مرثیهای برای تالابهای ایران

دوم فوریه، مطابق با 13 بهمن ماه روز جهانی تالاب است. یعنی یک روز جهانی برای تالاب دالان، آفگل، آلاگ، آلماگل، استیل، انزلی، تنگلی، چغاخور، زردابه، سولقان، شادگان، کمچان، سولدوز، شورگل، کانیبرازان، کیاکلایه، گاوخونی، گندمان، لیبار، میقان، پلنگان،پریشان، ساهون، هامون، قوریگل، ملکی، و هورالعظیم و ارومیه. تالابهایی که زمانی نگین درخشان منطقه خود بودند اما حالا فقط نامی از آنها باقی مانده است.
به گزارش خبرنگار توسعه پایدار «انرژی امروز» دوم فوریه از سال 1971 در شهر رامسر ایران و در کنوانسیون رامسر تعیین شد. و 24 تالاب ایران هم در این کنوانسیون ثبت شد. اما ایران یکی از کشورهایی است که توجه به تالابها در این کشور در هیاهوی مشکلات اقتصادی و توسعه ناپایدار گم شده است.
تاثیر اقتصادی و اجتماعی تالابها بر زندگی جوامع اطراف این بدنههای آبی غیرقابل انکار است. چنین است که امروزه تاثیر منفی خشک شدن تالابهایی چون هامون، هورالعظیم، ارومیه، گاو خونی، پریشان و… بر جوامع اطرافشان را به صورت بیکاری و از دست دادن منابع معیشتی میتوان دید. اما بزرگترین تاثیری که خشک شدن تالابها در ایران به همراه داشتهاند رخداد طوفانهای گرد و غبار بوده است بهطوری که در بسیاری از مناطق اطراف هامون و هورالعظیم تحمل شرایط جدید برای مردمان منطقه غیرممکن شده است.
ابراز نگرانی برای تالابهای خشکیده ایران یکی از راهحلهایی است که مسوولان کشوری برای مقابله با پیامدهای آن برگزیدهاند، و به عنوان مثال در مسئله دریاچه ارومیه همیشه از «نگرانی ملی» سخن گفتهاند، اما این ابراز نگرانیها به واقع هیچگاه تبدیل به ارائه راهحلی منطقی نشده است. بلکه برعکس راهحلهای موقتی و گاه مخربتری درپی داشته است.
اوایل ماه جاری، اداره کل محیط زیست استان سیستان و بلوچستان به رسانهها اعلام کرد که 30میلیون متر مکعب آب برای هامون رهاسازی شده است. آن هم تالابی که 17 میلیارد متر مکعب گنجایش دارد.
این اداره کل، رها سازی 30 میلیون متر مکعب آب را برای هامون «خون تازه در رگهای خشک هامون» عنوان کرده است. درحالی که این اقدام با انتقاد کارشناسان محیط زیست روبهرو شده است.
مدیرکل محیط زیست استان مازندران هم میگوید 20 درصد تالاب میانکاله خشک شده است در حالی که تالاب عباسآباد هم به طور کامل خشک شده است.
چرا تالابهای ایران خشک میشوند؟
دلایل خشک شدن تالابها در ایران بسیار است. یکی از مهمترین دلایل برای خشک شدن تالابهای ایران تغییرات اقلیم عنوان شده است. تغییرات اقلیمی که باعث کاهش بارش و کاهش آورد آب رودخانههای تامین کننده آب تالابها میشود.
اما آنچه که باعث تشدید تاثیرات مخرب تغییرات اقلیم میشود، توسعه ناپایداری است که در طی چند دهه گذشته به تخریب منابع آبی ایران منجر شده است.
