای پاک، بلکه دمی ریه‌ها را به جای خاک با هوا پر کنند.

خاک، خاکِ ایران است

تا به امروز هر بار که قصه پر غصه جنوب و غرب ایران تکرار می‌شد، مسوولان یک‌صدا عراق و سوریه و عربستان را مسوول درد جانکاه ایرانی معرفی می‌کردند. اما امروز، عیسی کلانتری، رییس سازمان حفاظت محیط زیست، که چشم همه گرد و غبار گرفته‌ها اینک به پردیسانش دوخته شده، آب پاکی را بر روی دست این منتظران ریخت تا حداقل خیالشان راحت باشد خاکی که تنفس می‌کنند خاک خودشان است نه خاک غریبه.

کلانتری گفت: منشاء ریزگردهای این فصل، «100 درصد داخلی است». کلانتری اما در ادامه جمله‌اش توپ را به زمین وزارت نیرو انداخت و گفت: باید با تامین حق‌آبه این مشکل را برطرف کرد.

پس حالا خیال خوزستانی‌ها و ایلامی‌ها و بوشهری‌ها و کردستانی‌ها و… راحت. خاک، خاک خودتان است.  

اما ایرانی‌ها سوای این که با گفته کلانتری خیالشان از بابت ایل و تبار گرد و غبارها راحت شد، به یکباره صحبت‌های کریم شافعی، معاون توسعه مدیریت حقوقی و امور مجلس عیسی کلانتری را شنیدند تا داغ دلشان تازه‌تر شود.

شافعی خبر از حذف بودجه مقابله با ریزگردها در مجلس را داد. کورسوی امیدی که حالا کاملا خاموش شد. کسی قرار نیست فکری به حال ریه‌های انباشه از خاک ایرانیان داشته باشد. اصولا در ایران طرح‌های محیط زیستی بودجه‌دار هم محکوم به شکست هستند چه برسد به طرح‌های بدون بودجه.

زمانی ناصر کرمی، ‌اقلیم شناس و استاد دانشگاه نروژ، گفته بود حل مشکل ریزگردها در ایران در مقطع کنونی راه‌حل کوتاه مدت ندارد و باید ایران سازگاری پیشه کند.

اما کرمی در چند روز اخیر در صفحه فیس بوک خود از بی‌توجهی مسووولان به مشکل ریزگردها فغان کرده و گفته « ای علمای اسلام، ای قم، ای نجف، ای مشهد! آیا می‌دانید گرد و خاک 66 برابر حد مجاز یعنی چه؟ آقای جمهوری اسلامی چکار داری می‌کنی؟ چکار می‌خواهی بکنی؟». در جواب کرمی باید نوشت: هیچ. بودجه نداریم!

شافعی می‌گوید: در لایحه پیشنهادی سازمان حفاظت محیط زیست به مجلس شورای اسلامی، 150 میلیون دلار برای مقابله با گرد و غبار در جنوب کشور از جمله خوزستان در نظر گرفته شده بود که متاسفانه توسط کمسیون تلفیق مجلس شورای اسلامی «حذف شد».

به دنبال اظهارات شافعی، فاطمه حسینی نماینده مردم تهران در همان مجلسی که کمسیون تلفیقش بودجه گرد و غبار را حذف کرده بود گفت: اختصاص بودجه به ریزگردها رای‌گیری نشد، علت آن تخصیص از صندوق توسعه ملی توسط دولت بود که اجازه برداشت از آن را نداشتند. به دنبال اختصاص بودجه‌ای به این مسئله هستیم.

در سوی دیگر هم نماینده آبادان در مجلس، در نشست علنی امروز یکشنبه اول بهمن ماه، به تذکر شفاهی بسنده می‌کند و می‌گوید: بحران ریزگردها هم به اندازه حادثه پلاسکو و سانچی مهم است.

هدایت الله خادمی، نماینده ایذه و باغملک هم تذکر می‌دهد که: چرا آقای کلانتری با صحبت‌های غیرکارشناسی هدفمند و بخشی‌نگری استان را مدتی است که ترک کرده‌اند، و در این استان حضور به عمل نمی‌آورند؟ چرا تصمیمی برای بردن خاک از خوزستان نگرفته‌ایم، اما نفت و آب و منابع دیگر قابل انتقال را برده‌ایم. بیایید و خاک را نیز ببرید و بریزید بر سر کسانی که باعث بیکاری جوانان و موجب بیکاری در استان‌های سیستان و بلوچستان، لرستان، کرمانشاه، ایلام، خوزستان و… شده‌اند.

