سال 96 هم بیقرارداد جدید گذشت نیمه اول 97 هم کساد میماند

سال 96 به پایان نزدیک میشود و نه تنها خبری از تصویب پروژههای EPCF EPDF توسط شورای اقتصاد نیست، بلکه پس از فاز 11، هیچ قرارداد جدیدی در چارچوب IPC به امضاء نرسیده و شاید تا پایان سال نرسد. در سناریوی خوشبینانه، شروع فرآیند مناقصههای EPCF EPDF در ابتدای سال 1397، و امضاء چند قرارداد نه چندان بزرگ (از حیث تعداد چاه، به استثناء قرارداد با پرتامینا) در پایان 1396 یا ابتدای 1397، یعنی شروع فعالیتها از نیمه دوم سال 1397.
به گزارش انرژی امروز، رامین فروزنده، کارشناس صنعت نفت، با اشاره به این مطلب در یادداشتی نوشت: مواردی که گفته شد، یعنی نیمه نخست سال 1397، کماکان دوران کسادی خواهد بود. تعداد دکلهای بیکار ایران در بازار خشکی، اکنون قریب به 30 دستگاه است و نیمه اول سال بعد اوضاع بهتر نخواهد بود، و شاید با افت فعالیتها در میدانهای آزادگان و آذر، تعداد دستگاههای بیکار از 40 بگذرد. دولت قادر به پرداخت بدهیهای معوق خود نیست و به دلایل نامعلوم سراغ راهکارهایی مثل واگذاری دارایی نیز نمیرود. اما در واکنش به این وضعیت، چه باید کرد؟
شرکت حفاری شمال، به عنوان تنها شرکت حفاری حاضر در بورس تهران، نمادی از وضعیت فعلی این صنعت در ایران محسوب میشود. باوجود برخورداری از سه دستگاه حفاری دریایی و 9 دستگاه حفاری خشکی و قراردادهای متعدد، ارزش بازار این شرکت کمتر از از 500 میلیارد تومان (110 میلیون دلار) است. این یعنی افت بازار جهانی، بر صنعت حفاری ایران نیز تاثیر گذاشته و نمیتوانیم صنعت حفاری ایران را جدا از دنیا بدانیم.
اما برخی شرکتها مثل حفاری شمال اقداماتی را انجام دادهاند که میتواند برای دیگر بازیگران نیز درسآموز باشد. اقدامات معطوف به استراتژیهای دوران رکود، از مدتها قبل توسط برخی شرکتهای خصوصی نیز در دستور کار قرار گرفته بود که نگارنده نمونههایی از آن را در کنفرانس بینالمللی مدیریت ارائه کرد. برخی اقدامات حفاری شمال و درسهای آن در ادامه میآیند:
1- بازاریابی فعال خارجی: برخی بازارهای خارجی هماکنون چشمانداز رونق یا موقعیتهایی دارند؛ مثل ترکمنستان (که حفاری شمال هماکنون آنجا فعال است)، عمان و عراق. لذا میتوان نیمنگاهی به حضور در این بازارها داشت.
2- بازنگری در نظامهای پرداخت: شرکتها در شرایط افت باید بازنگری در پرداخت را در عین توجه ویژه به شرایط نیروهای عملیاتی فعال در محیط پرریسک در دستور کار قرار دهند. بخش ستادی در بسیاری از شرکتها بزرگتر از اندازه بهینه است و باید به اصلاح سایز آن توجه ویژه شود.
3- مدیریت داراییها: فروش داراییهای مازاد یا فاقد بازگشت سرمایه مناسب (به ویژه ساختمانها)، تجمیع یا انتقال مراکز پشتیبانی و بازنگری در فرآیندهای مرتبط با مدیریت داراییها در دستور کار این شرکت بوده و به ویژه به نظر میرسد در شرکتهای ایرانی میتوان از طریق آن صرفههای زیادی به دست آورد.
4- تمرکز بر مدیریت مالی: پیگیری مضاعف برای دریافت مطالبات، اصلاح ساختار سرمایه و برنامهریزی برای کاهش بار بدهیها، در این شرایط اهمیت دوچندانی پیدا کرده است.
محور تمامی تصمیمها، بازنگری در استراتژی شرکت متناسب با واقعیت بازار است. در شرکتهایی که حاکمیت شرکتی وضعیت مطلوبی ندارد، پیام بازار دیر دریافت میشود. انتظاراین است که در شرایطی که پیشبینی میشود طی نیمه اول سال آینده شرایط بازار چندان بهبود نیابد، شرکتها از هماکنون به تصمیمهای منتج از «استراتژی دوران رکود» مجهز شوند.



