گلوگاه نفت در خطر است یا گلوی صنعت نفت؟
مخالف همیشگی وزارت نفت امروز نیز در جریان بررسی کلیات لایجه بودجه سال 1397 در اظهارنظری عجیب گفت: صادرات روزانه ۲.۵ میلیون نفت خام چه توجیهی دارد؟
به گزارش بخش تحلیلی «انرژی امروز»، حسینعلی حاجی دلیگانی اظهار داشت: در شرایطی که افزایش تولید، کاهش هزینه و عدم وابستگی به نفت و کاهش خام فروشی از الزامات تحقق اقتصاد مقاومتی است، صادرات روزانه ۲.۵ میلیون نفت خام چه توجیهی دارد؟ چرا باید خامفروشی شده و بنزین وارد کنیم آنهم در شرایطی که پالایشگاه ستاره خلیج فارس پیشرفت ۹۵ درصدی داشته و ظرفیت تولید ۳۶ میلیون لیتر بنزین را در روز دارد؛ اما فاز اول و دوم آن به خاطر نیاز ۳۰۰ میلیون یورویی معطل مانده است و تکمیل نمیشود.
این عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس تاکید کرد: باید به صادرکننده بنزین تبدیل شده و از واردات بنزین خودکفا شویم. واقعیت این است تا زمانی که سهم 14 و نیم درصدی شرکت نفت از صادرات نفت و میعانات گازی جزو لاینفک بودجه باشد و آن را به عنوان وحی منزل بدانیم؛ هیچ تلاشی برای خودکفایی در تولید داخل رخ نداده و گلوگاههای فساد بازتر در اختیار افراد معلومالحال است. انگار گلوگاههای نفت در اختیار افراد معلومالحال است.
سهمی که حتی هزینههای جاری شرکت ملی نفت را پوشش نمیدهد
اظهارات این نماینده مخالف وزارت نفت درحالی مطرح میشود که افزایش تولید و صادرات نفت در سالهای اخیر و بهویژه پس از برجام، یکی از مهمترین دستاوردهای وزارت نفت و مجموعه دولت محسوب میشود که با رایزنیها و لابیهای گسترده در اجلاس وزرا و کارشناسان اوپک از زمان کاهش شدید قیمت نفت در سال 2016 تاکنون محقق شده است.
از سوی دیگر، کاهش قیمت نفت باعث شده تا سهم 14 و نیم درصدی شرکت نفت از صادرات نفت که برای سال آینده بین 50 تا 54 دلار برآورد شده، عملا رقم اندکی باشد که حتی هزینههای جاری شرکت ملی نفت را پوشش نمیدهد؛ چه رسد به آنکه پروژههای ناتمامی همچون پارس جنوبی و پالایشگاه ستاره خلیج فارس را تامین مالی کند.
چنانکه بیژن زنگنه در مصاحبه تلویزیونی اخیر خود اعلام کرد: با منابع فعلی پیشبینی میشود تولید نفت ایران در سالهای آینده نه تنها افزایش نیابد؛ بلکه حفظ ظرفیت صادراتی دو ونیم میلیون بشکهای کنونی هم، محل تردید است.
حدود ٢.۵ دلار ضرر به ازای هر بشکه
به گفته کارشناسان، در بودجه سالانه ایران اختصاص تنها ١۴.۵درصد از درآمدهای حاصل از فروش نفت و گاز و فرآورده صادراتی به شرکت ملی نفت ایران پیشبینی شده است. همچنین بخشی از فرآورده نفت و گازی که به مصرف داخلی میرسد، عایدی مشخصی برای شرکت ملی نفت به همراه ندارد؛ درحالیکه هزینههای تولید برای هر دو دسته از این محصولات هیدروکربنی برای وزارت نفت ثابت است.
با فرض اینکه از هر دو بخش نفت صادراتی و مصرف داخل ١۴.۵درصد عاید شرکت نفت میشود؛ از هر بشکه نفت ۵٠ دلاری چیزی حدود ٧.۵ دلار به وزارت نفت اختصاص مییابد. بنابراین، با فرض قیمت تمامشده ١٠ دلاری، آنگاه حدود ٢.۵ دلار ضرر به ازای هر بشکه نصیب کشور و وزارت نفت خواهد شد. این وضع به هیچ عنوان با منطق اداره یک مجموعه و یک بنگاه اقتصادی همخوانی ندارد.
مخالفانی از قبیل حاجیدلیگانی درحالی سهم 14 5 درصدی شرکت ملی نفت از درآمدهای نفتی را دلیل خام فروشی و نشانه «در اختیار گرفتن گلوگاههای نفتی توسط افراد معلومالحال» میدانند؛ که عملا گلوی صنعت نفت کشور زیر کارد تیز کمبود شدید منابع و نیروهای مازاد و ساختار درهم ریخته وزارت نفت (بویژه در دوران محمود احمدینژاد) قرار گرفته و هر روز هم در قالب اعتراضات و مداخلات نهادهای مختلف تحت عنوان «عدالت اداری»، محدودیتها و ممنوعیتهای مالی تازهای به وزارت نفت تحمیل میشود.
شاید اگر روزی قیمت نفت در هر بشکه به ١٠٠ دلار برسد، آنگاه میزان ١۴.۵درصد آن، رقم معقولی باشد (آن هم تنها برای حفظ وضع فعلی و نه به اجرا در آوردن طرحهای ازدیاد برداشت).منطقا هر زمان که قیمت نفت در بازارهای جهانی دچار کاهش شود، بایستی سهم نفت از درآمدهای حاصل از فروش محصولات خود به صورت شناور محاسبه شود تا حداقل هزینههای سر پا ماندن صنعت نفت تامین شود.
انتقاد از بیرون گود
نمایندگان مجلس اگر واقعا نگران شرایط اقتصادی کشور هستند؛ باید به جای سر دادن شعارهای تکراری در باب خامفروشی و انتقاد از دستاوردهای سیاسی-اقتصادی جدی وزارت نفت در افزایش صادرات نفت کشور، زمینه تامین منابع برای نگهداشت و افزایش برداشت از ذخایر و میادین نفت و گاز را فراهم سازند.
به نظر میرسد جدیترین مخالفان وزارت نفت در مجلس و دلواپسترین منتقدان دولت هم این نکته بدیهی را باور داشته باشند که اول، باید نفت و گازی تولید و برداشت شود تا در مرحله بعد، هر کار دیگری (اعم از صادرات، فرآوری بنزین و گازوییل، مصرف نیروگاهی و پتروشیمی و…) با آن انجام شود. درحالیکه نطقها و مخالفخوانیهایی از جنس آقای حاجیدلیگانی، بیشتر شبیه کسانی است که در زورخانهها بیرون گود مینشستند و میگفتند: «لنگش کن!»