بودجه حذف نشده، مجوز ندارد!

جواد کاظم نسب‌الباجی اما به خبرگزاری خانه ملت گفته است: در بند «و» تبصره 4 لایحه بودجه جدولی در خصوص بودجه ریزگردها، پاداش پایان خدمت فرهنگیان، آب روستایی، صداو سیما و برنامه‌های دفاعی تدوین شده است که منابع مورد نیاز برای تمامی این بخش‌ها از صندوق توسعه ملی در نظر گرفته شده است، برداشت از این صندوق نیازمند مجوز مقام معظم رهبری بوده و دولت به جای اخذ مجوز اعتبارات را در لایحه بودجه مطرح کرده است.

به گفته نماینده مردم اهواز در مجلس، نمایندگان در کمیسیون تلفیق تاکید داشتند که در ابتدا باید مجوز لازم اخذ شده و سپس برای بررسی مطرح شود، از این رو این منابع در لایحه بودجه حذف نشده و نمایندگان پیگیر اخذ مجوز لازم برای برداشت از صندوق توسعه ملی هستند، زیرا سال گذشته نیز 100 میلیون دلار برای حل مشکلات ریزگردها و مسائل دیگر درحوزه محیط زیست تخصیص داده شد.

وی تاکید کرد:‌ همچنین در بودجه امسال نیز 150 میلیون دلار برای ریزگردها و حل مشکلات برق خوزستان در لایحه درنظرگرفته شده است، بنابراین رییس کمیسیون تلفیق نیز تاکید دارد که نمایندگان و رییس مجلس خواهان اخذ مجوز و اذن رهبری برای برداشت از صندوق توسعه ملی هستند؛ به طورحتم این حق برای مردم خوزستان وجود دارد که درآینده‌ای نزدیک با تدابیر لازم مشکلات ریزگردها دراین استان حل شود.

کاظم نسب با اشاره به اینکه معاون پارلمانی و رییس سازمان محیط زیست در زمان بررسی بودجه در مجلس حضور پیدا نکردند، گفت:‌ درشرایطی که رییس سازمان محیط زیست درخصوص آب مازاد در خوزستان اظهارنظر می‌کند، همچنین ریزگردها از سالیان پیش مشکلات مردم را افزایش داده است؛ چرا مسوولان این سازمان اظهارنظری نداشته‌اند.

بنابراین، به اعتقاد این نماینده مجلس، که خود از خوزستان آمده است، بودجه حذف نشده بلکه مجوز کسب نکرده است!

پیشنهاد نگارنده این سطور این است که نمایندگان مجلس یکبار جلسه بررسی بودجه مقابله با ریزگردها و ایراد گیری از اخذ مجوز بودجه را در خود خوزستان یا در دیگر استان‌های درگیر در مشکل گرد و غبار برگزار کنند. نتیجه نیازی به بیان ندارد.

به جرات می‌توان گفت، خوزستان استانی سوق‌الجیشی برای ایران است. وجود بندری به نام بندر امام خمینی در این استان، کافی تا این استان را به مرکز تجارت ایران تبدیل کند. اما آمارهای برخی مسوولان خود استان می‌گوید که 95 درصد اهالی این استان خواهان مهاجرت از خوزستان هستند. مردم عطای این استان را به لقایش می‌بخشند.

طرح‌هایی که هیچ‌گاه به نتیجه نمی‌رسند،‌ چه بودجه باشد، چه نباشد

چه بودجه حذف بشود چه نشود، مهمترین مسئله این است که تاکنون تاریخ مقابله با ریزگردها در ایران به یاد ندارد طرحی چه کوچک مقیاس و چه بزرگ مقیاس، ‌چه کوتاه مدت و چه بلند مدت، به نتیجه رسیده باشد و دردی از دردهای مردم را در هوای خاک‌آلود جنوب و غرب و شرق و مرکز ایران درمان کرده باشد.