در دهههایی که سدسازی به عنوان تنها نشانه توسعه تلقی میشد، در دهههایی که ساخت کارخانجات با مصرف بالای آب در شهرها و استانهای دور از منابع آبی پیشرفت تلقی میشد، در دهههایی که توسعه شهرها بدون داشتن طرح جامع شهرها توسعه تلقی میشد، و در دهههایی که توسعه کشاورزی و خودکفایی در تولید محصولات آببر و صادرات محصولاتی چون هندوانه یکی از راههای کسب درآمد به حساب میآمد، نشانی از نشانههای توجه به توسعه پایدار در طرحهای کلان اقتصادی به چشم نمیآمد و البته هنوز هم نمیآید.
یکی از حلقههای مفقوده در اجرای طرحهای اقتصادی ایران، ارزیابیهای زیست محیطی طرحهای بزرگ و کوچک اقتصادی چون ساخت سد، کارخانه، انتقال آب، توسعه شهرکهای صنعتی و… است.
آنچه که واضح است این است که اگر از روز اول مسائل محیط زیستی اولویت طراحی و مطالعات اولیه طرحها قرار میگرفت، مطمئنا امروز دیگر زور تغییرات اقلیم به تالابها و رودخانههای بیدفاع ایرانی نمیرسید.
موضوع سوم نبود یک دپلماسی و رابطه سیاسی قوی با همسایگان ایران در بحث آبهای مرزی است. نمونه بارز فقدان این دیپلماسی را در استان مرزی سیستان و بلوچستان میتوان به عینه دید. سدسازیهای افغانستان، که تکرار تاریخی را از سر میگذراند که ایران در دهههای گذشته به خود دیده است یکی از دلایل اصلی خشک شدن تالاب هامون است.
از نظر جغرافیایی هامون زمانی پر میشود که بارش باران در افغانستان منجر به رخداد سیلاب شود اما دولتمردان این کشور برای راضی نگه داشتن مردمی که سالیان دراز را به جنگ گذراندهاند و حالا چشم امیدشان برای آینده به سدسازی و کشاورزی دوخته شده است به توسعه ناپایداری دست میزند که ایرانیان سالیان درازی است این راه را رفتهاند.
نبود دیپلماسی سیاسی قوی و دیپلماسی آب بین دو کشور یک قربانی دارد به نام مردم استان سیستان و بلوچستان.
اگر افغانستان برخاسته از خاکستر جنگ، هنوز آنقدر قوی نیست که بر معادلات سیاسی منطقه تاثیرگذار باشد، در سوی دیگر ایران، کشوری قوی به نام ترکیه قرار گرفته است که از نظر دولتمردان آن، توسعه کشور به قیمت قربانی کردن مردم عراق، سوریه و ایران است. کشوری که تاکنون ثابت کرده است چندان وقعی به قوانین بینالمللی در حوزه آبهای مرزی نخواهد نهاد.
در هر حالت، اگر ایران میتوانست یک دیپلماسی قوی بین خود و کشورهای همسایه برقرار نماید، همسایگانی چون افغانستان و ترکیه که حتی به باور کارشناسان، امنیت سیاسی آنها در گرو امنیت سیاسی ایران و اقدامات ایران است، بسیاری از مشکلات مربوط به تالابهایی چون هورالعظیم و هامون حل میشد.
هرچند در خصوص هورالعظیم به همین سادگی هم نمیتوان نظر داد و تمامی کاسه کوزهها را بر سر ترکیه شکست، اما واضح است بخش اعظمی از مشکلات تالابهای ایران مربوط به سیاستهای غلط توسعهای در داخل کشور است. سیاستهایی که به عینه در کشورهای همسایه هم تکرار میشود. کشورهایی که به نظر نمیرسد در آینده نزدیک قصدی برای تغییر سیاستهای خود برای اجرای طرحهای محیط زیستی داشته باشند.
به هر حال امروزه آنچه که پیش روی ایران وجود دارد درس گرفتن از گذشته است برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته. اشتباهاتی که فقط با توجه به ارزیابی زیست محیطی طرحهای اقتصادی میتوان از تکرار آنها جلوگیری کرد.