به راستی دلیل واقعی شکست طرح‌های زیست محیطی نه فقط در استان خوزستان و در رابطه با گرد و غبار این استان، که در استان‌های بوشهر،‌ ایلام، سیستان و بلوچستان، و… چیست؟

طرح‌های کارگروه ملی مبارزه با ریزگردها در کجای ایران به نتیجه واضح و مشخصی رسیده است که حالا هیاهوی حذف بودجه مقابله با ریزگردها چنین سریع واکنش‌ همه را در پی داشته است؟

ناصر کرمی در پاسخ به این سوال که طرح‌های محیط زیستی ایران چرا بی‌نتیجه‌اند در فیس بوک می‌نویسد: «آنچه که در باره راهکارهای مهار خشکیدگی در ایران در رسانه‌ها می‌خوانم غالبا من را به یاد طرح‌های کاترینا کامپرانی می‌اندازد. غالبا شیک و خوش آب و رنگ، اما بی‌فایده و بی‌تناسب با واقعیت سرزمینی کشور».

او توضیح می‌دهد: «راهکارهای پیشنهادی غالبا رونویسی مقالات خارجی هستند. مقالاتی که حوزه مطالعاتی نویسندگانش مناطقی مثل کالیفرنیا یا شاخ آفریقا بوده است. اینکه بی‌آبی در ایران ماهیتا همان مسئله است، اصلا دلیل نمی‌شود که راهکارها هم همان باشد. ما با یک امر تکنولوژیک روبرو نیستیم. با موضوعی در مقیاس چشم انداز سرزمینی روبروییم که هزار نکته باریکتر ز مو دارد در تاریخ و جامعه شناسی و فرهنگ ایران».

«بحران خشکیدگی ایران فقط راه‌حل ایرانی دارد. به همین خاطر است که کماکان تصور می‌کنم دکتر کردوانی با وجود اکولوژی گریزی‌اش منطقی‌تر از دیگران در این باره ایده می‌دهد. چون ایران را می‌شناسد و از روی مقاله‌های خارجی نظر نمی‌دهد».

«چونکه نمی‌توانند به جان ماجرا بپردازند اغلب متمرکز هستند روی حواشی و وجوه فرعی. اما جان مسئله همیشه جان مسئله است و فقط تعیین تکلیف جان مسئله می‌تواند آن را حل کند. بقیه حرف است. حرف‌های خوب و شیک، اما مثل طرح‌های کامپرانی بی‌فایده».

«توپ را توی زمین مردم می‌اندازند با ایده زشت و زننده‌ای تحت عنوان «فرهنگ سازی». از این عبارت زشت‌تر و خطرناک‌تر من نمی‌شناسم. از دل این اعتقاد که فرهنگ را می‌شود مثل توالت عمومی ساخت همین وضعیت کنونی خاورمیانه بروز می‌کند: از هر گوشه‌اش یک مدعی فرهنگ‌سازی به سمت آن دیگران شلیک می‌کند که لابد هنوز فرهنگ‌شان در مرحله سفت‌کاری باقی مانده و احتیاج به تکمیل دارد».

«من اغلب این مدعیان حل بحران آب را تقلیلگران ده درصدی می‌نامم. به واقع دنبال حل مسئله آب برای کشاورزی و شرب و صنعت هستند، یعنی آنچه که فقط مسئله ده درصد مساحت ایران است. بخش اصلی مسئله را که عبارت است از نابودی تنوع زیستی و طبیعت و محیط زیست ایران در لفافه‌ای از مصلحت سنجی‌های سیاسی و اقتصادی قایم می‌کنند. اینان خیانتکارانند همگ».

«بدتر اینکه با حذف مولفه اقلیم سطح بازی را به شدت کوچک می‌کنند. می‌گویند هر چه هست ناشی از قدری اشتباهات مدیریتی در گذشته است و با اصلاح روش‌های مدیریت آب، خوش و خرم همه مشکلات حل می‌شود. نمی‌خواهم بگویم قطعا سطح نازل دانش اقلیمی این انگاره را دامن می‌زند، اما تصور می‌کنم در این سطح بازی کردن برای شان راحتتر است. قبلا مفصل در مقالاتی متعدد نوشته ام که گذشته از هر چیز این یک نرمال جدید اقلیمی است و ماجرا بسیار پیچیده‌تر از آمدن و رفتن این یا آن مدیر و یا تغییر فلان سیاست در فلان معاوت فلان وزارتخانه است. این یک سرنوشت تازه است که با همه توانمان باید با آن روبرو شویم و اقتضائاتش را بپذیریم. اما بازی در این سطح دشوار است و پیچیده. در همان سطح نازلی که بلد هستند می‌چرخند دور خودشان. و حاصل حرف‌ها و ایده‌های پادر هوایی است که راه به هیچ گم‌دره‌ای نمی‌برد».

برچسب ها
مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
بستن
بستن